eitaa logo
مخاطب خاص خداست❤
312 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
🌸آرامش‌نه‌عاشق‌بودن‌است نه‌گرفتن‌دستهایی‌ که‌رهاست‌میکند آرامش حضور خـُـ❤️ــداستـ‌ وقتی‌دراوج‌نبودن‌ها‌نابودت‌نمی‌کند.. ❄️أللَّھُـمَ‌؏َـجِّـلْ‌لِوَلیِڪْ‌ألْـفَـرَج❄ 👤خادم ڪانال:اگربرای‌خداست‌بگذارگمنام‌بمانم
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌷 – قسمت 99 ✅ فصل هجدهم 💥 همین‌که صمد بچه‌ها را برد، پدرش از حمام بیرون آمد تا صبحانه‌اش را بخورد و آماده شود. صمد برگشت. گفتم: « اگر می‌خواهی بروی، تا بچه‌ها خواب‌اند برو. الان بچه‌ها بلند می‌شوند و بهانه می‌گیرند. » صمد مشغول بستن ساکش بود که مهدی بیدار شد، بعد هم سمیه و زهرا. صمد کمی با بچه‌ها بازی کرد. بعد خداحافظی کرد. اما مهدی پشت سرش دوید. آن‌قدر به در زد و گریه کرد که صمد دوباره برگشت. مهدی را بوسید. بردش آن اتاق، اسباب‌بازی‌هایش را ریخت جلویش. همین‌که سرگرم شد، بلند شد که برود. این بار سمیه بهانه کرد و دنبالش دوید. 💥 پدرشوهرم توی کوچه بود. صمد گفت: « برو بابا را صدا کن، بیاید تو. » پدرشوهرم آمد و روی پله‌ها نشست. حوصله‌اش سر رفته بود. کلافه بود. هی غر می‌زد و صمد را صدا می‌کرد. صمد چهارپایه‌ای آورد. گفت: « کم مانده بود یادم برود. قدم! چند تا پتو بیاور بزنم پشت این پنجره‌ها. دیشب خیلی سرد بود. برای رعایت خاموشی و وضعیت قرمز هم خوب است. » 💥 سمیه و زهرا و مهدی سرگرم بازی شده بودند. انگار خیالشان راحت شده بود بابایشان دیگر نمی‌رود. صمد، طوری که بچه‌ها نفهمند، به بهانه‌ی بردن چهارپایه به زیر راه‌پله، خداحافظی کرد و رفت. چند دقیقه بعد دوباره صدای در آمد. با خودم فکر کردم این صمد امروز چه‌اش شده. در را که باز کردم، دیدم پشت در است. پرسیدم: « چی شده؟! » گفت: « دسته‌کلیدم را جا گذاشتم. » رفتم برایش آوردم. توی راه‌پله یک لحظه تنها ماندیم. صورتش را جلو آورد و پیشانی‌ام را بوسید و گفت: « قدم! حلالم کن. این چند سال جز زحمت چیزی برایت نداشتم. » تا آمدم چیزی بگویم، دیدم رفته. نشستم روی پله‌ها و رفتم توی فکر. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸ آیه ای از قرآن کریم ❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️ 👈عدم اطاعت از کفار و طاغوت ومبارزه با آنان و سخت گیری علیه آنان از ویژگی های مومنان انقلابی است 👈 "يا أَيُّهَا النَّبِيُّ اتَّقِ اللَّهَ وَ لا تُطِعِ الْكافِرين"(احزاب/1) 👈 "وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوت فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّه فقد استمسک بالعروه الوثقی يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ" (73/توبه) 👈 "يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقينَ وَ اغْلُظْ عَلَيْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ" (9/تحریم)) برداشت: ۱. دستور خدا به پیامبر است که از کفار اطاعت نکنی ۲. اگر وظیفه است که از کفار نباید اطاعت کنی از طاغوت که اولیاء کفارند به طریق اولی نباید اطاعت کنی ۳. شرط تمسک به ریسمان الهی نیز این است که مرز خودت را با کفار و رهبران آنان که طاغوت هستند باید روشن کنی ۴. ضمن اینکه نباید از آنان اطاعت کنی بلافاصله می فرماید باید با انان به جهاد برخیزی ۵. ضمن جهاد با کفار و رهبران آنان باید در برخورد با آنان سخت گیری هم بکنی 👈 "فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً" (52/ فرقان)
