دخترک
چهار سال بیشتر نداشت
گفتمش دوست داری
شبیه حضرت زهرا شوی
گفت نه
می خواهم شبیه
پری دریایی شوم!
پاسخش
طعم تلخ
انیمشین های
هالیودی را داشت
بچه هایمان را
زهرایی تربیت کنیم
نه پری دریایی
⌜@Msahebzaman230⌟
4_6030803703345187960.mp3
11.83M
#انسان_شناسی ۱۴
#استاد_انصاریان
#استاد_شجاعی 🎤
أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ / ابراهیم ۱۰
قرآن که میگوید؛ نمیشود در خدا شک کرد!
✖️پس ریشهی تمام شکهای آدمیزاد در اثبات خالق عالَم، چیست؟
➕چرا گاهی شک به سراغ ما میآید؟
➖چگونه از آنها رها شویم؟
#خداشناسی
#کارگاههای_توحیدی
⌜@Msahebzaman230⌟
قابل توجه خادمان مساجد، حرمها، هیئات و همه کسانی که در این اماکن مذهبی فعال هستن و رفتوآمد دارن. این جملات مهم رو بببنید که تو یکی از مساجد خوزستان روی ستونهای مسجد زدن
ترجمه: ۱- اگه توی مسجد صدای بچه ها رو نمیشنوید، از نسل های آینده بترسید و بر حذر باشید.
۲- اون بچه ای که به خاطر اذیت کردن از مسجد میندازی بیرون، همون کسیه که در آینده ازش خواهش میکنی بیاد توی مسجد نماز بخونه! پس بر اذیت کردنشون صبر کن و با رفق و مدارا تعلیمشون بدید.
🕌 #مسجد_تراز
⌜@Msahebzaman230⌟
#گزارش_تصویری
مراسم وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها و سالروز تکریم از مادران شهدا
#مادر_عباس 🥀
ای بانی اشک و روضه های سقا
ای فاطمۀ دوّم بیت مولا
از دامن تو روح ادب را آموخت
آن تشنۀ بی دست کنار دریا
#وفات_حضرت_ام_البنین (س)
#تسلیت_باد 🏴
_________________
سخنران:
حجت الاسلام والمسلمین ادیب یزدی
مداح:
کسری رسولی
________________
🗓 پنجشنبه پانزدهم دی ماه
بعد از نماز مغرب و عشاء
_________________
🕌 خیابان امام خمینی ره مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه
⌜@Msahebzaman230⌟
خاطرات شهید محسن حججی
از زبان دایی همسر شهید
#قسمت۸
تازه خواهرزاده ام را عقد کرده بود.حقیقتش آن اوایل ازش خوشم نمی آمد. حتی یک درصد هم.
تیپ وقیافه ها مان با هم خیلی فرق داشت.من از این آدمهای لارج و سوپر دولوکس بودم و از این حزباللهی های حرص درآر.هر وقت می رفتم خانه خواهرم،می دیدمش می آمد جلو، خیلی شسته رفته و پاستوریزه سلام و علیک میکرد.دستش رویسینه اش بود و گردنش کج و انگار شکسته.ریش پرپشتی داشت و یک لبخند به قول مذهبیها عرفانی همروی لبش بود کلا از این فرمان آدمهایی که دیدنشان لجن ما جوان های امروزی را در می آورد.بعضی موقع ها هم با زنم می رفتم خانه خواهرم. تا زن مرا میدید سرش را می انداخت پایین و همان طور با من و خانمم سلام میکرد.سرش را یک لحظه هم بالا نمی آورد لجم می گرفت با خودم میگفتم مگر زنم لولوخورخوره است که دارد این طور می کند؟دفعه بعد به زنم گفتم: "یک چادری چیزی بنداز سرت تا این آقاداماد مذهبی به تریج قباش بر نخوره و سر مبارکش رو یکم بیاره بالا."زنم گفت: "باشه." دفعه بعد چادر پوشید. این بار خیلی گرم تر از قبل با من و خانمم سلام و احوالپرسی کرد. اما باز هم سرش پایین بودفهمیدم کلاً حساس است به زن نامحرم. چند ماهی از دامادی اش و آشنایی مان گذشته بود توی مهمانیها میدیدمش. دیدم نه آنچنان هم بچه خشکه مقدسی نیست که فکر میکردم.میگوید..می خندد..گرم می گیرد.کمکم خوشم آمد ازش ولی باز با حزب اللهی بودنش نمیتوانستم کنار بیایم...
