eitaa logo
مخاطب خاص خداست❤
309 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
🌸آرامش‌نه‌عاشق‌بودن‌است نه‌گرفتن‌دستهایی‌ که‌رهاست‌میکند آرامش حضور خـُـ❤️ــداستـ‌ وقتی‌دراوج‌نبودن‌ها‌نابودت‌نمی‌کند.. ❄️أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج❄ 👤خادم ڪانال:اگربرای‌خداست‌بگذارگمنام‌بمانم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 برای محمد, او و چندتن از فــرماندهان تیپ در حال حمام ڪردن بوده‌اند و همه از زیر دوش بیرون آمدند ولے محمد همچنان زیر دوش حمام بود... بهش گفتیم: محمــد زودباش چقدر طول می‌دهی!؟ محمدگفت: دارم می‌كنم ڪه خدا دلش نیـاید مرا نكند .... زیارتنانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) خواند و تو جیبش گذاشت .... چند ساعت بعد تیــر خورد به آن جیبش که زیارتــنامه بود .... قــلبش همـراه با زیارتــنامه ســوراخ شدند .... روز شهــادت سال ۶۵ در عملیاتے با رمــز حــضرت زهرا(سلام الله علیها) شــهید شد :کربلای ۵ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌼🍃 مثل سرسره ! 🌻 برف شب می‌آید ، روز آب می‌شود. حرف‌ های مردم هم مثل برف است ، روی آن حساب باز نکن. امروز چیزی می‌گویند ، فردا چیزی دیگر. اگر روی سرسره چیزی گیر کرد ، روی زبان مردم هم حرف گیر می‌کند. 👈این است که قرآن می‌گوید : فقط حرف خدا را باش ؛ حرف او باید بالای همه ی حرف‌ ها باشد. سخن خدا بالاست. 👌چون سخن او بالاست تو را هم بالا می‌برد ؛ بالا که رفتی ، افق دیدت زیادتر می‌شود. «حجةالاسلام رنجبر»
‍ 🌷 – قسمت 2⃣ ✅ فصل اول بچه‌ها دلشان برای اسباب‌بازی‌های من غنج می‌رفت؛ اسباب‌بازی‌هایی که پدرم از شهر برایم می‌خرید. می‌گذاشتم بچه‌ها هر چقدر دوست دارند با آن‌ها بازی کنند. شب، وقتی ستاره‌ها همة آسمان را پر می‌کردند، بچه‌ها یکی‌یکی از روی پشت‌بام‌ها می‌دویدند و به خانه‌هایشان ‌می‌رفتند؛ اما من می‌نشستم و با اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌هایم بازی می‌کردم. گاهی که خسته می‌شدم، دراز می‌کشیدم و به ستاره‌های نقره‌ای که از توی آسمان تاریک به من چشمک می‌زدند، نگاه می‌کردم. وقتی همه‌جا کاملاً تاریک می‌شد و هوا رو به خنکی می‌رفت، مادرم می‌آمد دنبالم. بغلم می‌کرد. ناز و نوازشم می‌کرد و از پشت‌بام مرا می‌آورد پایین. شامم را می‌داد. رختخوابم را می‌انداخت. دستش را زیر سرم می‌گذاشت. برایم لالایی می‌خواند. آن‌قدر موهایم را نوازش می‌کرد، تا خوابم می‌برد. بعد خودش بلند می‌شد و می‌رفت سراغ کارهایش. خمیرها را چونه می‌گرفت. آن‌ها را توی سینی می‌چید تا صبح با آن‌ها برای صبحانه نان بپزد. صبح زود با بوی هیزم سوخته و نان تازه از خواب بیدار می‌شدم. نسیم روی صورتم می‌نشست. می‌دویدم و صورتم را با آب خنکی که صبح زود مادر از چاه بیرون کشیده بود، می‌شستم و بعد می‌رفتم روی پای پدر می‌نشستم. همیشه موقع صبحانه جایم روی پای پدرم بود. او با مهربانی برایم لقمه می‌گرفت و توی دهانم می‌گذاشت و موهایم را می‌بوسید. پدرم چوبدار بود. کارش این بود که ماهی یک‌بار از روستاهای اطراف گوسفند می‌خرید و به تهران و شهرهای اطراف می‌برد و می‌فروخت. از این راه درآمد خوبی به دست می‌آورد. در هر معامله یک کامیون گوسفند خرید و فروش می‌کرد. در این سفرها بود که برایم اسباب‌بازی و عروسک‌های جورواجور می‌خرید. 🔰ادامه دارد....🔰
