TSG= Tebyab Sound Galleryghahhar_ya-ali_ya-azim_123049.mp3
زمان:
حجم:
366.5K
يَا عَلِيُّ يَا عَظِيمُ يَا غَفُورُ يَا رَحِيمُ أَنْتَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ
اى خداى بلند مقام اى بزرگوار اى آمرزنده اى مهربان تويى خداى بزرگ
الَّذِي لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ
كه هيچ مثل و مانندى ندارد و به گفتار و كردار خلق شنوا و بيناست
وَ هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ كَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى الشُّهُورِ
و اين ماه است كه مقامش را عظيم كردى و كرامت و شرافت و فضيلتش بر ساير ماه ها دادى
وَ هُوَ الشَّهْرُ الَّذِي فَرَضْتَ صِيَامَهُ عَلَيَّ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضَانَ
و اين ماه است كه روزه اش بر من واجب گردانيدى و اين ماه رمضان است
الَّذِي أَنْزَلْتَ فِيهِ الْقُرْآنَ هُدًى لِلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِنَ الْهُدَى وَ الْفُرْقَانِ
كه در آن قرآن را نازل فرمودى براى راهنمايى مردم و روشن كردن راه هدايت و جدا نمودن حق از باطل
وَ جَعَلْتَ فِيهِ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ جَعَلْتَهَا خَيْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ
و شب قدر را در اين ماه مقرر داشتى كه آن شب بر هزار ماه برترى دادى
فَيَا ذَا الْمَنِّ وَ لاَ يُمَنُّ عَلَيْكَ مُنَّ عَلَيَّ بِفَكَاكِ رَقَبَتِي مِنَ النَّارِ
پس اى خدايى كه بر همه منت دارى و هيچ كس بر تو منت ندارد بر من منت گزار در ميان آن همه بندگانت كه منت گزارده اى و از آتش دوزخ نجات بخش
فِيمَنْ تَمُنُّ عَلَيْهِ وَ أَدْخِلْنِي الْجَنَّةَ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
و به بهشت ابدت داخل گردان به حق رحمت بىپايانت اى مهربان ترين مهربانان عالم.
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روزه را باطل نکن!!!
احکام مفطرات روزه
#موج_احکام
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
@Elteja_tales | قصّههای مهدوی4_5958712934979866830.mp3
زمان:
حجم:
12.55M
✨آخرین عروس ✨
داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها.
🔘 قسمت دوم:
رویایی سرنوشتساز
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
@Elteja_tales | قصّههای مهدوی4_5958712934979866832.mp3
زمان:
حجم:
13.77M
✨ آخرین عروس، داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها ✨
🔘 قسمت سوم:
شاهزاده در لباس اسیری
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
@Elteja_tales | قصّههای مهدوی4_5958712934979866834.mp3
زمان:
حجم:
11.32M
✨آخرین عروس ✨
داستان زندگی حضرت نرجس سلام الله علیها.
🔘 قسمت آخر: رمز نجات
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
#سالگردشهادت_برونسی
⚘﷽⚘
💥شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید میآید. در خواب با کسی صحبت میکرد و میگفت، "یا زهرا(س)"، چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمیشدند. در حال و هوای خودشان بودند وقتی توانستم بیدارشان کنم ناراحت شد، به سمت اتاق دیگری رفت من نیز پشت سرش رفتم دیدم گوشهای نشست، اسم حضرت فاطمه (س) را صدا میزد و از شدت گریه شانههایش میلرزد. آرامتر که شدبه من گفت: چرا بیدارم کردی داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه (س) میگرفتم.
راوی:همسر شهید
💥گفت: اسمش رو فاطمه بگذارم👇
🍀 قنداقهاش را گرفت و بلندش کرد. یکهو زد زیر گریه!مثل باران ازابر بهاری اشک میریخت... گریهٔ او برایم غیر طبیعی بود. کمی آرامتر که شد، گفتم: خانمِ قابله میخواست که اسمش رو فاطمه بگذاریم....😇
🍂با صدای غم آلودی گفت: منم همین کارو میخواستم بکنم، نیّت کرده بودم که اگه دختر باشه، اسمش رو فاطمه بگذارم....
🍁گفتم: راستی عبدالحسین، ما چای و میوه، هر چی که آوردیم، هیچی نخوردن... گفت: اونا چیزی نمیخواستن... بعد از آن شب هر وقت بچهها را بغل میکرد، دور از چشم ماها گریه میکرد... هر وقت ازش میپرسیدم جوابم رو نمیداد. یک روز که از جبهه برگشته بود، سرّش را فاش کرد البته نه کامل و آن طوری که من میخواستم....
🌹 گفت: اون روز غروب که من رفتم دنبال قابله، یادت که هست؟ گفتم: آره، که ما رفتیم خونه خودمون.... سرش را رو به پایین تکان داد. پی حرفش را گرفت. گفت: همین طور که داشتم میرفتم، یکی از دوست های طلبه رو دیدم. اون وقت، تو جریان پخش اعلامیه، یک کار ضروری پیش اومد که لازم بود من حتماً باشم؛ یعنی دیگه نمیشد کاریش کرد. توکل کردم به خدا و باهاش رفتم ...
🔥جریان اون شب مفصله. همین قدر بگم که ساعت دو، دو و نیم شب یکهو یاد قابله افتادم... با خودم گفتم: ای داد بیداد! من قرار بود قابله ببرم! میدونستم که دیگه کار از کار گذشته و شما خودتون هر کار بوده کردین. زود خودم رو رسوندم خونه. وقتی مادر شما گفت قابله رو میفرستی و میری دنبال کارت؛ شستم خبردار شد که باید سرّی توی کار باشه، ولی به روی خودم نیاوردم...