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و بیست و دوم ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 : سفارش به تقوا 1⃣ علم الهی 🔻 خدا از نعره حيوانات وحشی در كوهها و بيابانها و گناه و معصيت بندگان را در خلوتگاهها و آمد و رفت ماهيان را در درياهای ژرف و به هم خوردن آبها را بر اثر وزش بادهای سخت، آگاه است و گواهی می دهم كه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله وسلم) برگزيده خدا، سفير وحی و رسول رحمت اوست. 2⃣ ارزش پرهيزگاری 🔻 پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را به ترس از خدا سفارش می كنم، خدایی كه آفرينش شما را آغاز كرد و به سوی او باز می گرديد. خدایی كه خواسته های شما را برآورد و رغبت و آرزوی شماست، راه راست شما به او پايان می پذيرد و به هنگام ترس و وحشت او پناهگاه شماست. همانا تقوا و ترس از خدا، داروی بيماريهای دل ها، روشنایی قلبها و درمان دردهای بدنها، مرهم زخم جانها، پاك كننده پليديهای ارواح و روشنایی بخش تاريكی چشمها و امنيت در ناآراميها و روشن كننده تاريكيهای شماست. پس اطاعت خدا را پوشش جان قرار دهيد، نه پوشش ظاهری و با جان فرمانبردار باشيد نه با تن تا با اعضاء و جوارح بدنتان درهم آميزد و بر همه امورتان حاكم گردانيد. اطاعت خدا را راه ورود به آب حيات، شفيع گرفتن خواسته ها، پناهگاه روز اضطراب، چراغ روشنگر قبرها، آرامش وحشت های طولانی دوران برزخ و راه نجات لحظات سخت زندگی قرار دهيد، زيرا اطاعت خدا وسيله نگهدارنده از حوادث هلاك كننده و جايگاه های وحشتناك كه انتظار آن را می كشيد و حرارت آتشهای برافروخته می باشد. پس كسی كه تقوا را انتخاب كند، سختی ها از او دور گردند، تلخی ها شيرين، فشار مشكلات و ناراحتيها برطرف خواهد شد و مشكلات پياپی و خسته كننده، آسان و مجد و بزرگی از دست رفته چون قطرات باران بر او فرو می بارند، رحمت باز داشته حق باز می گردد و نعمتهای الهی پس از فرو نشستن به جوشش می آيند و بركات تقليل يافته فزونی گيرند. پس از خدایی بترسيد كه با پند دادن شما را سود فراوان بخشيده و با رسالت پيامبرش شما را نيكو اندرز داده و با نعمتهايش بر شما منت گذاشته است. خود را براي پرستش خدا فروتن داريد و با انجام وظائف الهی، حق فرمانبرداری را به جا آوريد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
🍃🌸🍃 🌸السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَديلَ الْخَيْرِ... 🍃سلام بر تو ای مولایی که هرکس تو را یافت به تمام خیر و خوبی‌ها رسیده. 🌸سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین از خیر و خوبی لبریز خواهد شد. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578. 🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله مجتهدی ره شرح مختصر دعای روز نهم ماه مبارک رمضان.....
