هدایت شده از مهدی کرار
پاسخ: ⤵️⤵️
با عرض سلام و ادب
در مورد عاقبت اسب امام حسين يعني ذوالجناح اقوال مختلفي موجود است در نقلي آمده است ذوالجناح پيشاني خود را در خون امام حسين(عليه السلام) فرود برد و بسوي خيمه هاي اهل حرم آمد و پاهايش را بر زمين كوبيد و شيهه كشيد و سرش را آنقدر بر زمين زد تا اينكه جان سپرد.
{نفس المهموم،شيخ عباس قمي،ترجمه علي نظري منفرد،ص456}.
در نقل ديگري آمده است پس از اين كه خبر شهادت امام حسين را به خيمه آورد دو مرتبه به قتلگاه برگشت و در كنار بدن مطهر امام حسين آنقدر سرش را به زمين كوبيد كه جان سپرد.
عبدالله بن قيس مي گويد بعد از شهادت امام حيسن ذوالجناح به طرف شط فرات رفته و خود را در آب انداخت.
{ کتاب عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام حسین (علیه السلام)،واحد تحقیقاتی گل نرگس}.
هدایت شده از مهدی کرار
پاسخ: ⤵️⤵️
با عرض سلام
ببخشید سوالی داشتم اگه تکراری هست لطفا لینک جواب و بزارین چون مطالب زیاد شده و خوندنش سخته
من شنیدم امام حسین دختری به اسم رقیه نداشته ؟
همچنین جایی خوندم اینکه حضرت رقیه با دیدن سر امام حسین از دنیا می رود راست نیست
ممنون می شم اگه جواب براساس مستندات تاریخی بدهید ؟
هدایت شده از مهدی کرار
پاسخ: ⤵️⤵️
با عرض سلام و ادب
در پاسخ به این سوال شما باید عرض كنم:
يكي از مباحث اختلافي در موضوع تاريخ اهل بيت(عليهماالسلام) مربوط به همين مطلبي است كه شما اشاره كرده ايد،قبل از اينكه به بيان مطالبي پيرامون حضرت رقيه(سلام الله عليها) بپردازم،مناسب است بطور مختصر به دلايل وجود اين اختلافات در مورد موضوعات تاريخي،بخصوص تاريخ زندگاني اهل بيت(عليهم السلام) اشاره ای داشته باشم:
هدایت شده از مهدی کرار
1) در دوره زندگاني ائمه اطهار (عليهماالسلام) و در صدر اسلام مسائلي مانند کمبود امکانات نگارشي، اختناق شديد حکمرانان اموي، کم توجهي به ثبت و ضبط جزئيات رويدادها، فشار حکومت بر سيره نويسان، جانب داريها و... سبب بروز بعضي اختلافات در نقل مطالب تاريخي می شده است.
2) در اثر تاخت و تازها و وجود دانش ستيزي بعضي حکمرانان، بسياري از منابع ارزشمند از ميان رفته است. به همين دليل، اين گمان تقويت ميشود که چه بسا بسياري از اين اسناد و منابع معتبر، در جريان اين درگيريها، از بين رفته و به دست ما نرسيده است.
هدایت شده از مهدی کرار
3) تعدد فرزندان، تشابه اسمي و به ويژه سرگذشتهاي شبيه در مورد شخصيتهاي گوناگون تاريخي و گاه وجود ابهام در گذشتهها و پيشينه زندگي افراد، امر را بر تاريخ نويسان مشتبه کرده است. همان گونه که اين مسأله در مورد ديگر شخصيتهاي تاريخي ـ حتي در جريان قيام عاشورا ـ نيز به چشم ميخورد.
