🔴 بیانیه در حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران
و هشدار به بدخواهان و معاندان
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی جعل کلمةَ الحقّ هی العلیا، و أبطل مکرَ المکارین و کیدَ الحاسدین.
در روزگارِ تلاقی جنگ ادراکها و صفآرایی جبههی حق و باطل، ما ضمن تأکید بر پیوند عمیق میان ایمان، عقلانیت و ولایت، با تمام وجود بر حمایت مستحکم و آگاهانه از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران پای میفشاریم و آن را ادامهی مسیر انبیای الهی و ثمرهی خون صدها هزار شهید راه خدا میدانیم.
نظام جمهوری اسلامی نه پدیدهای صرفاً سیاسی، بلکه حقیقتی فرهنگی، الهی و تمدنی است که در پرتو اندیشهی ناب امام خمینی(ره) و زعامت حکیمانهی رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای (دام ظله العالی)، مسیر خود را با منطق وحی و هدایت عقل سلیم پیموده و خواهد پیمود.
معاندان و بدخواهان این نظام باید بدانند که عقلانیت و ایمانِ برخاسته از قرآن، سنگبنای این انقلاب است. آنان که با تهمت و تحریف و ابزار رسانهای، در پی تضعیف باور ملت ایراناند، در حقیقت در برابر ارادهی الهی ایستادهاند؛ و این ایستادگی، جز شکست و رسوایی، سرانجامی نخواهد داشت.
قرآن کریم میفرماید :
یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ (صف/۸)
نور الهی را نمیتوان با هیاهوی باطل خاموش کرد؛ و این نور، در چهرهی نظام اسلامی ما، همچنان درخشان و هدایتگر است.
ملت مؤمن ایران، در سایهی ولایت و با الهام از مکتب عاشورا، بارها نشان دادهاند که در برابر هر توطئهای، با صبر، منطق، استقامت و ایثار پاسخ خواهند داد. ما به دشمنان اسلام و انقلاب هشدار میدهیم که دوران فریب افکار عمومی با شعارهای توخالی و نقابِ آزادیخواهی سپری شده است. امروز مردم ما با بصیرت، آگاه به مکر دشمن، و مصمم در ادامهی راه شهدا هستند.
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، در عین پایداری بر اصول الهی، نماد عقلانیت برتر و گفتوگوی منطقی در عرصهی جهانی است. جدال ما با دشمنان، جدالِ احسن است؛ اما بر پایهی حقیقت و صلابت. و هر که در برابر حقیقت بایستد، دیر یا زود، در آتش دروغ و خیانت خود خواهد سوخت.
ما ضمن اعلام وفاداری مجدد به آرمانهای امام راحل(ره) و بیعت با مقام معظم رهبری (مدّ ظلّه العالی)، از همهی نخبگان، طلاب، دانشگاهیان و اصحاب رسانه میخواهیم در برابر جریانهای تحریف و تفرقه، با تکیه بر منطق قرآنی و سلاح روشنگری قیام کنند.
در پایان، از خدای متعال مسئلت داریم که دلهای غافلان را به نور ایمان هدایت، و دشمنان قسمخوردهی این ملت را به کیفر کردار خویش دچار سازد.
والسلام علی من اتّبع الهدی
✍️ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7087
🔴 درسی از سه فتنه : جمل، صفین و نهروان
سه جنگِ جمل، صفین و نهروان را میتوان سه جلوه از یک حقیقت دانست : نبرد امیرالمؤمنین علیهالسلام با انحراف در سه چهره متفاوتِ قدرتطلبی،
نفاق سیاسی
و جهل مقدس.
■ در جنگ جمل، فتنه در لباس عاطفه و انتقام ظاهر شد. طلحه و زبیر که روزی در صف نخست اسلام و سبوح و قدوس گویان بودند، به بهانه خون خواهی عثمان و مطامع شخصی ، عَلَم مخالفت با عدالت علوی را برافراشتند. جمل، نمایش رویاروییِ عدالت با اشرافیت دینی بود؛ جایی که امیرالمؤمنین با تکیه بر آگاهی و حلم، عواطفِ شوریده را به محک حقیقت زد. این جنگ، مبارزه با تحریفِ احساسات دینی بود.