بسم الله الرحمن الرحیم ی_ ۱۵۳_ سوره _مبارکه_ بقره ای اهل ایمان از صبر و نماز کمک بجویید که خدا با صابران است ۱. در هر مشکلی نماز حل کننده ان است، در سیره علما هم اومده وقتی گرفتاری داشتند با دو رکعت نماز مشکل حل میشد ۲. با صبر کردن خیلی از مشکلات حل میشه ۳.صبر انواع مختلفی دارد، صبر بر طاعت و مصیبت و معصیت
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز.سهم روز چهل ونهم ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به فرماندهان لشگر ، پس از به دست گرفتن خلافت 🔹علل نابودی ملتها ♦️پس از ياد خدا و درود، همانا ملتهای پيش از شما به هلاكت رسيدند، بدان جهت كه حق مردم را نپرداختند، پس دنيا را با رشوه دادن به دست آوردند و به راه باطلشان بردند و آنان اطاعت كردند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 :جواب نامه ابوموسی اشعری، پیرامون حکمیت 1⃣ علل سقوط جامعه ♦️همانا بسياری از مردم تغییر کردند و از سعادت و رستگاری بی بهره ماندند، به دنياپرستی روی آورده و از روی هوای نفس سخن گفتند، كردار اهل عراق مرا به شگفتی واداشته است، كه مردمی خودپسند در چيزی گرد آمدند، می خواستم زخم درون آنها را مداوا كنم، پيش از آنكه غير قابل علاج گردد. 2⃣ تلاش امام در تحقق وحدت ♦️پس بدان در امّت اسلام، هيچ كس همانند من وجود ندارد كه به وحدت امّت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) از من حريص تر و انس او از من بيشتر باشد، من در اين كار پاداش نيك و سرانجام شايسته را از خدا می طلبم و به آنچه پيمان بستم وفا دارم، هر چند تو دگرگون شده و همانند روزی كه از من جدا شدی نباشی. همانا بدبخت كسی است كه از عقل و تجربه ای كه نصيب او شده است محروم ماند و من از آن كس كه به باطل سخن گويد يا كاری را كه خدا اصلاح كرده برهم زند بيزارم. آنچه را نمی دانی واگذار زيرا مردان بدكردار، با سخنانی نادرست به سوی تو خواهند شتافت، با درود. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس 🔹روش مناظره با دشمن مسلمان ♦️به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زيرا قرآن دارای ديدگاه كلی بوده و تفسيرهای گوناگونی دارد، تو چيزی می گویی و آنها چيز ديگر، لكن با سنّت پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، كه در برابر آن راهی جز پذيرش ندارند. ┄┄┅┅✿❀🌿🌹🌿❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ صبحی نو سر زد و زندگی به برکت نفس های زهرایی شما آغاز شد و این نهایت امیدواری است که در هوای یادتان، نفس می کشیم و در عطر نرگس بارانِ نامتان، دم می زنیم ... شکر خدا که در پناه شماییم 🌤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مستی عارفانه 🔹چرا اولیای خدا، با اینکه می‌دانند مقامشان از بقیه بالاتر است، مغرور نمی‌شوند؟ 🔹فقط در روضۀ اباعبدالله الحسین(علیه السلام) می‌توانیم این را حس کنیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌄 فواید باعث طولانی شدن عمر نورانی شدن چهره انسان ثروتمند شدن انسان ها برآورده شدن دعا 🤲🏻 تشنه از دنیا نرفتن انسان آسان جان دادن آسان شدن سؤال نکیر و منکر بهشتی شدن انسان و باعث شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای وی می شود 🌟 ──┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 برای ✍️ شهید سید مجتبی نواب صفوی: ‏آرزو دارم که حکومت اسلامی تشکیل بشود و آن زمان بزرگترین افتخارم این است که رفتگر خیابان‌هایش باشم. 🌷 شهادت ۲۷ دیماه ۱۳۳۴ 🌷 تیرباران بدست رژیم پهلوی ✍️ مقام معظم رهبری : سلام بر آن پیشاهنگ جهاد و شهادت در زمان ما. ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
