eitaa logo
مخاطب خاص خداست❤
306 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
🌸آرامش‌نه‌عاشق‌بودن‌است نه‌گرفتن‌دستهایی‌ که‌رهاست‌میکند آرامش حضور خـُـ❤️ــداستـ‌ وقتی‌دراوج‌نبودن‌ها‌نابودت‌نمی‌کند.. ❄️أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج❄ 👤خادم ڪانال:اگربرای‌خداست‌بگذارگمنام‌بمانم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز دویست و دوازدهم ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄ 📜 ، خطبه اشباح 5⃣ ويژگيهای فرشتگان ♦️سپس خداوندِ سبحان برای سكونت بخشيدن در آسمانها و آباد ساختن بالاترين قسمت از ملكوت خويش، فرشتگانی شگفت آفريد و تمام شكافها و راه های گشاده آسمانها را با فرشتگان پر كرد و فاصله جوّ آسمان را از آنها گستراند، كه هم اكنون صدای تسبيح آنها فضای آسمانها را پر كرده: در بارگاه قدس، درون پرده های حجاب و صحنه های مجد و عظمت پروردگار طنين انداز است. در ماورای آنها زلزله هايی است كه گوشها را كر می كند و شعاعهای خيره كننده نور، كه چشمها را از ديدن باز می دارد و ناچار خيره بر جای خويش می ماند. خدا فرشتگان را در صورتهای مختلف و اندازه های گوناگون آفريد و بال و پرهايی برای آنها قرار داد، آنها كه همواره در تسبيح جلال و عزّت پروردگار به سر می برند و چيزی از شگفتيهای آفرينش پديده ها را به خود نسبت نمی دهند و در آنچه از آفرينش پديده ها كه خاص خداست، ادّعايی ندارند: «بلكه بندگانی بزرگوارند كه در سخن گفتن از او پيشی نمی گيرند و به فرمان الهی عمل می كنند»، خدا فرشتگان را امين وحی خود قرار داد و برای رساندن پيمان امر و نهی خود به پيامبران از آنها استفاده كرد و روانه زمين كرده، آنها را از ترديد شبهات مصونيّت بخشيد، كه هيچ كدام از فرشتگان از راه رضای حق منحرف نمی گردند. آنها را از ياری خويش بهرمند ساخت و دلهايشان را در پوششی از تواضع و فروتنی و خشوع و آرامش در آورد، درهای آسمان را بر رويشان گشود تا خدا را به بزرگی بستايند و برای آنها نشانه های روشن قرار داد تا به توحيد او بال گشايند. سنگينی های گناهان هرگز آنها را در انجام وظيفه دل سرد نساخت و گذشت شب و روز آنها را به سوی مرگ سوق نداد، تيرهای شك و ترديد خلل در ايمانشان ايجاد نكرد و شك و گمان در پايگاه يقين آنها راه نيافت و آتش كينه در دلهايشان شعله ور نگرديد، حيرت و سرگردانی آنها را از ايمانی كه دارند و آنچه از هيبت و جلال خداوندی كه در دل نهادند جدا نساخت و وسوسه ها در آنها راه نيافته تا شك و ترديد بر آنها تسلط يابد. 6⃣ اقسام فرشتگان ♦️گروهی از فرشتگان در آفرينش ابرهای پر آب و در آفرينش كوههای عظيم و سر بلند و خلقت ظلمت و تاريكی ها نقش دارند و گروهی ديگر قدمهايشان تا ژرفای زمين پايين رفته و چونان پرچمهای سفيدی دل فضا را شكافته اند و در زير آن بادهايی است كه به نرمی حركت كرده و در مرزهای مشخّصی نگاهش می دارد. 7⃣ صفات والای فرشتگان ♦️اشتغال به عبادت پروردگار فرشتگان را از ديگر كارها باز داشته و حقيقت ايمان ميان