1_1413030717.mp3
19.46M
کلیپ قرائت زیارت #آل_یاسین
با سرعت مناسب برای قرائت غروب جمعهها
#شهید_حسن_آقاسی_زاده
🌷🌷🌷🌷🌷
#از_شهداء
برای
#دوست_داران_شهدا
خون شهیدان تضمین کننده استقلال ملت و سربلندی اسلام است.
نظام جمهوری اسلامی امروز امانت شهیدان است و همه باید بدانند که مبارزه با جمهوری اسلام تمام نشده است
#رهبر_انقلاب_اسلامی
┄┄┅┅┅🌺┅┅┅┄┄
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
#اللهم_ارزقنا_الشهادة_في_سبيلك
#شبتون_شهدایی
شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات
🕊🌷🕊🌷
🌷🕊🌷
🕊🌷
🌷
🌷 #دختر_شینا – قسمت 6⃣
✅ فصل دوم
.... دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر میکردم.
خانه عمویم دیوار به دیوار خانهی ما بود. هر روز چند ساعتی به خانهی آنها میرفتم. گاهی وقتها مادرم هم میآمد. آن روز من به تنهایی به خانهی آنها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پلههای بلند و زیادی که از ایوان شروع میشد و به حیاط ختم میشد، پایین میآمدم که یک دفعه پسر جوانی روبهرویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظهی کوتاه نگاهمان به هم گره خورد.
پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را میشنیدم که داشت از سینهام بیرون میزد. آنقدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یکنفس تا حیاط خانهی خودمان دویدم.
زنبرادرم، خدیجه، داشت از چاه آب میکشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: « قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟! »
کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همهی زنبرادرهایم به من نزدیکتر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید وگفت: « فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده! »
پسر دیده بودم. مگر میشود توی روستا زندگی کنی، با پسرها همبازی شوی، آنوقت نتوانی دو سه کلمه با آنها حرف بزنی! هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمیآمد.
از نظرمن، پدرم بهترین مرد دنیا بود. آنقدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم. گاهی که کسی در روستا فوت میکرد و ما در مراسم ختمش شرکت میکردیم، همینکه به ذهنم میرسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، میزدم زیرِ گریه. آنقدر گریه میکردم که از حال میرفتم. همه فکر میکردند من برای مردهی آنها گریه میکنم.
🔰ادامه دارد.....🔰
بسم الله الرحمن الرحیم
#سوره_مبارکه _ بقره_آیه۲۰۱
#عاقبت_کسانی_که_هم_دنیا_و_هم_آخرت_را_می خواهند
آنها که خواهان دنیا و آخرت هستند،بهره ای از کسب و دعای خود دارند
و خداوند به سرعت به حساب هرکس رسیدگی میکند
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز پنجاه وسوم
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه68 : نامه به سلمان فارسی، قبل از ایام خلافت
🔹روش برخورد با دنيا
♦️پس از ياد خدا و درود، دنيای حرام چونان مار است كه پوستی نرم و زهری كشنده دارد، پس از جاذبه های فريبنده آن روی گردان، زيرا زمان كوتاهی در آن خواهی ماند و اندوه آن را از سر بيرون كن، زيرا كه يقين به جدایی آن و دگرگونی حالات آن را داری و آنگاه كه به دنيا خو گرفته ای بيشتر بترس، زيرا كه دنياپرست تا به خوشگذرانی در دنيا اطمينان كرد او را به تلخ كامی كشاند و هرگاه كه به دنيا انس گرفت و آسوده شد ناگاه به وحشت دچار می گردد.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه67 : نامه به قثم بن عباس فرماندار شهر مکه
1⃣ رسيدگی به امور حاجيان در مراسم حج
♦️ پس از ياد خدا و درود! برای مردم حج را به پای دار، و روزهای خدا را به يادشان آور، در بامداد و شامگاه در يك مجلس عمومی با مردم بنشين، آنان كه پرسشهای دينی دارند با فتواها آشنايشان بگردان و ناآگاه را آموزش ده و با دانشمندان به گفتگو بپرداز، جز زبانت چيز ديگری پيام رسانت با مردم و جز چهره ات دربانی وجود نداشته باشد و هيچ نيازمندی را از ديدار خود محروم مگردان، زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، ديگر تو را نستايد گرچه در پايان حاجت او برآورده شود. در مصرف بيت المالی كه در دست تو جمع شده است انديشه كن و آن را به عيالمندان و گرسنگان پيرامونت ببخش و به مستمندان و نيازمندانی كه سخت به كمك مالی تو احتياج دارند برسان و مازاد را نزد ما بفرست تا در ميان مردم نيازمندی كه در اين سامان هستند تقسيم گردد.
2⃣ سفارش به رفع نيازهای حجاج
♦️به مردم مكه فرمان ده تا از هيچ زائری در ايام حج در مكّه اجرت مسكن نگيرند كه خدای سبحان فرمود: (عاكف و بادی در مكّه يكسانند.)
عاكف، يعنی اهل مكّه و بادی، يعنی زائرانی كه از ديگر شهرها به حج می آيند، خدا ما و شما را به آنچه دوست دارد توفيق عنايت فرمايد، با درود.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
📜 #نامه66 : نامه به عبدالله بن عباس
🔹ضرورت واقع بينی
♦️پس از ياد خدا و درود، همانا انسان از به دست آوردن چيزی خشنود می شود كه هرگز آن را از دست نخواهد داد و برای چيزی اندوهناك است كه هرگز به دست نخواهد آورد، پس بهترين چيز در نزد تو در دنيا، رسيدن به لذّتها يا انتقام گرفتن نباشد، بلكه بايد خاموش كردن باطل يا زنده كردن حق باشد، تنها به توشه ای كه از پيش فرستادی خشنود باش و بر آنچه بيهوده می گذاری حسرت خور و همّت و تلاش خود را برای پس از مرگ قرار ده.
┄═❁🍃❈🌼🍃🌼❈🍃❁═┄
✅ هیچی نگو...
دختر امام خمینی:
در ازدواج دختر خودم ... موقعی که خطبهی عقد ایشان را خواندند و ما خصوصی خدمت ایشان بودیم به دختر من نصیحت کردند که:
«تو هر وقت شوهرت وارد میشود و دیدی خیلی عصبانی است و حتی در آن عصبانیت به تو تهمت زد و یک چیزهای خلاف گفت، تو در آن موقع به ایشان هیچی نگو،
بعد از آنکه از عصبانیت افتاد، بعدها بگو این حرفت تهمت بوده»
و بعد برگشتند رو به داماد کردند و گفتند: «شما هم همینطور، اگر یک وقتی وارد شدید و دیدید ایشان عصبانی است، آن موقع تذکرات را ندهید.»
📚 برداشتهایی از سیره امام خمینی - ج ۱ - ص ۴۷