💢حرث (حارث) بن امرؤ القیس کندی
حارث بن امرؤ القیس کندی یکی از چهره های متحول شده، همچون حُر در کربلا، حرث بن امرؤ القيس کندی است. او به کربلا آمد و در سپاه عمر سعد بود. تحت تأثیر تبلیغات اموی بود و علی رغم میل باطن، در جو مسموم کوفه، جنگ با اباعبدالله را گردن نهاده بود.
حرث بن امرؤ القیس کندی از قبیله ی مشهور کِندِه بود و به دلاوری و شجاعت و سوارکاری و تیراندازی شهره. با آنکه به ۵۰ سالگی رسیده بود بسیار چالاک و چابک می جنگید و شمشیر می زد.
او در کوفه منش و فضایل امیرالمؤمنین را به چشم خود دیده بود. در کربلا وقتی سخنان روشنگرانه ی امام حسین (ع) را شنید و بی رحمی و قساوت سپاه عمر سعد را در محاصرهی آب و گستاخی نسبت به فرزند پیامبر، دید از سپاه عمر سعد گسست و به اردوگاه حسینی پیوست.
به درستی معلوم نیست زمان پیوستن چه هنگامی بوده است. به احتمال قوی شب عاشورا یا صبح عاشورا هنگام خوش فرجامی اوست.
شاید نیز از آغاز آمدن به کربلا قصد جنگیدن با امام نداشت یا سپاه عمر سعد را بهانه ی پیوستن به اباعبدالله کرده بود.
سرانجام در تیرباران صبح عاشورا این دلاور آزاده و وارسته، خونین تن و سرخ رو به جمع شهیدان سرفراز کربلا پیوست.
نام او را حرث و حارث هر دو نگاشته اند
شهید دهم 😭😭😭
صدصلوات هدیه به روح شهید🌺
💢حرث (حارث) بن امرؤ القیس کندی
خداوند در سورة بقره ميفرمايد: وَلاَتَقُولُوا لِمَن يُقْتَلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَ َتُ بَلْ أَحْيَآءٌ وَ لَـَكِن لآتَشْعُرُون و به آنها كه در راه خدا كشته ميشوند، مرده نگوييد! بلكه آنان زندهاند ولي شما نميفهمي
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
💢✨﷽✨کانال مناجات با خدا✨﷽✨💢
💢وقایع پانزدهم محرم
💢ابن زیاد پس از فرستادن سر امام حسین (علیه السلام)، در روز 15 محرم اسراء را با شمر ذی الجوشن و مخفر بن ثعلبه عائذی به شام فرستاد و به دست و پا و گردن مبارک امام سجاد (علیه السلام) زنجیر انداخت و اسراء را سوار بر شتر بی جهاز نمود.
آن شقى، اهل بیت عصمت و طهارت را مانند اسیران کفار، دیار به دیار با ذلت و انکسار طوری که مردم به تماشاى آن ها مىآمدند، به شام آورد.
شیخ عباس قمی در نفس المهموم ص 201 مینویسد: ابنزیاد سر مبارک امام حسین (ع) و اصحاب آن حضرت را به همراه کودکان و زنان آماده و مهیای حرکت به سوی شام نمود و غل به گردن علی بن الحسین(ع) نهاد و آن ها را با مخضر بن ثعلبه عائذی و شمربنذیالجوشن به شام فرستاد،
امام سجاد(ع) با حال بیماری بود و از عراق تا شام با مردم سخنی نگفت.
در روز پانزدهم محرم چه اتفاقاتی افتاد ؟
مسلمان شدن راهب مسیحی با دیدن سر امام حسین (ع)
حاملان سرهای شهدا در اولین منزل جهت استراحت بار انداختند، با سر مقدس به بازی و تفریح مشغول شدند و مقداری از شب را به عیش و نوش گذراندند،
به ناگاه دستی از دیوار بیرون آمد و با قلمی آهنین این شعر را با خون نوشت: اَتَرْجُو اُمَّهٌ قَتَلَتْ حُسَیْنا شَفاعَهَ جَدِّهِ یَوْمَ الْحِسابِ ؟ آیا گروهی که امام حسین(علیه السلام) را کشتند در روز قیامت امید شفاعت جدش را دارند؟
حاملان سرها بسیار ترسیدند، برخی از آنها برخاستند تا آن دست و قلم را بگیرند که ناگهان ناپدید گشت، وقتی برگشتند دوباره آن دست با جوهر خون آشکار شد و این شعر را نوشت: فَلا وَ الله لَیْسَ لَهُم شَفیع وَ هُمْ یَومَ القیامَه فی الْعَذاب. بخدا سوگند شفاعت کنندهای برای آنها نخواهد بود و آنها روز قیامت در عذاب خواهند بود.