■ اما در صفین، چهره فتنه، سیاسی و پیچیده شد. معاویه از عاطفه عبور کرد و از نهاد قدرت و دستگاه تبلیغاتی بهره برد تا در برابر امامِ حق، چهرهای قانون خواه و مظلوم نما بسازد. اینجا امیرالمؤمنین علیهالسلام با فتنهای روبهرو بود که بر مکر بنا شده بود؛ مکرِ رسانهای و تحریفِ آیات الهی و تفسیر بی پایه از دین . صفین میدان آزمونِ بصیرت بود؛ جایی که شعار حَکَمیت قرآن بدل به نقشهای برای کنار زدن قرآنِ ناطق شد.
■ اما نهروان، از هر دو فتنه خطرناکتر بود؛ زیرا دشمن اینبار از درون برخاست. خوارج، فرزندانِ ناآگاهیِ دینی بودند؛ مردمی که عبادت فراوان داشتند ولی درک نداشتند. آنان از جمل عاطفی تر و از صفین ساده تر بودند، اما شمشیرشان بی رحمانهتر بود، چون با یقینِ جاهلانه آمیخته بود. نهروان، نبرد علی علیهالسلام با جهل مقدس بود؛ جایی که منطق، در برابر عبادتِ بدون فهم ایستاد.
بدین گونه، سه فتنه یاد شده، سه مرحله از انحراف در امت اسلامی را نشان میدهد :
۱_ جمل : احساس بیفکر.
۲_ صفین : سیاستِ بیتقوا.
۳_ نهروان : عبادتِ بیبصیرت.
و هر سه، در نقطهای مشترکاند : بریدن از ولایت. زیرا هرگاه امت، بهجای ولی جامعه ، عقل و سلیقه و مصلحت شخصی و منفعلت خود را میزان حق قرار دهد، تاریخ دوباره به جمل و صفین و نهروان بازمیگردد، با چهرههایی نو اما با همان ریشه کهن.
مراقب باشیم.
✍ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7088
🔴 دو تصویر از مسئولیت
در عراق، وزیر کشور در برابر قانون میایستد تا نشان دهد مقام، مصونیت از نظارت نیست؛ اما در کشور ما، وزیر مسکن در برابر قانون میایستد تا ثابت کند قدرت، بالاتر از قانون است
تفاوت در همین نقطه است: آنجا مسئول یعنی خدمتگزار مردم، اینجا گاهی مقام یعنی مطالبهگر امتیاز.
وقتی قانون در برابر صاحبمنصب کوتاه بیاید، عدالت هم قامت راست نمیکند.
جامعهای رشد میکند و توسعه یافته هست که بازرس بتواند وزیر را بازرسی کند، نه آنکه وزیر، بازرس را برکنار کند.
✅ اصلاح طلب حیا کن ، درد مردم را دوا کن.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/7089
طلوع فکر و اندیشه
🔴 سرکار خانم محترم ؛
■ نخست یادآور میشوم که نقد رفتار مسئولان و مقایسهٔ شیوهٔ پاسخگویی در نظامهای مختلف، نه جرم است و نه بیاحترامی، بلکه از حقوق مسلّم هر شهروند آگاه و دلسوز انقلاب اسلامی است. این حق، برآمده از منطق قرآن و سیرهٔ علوی است؛ آنجا که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند : فَلَا تَكُفُّوا عَن مَقَالٍ بِحَقٍّ أَوْ مَشُورَةٍ بِعَدْلٍ.
■ نسبت دادن واژههایی چون جعلی ، فیک و کمسواد به نگارنده، نه شأن گفتوگوی علمی است و نه در شأن فرد مؤمن و انقلابی. اتهام، هرگاه بدون سند باشد، خود نوعی تحریف حقیقت و تضییع حقالناس است. اگر تصویری که مطرح شده جعلی است، لطفا مستندات معتبر خود را ارائه فرمایید تا افکار عمومی قضاوت کند؛ زیرا مدعی، باید دلیل بیاورد، نه آنکه منتقد را تخریب کند.