هدایت شده از مهدی کرار
4) همان گونه که در ادامه اشاره خواهد شد، امام حسين (عليهالسلام) به دليل شدت علاقه به پدر بزرگوار و مادر گراميشان، نام همه فرزندان خود را فاطمه و علي ميگذاشتند. اين امر خود منشأ بسياري از سهوِ قلمها در نگاشتن شرح حال زندگاني فرزندانِ امام حسين (عليهالسلام) گرديده است. قراين و شواهدي نيز در دست است که رقيه (عليهاالسلام) را فاطمه صغيره ميخواندهاند. احتمال دارد همين موضوع سبب غفلت از نام اصلي ايشان شده باشد.(1)
هدایت شده از مهدی کرار
بنابراين، نيامدن نام حضرت رقيه (عليهاالسلام)، در کتابهاي تاريخي، اگر چه شک در وجود تاريخي او را تقويت ميکند، اما هرگز دليل بر نبودن چنين شخصيتي در تاريخ نيست. افزون بر آن، مهمترين دليلِ فراموشي يا کم رنگ شدن حضور اين شخصيت، زندگاني کوتاه ايشان است که سبب شده ردّ کمتري از ايشان در تاريخ به چشم بخورد.
هدایت شده از مهدی کرار
در مدارک معتبر میان فرزندان امام حسین نامی از حضرت رقیه برده نشده است،ولی اصل وجود دختری چهار ساله برای امام حسین علیه السلام در منابع شیعی آمده است در کتاب کامل بهائی نوشته علاء الدین طبری (قرن ششم هجری) قصه دختری چهار ساله که در ماجرای اسارت در خرابه شام در کنار سر بریده پدر به شهادت رسیده، آمده است.(2)
هدایت شده از مهدی کرار
اما در مورد نام او، آیا رقیه بوده یا فاطمه صغری و... اختلاف است.علت اين مطلب را شايد بتوان با اطلاع از سيره امام حسين(عليه السلام) در مورد نامگذاري فرزندانشان بدست آورد،در منابع روايي آمده است:«در ميان کودکان امام حسين (عليهالسلام) دختر کوچکي به نام فاطمه بود و چون امام حسين (عليهالسلام) مادر بزرگوارشان را بسيار دوست ميداشتند، هر فرزند دختري که خدا به ايشان ميداد، نامش را فاطمه ميگذاشت. همان گونه که هرچه پسر داشتند، به احترام پدرشان امیرالمومنین علي (عليهالسلام) وي را علي ميناميد».(3)
هدایت شده از مهدی کرار
محدث قمی در منتهی الآمال (4) از کامل بهائی نقل کرده است. امام دختری چهارساله داشت. شبی از خواب- در شام- بیدار شد. گفت: پدرم کو. اکنون او را در خواب دیدم. ناراحت و پریشان بود. زنان که نوای این کودک را شنیدند. همه صدا به گریه بلند کردند. سایر بچه ها نیز گریه می کردند. یزید از خواب بیدار شد. پرسید: چه خبر است؟جریان را به او گفتند. دستور داد سر پدرش را برایش ببرند. سر را آوردند. در دامن آن کودک گذاردند.
پرسید: چیست؟ گفتند: این سر پدر توست. چنان ناراحت شد که فریادی زد. از همان ناراحتی مریض گردید و پس از چند روز فوت شد.
هدایت شده از مهدی کرار
روایت فوق نام این دختر را بیان نکرده و از او فقط با تعبیر دخترک چهارساله یاد کرده.
این واقعه بنابر قول وقایع الشهور و الایام آیت الله بیرجندی در پنجم ماه صفر اتفاق افتاده است. در کتاب ریاض القدس مینویسد که روز پنجم صفر بنا به قولی حضرت رقیه خاتون از دنیا رفته و آن طفل کوچک که مرحوم آیت الله بیرجندی در کتاب وقایع فرموده. به احتمال قوی رقیه بوده است. (5)
هدایت شده از مهدی کرار
برای وجود چنین دختری دو شاهد میتوان آورد:
شاهد اول:دو خطاب از امام حسین علیه السلام در کربلا در مصادر شیعی آمده است که یکی از دختران حرم خود را با نام رقیه صدا زده است.
1)- “یا اختاه یا ام کلثوم، و انت یا زینب و انت یا رقیه و انت یا فاطمه و انت یا رباب، ...”.(6)
2)- “ثم نادی: یا ام کلثوم و یا سکینه و یا رقیه و یا عاتکه و یا زینب یا اهل بیتی علیکن منی السلام”.(7)
همانگونه كه مشاهده می فرمایید امام حسین(علیه السلام)نام رقیه را آورده است.