دوباره عدهای خواستند آن دست را بگیرند که باز ناپدید شد، برای بار سوم که برگشتند آن دست با همان شرایط این شعر را نوشت: وَ قَد قتلُو الحُسینَ بحکم جَور وَ خالف خَلفَهُم حکم الکِتاب. امام حسین (علیه السلام) را از روی ظلم و ستم شهید کردند و با این کارشان مخالف قرآن عمل نمودند.
حاملان سر، از غذا خوردن پشیمان شدند و با ترس بسیار آن شب را نخوابیدند، در نیمه شب صدایی به گوش راهب دیر رسید که در آنجا زندگی می کرد. راهب خوب گوش داد: ذکر تسبیح الهی را شنید.
راهب برخاست و سر خود را از پنجره بیرون کرد متوجه شد از نیزهای که کنار دیوار دیر گذاشتهاند نوری عظیم به سوی آسمان افراشته شده و فرشتگان از آسمان گروه گروه فرود میآیند و میگویند: السلام علیک یابن رسول الله ... السلام علیک یا ابا عبدالله.
راهب از دیدن این حالات متعجب شد و ترس او را فرا گرفت. از صومعه خارج شد و میان یاران ابن زیاد رفت و پرسید: بزرگ شما کیست ؟ گفتند: خولی. به نزد خولی رفت و پرسید: این سر کیست ؟
گفت: سر مرد خارجی است (نعوذبالله) که در سرزمین عراق خروج کرد و ابن زیاد او را کشت. راهب گفت: نامش چیست ؟ خولی جواب داد: حسین بن علی بن ابیطالب (علیه السلام).
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
ادامه دارد👇
💢✨﷽✨کانال مناجات با خدا✨﷽✨💢
💢ختم مجرب برای #رفع_عذاب_اموات_و_درگذشتگان👌
📖قرائت قرآن و هدیه کردن ثواب آن به گذشتگان، موجب رفع گرفتاری های آخرتی آنها و مغفرت و بخشش برای ایشان خواهد بود.
🌹رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم در این باره فرموده است: هر کس سوره #ملک را قرائت کند وبه برداران خود که در گذشته اند هدیه کند ثواب آن با سرعت برق به آنها خواهد رسید و در عذاب گناهان ایشان تخفیف داده می شود و مایه انس ایشان در قبر می شود
🌹از حضرت صادق علیه السلام نیز روایت شده : هر کس سوره #ملک را برای میّتی بخواند از عذابی که در آن است تخفیف داده می شود و اگر قرائت کننده به اموات هدیه کند ثواب آن با سرعت برق به انها می رسد
📚منبع : تفسیرالبرهان، ج۵، ص ۴۳۳
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
💢دعا تقاضا نیست؛
بلکه تسلیم نفس است.
✨دعا عبادت و ستایش نیست؛
دعا حالتی بسیار عمیق از
احساس قدردانی است.
✨دعا سخن گفتن نیست؛
سکوت است...
وقف کردن خود به بینهایت است
✨دعا کلمه نیست؛
موسیقی بینهایت است
اما آن موسیقی هنگامی نواخته میشود
که موسیقی های دیگر پایان یافته باشد.
✨دعا پرستش نیست؛
هیچ عبادتگاهی برای دعا وجود ندارد،
دعا هیچ کاری با دنیای بیرون ندارد،
آن، بیداری درونی خویشتن است.
✨دعا عمل نیست؛
آگاهی است.
✨دعا انجام دادن نیست
بودن است.
✨فقط یک چیز برای دعا نیاز است،
و آن "عشق" است.
🌸#دعاهاتون_مستجاب
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
💢✨﷽✨کانال مناجات با خدا✨﷽✨💢
💢 #داستان_کوتاه_پندآموز
💭 ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭘﻠﻮﯼ ﻏﺬﺍﯾﺶ ﺭﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ ﺭﺍ
ﻣﯽﮔﺬﺍﺷﺖ ﺁﺧﺮ ﮐﺎﺭ!
ﻣﯽﮔﻔﺖ: ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﻢ ﺧﻮﺷﻤﺰﮔﯽﺍﺵ ﺑﻤﺎﻧﺪ ﺯﯾﺮ ﺯﺑﺎﻧﻢ...
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻫﻢ ﭘﻠﻮ ﺭﺍ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺳﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ، ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻏﺬﺍ ﻣﯽﻣﺎﻧﺪ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺑﺶ!
ﻧﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺁﻥ ﭘﻠﻮ ﻟﺬﺕ ﻣﯽﺑﺮﺩ، ﻧﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﯿﻠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ
ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻏﺶ...
💭 ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻢ ﻫﻤﯿﻦ ﺟﻮﺭﯼ ﺍﺳﺖ...
ﮔﺎﻫﯽ ﺷﺮﺍﯾﻂ ﻧﺎﺟﻮﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﻭ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎﯼ ﺧﻮﺑﺶ
ﺭﺍ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻌﺪ!
ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻮﺩ..
ﮐﻤﺘﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷﯿﻢ!
ﻫﻤﻪﯼ ﺧﻮﺷﯽﻫﺎ ﺭﺍ ﺣﻮﺍﻟﻪ ﻣﯽﮐﻨﯿﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻭﺯﯼ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺒﺎﺷﺪ؛
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘﻨﺠﻪ ﻧﺮﻡ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺍﺳﺖ.
💭 ﯾﮏ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻣﺎﻥ ﻣﯽﺁﯾﯿﻢ ﻣﯽﺑﯿﻨﯿﻢ
ﯾﮏ ﻋﻤﺮ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﭘُﻠﻮی ﺧﺎﻟﯽ ﺯﻧﺪﮔﯽﻣﺎﻥ
ﺑﻮﺩﻩﺍﯾﻢ ﻭ ﮔﻮﺷﺖ ﻭ ﻣﺮﻍ ﻟﺤﻈﻪﻫﺎ،
ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﮔﻮﺷﻪﯼ ﺑﺸﻘﺎﺏ...
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
امام باقر عليه السلام:
#اگرستايششدى، #شادمشو
#واگرنكوهششدى، #بيتابىمكن
و پيرامون آنچه درباره تو گفته شده است بينديش.
اگر ديدى كه آنچه گفته اند در تو هست، مصيبت افتادن از چشم خداوند عزّوجلّ، به سبب خشمناك شدنت از حقيقت، بزرگتر از مصيبت افتادنت از چشم مردم است كه از آن مى ترسى و اگر خلاف آن چيزى باشى كه گفته اند، اين خود ثوابى است كه بى رنج به دست آورده اى
و بدان كه تو دوست [و پيرو ]ما نيستى مگر آن گاه كه اگر همه همشهريانت بر ضد تو همداستان شوند و بگويند: تو مرد بدى هستى، اين سخن تو را اندوهگين نسازد و اگر بگويند: تو مرد خوبى هستى، اين سخن شادمانت نگرداند.
بلكه خودت را با قرآن بسنج، اگر پوينده راه آن بودى و به آنچه به بى اعتنايى بدان فراخوانده است بى اعتنا و به آنچه بدان ترغيب كرده است راغب بودى، پس پايدارى كن و خوش باش؛ زيرا كه آنچه درباره تو گفته شده به تو زيانى نرساند
و اما اگر از قرآن جدا بودى، چرا بايد فريب نفست را بخورى
📖تحف العقول صفحه284
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
4_5850690448741370146.mp3
17.13M
چله شهد وشکر
قسمت سی هفتم
استاد اقای علی مقدم
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
💢✨﷽✨کانال مناجات با خدا✨﷽✨💢
💢سبک زندگی قرآنی :
🍂 درست انتخاب کنید. 🍂
🔶 إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤدُّواْ الأَمَانَاتِ إِلَي أَهْلِهَا.......
(نساء/۵٨)
⚡️ترجمه :
همانا خداوند فرمانتان مى دهد كه امانتها را به صاحبانش بدهيد.
🍁 در روايات متعدّد، منظور از امانت، رهبرى جامعه معرّفى شده كه اهلش اهل بيت عليهم السلام مى باشند.
🔴 بنابراین مسئولیت جامعه را باید به کسی سپرد که در مسیر اهل بیت حرکت کند.
☘كليد خوشبختى جامعه، بر سر كار بودن افراد لايق ورفتار عادلانه است و منشأ نابسامانى هاى اجتماعى، رياست نااهلان وقضاوت هاى ظالمانه است.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
💢✨﷽✨کانال مناجات با خدا✨﷽✨💢
💢خواندن سوره ی توحید و ذکری دیگر بعد از غذا خوردن
✍️اگر کسی فراموش کند در آغاز غذا خوردن نام خدا را ببرد، به چه ذکری آن راجبران کند؟
⚜️آیت الله مبشرکاشانی:
از حضرت رسول صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: مَنْ نَسِيَ أَنْ یُسَمِّيَ عَلَى طَعَامِهِ فَلْيَقْرَأْ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَد
✍️هر که فراموش کرده که هنگام غذا خوردن نام خدا را ببرد، سوره ی توحید را بخواند
همچنین از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده که فرمود: إذا أكَلَ الطَّعامَ فَليَقُلْ بِسمِ الله فَإنْ نَسِيَ فِي أوَّلِهِ فَليَقُلْ بِسْمِ الله في أوَّلِهِ و آخِرِهِ
✍️هرگاه قصد داشت غذایی را بخورد بگوید: بِسمِ الله و اگر در آغاز غذا فراموش کرد، بگوید: بِسمِ الله فی أوَّلِهِ و آخِرِهِ.
