eitaa logo
مخاطب خاص خداست❤
306 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
🌸آرامش‌نه‌عاشق‌بودن‌است نه‌گرفتن‌دستهایی‌ که‌رهاست‌میکند آرامش حضور خـُـ❤️ــداستـ‌ وقتی‌دراوج‌نبودن‌ها‌نابودت‌نمی‌کند.. ❄️أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج❄ 👤خادم ڪانال:اگربرای‌خداست‌بگذارگمنام‌بمانم
مشاهده در ایتا
دانلود
صاحب الزمان گم کرده ام: ✍امام على (ع) فرمودند: اى كميل! بركت، در مال كسى است كه زكات بپردازد، با مؤمنان مواسات داشته باشد، و به خويشاوندان نيكى رساند 📚 تحف العقول: ۱۷۲ 💠: 🌷 🍂🌸🍂 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 صاحب الزمان گم کرده ام: مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم 💚 @mahdavit313
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
⚫️پیچیده شمیمت همه جا ای تن بی سر چون شیشه عطری که درش گم شده باشد... به رسم هرشب انتظار تا ظهور مولایمان، منتقم شهید کربلا میخوانیم:الهی عظم البلا...⚡️ 🖤 @Emamzamaniam313
هدایت شده از امام‌ زمانی ام ³¹³
ختم مجرب میگیریم بیا که ان شاءالله حاجت روا شی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
Baradarane Ghafari-mc..m4a
4.47M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ السلام علیک یا اباعبدالله ❣و علی الارواح التی حلت بفنائک (۱۰) برادران غفاری
صاحب الزمان گم کرده ام: ✨﷽✨ ✅شفای جوان مسیحی ✍خدا مرحوم جعفر مجتهدي را رحمت كند. ايشان از اولياي الهي بود. از بندگان صالحي بود، كه در حدود بيست سال قبل زنده بودند. يكي از دوستان ايشان كه زمان دانشجويي‌اش در آلمان در شهر آخن درس مي‌خواند، مي‌گفت: يك مرتبه من از محل كارم به خانه آمدم، ديدم روي ميز من نامه‌اي است. برداشتم ديدم جعفر آقا هست كه گفته: احمد جان! اين نامه كه بدست تو رسيد، بيا فلان‌جا من آنجا هستم. من تعجب كردم، جعفر آقا كجا؟ آلمان كجا؟ آن هم در اين شهر. آن آدرسي هم كه گفته بود بيا، يك جايي بود در حاشيه و حومه‌ي شهر، يك جاي برف‌گير و تپه‌اي بود. خلاصه مي‌گويد: من رفتم. يك تپه‌ي برفي بود كه گفتم: چه كنم؟ ديدم از بالاي تپه يك صدايي مي‌آيد كه احمد جان يا علي بگو و بالا بيا! مي‌گويد: من در آن سرما و برف اين راه را بالا رفتم، رفتم با ايشان روبوسي كردم و ديديم يك كلبه‌اي است. وارد كلبه شديم، ديديم پيرزني است، يك جواني كه معلوم مي‌شود تازه از يك بيماري بلند شده است. سلام و عليك كردم گفتم: حاج آقا براي چه اينجا آمديد؟ گفت: كاري بود آمديم و بايد مي‌آمديم. چند لحظه جعفر آقا بيرون رفت، من به زبان آلماني از آن پيرزن پرسيدم: شما ايشان را مي‌شناسيد؟ گفت: نه! ولي گمان مي‌كردم حضرت مسيح است. گفتم: چطور؟ گفت: من سه ماه است كه متوجه شدم، هيچكس را در اين دنيا ندارم، جز اين جوان، اين پسرم! سه ماه است كه متوجه شدم سرطان حنجره دارد و اين سرطان بدخيم هست. وقتي هم رفتيم ديديم كار از كار گذشته و دكترها گفتند: ديگر زمان چنداني از عمر ايشان باقي نمانده است. فقط بايد اميدوار باشيد. مي‌گويد: تا اينكه دو سه شب پيش ديدم حال او فوق العاده بد شد و من ديدم كه اين پسر را اگر از دست بدهم من هم ديگر از دست مي‌روم. ديگر كسي را ندارم! التماس كردم به حضرت مريم كه ايشان را شفا بدهد. خيلي گريه كردم. وقتي خوابيدم شب حضرت مريم را در خواب ديدم. حضرت مريم فرمودند: ديگر ايشان عمرش به سر آمده و ديگر از دنيا مي‌رود. گفتم: خانم فرزند شما مسيح مرده زنده مي‌كرد. پسر من هنوز زنده است، نمرده است. شما يك عنايتي كنيد. حضرت مريم گفتند: در اين زمان كار دست ما نيست. پيغمبر آخرالزمان اسمش محمد بود. او دختري به نام فاطمه داشت و آن دختر يكي از فرزندانش مهدي است كه در اين زمان او همه‌كاره است. از او بخواه! مي‌گويد: من از خواب بلند شدم، خيلي در خواب گريه كرده بودم. آن سه اسم در ذهنم ماند. محمد، فاطمه، مهدي! شروع به تكرار كردن كردم. به اسم آخر كه مي‌رسيدم چون فرموده بود كه كار دست او هست، يك توجه ديگري داشتم. مي‌گويد: يك مرتبه در كلبه را مي‌زنم و اين آقا آمد. آمد يك سلامي كرد و سراغ تخت پسر من كه افتاده بود و حالش هم فوق العاده بد بود، دستش را زير كمر او انداخت و يك اسمي برد، اسم چهارمي غير از آن سه اسمي كه در خواب به من ياد داده بود كه بدن من لرزيد و بعد از چند لحظه ديدم پسرم چشمش را باز كرد و كم كم حالش خوب شد و ديگر يواش يواش تا الآن كه خيلي خوب شده و نشسته است وحس مي‌كنم شفا پيدا كرده است. من به دست و پاي اين آقا افتادم گفتم: شما مسيح هستي. گفت: من مسيح نيستم. گفتم: شما مسيح هستيد. من ديدم كه پسرم را كه مرده بود و شما شفايش داديد. گفت: نه من مسيح نيستم. آن سه اسمي كه به تو ياد دادم، آن اسم سومي چه بود؟ گفتم: مهدي! گفت: من يكي از نوكران او هستم كه مأموريتي دارم بيايم و به هر حال يك شفايي به ايشان بدهم. مي‌گويد: در همين حين بود كه جعفر آقا از بيرون كلبه داخل شد. وقتي وارد شد گفتم: حاج آقا آن اسم چهارمي كه برديد چه بود؟ گفت: احمد جان با يك ياعلي كار را تمام كرديم! چون خيلي ايشان به اميرالمؤمنين علي(ع) علاقه داشت. مقصود اينكه در اين زمان حضرت هست كه شفا، هدايت، عنايت، موت هرچه كه هست تقسيم مي‌كند. 📚از بیانات حجت الاسلام عالی ↶【به ما بپیوندید 】↷ __________________ 🍃🍂🌸🍃🍂🌸 صاحب الزمان گم کرده ام: مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم 💚 @mahdavit313
صاحب الزمان گم کرده ام: امام صادق عليه السلام : انار را با پيه آن بخوريد؛ چرا كه معده را مى پالايد و ذهن را افزون مى كند المحاسن ، ج 2 ، ص 356 مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم 💚 @mahdavit313
صاحب الزمان گم کرده ام: هوالعلیم سلام و وقت بخیر 🌹 در جلسات قبل به ویژگی های مختلفی اشاره شد ، شجاعت صبر و استقامت فهم صحیح از مبانی دین و .... این بار اما به ویژگی میپردازیم که نبودنش در کنار همه ی این اوصاف میتواند آسیب هایی در پی داشته باشد 🤔 مثل فاصله گرفتن دیگران و انزوای فرد ، غفلت ، سرکشی ، انحراف و .. 😱 و آن ویژگی 👇 صاحب الزمان گم کرده ام: مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم 💚 @mahdavit313
هدایت شده از f afsharzade
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️مکتب سلیمانی➡️ (قسمت هشتم) *موضوع:* ✅تواضع و مردمی بودن✅
صاحب الزمان گم کرده ام: تواضع بر دو گونه است : 🔹 تواضع در برابر خدا ( اطاعت و خشوع و خضوع در برابر عظمت پروردگار ) که از خواص اصلی عبودیت و بندگی است و بدون آن ماهیت بندگی پیدا نمی شود 🧐 🔸 تواضع در برابر انسان های با ایمان یا انسان هایی که تواضع در برابر آنها اثر مثبت دارد و موجب جذب آنها به سوی ارزش ها می گردد و علاوه بر آن محبت و صمیمیت را بیشتر میکند و از کدورت و بدبینی می کاهد 😍 صاحب الزمان گم کرده ام: مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم 💚 @mahdavit313
صاحب الزمان گم کرده ام: 💡 از کجا بدانیم واقعا آدم متواضعی هستیم یا نه ؟🤔 محوری ترین امتحان 👇 صاحب الزمان گم کرده ام: مامنتظـران حضرت مهدے عجل الله هستیم 💚 @mahdavit313