🌹 دعای غریق 🌹 دعای تثبیت ایمان درآخرالزمان یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحِیمُ یا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثبِّتْ قَلْبِیِ عَلی دِینک امام زمان عج ✨اللّهمَ‌عَجِلْ‌لِوَلِیِڪ‌الفَـ♡ــࢪَج✨ https://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
💢بزرگ نشمردن حاجات 📝برای برآمدن حاجات، هیچ حاجتی را آن قدر بزرگ نشماریم که بگوییم: «این حاجت را دیگر نمیشود از خدا خواست، چون خیلی بزرگ است.» نه. اگر حاجت، به خلاف طبیعت و سنن آفرینش نیست، اگر محال نیست، هر چه هم بزرگ باشد، مسأله‌ای نیست و از خدا بخواهید. شما در هر روز از ماه رمضان - بنابر مأثور - بعد از هر نماز میگویید: «اللّهم ادخل علی اهل القبور السّرور. اللّهم اغن کلّ فقیر.» از خدا میخواهید همه فقرا را غنی کند. فقط فقرای ایران را نمیگویید. «اغن کلّ فقیر» یعنی همه فقرای اسلام غنی شوند. ♨️ چرا نشود خواست؟! اگر موانعِ بر سر راه غنی شدن برطرف گردد، چرا نشود؟! 👈 فقر را قدرتهای ستمگر و زورگو و زیاده‌طلب عالم، بر افراد و بر ملتها تحمیل میکنند. اگر این قدرتها از میان بروند، چرا دعای «الّلهم اغن کلّ فقیر» مستجاب نشود؟! ممکن است چنین حاجتی برآورده شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸امام کاظم علیه السلام میفرمایند: همانا مُهر قبول اعمال شما، برآوردن نیازهای برادرانتان و نیکی کردن به آنان در حد توانتان است و الا (اگر چنین نکنید)، هیچ عملی از شما پذیرفته نمی‌شود. 🌟مدام پیگیر کار دیگران بود تا مشکلاتشون رو حل کنه. بهش گفتم: داش ابرام؟ تو که وظیفه‌ای نداری، چرا خودتو توی دردسر میندازی؟ گفت: آدم هرکاری از دستش برمیاد باید برای مردم انجام بده. 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# رمضان_ در_ نگاه _شهدا 🌷 در ماه رمضان سال 63 از طرف لشگر 25 کربلا به پایگاه شهید مدنی اعزام شدیم (پایگاه لشگر 8 نجف اشرف ) چون قرار بود به مقر عملیات منتقل شویم حکم مسافر را داشتیم و روزه بر ما واجب نبود اما کسانی که در ماه مبارک در پایگاه اهواز می‌ماندند می‌بایست روزه می‌گرفتند. از جمله مسئولین ستاد و امام جماعت و مکبر که نوجوان 13 ساله‌ای بود هوای اهواز بسیار گرم بود و حتی یک ساعت بدون نوشیدن آب قابل تحمل نبود. اواخر ماه مبارک که به اهواز برگشته بودم احساس کردم نصف گوشت بدن این نوجوان آب شده است. واقعا ایمان از چهره نحیف این نوجوان (مکبر نماز خانه) متجلی بود. 🖊حبیب الله ابوالفضلی 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷 وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌ شادی روح مطهر امام راحل وشهدا🌷 صلوات 🕊🌷🕊🌷 🌷🕊🌷 🕊🌷 🌷 ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🌷 – قسمت 100 ✅ فصل هجدهم 💥 دلم گرفته بود. به بهانه‌ی آوردن نفت، رفتم توی حیاط. پیت نفت را از گوشه‌ی حیاط برداشتم. سنگین بود. هنّ‌و‌هن می‌کردم و به سختی می‌آوردمش طرف بالکن. هوا سرد بود. برف‌های توی حیاط یخ‌زده بود. دمپایی پایم بود. می‌لرزیدم. بچه‌ها پشت پنجره ایستاده بودند. پتو را کنار زده بودند و داشتند نگاهم می‌کردند. از پشت پتویی که کنار رفته بود، چشمم به عکس صمد افتاد که روی طاقچه بود. کنار همان قرآنی که وصیت‌نامه‌اش را لایش گذاشته بود. می‌گفت: « هر وقت بچه‌ها بهانه‌ام را گرفتند، این عکس را نشانشان بده. » 💥 نمی‌دانم چرا هر وقت به عکس نگاه می‌کردم، یک‌طوری می‌شدم. دلم می‌ریخت، نفسم بالا نمی‌آمد و هر چه غم دنیا بود می‌نشست توی دلم. اصلاَ با دیدن عکس هزار تا فکر بد و ناجور به سرم می‌زد. پیت را دوباره برداشتم ببرم توی اتاق که یک‌دفعه پایم لیز خورد و افتادم زمین. از درد به خودم می‌پیچیدم. پایم مانده بود زیر پیت نفت. هر طور بود پیت را از روی پایم برداشتم. درد مثل سوزن به مغر استخوانم فرو می‌رفت. بچه‌ها به شیشه می‌زدند. نمی‌توانستم بلند شوم. همان‌طور توی حیاط روی برف ها نشسته بودم و از درد بی‌اختیار، به پهنای صورتم اشک می ریختم. 