eitaa logo
کانال "منتظران ظهور"
184 دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
109 فایل
🔴کانال منتظران ظهوردر حوزه مهدویت ،سیاسی و اقتصادی فعالیت دارد.🇮🇷 https://eitaa.com/Montazernezohoor_1313 🔴جهت ارتباط با ادمینها⌨️ @musvij @mozammelll @hijabactor  کاربر یا مهدی✨ 🔴لینک گروه منتظران ظهور http://eitaa.com/joinchat/354091038Cac6587cda4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال "منتظران ظهور"
مُزَمِّل (مهدی کرار): 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 بسم الله الرحمن الرحیم7⃣ 🥀سلام علی آل یاسین🥀 #داستان_حضرت_زهرا
مُزَمِّل (مهدی کرار): 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴 بسم الله الرحمن الرحیم8⃣ 🥀سلام علی آل یاسین🥀 سلام الله علیها هر نیمه شب ... تا نزدیک به شهادت حضرت فاطمه الزهرا سلام الله علیها(دهه دوم) اگر خداوند اذن دهد جهت تسلیت به منتقم خون مادر سادات حضرت صاحب الامر عجّ الله تعالی فی فرج الشریف متنی را آماده نموده ایم که تقدیم نگاه پرمهر منتظران حضرتش خواهیم کرد باشد که مقبول درگاهشان افتد🤲 هر نیمه شب بعد از دعای فرج منتظرمان باشید🍂 حدود ساعت 00:15 بامداد 🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴
هدایت شده از مهدی کرار
دخترم! قدر على را بدان. و مرا به خلوت برد و فرمود: - على جان! با فاطمه ام مهربان باش. با او نيكى كن. به او محبت كن كه او پاره ى تن من است و من به ملالت او ملول مى شوم و به شادى اش مسرور. شما دو تن را به خدا مى سپارم و او را بر شما خليفه مى گردانم. ما را تنها گذاشت، در را بست و از پشت در نيز ما را دعا فرمود: - خداوند شما و نسل شما را پاكيزه گرداند، من دوستم با دوستان شما و دشمنم با دشمنان شما. و به خدايتان مى سپارم.
هدایت شده از مهدی کرار
من كه در زندگى از تو جز مهر و لطف و وفا نديدم خدا كند كه دل تو نيز از من ناخشنود نباشد. تو را از آنجا كه مادر پدر بودى، پيامبر مى خواست كه نزديك خويش ببيند مى خواست كه خانه اى در نزديكى او داشته باشيم تا هر روز چشمش به ديدار تو روشن شود و چشم من به زيارت او. حارثه بن نعمان چند خانه در مدينه داشت، همه را در طبق اخلاص نهاد و نزديك ترينش را پيامبر براى ما برگزيد و او را دعا فرمود. و ما به خانه اى در جوار پيامبر فرود آمديم.
هدایت شده از مهدی کرار
سنت نبوى كارها را ميان و من و تو تقسيم كرد و مرز اين تقسيم را درب خانه قرار داد. كارهاى داخل خانه بر دوش تو قرار گرفت و كارهاى بيرون بر عهده ى من. اما تو حيب فودى براى كار كردن و آنهمه كار، وجود نازكت را مى آزرد. رفت و روى خانه، شستشوى لباس، پختن نان و غذا، آسيا كردن گندم و... وقتى در كنار روزه هاى پى در پى و عبادتهاى شبانه تو قرار مى گرفت، توانت را مى ربود و خسته ات مى كرد. و قتى چشمم به تاول دست هاى تو افتاد، دلم آتش گرفت، گفتم: - بيا به نزد پيامبر برويم و از او خدمتكارى تقاضا كنيم.