عبدالحسین ساکت شد. چشم هاش خیس😰 اشک بود. آهی کشید و ادامه داد: میدونی که اون شب هیچ کسی از جریان ما خبر نداشت، فقط من میدونستم باید برم دنبال قابله که نرفتم. یعنی اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود خونهٔ ما...😰😇
کتاب_شهدا_و_اهل_بیت, ناصر_کاوه
منبع: خاکهای نرم کوشک، با اقتباس
─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
#امام_زمان
🌼اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ🌼
🌷 ۲۳ اسفند سالگرد
شهید_عبدالحسین_برونسی
🌷شهيد برونسى، سربازیش را باید داخل خانهی جناب سرهنگ میگذراند آن هم زمان شاه. وقتى وارد خانه شد و چشمش به زنِ نیمه عریانِ سرهنگ افتاد بدون معطلی پا به فرار گذاشت و خودش را برای جریمهای كه انتظارش را میكشید آماده كرد.
🌷جریمهاش تمیز كردن تمام دستشويى هاى پادگان بود، هیجده دستشویى كه در هر نوبت چهار نفر مأمور نظافتشان بودند هفت روز از این جریمه سنگین می گذشت كه سرهنگ برای بازرسى آمد و گفت: بچه دهاتى سر عقل اومدی؟
🌷عبدالحسین كه نمی خواست دست از اعتقادش بكشد گفت: این هیجده توالت كه سهله، اگه سطل بدی دستم و بگی همهی این كثافت ها رو خالى كن توی بشكه بعد ببر بریز توی بیابون و تا آخر سربازی هم كارت همین باشه با كمال میل قبول میكنم ولى دیگه توی اون خونه پا نمی ذارم. بیست روزی این تنبیه ادامه داشت اما وقتى دیدند حریف اعتقاداتش نمی شوند، كوتاه آمدند و فرستادنش گروهانِ خدمات.
🌟 سهم خانواده من!؟
📍همسر شهید: يك روز با دو تا از همرزماش آمده بود خانه. آن وقتها هنوز كوی طلاب مینشستيم. خانه كوچک بود و تا دلت بخواهد گرم. فصل تابستان بود و عرق همينطور شُرشُر از سرو رويمان میريخت. رفتم آشپزخانه. يک پارچ آب يخ درست كردم و آوردم برايشان. یكی از دوستهای عبدالحسين گفت:"ببخشيد حاج آقا." اگر جسارت نباشد میخواستم بگويم كولری را كه داديد به آن بنده خدا، برای خانه خودتان واجبتر بود. يكی ديگر به تاييد حرف او گفت: آره بابا، بچههای شما اينجا خيلي بيشتر گرما میخورند.
➖ كنجكاو شدم. با خودم گفتم: پس شوهر ما كولر هم تقسيم میكند! منتظر بودم ببينم عبدالحسين چه میگويد. خندهای كرد و گفت: اين حرفها چيه شما میزنيد؟ رفيقش گفت: جدی میگويم حاج آقا. باز خنديد و گفت: شوخی نكن بابا جلوی اين زنها! الان خانم ما باورش میشود و فكر میكند اجازه تقسيم كولرهای دنيا، دست ماست. انگار فهميدند عبدالحسين دوست ندارد راجع به اين موضوع صحبت شود؛ ديگر چيزی نگفتند. من هم خيال كولر را از سرم بيرون كردم. میدانستم كاری كه نبايد بكند، نمیكند. از اتاق آمدم بيرون.
🔻 بعد از شهادتش، همان رفيقش میگفت: آن روزها وقتی شما از اتاق رفتيد بيرون، حاج آقا گفت: میشود آن خانوادهای كه شهيد دادند، آن مادر شهيدی كه جگرش داغ دار است، توی گرما باشد و بچه های من زير كولر؟! كولر سهم مادر شهيد است، خانواده من گرما را میتوانند تحمل كنند.
کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
ناصرکاوه
📚منبع: کتاب خاکهای نرم کوشک
#امام_زمان
🌼اَللّهُمَّعَجِّللِوَلیِّکَالفَرَجَوَالْعافِیَةوَالنَّصْرَ🌼
33.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 یک نکته از یک جزء
🔻 #جزء_دو
💢 امتحان الهی
🔹 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی در حرم مطهر رضوی
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
5.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فوائد جالب روزه برای بدن
💠پروفسوری از دانشگاه توکیو
بخاطر عظمت #روزه مسلمان شد
⏰یک دقیقه و ۴۱ ثانیه
را از دست ندهید 💎
✅#انتشارش_باشما
#ماه_رمضان
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
11.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مهمترین و سختترین آزمون در طول عمر انسان چیه؟!
⁉️ چه کسی به امام حسن علیه السلام گفت یا مذل المؤمنین؟
♨️ دلیل سلام متفاوت حاج قاسم به رهبری چه بود؟
🔸 #یک_آیه_از_جزء
🔰 برشی از سخنرانی #حجت_الاسلام_راجی
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313
مهمانی خدا.mp3
زمان:
حجم:
2.78M
🎬 به ضیافت ماه رمضان دعوت شدید
🎙️ آیت الله حاج آقا مجتبی #تهرانی (ره)
#منتظران_حضرت_مهدی_عجل_الله_تعالی_فرج_الشریف
#تک_تک_اعمالمون_به_نیت_سلامتی_و_ظهور_امام_زمانمون_
@Montazranmahdi_313