آنها و معرفت حق پيوند لازم ايجاد كرد، نعمت يقين آنها را شيدای حق گردانيد كه به غير خدا هيچ علاقه ای ندارند. شيرينی معرفت خدا را چشيده و از جام محبّت پروردگار سيراب شدند، ترس و خوف الهی در ژرفای جان فرشتگان راه يافته و از فراوانی عبادت قامتشان خميده و شوق و رغبت فراوان از زاری و گريه شان نكاسته است. مقام والای فرشتگان از خشوع و فروتنی آنان كم نكرد و غرور و خود بينی دامنگيرشان نگرديد، تا اعمال نيكوی گذشته را شماره كنند و سهمی از بزرگی و بزرگواری برای خود تصوّر نمايند. گذشت زمان آنان را از انجام وظائف پياپی نرنجانده و از شوق و رغبتشان نكاسته تا از پروردگار خويش نا اميد گردند. از مناجاتهای طولانی خسته نشده و اشتغال به غير خدا آنها را تحت تسلط خود در نياورده است و از فرياد استغاثه و زاری آنها فروكش نكرده و در مقام عبادت و نيايش دوش به دوش هم همواره ايستاده اند، راحت طلبی آنها را به كوتاهی در انجام دستوراتش وادار نساخته و كودنی و غفلت و فراموشی بر تلاش و كوشش و عزم راسخ فرشتگان راه نمی يابد و فريبهای شهوت همّتهای بلندشان را تيرباران نمی كند. فرشتگان ايمان به خدای صاحب عرش را ذخيره روز بی نوايی خود قرار داده و آن هنگام كه خلق به غير خدا روی می آورد آنها تنها متوجّه پروردگار خويشند، هيچ گاه عبادت خدا را پايان نمی دهند و شوق و علاقه خود را از انجام اوامر الهی و اطاعت پروردگار سست نمی كنند، آنچه آنان را شيفته اطاعت خدا كرده بذر محبّت است كه در دل می پرورانند و هيچ گاه دل از بيم و اميد او بر نمی دارند. عوامل ترس آنها را از مسؤوليت باز نمی دارد تا در انجام وظيفه سستی ورزند، طمعها به آنان شبيخون نزده تا تلاش دنيا را بر كار آخرت مقدّم دارند، اعمال گذشته خود را بزرگ نمی شمارند و اگر بزرگ بشمارند اميدوارند و اميد فراوان نمی گذارد تا از پروردگار ترسی در دل داشته باشند. ┄═❁✦❀•••🌿🌺🌿•••❀✦❁═┄
السَّلامُ عَلَيْكَ يا داعِيَ اللهِ وَرَبّانِيَ آياتِهِ..✋ 🍃سلام بر تو اي دعوت كننده به سوي خدا، و آگاه به آياتش 📚فرازی از زیارت آل یاسین 🍃سلام بر تو ای مولایی که دل های گم‌کرده راه را به سوی خدا می خوانی! و راه‌یافتگان را در مسیر خدایی شدن، می پرورانی... (عج)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*═✧❁﷽❁✧═* ـ مهران ... کامران بدجور زرد کرده ... سرم رو آوردم بالا ... ـ واسه چی؟ .. ـ هیچی ... اون روز برگشت گفت ... باغ، پارتی مختلط داشتن و ... بساطِ ... الان که دید داشتی وضو می گرفتی... بد رقم بریده .. دوباره سرم رو انداختم پایین ... چشم روی تسبیح📿 و مهرم ... و سعی می کردم آرامشم رو حفظ کنم ... ـ خیلی ها قپی خیلی چیزها رو میان ... فکر می کنن خالی بندی ها به ژست و کلاس مردونه شون اضافه می کنه ... ولی بیشترش الکیه ... چون مد شده این چیزها باکلاس باشه میگن ... ولی طبل تو خیالین ... حتی ممکنه یه کاری رو خودشون نکنن ... ولی بقیه رو تحریک کنن که انجام بدن... خیلی چیزها رو باید نشنیده گرفت❌ ... سعید از در رفت بیرون ... من