💥 ناخن شست پایم سیاه شده بود. دلم ضعف می‌رفت . بچه‌ها که مرا با آن حال و روز دیدند از ترس گریه می‌کردند. همان وقت دوباره چشمم افتاد به عکس. نمی‌خواستم پیش بچه‌ها گریه کنم. با دندان محکم لبم را گاز می‌گرفتم تا بغضم نترکد؛ اما توی دلم فریاد می‌زدم: « صمد! صمدجان! پس تو کی می‌خواهی به داد زن و بچه‌هایت برسی. پس تو کی می‌خواهی مال ما باشی؟! » هنوز پیشانی‌ام از داغی بوسه‌اش گرم بود. به هر زحمتی بود، بلند شدم و آمدم توی اتاق. بچه‌ها گریه می‌کردند. هیچ‌طوری نمی‌توانستم ساکتشان کنم. از طرفی دلم برایشان می‌سوخت. به سختی بلند شدم. عکس را از روی طاقچه پایین آوردم. گفتم: « بیایید بابایی! ببینید بابایی دارد می‌خندد. » بچه‌ها ساکت شدند. آمدند کنار عکس نشستند. مهدی عکس صمد را بوسید. سمیه هم آمد جلو و به مهدی نگاه کرد و مثل او عکس را بوسید. زهرا قاب عکس را ناز می‌کرد و با شیرین‌زبانی بابا بابا می‌گفت. به من نگاه می‌کرد و غش‌غش می‌خندید. جای دست و دهان بچه‌ها روی قاب عکس لکه می‌‌انداخت. با دست، شستم را گرفته بودم و محکم فشار می‌دادم. به سمیه گفتم: « برای مامان یک لیوان آب بیاور. » آب را خوردم و همانجا کنار بچه‌ها دراز کشیدم.؛ اما باید بلند می‌شدم. بچه‌ها ناهار می‌خواستند. باید کهنههای زهرا را می‌شستم. سفره‌ی صبحانه را جمع می‌کردم. نزدیک ظهر بود. باید میر‌فتم خدیجه و معصومه را از مدرسه می‌آوردم. چند تا نارنگی توی ظرفی گذاشتم. همین که بچهها سرگرم پوست کندن نارنگی‌ها شدند، پنهان از چشم آن‌ها بلند شدم. چادر سر کردم و لنگ‌لنگان رفتم دنبال خدیجه و معصومه. ادامه دارد...
‍ 🌷 – قسمت 101 ✅ فصل نوزدهم 💥 اسفند ماه بود. صمد که رفته بود، دو سه روزه برگردد؛ بعد از گذشت بیست روز هنوز برنگشته بود. از طرفی پدرشوهرم هم نیامده بود. عصر دلگیری بود. بچه‌ها داشتند برنامه کودک نگاه می‌کردند. بیرون هوا کمی گرم شده بود. برف‌ها کم‌کم داشت آب می‌شد. خیلی‌ها در تدارک خانه‌تکانی عید بودند اما هرکاری می‌کردم دست‌ودلم به کار نمی‌رفت. با خودم می‌گفتم: « همین امروز و فردا صمد می‌آید، او که بیاید حوصله‌ام سر جایش می‌آید آن وقت دوتایی خانه‌تکانی می‌کنیم و می‌رویم برای بچه‌ها رخت و لباس عید می‌خریم. » 💥 یاد دامنی افتادم که دیروز با برادرم خریدم. باز دلم شور و افتاد. چرا این کار را کردم؟ چرا سر سال تازه، دامن مشکی خریدم؟ بیچاره برادرم دیروز صبح آمد، من و بچه‌ها را ببرد بازار و لباس عید برایمان بخرد. قبول نکردم. گفتم: « صمد خودش می‌آید و برای بچه‌ها خرید می‌کند. » خیلی اصرار کرد. دست‌آخر گفت: « پس اقلاً خودت بیا برویم یک چیزی بردار. ناسلامتی من برادر بزرگترت هستم. » 💥 هنوز هم توی روستا رسم است نزدیک عید برادرها برای خواهرهایشان عیدی می‌خرند. نخواستم دلش را بشکنم اما نمی‌دانم چه‌طور شد از بین آن همه لباس رنگارنگ و قشنگ یک دامن مشکی برداشتم. انگار برادرم هم خوشم نیامد گفت: « خواهرجان! میل خودت است؛ اما پیراهنی، بلوزی، چیز دیگری بردار، یک رنگ شاد. » گفتم: « نه، همین خوب است. » همین که به خانه آمدم، پشیمان شدم و فکر کردم کاش به حرفش گوش داده بودم و سر سال تازه، دامن مشکی نمی‌خریدم. دوباره به خودم دلداری دادم و گفتم عیب ندارد. صمد که آمد با هم می رویم عوضش می‌کنیم. به جایش یک دامن یا پیراهن خوش‌آب‌ورنگ می‌خرم. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹ آیه ای از قرآن کریم ❤️بسم الله الرحمن الرحیم❤️ 👈مرز بندی مواضع مومنان انقلابی در مقابل کفار باید صریح و روشن باشد "قُلْ يَأَيهَُّا الْكَفِرُونَ(1) لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ(2) وَ لَا أَنتُمْ عَبِدُونَ مَا أَعْبُدُ(3) وَ لَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتمُ‏ْ(4) وَ لَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ(5) لَكمُ‏ْ دِينُكُمْ وَ لىِ‏َ دِينِ(6)" پيام ها ۱. مسلمانان باید در برابر پیشنهادات غیر منطقى، صریح و قاطع پاسخ بگویند و دشمنان را از خود مأیوس نمایند. «لا اعبد ما تعبدون» ۲. به نام تقیه ، نباید از اصول و ارزشها سرپیچى كرد. «لا اعبد ما تعبدون» «ٍ إِلاَّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَه» ۳. دنیاى كفر باید از تسلیم شدن مسلمانان مأیوس باشد. «لا اعبد... و لا انا عابد» ۴. اعلام برائت از كفار باید مكرّر و مؤكّد و علنى باشد. «قل یا ایّها الكافرون لا اعبد ما تعبدون» ۵. در دین معامله نكنید، با دشمن سازش و مداهنه نكنید و در برابر تكرار پیشنهادهاى نابجا، شما نیز موضع خود را قاطعانه تكرار كنید. «لا اعبد... لا انتم عابدون... و لا انا عابد...» ۶. پایدارى و قاطعیّت، شرط رهبرى است. «و لا انا عابد...» ۷. اید صف‏ها از هم جدا شود، حق از باطل و كفر از ایمان متمایز شود. «لكم دینكم ولى دین» بیانات امام خامنه ای در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری۱۳۹۲/۱۲/۱۵ من گمان میکنم سوره‌ی مبارکه‌ی "قل یا ایها الکافرون" همین مرزبندی را بیان میکند: لا اَعبُدُ ماتَعبُدون، و لا اَنتُم عابِدُونَ مااَعبُد؛ یعنی مرز مشخص باشد، مرز مخلوط نشود. کسانی که سعی میکنند این مرز را کمرنگ کنند یا محو کنند یا از بین ببرند، این ها خدمت نمیکنند به مردم، ❌ این ها خدمت نمیکنند به کشور؛ چه مرزهای دینی و عقیدتی، چه مرزهای سیاسی. استقلال، مرزی است برای کشور؛ این کسانی که سعی میکنند اهمیت استقلال یک ملت را - به‌عنوان جهانی شدن و حل شدن و منطبق شدن با جامعه‌ی جهانی - از بین ببرند و کمرنگ کنند، مقاله مینویسند، حرف میزنند، اینها هیچ خدمتی نمیکنند به این کشور. شما میگویید ارتباط داشته باشیم با دنیا، خیلی خب، ارتباط داشته باشید، منتها معلوم باشد با چه کسی ارتباط دارید، چرا ارتباط دارید، چه جور ارتباطی دارید، اینها مشخص باشد؛ 👈 مرزبندی یعنی این. در جبهه‌بندی‌های داخلی هم همین‌جور است. این هم به نظر ما یکی از چیزهایی است که بایستی به آن توجه کنیم؛ جزو وظایف ما است که مرزبندی‌ها را [مشخص کنیم‌]. درسها: کافران سه دسته اند ۱. فتنه گرند ۲. ظالمند ۳. غیر ظالم و غیر فتنه گر اصل در کافران ظلم و فتنه گر ی است غیر ظالم وغیر فتنه گر بودن کافران نیاز به اثبات دارد؛ 👈 برخلاف مومنین اصل برپاکی مومنین است عکس آن نیاز به اثبات دارد. انقلابی در تعامل با کافران اصل را بر ظالم و فتنه گربودن کفار می داند غیر انقلابی در تعامل با کافران اصل را بر غیر ظالم وغیر فتنه گری آنان می داند و او را انسانی با ادب می شناسد😖 این دو نگاه درسیاست نتایج بسیار متفاوت میدهند بیانات در دانشگاه امام حسین(ع) ۱۳۷۴/۰۸/۱۷
❤️ هی گنه کردم و هی جار زدم یار بیا من ندانم چه شود عاقبت کار.....بیا خود بگفتی دعا بهر ظهورت بکنیم خواندمت خسته ام ای یار بیا...