ادامه دارد...!
#حجتــ_خدا
⌜@Msahebzaman230⌟
همه آباد نشینان ز خرابی ترسند
من خرابت شدم و دم به دم آبادترم...
#یاصاحبالزمان💚
⌜@Msahebzaman230⌟
با خمیازه کشیدن
و دراز کشیدن
تا لنگ ظهر،
شهید که هیچی،
اسیر هم نمیشی🥴
#ارهداداشاینجوریاس😶
⌜@Msahebzaman230⌟
4_6035139687578864983.mp3
10.15M
#انسان_شناسی ۱۵
#استاد_شجاعی
#دکتر_رفیعی
أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ / أعراف ۱۸۵
همهی آسمان و زمین و هرچه خداوند آفریده؛ ماکِتی است از سرزمینِ درون ما ❗️
دقیقاً این جمله یعنی چه؟
یعنی جهان با همهی عظمتش، از روی نقشهی نَفْسِ انسان، ساخته شده؟
✖️اصلاً این جمله، با عقلِ من، جور نیست ❗️
⌜@Msahebzaman230⌟
خاطرات شهیدمحسنحججی
اززبانداییهمسرشهید
#قسمت۹
یک بار که رفتم خانه خواهرم نشسته بود توی اتاقرفتم داخل تا من را دید برایم تمامقد ایستاد و به هم سلام کرد و جواب سلامش را دادم و نشستم کنارش.هنوز یک دقیقه نگذشته بود که پسربرادرم آمد تو شش هفت سال بیشتر نداشت بچه مچه بود جلوی پای او هم تمام قد بلند شد و ایستادگفتم:" آقا محسن راحت باش نمیخواد بلند شی. این بچههست. " نگاهم کرد و گفت: "نه دایی جون. شماهاسید هستید.اولادفاطمهزهرا هستیدشماهاروی سرماجا داری احترامتون به اندازه دنیا واجبه"این را که گفت، ریختم به همحسابی هم ریختم به هم. از خودم خجالت کشیدم. از آن موقع جا باز کرد توی دلم باخودم گفتم:" تا باشه از این حزب اللهی ها.
عید نوروز بود.محسن آقا و زهرا آمدن خانهمان. گوشه اتاق پذیرایی مجسمهیکزن گذاشته بودم.تا داخل شد و چشمش به مجسمه افتاد، نگاهش را قاپید. انگار که یک زن واقعی را دیده باشد!
بهم گفت: "دایی جون شما دایی زنم هستید. اما مثل دایی خودم می مونید. یه پیشنهاد.اگه این مجسمه را بردارید و به جاش یه چیزه دیگه بزاری خیلی بهتره."گفتم:" مثلاً چی؟"گفت:"مثلاً عکس شهید کاظمی. "با گوشه لبم لبخندی زدم که یعنی مدل مان کن بابا، عکس شهید دیگر چه صیغه ای بود.نگاهم کرد و گفت: "دایی جون وقتی عکسشهید روبروی آدم باشه، آدم حس میکنه گناه کردن براش سخته. انگارکهشهید لحظه به لحظه داره میبیند مون."حال وحوصله این تریپ حرف ها را نداشتم. خواستمیک جوری اوراازسرخودم وا کنم گفتم: "ما که عکس این بنده خدااین شهیدکاظمی را نداریم. گفت: "خودم برات میارم. "
ادامه دارد...!
#حجتــ_خدا
⌜@Msahebzaman230⌟
#تلنگر
لُطفاََ دَر میانِ نِگاههایِ مُختَلِفی کہ
بہ خود جَلب مےکُنید👀
مُراقِب چِشمان گِریانِ
امامزَمان(؏ـج)وَ شُهدا باشید'💔
چہ خانُم هَستید چہ آقا...🙃:)
#منتظران_ظهور
⌜@Msahebzaman230⌟
#سلام_امام_زمانم✋🏻
تا ڪے غریبانہ در این ڪنعان بمانم؟!
در انتظار دیدنت گریان بمانم...
•
تا ڪے منِ قحطے زدہ بین بیابان
محروم از باریدن باران بمانم..؟!