با چشم های پر اشک، سجده... نمی دونستم کاری که می کنم درسته یا نه ... توی دلم ♨️آتشی به پا بود ... که تمام وجودم رو آتش می زد ... - خدایا ... به دادم برس ... احدی رو ندارم که دستم رو بگیره... کمکم کن ... بهم بگو کارم درسته ... بگو دارم جاده رو درست میرم ... رفقاش که داشتن می رفتن ... کامران با ترس اومد سمتم... و در حالی که خنده های الکی می کرد و مثلا خیلی رو خودش مسلط بود ... سر حرف رو باز کرد ... ـ راستی آقا مهران ... حرف هایی که اون روز می زدم ... همه اش چرت بود ... همین جوری دور هم یه چیزی می گفتیم ... چند لحظه مکث کردم ... ـ شما هم عین داداش خودم ... حرفت پیش ما امانته ... چه چرت ... چه راست ... یکم هاج و واج به من و سعید نگاه🙄 کرد ... خداحافظی کرد و رفت ... سعید رفت تو ... من چند دقیقه روی پله های سرد راه پله نشستم ... شاید وجود آتش گرفته ام کمی آرام تر بشه ... تمام شب خوابم نبرد ... از فشار افکار روز ... به بی خوابی های مکرر شبانه هم گرفتار شده بودم ... از این پهلو به اون پهلو ... بیشترین زجر و دردی که اون ایام توی وجودم بود ... فقط یه سوال بود ... سوالی که به مرور، هر چه بیشتر تمام ذهنم رو خودش مشغول می کرد ... - خدایا ... دارم درست میرم یا غلط؟ ... من به رضای تو راضیم ... تو هم از عمل من راضی هستی؟ ... بعد از نماز صبح ... برگشتم توی رختخواب ... با یه دنیا شرمندگی😥 از نمازی که با خستگی و خواب آلودگی خونده بودم ... تا اینکه ... بالاخره خوابم برد ... سید عظیم الشأن و بزرگواری ... مهمان منزل ما بودند ... تکیه داده به پشتی ... رو به روشون رحل قرآن ... رفتم و با ادب ... دو زانو روی زمین، مقابل ایشون نشستم ... قرآن رو باز کردند و استخاره با قرآن رو بهم یاد دادند ... سرم رو پایین انداختم ... ـ من علم قرآن ندارم ... و هیچی نمی دونم ... ـ علم و هدایت از جانب خداست ... جمله تمام نشده از خواب پریدم ... همین طور نشسته ... صحنه های خواب جلوی چشمم حرکت می کرد ... دل توی دلم 💔نبود ... دانشگاه، کلاس داشتم اما ذهن آشفته ام بهم اجازه رفتن نمی داد ... رفتم حرم ... مستقیم دفتر سوالات شرعی ... ـ حاج آقا ... چطور با قرآن استخاره می کنن؟ ... می خواستم تمام آدابش رو بدونم ... باورم نمی شد ... داشت ... کلمه به کلمه ... سخنان سید رو تکرار می کرد ... ♻️ادامه دارد... ══ ೋ💠🌀💠ೋ══
9.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چه کار کنیم حجاب در جامعه گسترش پیدا کنه؟ 🎤  
بسم الله الرحمن الرحیم 《انَّ عبادی لیسَ لکَ علیهم سلطانُُ وکفی بربک وکیلا》 ای شیطان بدان که بربندگان من نمیتوانی تسلط داشته باشی و همین مقدار کافی است که پروردگارت سرپرست و نگهبان آنهاست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 عرفه آمده از یار خبر نیست چرا؟ چقدر ناله زنم  آه ، کجایی آقا..😔 منتظرهات همه منتظر ماه حسین پس قرار من‌وتو کی‌و کجا ای‌جانا💔 💠تعجیل در فرج آقا 3 صلوات 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا