آقاجان تنها امید ادامه زندگیمان تپش های قلب شماست. گویی بی قراری دلهای ما از شوق دیدار شماست. آقا بگو كه آمدنت نزدیك است!
آقاجان دیگر از انتظار نگو از وصال بگو. از پایان جمعه های بی تو بگو! آقاجان بگو كه به زودی هدهد صبا خبر از آمدنتان را نوید می دهد. بگو كه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی.
بگو كه دیگر غریب نیستیم.💔
هرچه کردم بنویسم ز تو مدح وسخنی
یا بگویم زمقام تو که یابن الحسنی
این قلم یار نبود و فقط این جمله نوشت :
پسر حیـــدر کرار تو ارباب منی
دلتنگی یعنی:
شمارش روزهای هفته ای که
باز
بی تو
گذشت ...
یعنی
انبوه دلتنگی هایی که
عاجز می شوم
از شمارش شان در یک روز . . .
یک روز می افتد ؛
آن اتفاق خوب را می گویم …
من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم
می گویند جمعه می آید …
آری، روزی که بازار تعلقات دنیا را تعطیل کنیم؛ او خواهد آمد
دلبرا درهوس دیدن رویت
دلم من تاب ندارد.،
نگهم خواب ندارد،
قلمم گوشه دفتر،
غزل ناب ندارد،
همه گویندبه انگشت اشاره،
مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟
توکجایی گل نرگس زفراقت دل من تاب ندارد
این همه لاف زن و مدعی اهل ظهور
پس چرا یار نیامد که نثارش باشیم ؟
سالها منتظر سیصد و اندی مرد است
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشیم ؟
+حق💔