هدایت شده از مهدی کرار
رفتيم، اما دست پيامبر از ما تنگ تر بود، ولى انگار نه گفتن به تقاضا در قاموس پيامبر نبود، به تو تسبيحى آموخت كه پس از ان كارها سهل مى نمود و گره ها گشاده: »پس از هر نماز سى و چهار بار الله اكبر بگوييد و خدا را به بزرگى ياد كنيد، سى و سه بار الحمدالله بگوييد و سپاس او را بگذاريد و سى و سه مرتبه خدا را تنزيه كنيد و سبحان الله بگوييد.« و پس از آن، اين گونه تسبيح به نام تو شهرت يافت كه تو بانى اين فيض و مجراى ان به سوى خلايق شدى. و اللَّه كه خانه ى تو، خانه سكينه و آرامش بود و من هر گاه به خانه درمى آمدم، يك نگاه تو، تمامى غم ها و غصه ها را از دلم مى زدود.
هدایت شده از مهدی کرار
كوله بار جهادها به دست تو بسته مى شد، جراحت سنگين جنگ ها به دست تو التيام مى يافت و حتى خون شمشيرهاى من و پيامبر با دستهاى مبارك تو شستشو مى گشت. و من كلام پيامبر را در زندگى با تو، بيشتر و بهتر از هر كس ديگر دريافتم كه فرمود: »جهاد زن، خوب همسردارى است.«
هدایت شده از مهدی کرار
و چه كسى مى تواند نقش تو را در استحكام گامهاى من و قوت بازوهاى من و صلابت شمشيرهاى من انكار كند؟ تو اگر نبودى من با چه كسى مى توانستم زندگى كنم؟ جز دل آسمانى تو كدام آشيان دلى مى توانست روح مرا در خويش جاى دهد؟ و جز من چه كسى مى تواند قدر و منزلت تو را بشناسد كه نه سال تمام با تو زندگى كرده ام و جز صفات الهى و خلق و خوى محمدى هيچ از تو نديده ام؟ روح تو آنقدر بزرگ بود كه در ازدواج، شفاعت پيروانت را به كابين طلبيدى و خداوند بر اين مهر صحه گذاشت.
هدایت شده از مهدی کرار
كلام تو وحى محض بود و رفتار تو عين سنت. تو خود، ملاك و ضابطه بودى. تو با هيچ معيارى سنجيده نمى شدى. تو خود محكم بودى، شاهين سنجش بودى. عفت، از تو نشات مى گرفت، حيا، وام دار تو بود، تقوى آن بود كه تو داشتى، روزه آن بود كه تو مى گرفتى، نماز آن بود كه تو مى خواندى، عمل صالح آن بود كه تو مى كردى. چشم نجابت به تو بود و نگاه پاكدامنى، خيره به رفتار تو. زنانگى پاى درس تو مى نشست و خانمى از تو سرمشق مى گرفت.
هدایت شده از مهدی کرار
يادم نمى رود آن روز را كه رسول خدا در مسجد و در ميان اصحاب، از ما سئوال كرد: - برترين چيز براى زن چيست؟ و ما همه مانديم. حتى من كه متصل به منزل وحى بودم ماندم، آمدم از تو سئوال كردم و پاسخ ترا پيش پيامبر بردم. - بهترين چيز براى زن آن است كه نه مردى او را ببيند و نه او مردى را.
هدایت شده از مهدی کرار
پيامبر با فراست دريافت كه اين كشف، كشف من نيست، كشف فاطمى است. گفت: - اين پاسخ از آن كيست؟ گفتم: - دخترتان فاطمه. با تبسمى مليح فرمود: - حقا كه پاره ى تن من است.
هدایت شده از مهدی کرار
فاطمه جان! آنچه از دست من رفته است، پاره ى تن رسول الله است. حضور تو مرهمى بود بر جراحت فقدان رسول. اما... اكنون من اينهمه تنهايى را به كجا ببرم؟🥀 ادامه دارد ... اللهم صل علی محمد و آل محمد بعدد ما احاط به علمک و عجل فرجهم به حق حضرت زینب سلام الله علیها 🌺🌺