الحمدالله علی کل حال🙏
‍ 🌷 – قسمت 3⃣ ✅ فصل اول روزهایی که پدرم برای معامله به سفر می‌رفت، بدترین روزهای عمرم بود. آن‌قدر گریه می‌کردم و اشک می‌ریختم که چشم‌هایم مثل دوتا کاسه خون می‌شد. پدرم بغلم می‌کرد. تندتند می‌بوسیدم و می‌گفت: « اگر گریه نکنی و دختر خوبی باشی، هرچه بخواهی برایت می‌خرم. » با این وعده و وعیدها، خام می‌شدم و به رفتن پدر رضایت می‌دادم. تازه آن‌وقت بود که سفارش‌هایم شروع می‌شد. می‌گفتم: « حاج‌آقا! عروسک می‌خواهم؛ از آن عروسک‌هایی که موهای بلند دارند با چشم‌های آبی. از آن‌هایی که چشم‌هایشان باز و بسته می‌شود. النگو هم می‌خواهم. برایم دمپایی انگشتی هم بخر. از آن صندل‌های پاشنه‌چوبی که وقتی راه می‌روی تق‌تق صدا می‌کنند. بشقاب و قابلمة اسباب‌بازی هم می‌خواهم. » پدر مرا می‌بوسید و می‌گفت: « می‌خرم. می‌خرم. فقط تو دختر خوبی باش. گریه نکن. برای حاج‌آقایت بخند. حاج‌آقا همه چیز برایت می‌خرد. » من گریه نمی‌کردم؛ اما برای پدر هم نمی‌خندیدم. از این‌که مجبور بودم او را دو سه روز نبینم، ناراحت بودم. از تنهایی بدم می‌آمد. دوست داشتم پدرم روز و شب پیشم باشد. همة اهل روستا هم از علاقة من به پدرم باخبر بودند. گاهی که با مادرم به سر چشمه می‌رفتیم تا آب بیاوریم یا مادرم لباس‌ها را بشوید، زن‌ها سربه‌سرم می‌گذاشتند و می‌گفتند: « قدم! تو به کی شوهر 💍می‌کنی؟! » می‌گفتم: « به حاج‌آقایم. » می‌گفتند: « حاج‌آقا که پدرت است! » می‌گفتم: « نه، حاج‌آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم می‌خرد. »   🔰ادامه دارد....🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم _ ۱۶۸ _سوره_ مبارکه_ بقره ۱. هر چیزی که خدا حلال کرده رو مورد استفاده قرار بدیم ۲. شیطان گام به گام جلو می اید ۳. دشمن آشکار هست ۴. اجتناب از روزی حلال یکی از کارهای شیطان است
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز پنجاهم ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 : نامه به عبدالله بن عباس،هنگامی که او را در سال ٣٦ هجری به فرمانداری بصره منصوب فرمود 🔹اخلاق مدیریتی ♦️با مردم به هنگام ديدار، و در مجالس رسمی، و در مقام داوری، گشاده رو باش، و از خشم بپرهيز، كه سبك مغزی ، به تحريك شيطان است، و بدان! آن چه تو را به خدا نزديك می سازد، از آتش جهنم دور می كند، و آنچه تو را از خدا دور می سازد، به آتش جهنم نزديك می كند. ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 : نامه به معاويه در روزهای آغازین بیعت، در سال٣٦ هجری 🔹فرمان اطاعت به معاويه ♦️از بنده خدا علی اميرمومنان، به معاويه بن ابی سفيان. پس از ياد خداو درود! می دانی كه من درباره شما معذور، و از آنچه در مدينه گذشت روی گردانم، تا شد آنچه كه بايد می شد، و بازداشتن آن ممكن نبود، داستان طولانی و سخن فراوان است. و گذشته ها گذشت، و آينده روی كرده است، تو و همراهانت بيعت كنيد، و با گروهی از يارانت نزد من بيا، با درود. ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 : نامه پيمان ميان ربيعه و يمن 🔹مبانی صلح و سازش مسلمين ♦️اين پيمان نامه ای است كه مردم (يمن) و (ربيعه) آن را پذيرفته اند، چه آنان كه در شهر حضور دارند يا آنان كه در بيابان زندگی می كنند، آنان پيرو قرآنند و به كتاب خدا دعوت می كنند و به انجام دستورات آن فرمان می دهند و هر كس كه آنان را به كتاب خدا بخواند پاسخ می دهند، نه برابر آن مزدی خواهند و نه به جای آن چيز ديگری بپذيرند و در برابر كسی كه خلاف اين پيمان خواهد، يا آن را واگذارد، ايستادگی خواهند كرد، گروهی گروه ديگر را ياری می دهند، همه متّحد بوده و به خاطر سرزنش سرزنش كننده ای، يا خشم خشم گيرنده ای، يا خوار كردن بعضی ، يا دشنام دادن قومی، اين پيمان را نمی شكنند. بر اين پيمان، حاضران و آنها كه غايبند، دانايان و ناآگاهان، بردباران و جاهلان، همه استوارند و عهد و پيمان الهی نيز بر آنان واجب گرديده است كه (همانا از پيمان خدا پرسش خواهد شد) و علی بن ابيطالب آن را نوشت. ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈ 📜 # نامه73 : نامه به معاويه 🔹افشای سيمای دروغين معاويه ♦️پس از ياد خدا و درود، من با پاسخ های پياپی به نامه هايت و شنيدن مطالب نوشته هايت، رأی خود را سست و زيركی خود را به خطا نسبت می دهم و همانا تو كه مدام خواسته هایی از من داری و نامه های فراوان می نويسی، به كسی مانی كه به خواب سنگينی فرو رفته و خوابهای دروغينش او را تكذيب می كند، يا چون سرگردانی كه ايستادن طولانی بر او دشوار می باشد، و نمی داند، آيا آينده به سود او يا به زيانش خواهد بود؟ گرچه تو آن كس نيستی اما به تو شباهت دارد. به خدا سوگند، اگر پرهيز از خونريزی در مهلت تعيين شده نبود، ضربه كوبنده ای دريافت می كردی كه استخوان را خُرد و گوشت را بريزاند. معاويه ! بدان كه شيطان تو را نمی گذارد تا به نيكوترين كارت بپردازی و اندرزی كه به سود تو است بشنوی. (درود بر آنان كه سزاوار درودند.) ❈══ ೋ🌿🌺🌿ೋ══❈
☀️صبح‌ها با یاد شماست که بخیر می‌شود ❤️ و دل‌ها با یاد شماست که آرام می‌گیرد. أبانا الشفیق که مونس جان‌هایید.✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ بزرگ ترین خطر ❗️ 🛑 در شطرنج ، شاه سفید یا سیاه را نمی‌کشند ؛ ماتش می‌کنند که نتواند حرکت کند . وقتی حرکت نکرد ، باخته است . اجانب دنبال این نیستند که رهبر ما را ترور کنند ، دنبال این هستند که ماتش کنند ؛ انفعال در او ایجاد کنند ؛ درصدد این هستند که حرفش اثر نکند .فرمانش اثر نکند . یعنی راه‌های حرکت او را ببندند . جلوی تحرکش را ببندند . از هر راهی برود ، کیش بشود ، از هر نقطه‌ای بخواهد حرکت کند ، راه‌ها را بر او ببندند . آن‌ها دنبال این هستند که مطلبی از ایشان صادر بشود ، اما واقع نشود ! 🛑مثلا بگوید «اقتصاد مقاومتی» ، اما هیچ تغییری نکند . بگوید «همدلی و همزبانی» ، اما همان طور که افراد بودند ، باشند . اگر این طور شد ، این بزرگ‌ ترین ضرر است . بزرگ‌ ترین خطر در جمهوری اسلامی این است که رهبر در یک موردی حرفی بزند و یک‌ چیز دیگر از آب در بیاید . 