eitaa logo
منجی می آید✨
236 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
14 فایل
🌱خدایا! ما را دلیل حال خوب امام زمانمون قرار بده... ارتباط با مدیر @majnon_rahbarr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣مــــــــــژده😍📣مــــــــــژده😍📣مــــــــــژده😍 🤓 برای در تاریخ جهان اسلام😉 📺پخش از رسانه ملی، هر روز حوالی ساعت ۱۱:۳٠ شبکه نورِ قم، برنامه ✨ 🤩پـــــــــاســـخ به تـــمـــامی شـــبـــهات در مورد گشت_ارشاد 🚔 و طرح_نور✨💕 🎙 🌱نشر_حداکثری اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 💚⃟○@Monjiiii_313
26.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹قیاس از کجا شکل میگیره؟ 🔸رسانه‌های تصویری اگر مدیریت نشه، زندگی متلاشی میشه! 🔹اینستاگرام دنیای بی نهایت تصویره... 🔸اگه یه مدت تو اینستاگرام بچرخی از همه چی بدت میاد... 1⃣ اَللّهُمَّ‌‌عَجِّل‌‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَجَ‌‌وَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ 💚⃟○@Monjiiii_313
📚 📖 1️⃣ این داستان برگرفته از حوادث حقیقی خرداد تا شهریور سال ۱۳۹۳ در شهر آمِرلی عراق بود که با خوشه چینی از خاطرات مردم مقاوم و رزمندگان دلاور این شهر، به ویژه فرماندهی بینظیر سپهبد شهید قاسم سلیمانی در قالب داستانی عاشقانه روایت شد. پیشکش به روح مطهر همه شهدای مدافع حرم، شهدای شهر آمرلی و شهید عزیزمان حاج قاسم سلیمانی آمرلی در زبان ترکمن یعنی امیری علی؛ امیر من علی (ع) است. وسعت سرسبز باغ در گرمای دلچسب غروب، تماشاخانه ای بود که هر چشمی را نوازش میداد. خورشید پس از یک روز آتشبازی در این روزهای گرم آخر بهار، رخساره در بستر آسمان کشیده و خستگی یک روز بلند بهاری را خمیازه میکشید. دست خودم نبود که این روزها در قاب این صحنه سِحرانگیز، تنها صورت زیبای او را میدیدم! حتی بادی که از میان برگ سبز درختان و شاخه های نخلها رد میشد، عطر عشق او را در هوا رها میکرد و همین عطر، هر غروب دلتنگم میکرد! دلتنگ لحن گرمش، نگاه عاشقش، صدای مهربان و خنده های شیرینش! چقدر این لحظات تنگ غروب سخت میگذشت تا شب شود و او برگردد و انگار همین باد، نغمه دلتنگیام را به گوشش رسانده بود که زنگ موبایلم به صدا در آمد. همانطور که روی حصیر کف ایوان نشسته بودم، دست دراز کردم و گوشی را از گوشه حصیر برداشتم. بعد از یک دنیا عاشقی، دیگر میدانستم اوست که خانه قلبم را دق الباب میکند و بی آنکه شماره را ببینم، دلبرانه پاسخ دادم :»بله؟« با نگاهم همچنان در پهنه سبز و زیبای باغ میچرخیدم و در برابر چشمانم، چشمانش را تجسم میکردم تا پاسخم را بدهد که صدایی خشن، خماری عشق را از سرم پراند :»الو...« هر آنچه در خانه خیالم ساخته بودم، شکست. نگاهم به نقطه ای خیره ماند، خودم را جمع کردم و اینبار با صدایی محکم پرسیدم :»بله؟ تا فرصتی که بخواهد پاسخ بدهد، به سرعت گوشی را از کنار صورتم پایین آورده و شماره را چک کردم، ناشناس بود. دوباره گوشی را کنار گوشم بردم و شنیدم با همان صدای زمخت و لحن خشن تکرار میکند :»الو... الو...« از حالت تهاجمی صدایش، کمی ترسیدم و خواستم پاسخی بدهم که خودش با عصبانیت پرسید :»منو می شناسی؟؟؟« ذهنم را متمرکز کردم، اما واقعاً صدایش برایم آشنا نبود که مردد پاسخ دادم :»نه!« و او بلافاصه و با صدایی بلندتر پرسید :»مگه تو نرجس نیستی؟؟؟« از اینکه اسمم را میدانست، حدس زدم از آشنایان است اما چرا انقدر عصبانی بود که دوباره با حالتی معصومانه پاسخ دادم :»بله، من نرجسم، اما شما رو نمیشناسم!