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و بیست و سوم ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄ 📜 ، سفارش به تقوا 3⃣ ويژگيهای اسلام 🔻همانا اين اسلام، دين خداوندی است كه آن را برای خود برگزيد و با ديده عنايت پروراند و بهترين آفريدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد، پايه های اسلام را بر محبت خويش استوار كرد و اديان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار نمود و با سربلند كردن آن ديگر ملت ها را بی مقدار كرد و با محترم داشتن آن دشمنان را خوار گردانيد و با ياری كردن آن دشمنان سرسخت را شكست داد و با نيرومند ساختن آن اركان گمراهی را درهم كوبيد و تشنگان را از چشمه زلال آن سيراب كرد و آبگيره های اسلام را پرآب نمود. خداوند اسلام را بگونه ای استحكام بخشيد كه پيوندهايش نگسلد و حلقه هايش از هم جدا نشود و ستونهايش خراب نگردد، در پايه هايش زوال راه نيايد، درخت وجودش از ريشه كنده نشود، زمانش پايان نگيرد، قوانينش كهنگی نپذيرد، شاخه هايش قطع نگردد، راههايش تنگ و خراب نشود و پيمودن راهش دشوار نباشد، تيرگی در روشنایی آن داخل نشود و راه راست آن كجی نيابد، ستونهايش خم نشود و گذرگاهش بدون دشواری قابل پيمودن باشد، در چراغ اسلام خاموشی و در شيرينی آن تلخی راه نيابد. اسلام ستونهای استواری است كه خداوند آن را در دل حق برقرار كرد،اساس و پايه آن را ثابت فرمود، اسلام چشمه ساری است كه آب آن در فوران، چراغی است كه شعله های آن فروزان و نشانه هميشه استواری است كه روندگان راه حق با آن هدايت شوند، پرچمی است كه برای راهنمایی پويندگان راه خدا نصب گرديده و آبشخوری است كه واردشوندگان آن سيراب می شوند. خداوند نهايت خشنودی خود را در اسلام قرار داده و بزرگ ترين ستونهای دينش و بلندترين قله اطاعت او در اسلام جای گرفته است. اسلام در پيشگاه خداوند، دارای ستونهایی مطمئن، بنایی بلند، راهنمایی هميشه روشن، شعله ای روشنی بخش، برهانی نيرومند و نشانه ای بلندپايه است، كه درافتادن با آن ممكن نيست، پس اسلام را بزرگ بشماريد، از آن پيروی كنيد، حق آن را ادا نماييد و در جايگاه شايسته خويش قرار دهيد. ┄┄┅┅✿❀🍃🌹🍃❀✿┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 دعای روز دهم ماه رمضان خدایا منو از آدمای نزدیک خودت کن بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ‏ اللّهُمَّ اجعَلنی فیهِ مِنَ المُتَوَکِّلینَ عَلیک َوَاجعَلنی فیهِ مِنَ الفائِزین لَدَیکَ وَاجعَلنی فیه مِنَ المُقَرَّبینَ اِلَیک بِاِحسانِکَ یا غایَةَ الطّالِبینَ خدایا مرا در این روز ازتوکل کنندگان و سعادتمندان درگاهت قرار ده و مقرر فرمادر این روز از مقربان درگاهت باشم، به احسان وبخششت ای هدف جویندگان. "الهی_آمین".🙏 https://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 کلیپ_حضرت_خدبجه س🏴 🎧 مداح سید مهدی میرداماد 🎧 🖤🖤🖤🖤🖤 ختم قران و صلوات روز شنبه را متوسل میشیم به حضرت خدیجه سلام الله علیها به نیت سلامتی و فرج مولا وبرآورده شدن حاجات مومنین گروه وباز شدن بخت جوونا وشفای همه بیماران مخصوصا عزیزان گروه حاجتمندان ازختم جانمونید https://eitaa.com/joinchat/1608187940Ccb69ba07b6
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله مجتهدی ره شرح مختصر دعای روز دهم ماه مبارک رمضان.....