eitaa logo
مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🇮🇷
406 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
835 ویدیو
79 فایل
کانال رسمی مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف شهر سرآسیاب خیابان امام خمینی ره
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 مادرِ عباسم و عشقم حسینِ فاطمه است خوش به حالم نامِ من ام البنینِ خادمه است قطره ای بودم ولیکن وصلِ دریا گشته ام زوجه ی شاه و کنیزِ بیتِ زهرا گشته ام 🖤 (س)🥀 @Msahebzaman230
❤️ باید ڪه در این همهمہ ها تاب بگیریم تصویر شب را قاب بگیریم ایڪاش ڪه در روز قیامٺ لب ڪوثر از مـادر آبـــ بگیریم (س)🥀 🖤 @Msahebzaman230
『بِـسّم‌اللّٰـه‌ِالْـرَحمـٰن‌ِالـرَحیْم』
4_6021591080099646033.mp3
10.02M
۱۲ ❓مگر تفکر، چه تاثیری می‌تواند بر انسان، داشته باشد؛ که اهل‌بیت علیهم‌السلام، گاهی به جای خواندن نماز شب، تا اذان صبح، غرق در نگریستن به آسمان و اندیشیدن به خلقت آن، می‌شده‌اند؟! ❓چرا و چگونه، ساعتی... ثانیه‌ای... لحظه‌ای تفکر... می‌تواند از سال‌ها عبادت، ارزشمندتر باشد؟! ⌜@Msahebzaman230
دعایِ ٱم البنینِ کہ شدم نوکرِ عبّـاس همہ مادرایِ عالم فدایِ مادر عبّـاس... 💚 ✨ ⌜@Msahebzaman230
روزِ حساب کتاب کهِ برسه.. بعضی از گُناهات رو کهِ بهت نِشون میدن، می‌بینی براشون استغفار نکردی، اصلاً یادت نبوده ! امّا زیرِ هر گُناهت یه استغفار نوشته شده..! اونجاست کهِ تازه میفهمی یکی به جات توبه کرده.... یکی که حواسش بهت بوده یه پدر دلسوز.. یکی مثلِ مهدی (عج) ... [ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا ] 🖐🏻 ⌜@Msahebzaman230
روز عروسی شهید حججی... از زبان همسر شهید ادامه محسن زد رو ترمز و ماشین را گوشه خیابان نگه داشت. حس و حال خاصی‌پیدا کرده بود. دیگر مثل چند دقیقه قبل خوشحال‌نبود و نمی‌خندید. رو کرد به من گفت: "زهرا الان بهترین موقع برای دعا کردن بیا برای هم دعا کنیم. " بعد گفت: "من دعا می کنم تو آمین بگو خدایا شهادت نصیب من بکن. "دلم هری ریخت پایین. اشکام سرازیر شد. مثل شب عقد،دوباره حرف شهادت را پیش کشیده بود. من تازه عروس باید شب‌عروسی هم برای شهادت همسرم دعا میکردم‌اشک هایم بیشتر بارید. نگاهم کرد و خندید و گفت:" گریه نکن این همه پول آرایشگاه دادم، داری همش را خراب میکنی. " خودم را جمع و جور کردم. دلم نیومد دعایش را بدون آمین بگذارم، گفتم: " ان شاالله به آرزویی که داری برسی. فقط یک شرط داره. اگه شهید شدی، باید همیشه پیشم باشی. تو سختی ها و تنهایی ها. باید ولم نکنی. باید مدام حست کنم. قبول؟سرش را تکان داد و گفت: " قبول. " گفتم: "یه شرط دیگه هم دارم.اگر شهید شدی ،باید سالم برگردی.باید بتونم صورت و چهره را ببینم. " گفت: "باز هم قبول.نمی دانستم…نمی دانستم این یکی را روی حرفش نمی ایستد و زیر قولش می‌زند! ادامه دارد...! @Msahebzaman230
4_6028605341514598915.mp3
11.29M
۱۳ ❓چرا بعضی وقت‌ها، با اینکه علم و اطلاعات لازم، برای تصمیم‌گیری درست را داریم، در انتخابمان اشتباه می‌کنیم و بعد، پشیمان می‌شویم؟! ❓چرا برخی محققان علوم تجربی، به جای اینکه طی پژوهش‌هایشان، با مشاهده‌ی خلقت بدیع خداوند، روز به روز به او نزدیک‌تر شوند، به مرتبه‌ی کفر و انکار او می‌رسند؟! 💢این دو پرسش، یک پاسخ مشترک دارند! ⌜@Msahebzaman230
『بِـسّم‌اللّٰـه‌ِالْـرَحمـٰن‌ِالـرَحیْم』
سلام_امام_زمانم✋🏻🧡 چہ زیباسٺ آغاز یڪ صبح شیرین بہ نام سلام علے آل یاسین سلامے ڪہ بوے خوش یار دارد دلٺ را پر از عشق دلدار دارد 🤲🏻 @Msahebzaman230
دخترک چهار سال بیشتر نداشت گفتمش دوست داری شبیه حضرت زهرا شوی گفت نه می خواهم شبیه پری دریایی شوم! پاسخش طعم تلخ انیمشین های هالیودی را داشت بچه هایمان را زهرایی تربیت کنیم نه پری دریایی ⌜@Msahebzaman230
4_6030803703345187960.mp3
11.83M
۱۴ 🎤 أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ / ابراهیم ۱۰ قرآن که می‌گوید؛ نمیشود در خدا شک کرد! ✖️پس ریشه‌ی تمام شک‌های آدمیزاد در اثبات خالق عالَم، چیست؟ ➕چرا گاهی شک به سراغ ما می‌آید؟ ➖چگونه از آنها رها شویم؟ @Msahebzaman230
قابل توجه خادمان مساجد، حرم‌ها، هیئات و همه کسانی که در این اماکن مذهبی فعال هستن و رفت‌وآمد دارن. این جملات مهم رو بببنید که تو یکی از مساجد خوزستان روی ستون‌های مسجد زدن ترجمه: ۱- اگه توی مسجد صدای بچه ها رو نمیشنوید، از نسل های آینده بترسید و بر حذر باشید. ۲- اون بچه ای که به خاطر اذیت کردن از مسجد می‌ندازی بیرون، همون کسیه که در آینده ازش خواهش میکنی بیاد توی مسجد نماز بخونه! پس بر اذیت کردنشون صبر کن و با رفق و مدارا تعلیمشون بدید. 🕌 @Msahebzaman230
مراسم وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و سالروز تکریم از مادران شهدا 🥀 ای بانی اشک و روضه های سقا ای فاطمۀ دوّم بیت مولا از دامن تو روح ادب را آموخت آن تشنۀ بی دست کنار دریا (س) 🏴 _________________ سخنران: حجت الاسلام والمسلمین ادیب یزدی مداح: کسری رسولی ________________ 🗓 پنجشنبه پانزدهم دی ماه بعد از نماز مغرب و عشاء _________________ 🕌 خیابان امام خمینی ره مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه ⌜@Msahebzaman230
خاطرات شهید محسن حججی از زبان دایی همسر شهید تازه خواهرزاده ام را عقد کرده بود.حقیقتش آن اوایل ازش خوشم نمی آمد. حتی یک درصد هم. تیپ وقیافه ها مان با هم خیلی فرق داشت.من از این آدم‌های لارج و سوپر دولوکس بودم و از این حزب‌اللهی های حرص درآر.هر وقت می رفتم خانه خواهرم،می دیدمش می آمد جلو، خیلی شسته رفته و پاستوریزه سلام و علیک می‌کرد.دستش روی‌سینه اش بود و گردنش کج و انگار شکسته.ریش پرپشتی داشت و یک لبخند به قول مذهبی‌ها عرفانی هم‌روی لبش بود کلا از این فرمان آدم‌هایی که دیدنشان لجن ما جوان های امروزی را در می آورد.بعضی موقع ها هم با زنم می رفتم خانه خواهرم. تا زن مرا میدید سرش را می انداخت پایین و همان طور با من و خانمم سلام می‌کرد.سرش را یک لحظه هم بالا نمی آورد لجم می گرفت با خودم می‌گفتم مگر زنم لولوخورخوره است که دارد این طور می کند؟دفعه بعد به زنم گفتم: "یک چادری چیزی بنداز سرت تا این آقاداماد مذهبی به تریج قباش بر نخوره و سر مبارکش رو یکم بیاره بالا."زنم گفت: "باشه." دفعه بعد چادر پوشید. این بار خیلی گرم تر از قبل با من و خانمم سلام و احوالپرسی کرد. اما باز هم سرش پایین بودفهمیدم کلاً حساس است به زن نامحرم. چند ماهی از دامادی اش و آشنایی مان گذشته بود توی مهمانی‌ها میدیدمش. دیدم نه آنچنان هم بچه خشکه مقدسی نیست که فکر میکردم.‌میگوید..می خندد..گرم می گیرد.کم‌کم خوشم آمد ازش ولی باز با حزب اللهی بودنش نمی‌توانستم کنار بیایم... ادامه دارد...! @Msahebzaman230
بِـسّم‌اللّٰـه‌ِالْـرَحمـٰن‌ِالـرَحیْم💚