« که صدایش از آسمان خراش خشونت به زیر آمد و با خندهای نمکین نجوا کرد :»ولی من که تو رو خیلی خوب میشناسم عزیزم!« و دوباره همان خنده های شیرینش گوشم را پُر کرد. دوباره مثل روزهای اول مَحرم شدنمان دلم لرزید که او در لرزاندن دل من بهشدت مهارت داشت. چشمانم را نمیدید، اما از همین پشت تلفن برایش پشت چشم نازک کردم و با لحنی غرق ناز پاسخ دادم :»از همون اول که گوشی زنگ خورد، فهمیدم تویی!« با شیطنت به میان حرفم آمد و گفت :»اما بعد گول خوردی!« و فرصت نداد از رکب عاشقانه ای که خورده بودم دفاع کنم و دوباره با خنده سر به سرم گذاشت :»من همیشه تو رو گول میزنم! همون روز اولم گولت زدم که عاشقم شدی!« و همین حال و هوای عاشقیمان در گرمای عراق، مثل شربت بود؛ شیرین و خنک! خبر داد سر کوچه رسیده و تا لحظاتی دیگر به خانه میآید که با دستپاچگی گوشی را قطع کردم تا برای دیدارش مهیا شوم. از همان روی ایوان وارد اتاق شدم و او دستبردار نبود که دوباره پیامگیر گوشی به صدا در آمد. در لحظات نزدیک مغرب نور چندانی به داخل نمیتابید و در همان تاریکی، قفل گوشی را باز کردم که دیدم باز هم شماره غریبه است. دیگر فریب شیطنتش را نمیخوردم که با خنده ای که صورتم را پُر کرده بود پیامش را باز کردم و دیدم نوشته است :»من هنوز دوستت دارم، فقط کافیه بهم بگی تو هم دوستم داری! اونوقت اگه عمو و پسرعموت تو آسمونا هم قایمت کنن، میام و با خودم می برمت! _ عَدنان» برای لحظاتی احساس کردم در خلائی در حال خفگی هستم که حال من شوهر داشتم و نمیدانستم عدنان از جانم چه میخواهد؟ در تاریکی و تنهایی اتاق، خشکم زده و خیره به نام عدنان، هرآنچه از او در خاطرم مانده بود، روی سرم خراب شد. حدود یک ماه پیش، در همین باغ، در همین خانه برای نخستین بار بود که او را میدیدم. وقتی از همین اتاق قدم به ایوان گذاشتم تا برای میهمان عمو چای ببرم که نگاه خیره و ناپاکش چشمانم را پُر کرد، طوری که نگاهم از خجالت پشت پلکهایم پنهان شد. کنار عمو ایستاده و پول پیش خرید بار توت را حساب میکرد. عمو همیشه از روستاهای اطراف آمِرلی مشتری داشت و مرتب در باغ رفت و آمد میکردند اما این جوان را تا آن روز ندیده بودم. 👇
🟩معرفی و ویژگی های سفیانی ۱ : سـفـيـانـى از شـخـصـيـتـهـاى بـارز در نـهـضت حضرت مهدى (عليه السلام ) است . او دشمن سـرسـخـت و رويـاروى آن حـضـرت مـى بـاشد، هر چند كه امام (عليه السلام ) در حقيقت با نيروهاى كافرى كه از سفيانى پشتيبانى مى كنند روبروست ، چنانكه آشنا خواهيد شد. از امام زين العابدين (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود: ((امـر قـائم از سـوى خـداونـد حـتـمـى است و امر سفيانى نيز از جانب خداوند قطعى مى باشد و قائم ظهور نمى كند مگر پس از آمدن سفيانى )) از اميرمؤ منان على (عليه السلام ) نقل شده است كه فرمود: ((فرزند هند جگرخوار از وادى يابس (دره خشك ) خروج مى كند. او مردى است چهارشانه و بـدقيافه ، داراى سرى بزرگ ، بر صورت او اثر آبله پيداست,... در يـكى از نامه هاى اميرمؤ منان (عليه السلام ) به معاويه ، بطور صريح آمده است كه سفيانى از فرزندان معاويه است . ((اى معاويه ، مردى از فرزندان تو، بدخوى و ملعون و سبك مغز و ستمكار و واژگون دل و سـخـتـگـيـر و عـصـبـانى است . خداوند رحمت و مهر را از قلب او برده است دائى هاى او هـمـچـون سگ خون آشام اند. گوئيا من ، هم اينك او را مى بينم اگر مى خواستم او را نام مى بـردم و تـوصـيـف مـى كـردم كـه او پـسـرى چـنـد سـاله