🛑 این «کیش» شدن است ؛ اگر تکرار شد ، «مات» شدن است و ما نباید بگذاریم ، کار به اینجا بکشد . «مرحوم آیت الله حائری شیرازی»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 برای * متولد: ۱۳۶۱ * شهادت: ۲۰ دی ۱۳۹۳ * محل دفن: مزار شهدا کرمانشاه *علت شهادت: اصابت تیر * محل شهادت: سامرا آقا مهدی نسبت به اطرافش بی تفاوت نبود، مثلا اگر همسایه مشکلی داشت، مشکلش را رفع می کرد حتی در خیابان اگر برای کسی مشکلی پیش می آمد بی تفاوت رد نمی شد. در روز خرید عروسی صحنه ای که خودم بودم و دیدم؛ برای خرید رفته بودیم و قصد برگشتن داشتیم که یک موتور که دو نفر خانم و آقا سوارش بودند و معلوم بود که رابطه شرعی با یکدیگر ندارند، تصادف کرد و آقای موتور سوار از ترس اینکه بلایی سر خانم آمده باشد فرار کرد. آقا مهدی با دیدن این صحنه به من گفت: که در خودرو بنشین و درها را قفل کن و خودش را به سرعت به موتور سوار رساند و با منحرف کردن موتور سوییچ را در آورد و مانع فرار او شد تا پلیس بیاید و رسیدگی کند. ┄┄┅┅┅🌺┅┅┅┄┄ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا 🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌
♦️ از شخصـے پرسیدند : تا بهشت چقدر راه است ؟ گفت : یڪ قدم گفتند : چطور ؟! گفت : مثل یڪ پایتان را ڪہ روے نفس شیطانـے بگذارید پاے دیگرتان در بهشت است .
‍ 🌷 – قسمت 4⃣ ✅ فصل اول ....می‌گفتند: « حاج‌آقا که پدرت است! » می‌گفتم: « نه، حاج‌آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم می‌خرد. » بچه بودم و معنی این حرف‌ها را نمی‌فهمیدم. زن‌ها می‌خندیدند و درگوشی چیز‌هایی به هم می‌گفتند و به لباس‌های داخل تشت چنگ ‌می‌زدند. تا پدرم برود و برگردد، روزها برایم یک سال طول می‌کشید. مادرم از صبح تا شب کار داشت. از بی‌کاری حوصله‌ام سر می‌رفت. بهانه می‌گرفتم و می‌گفتم: « به من کار بده، خسته شدم. » مادرم همانطور که به کارهایش می‌رسید، می‌گفت:« تو بخور و بخواب. به وقتش آن‌قدر کار کنی که خسته شوی. حاج‌آقا سپرده، نگذارم دست به سیاه و سفید بزنی. » دلم نمی‌خواست بخورم و بخوابم؛ اما انگار کار دیگری نداشتم. خواهرهایم به صدا درآمده بودند. می‌گفتند: « مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی کرده‌ای. چقدر پیِ دل او بالا می‌روی. چرا که ما بچه بودیم،  با ما این‌طور رفتار نمی‌کردید؟!» با تمام توجه‌ای که پدر و مادرم به من داشتند، نتوانستم آن‌ها را راضی کنم تا به مدرسه بروم. پدرم می‌گفت: « مدرسه به درد دخترها نمی‌خورد. » معلم مدرسه مرد جوانی بود. کلاس‌ها هم مختلط بودند. مادرم می‌گفت: « همین مانده که بروی مدرسه، کنار پسرها بنشینی و مرد نامحرم به تو درس بدهد. » اما من عاشق مدرسه بودم. می‌دانستم پدرم طاقت گریة مرا ندارد. به همین‌خاطر، صبح تا شب گریه می‌کردم و به التماس می‌گفتم: «حاج‌آقا! تو را به خدا بگذار بروم مدرسه. » پدرم طاقت دیدن گریة مرا نداشت، می‌گفت: « باشد. تو گریه نکن، من فردا می‌فرستم با مادرت به مدرسه بروی. » من هم همیشه فکر می‌کردم پدرم راست می‌گوید. 🔰ادامه دارد.....🔰
بسم الله الرحمن الرحیم _ بقره_آیه۱۷۷ ونماز به پا می دارد و زکات می پردازد. به عهد و پیمان که متعهد می شوند،وفا می کنند و در سختی‌ها و بیماری ها و در میدان جنگ و جهاد، صبر و استقامت می کنند . آنها واقعا راستگو هستند و آنها همان پرهیزکاران واقعی هستند.