#اذکار
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa
💢وقایع پانزدهم محرم
💢باز پرسید: نام مادرش چیست ؟ خولی گفت: فاطمه بنت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) راهب با تعجب پرسید: همان محمدی که پیغمبر خودتان است ؟
خولی گفت: آری. راهب فریاد می زد که هلاکت برای شما باد به خاطر کاری که کردید. از آن ها خواهش کرد سر مبارک حسین (علیه السلام) را تا صبح نزد او بگذارند. خولی گفت: نمیتوانیم بدهیم تا نزد یزید بن معاویه ببریم و از او جایزه بگیریم. راهب گفت: جایزه تو چقدر است ؟ خولی پاسخ داد: ده هزار درهم.
راهب گفت که من ده هزار درهم به تو میدهم. خولی هم پذیرفت، درهم را گرفت و سر مطهر را به راهب سپرد، راهب سر مطهر را به مشک خوشبو نمود و آن را روی سجادهاش گذاشت و تمام شب را گریه کرد.
وقتی صبح شد به سر منور عرض کرد: ای سر من، من جز خویشتن، چیزی ندارم ولی شهادت میدهم که معبودی جز خدا نیست، جد تو محمد (صلی الله علیه و آله) پیامبر خداست و گواهی میدهم که من غلام و بنده تو هستم و عرض کرد:
ای اباعبدالله بخدا سوگند، بر من سخت است که در کربلا نبودم و جان خود را فدای تو نکردم. ای اباعبدالله، هنگامی که جدت را دیدار میکنی گواهی ده که من شهادتین گفتم و در خدمت تو اسلام آوردم. آنگاه گفت: اشهد ان لا اله الا الله.
صبح سر را به آنها تحویل داد، پس از این دیدار از صومعه خارج و خود را خدمتکار اهل بیت کرد. ابن هشام میگوید: وقتی سر را از راهب گرفتند، به راه افتادند تا نزدیک دمشق رسیدند به یکدیگر گفتند بیائید این درهمها را میان خود تقسیم کنیم تا یزید از آنها خبردار نشود، کیسههای درهم را باز کردند و دیدند سفال شده است.
بر روی آن نوشته شده است "فلا حسین الله غافلا عما یعلم الظالمون" (سوره ابراهیم، آیه 42)؛ گمان مبرید خدا از آنچه ستمکاران انجام می دهند غافل است.
بر روی دیگری نوشته بود (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون)؛ و به زودی ستمکاران بدانند چه سرانجامی دارند.
حاملان سر، سفالها را در نهری ریختند. خولی گفت: این راز را پوشیده نگهدارید و با خود گفت: انا لله و انا الیه راجعون، حذر الدنیا والاخره.
تاریخ، حوادث میان راه شام را مشخص نکرده است که حاملان سرها چند منزل، استراحت کردند و چه بر آنها گذشت ؟ ابن شهر آشوب میگوید یکی از کرامات امام زیارتگاههایی است که از سر ایشان به جای مانده است؛ در کربلا و در شهرهای عسقلان، موصل، نصیبین، حماه، حمص، دمشق و دیگر مکانها میباشد.
یعنی این که وجود سر مقدس امام در این مکانها، زیارتگاههای معروف دارد، برای نمونه وقتی خواستند به شهر موصل روند شخصی را به نزد حاکم شهر موصل فرستاند که توشه و آذوقه برای آن ها فراهم کند و شهر را آذین کنند، اهل موصل گفتند هر چه میخواهید برای شما فراهم میکنیم ولی از آنها درخواست کردند که به شهر نیایند،
بیرون شهر منزل کنند و از همانجا بروند، آنها در یک فرسخی شهر منزل کردند و سر شریف را روی سنگی نهاند، از آن سر مقدس قطره خونی بر آن سنگ چکید و مانند چشمهای از آن خون میجوشید.
مردم هنگام محرم اطراف آن جمع میشدند و مراسم عزاداری بر پا میکردند و این مراسم تا زمان عبدالملک بن مروان حکم به جا بود و او دستور داد آن سنگ را از آنجا به جای دیگری ببرند لذا اثر آن محو شد البته در جای سنگ گنبدی ساختند.
حاملان سر نزدیک هر شهری از کربلا (از کوفه تا دمشق) میرسیدند جرات نداشتند که وارد شوند، میترسیدند قبائل عرب علیه آنها شورش کنند و سر را از آنها بگیرند لذا از بیراهه میرفتند و فقط برای آذوقه، شخصی را میفرستاند و میگفتند این سر یک خارجی است.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#مناجات_با_خدا
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@Monajat_ba_khodaa