•
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ🤲🏻
#صبحتون_مهدوے
⌜@Msahebzaman230⌟
#یا_امام_حسن
جان زهــــرا هيچ وقت
از خانه بيرونـم مکن
من که جايـی را ندارم
ای کس وکارم حسـن😔
#عمریستدخیلمبهضریحیکهنداری
#دوشنبه_های_حسنی💚
️️⌜@Msahebzaman230⌟
4_6042078383339211397.mp3
11.47M
#انسان_شناسی ۱۶
#استاد_شجاعی
#حجتالاسلام_قرائتی
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِين
ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِي قَرَارٍ مَكِين...
⚜ و به يقين، انسان را از عصارهاى از گل آفريديم
سپس او را [ به صورت ] نطفهاى
در جايگاهى استوار قرار داديم...» | مؤمنون ۱۲ و ۱۳
⁉️ قرار دادیم؟!
مگر خدا، یکی نیست؟!
پس چرا در بسیاری از آیات قرآن،
فعل جمع به کار برده شده است؟!
دست مرموزی که محققان
از آن با نام «هوش طبیعت» یاد میکنند،
در حقیقت، چه نیروییست؟!
️️⌜@Msahebzaman230⌟
خاطرات شهید محسن حججی
از زبان دایی شهید
#قسمت۱۰
نخیر ول کن ماجرا نبود. یکی دو روز بعد یه قاب عکس از شهید کاظمی برایم آورد. با بی میلی و از روی رودربایستی ازش گرفتم گذاشتمش گوشه اتاق.
الان کهمحسن نیست آن قاب عکس برایم خیلی عزیز است.خیلییادگاری محسن است و هم حس می کنم حاج احمد با آن لبخند زیبا و نگاه مهربانش دارد لحظه به لحظه زندگی ام را می بیند حق با محسن بود انگار گناه کردن واقعا سخت است..!
یک بار با هم رفتیم اصفهان درس اخلاق آیتاللهناصری.آن جلسه خیلی بهش چسبید.از آن به بعد دیگر نمک گیر جلسات حاج آقا شد. جمعه هاکه می رفتیم سرقبر حاج احمد،جوری تنظیم می کرد که با درس اخلاق آیت الله ناصری هم برسیم.توی جلسات دفترچه اش را در میآورد و حرف ها و نکته های حاج آقا را مینوشت.از همان موقع بودکهخود سازی بیشتر شد دیگر حسابی رفت توی نخ مستحبات. یادم هست آن سال ماه شعبان همه روزه هایش را گرفتچندوقتی توی مغازه پیشم کارمیکرد. موقعاذان مغرب که می شد سریع جیممیشد و میرفت. میگفتم: "محسن وایسا نرو. الان تو اوج کار و تو اوج مشتری.محلی نمیگذاشت می گفت: "اگه میخوای از حقوقم کم کن من رفتم."میرفت من می ماندم و مشتری ها و…عیدغدیر خم که رفته بودیم برایعقدش، محسن وسط مراسم ول کرد و رفتتوی یک اتاق شروع کرد به نماز خواندن. دیگر داشتکفرم را در می آوردرفتم پیشش گفتم: "نماز تو سرت بخوره یکم آدم باش الان مراسم جشنته.این نماز رو بعداً بخون."به کی می گفتی؟ گوشش بدهکار نبود همان بود که بود لجباز و یکدنده...
ادامه دارد...!
#حجتــ_خدا
⌜@Msahebzaman230⌟
مندائمابرایتو،اسبابزحمتم
پایگناهمن،توفقطایستادهای
#اللهمعجللولیڪالفرج
⌜@Msahebzaman230⌟
شهید با غیرت و آبروی محله سرآسیاب آقا رضا عباسی ؛ مکانیک بی ادعا و مخلص ؛ ۷ سال از نبودنت میگذره و میهمان سفره حضرت زینب سلام الله علیها بودن قطعا خیلی صفا داره که هنوز برنگشتی
۲۱ دی سال ۱۳۹۴
🌹🌹 ۲ روز تا سالروز شهادت شهید جاویدالاثر مدافع حرم رضا عباسی
🥀#مدافع_حـرم
#شهیدجاویدالاثر_رضا_عباسی
#دلاور_خانطومان🕊
⌜@Msahebzaman230⌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 #کلیپ_استوری | منتظران حقیقی امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
⛅ سه شنبه های #مهدوی
⌜@Msahebzaman230⌟