اسـت ، لشـكـرى بـه سوى مدينه گسيل مى دارد. آنها وارد مدينه مى شوند و بيش از اندازه دست به كشتار و فحشاء مى زنند در ايـن حـال مـردى پـاك و پـرهـيـزكـار از آنـهـا فـرار مـى كـنـد، كـسـى كـه زمـيـن را از عـدل و داد سـرشار خواهد ساخت همانگونه كه از ظلم و ستم لبريز شده است و من نام او را مى دانم و مى دانم كه در آن روز چند سال دارد و نشانه اش چيست .)) پليدى و سركشى سفيانى راويان حديث ، در نفاق و بدسرشتى و دشمنى او با خدا و پيامبرش صلى الله عليه و آله وسـلم و حـضـرت مـهـدى (عـليـه السـلام ) اتـفـاق نظر دارند و رواياتى كه شيعه و سنى درباره شخصيت و كردار او نقل كرده اند يكسان يا تقريبا نزديك بهم است ، چنانكه از اين قبيل روايت شده است كه گفت : ((سـفـيـانـى بـدتـريـن فـرمـانـرواسـت ، دانـشـمـنـدان و اهـل فـضـل را مـى كـشـد و نابود مى سازد و از آنها براى رسيدن به مقاصد خود يارى مى خواهد هركس سر باز زند او را به قتل مى رساند.)) از امام باقر (عليه السلام ) روايت شد است كه فرمود: ((اگـر سفيانى را مشاهده كنى ، در واقع پليدترين مردم را ديده اى . وى داراى رنگى بور و سرخ و كبود است ، هرگز سر به بندگى خدا فرو نياورده مكه و مدينه را نديده است مى گويد: پروردگارا انتقام من با آتش ‍ است .)) فرهنگ و گرايش سياسى سفيانى روايات ، نشانگر اين معناست كه سفيانى فرهنگ و آموزش غربى دارد و چه بسا در همانجا نـشـو و نـمـا كـرده بـاشـد. در كـتـاب غـيـبـت طـوسـى از بـشـر بـن غـالب بـصـورت مرسل روايت شده است كه گفت : ((سـفـيـانـى در حـاليـكـه رهـبـرى گروهى را بعهده دارد مانند شخص نصرانى صليب برگردن دارد و از سرزمين روميان روى مى آورد.)) جمله ((از سرزمين روميان مى آيد)) يعنى كـسـى كـه از سـرزمين روم (غرب ) به شام مى آيد و آنگاه دست به جنبش و قيام مى زند. و نـيـز نـشـانـگـر ايـن اسـت كه او رهبرى سياسى غربى ها و يهوديان را بر عهده دارد و با حـضـرت مـهـدى (عـليـه السلام ) كه دشمن روم يعنى غربيهاست به نبرد مى پردازد و با تـركـان يا هواداران تركها كه بنظر ما روسها هستند وارد جنگ مى شود. و سفيانى پايتخت خـود را در حـوادث زمـان ظـهـور و در پيشاپيش لشكركشى حضرت مهدى (عليه السلام ) از دمـشـق بـه رمـله فـلسطين منتقل مى سازد همانجائى كه طبق روايت ، شورشيان رومى در آنجا فرود مى آيند. بلكه به طوريكه پيداست ، بعنوان خط مقدم دفاعى بنفع يهوديان و رومى ها وارد پيكار بـا حـضـرت مـهـدى (عـليـه السـلام ) مـى شود ((سفيانى در: اثر عبادت بسيار زرد رنگ بنظر مى رسد)) از اين عبارت چنين برمى آيد كه او خود را به ظاهر متدين نشان مى دهد و البته اين حالت طبق روايت ديگرى تنها در آغاز امر او ديده مى شود. كينه سفيانى نسبت به اهل بيت و شيعيان كـينه توزى ، از بارزترين ويژگيهاى سفيانى است كه روايات مربوط به او از آن ياد مـى كـنـد بـلكه از آن روايات چنين برمى آيد كه نقش سياسى او ايجاد فتنه مذهبى در ميان مـسـلمـانـان و تـحـريـك تـسـنـن عـليـه شـيـعـيـان تـحـت شـعـار يـارى اهل سنت است ... در حاليكه وى هوادار زمامداران كفر پيشه غربى و يهوديان و مزدور آنهاست از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمود: ((از نشانه هاى حتمى ظهور خروج سفيانى در ماه رجب است .)) سفیانی بعد از خروج سه ماه از دشمنان خود و شیعیان را به قتل می رساند (( دو گروه اصهب (سرخ و سفید ) و ابقع (سیاه و سفید) که می تواند رنگ پرچم باشد .)) بعد از آن به کشتار شیعیان و یاری اهل سنت روی می آورد 💚⃟○@Monjiiii_313