■ حتی اگر فرضا تصویر مورد بحث نادرست باشد، اصلِ پرسش پابرجاست :
چرا در ماجرای اخیر، بهجای تبیین شفاف و احترام به افکار عمومی، شاهد برکناری مدیرکل فرودگاههای اردبیل همزمان پس از بازدید وزیر بودیم؟ این خبر در رسانههای رسمی از جمله فارس و مشرقنیوز و.... نیز منتشر شده است و قابل انکار نیست ( نگاه کنید : مشرقنیوز، گزارش عزل مدیرکل فرودگاههای اردبیل ).
■ ادعای بیارتباطی موضوع به نگارنده ، نیز نادرست است؛ زیرا مسئلهٔ قانون و عدالت، موضوعی عمومی است و هیچکس نمیتواند مردم را از مطالبهگری بازدارد. هر ایرانی در برابر انحراف از عدالت، مسئول است؛ چنانکه امام خمینی(ره) فرمودند : اگر دیدید مسئولین از عدالت منحرف شدند، همه وظیفه دارید نهی از منکر کنید.
■ دربارهٔ سوابق خانوادگی وزیر محترم نیز باید گفت: احترام به ایثار شهدا هرگز مجوز نقدناپذیری فرزندان آنان نیست. در منطق دین، حسب و نسب مصونیت نمیآورد؛ بلکه معیار، رفتار و کارآمدی در مسئولیت است.
■ هدف این قلم، نه تخریب است و نه سیاسیکاری؛ بلکه دفاع از قداست قانون و کرامت مردم است. جامعهای پیشرفت میکند که در آن قانون، برتر از صاحبمنصب باشد؛ نه بالعکس.
اگر قرار باشد مقام، مصونیت بیاورد، عدالت از قامت میافتد و مردم، از امید تهی میشوند.
✅ در پایان تأکید میکنم :
من آمادهام هر ادعایی را با سند و منطق اثبات کنم و با هر مخالفی، در فضای گفتوگوی عقلانی و بر اساس جدال احسن مناظره کنم؛ اما تخریب، تهمت و تحقیر را پاسخ نمیدانم.
در مسیر حق، نه از توهین بیم دارم و نه از غوغای بیمنطقان.
✍ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7094
🔴 پنجاه پرسشی که هر اصلاح طلب باید پاسخ دهد :
۱. چرا اصلاحطلبان همیشه از شعار آزادی استفاده میکنند اما در عمل منتقدان خود را برنمیتابند؟
۲. اگر آزادی بیان ارزش است، چرا رسانههای منتقد دولتهای اصلاحطلب توقیف شدند؟
۳. چرا هرگاه در قدرتاند، اصولگرایان را متهم به تندروی میکنند و وقتی بیروناند، خود تندتر میشوند؟
۴. چرا بسیاری از اصلاحطلبان پس از شکست انتخاباتی، مردم را جاهل یا احساساتی مینامند؟
۵. چرا اصلاحطلبان از دموکراسی فقط تا زمانی حمایت میکنند که نتیجه به نفعشان باشد؟
۶. چرا اکثر اصلاحطلبان از غرب انتقاد نمیکنند، حتی وقتی علیه ملت ایران توطئه میکند؟
۷. چرا اصلاحطلبان از واژه عقلانیت برای توجیه هر نوع عقبنشینی استفاده میکنند؟
۸. چرا از عدالت اجتماعی حرف میزنند ولی زندگیهای اشرافی دارند؟
۹. چرا بیشتر فرزندان اصلاحطلبان در خارج از کشور زندگی میکنند؟
۱۰. اگر مردمسالاری دینی را قبول دارند، چرا همیشه به بخش دینی آن طعنه میزنند؟
۱۱. چرا در مقابل هتاکی به مقدسات، سکوت میکنند؟
۱۲. چرا وقتی نوبت دفاع از انقلاب میرسد، ناگهان واقعگرا میشوند؟
۱۳. چرا در تمام بحرانها، نسخه غربی ارائه میدهند؟
۱۴. چرا شعار آزادی زن میدهند ولی زن را ابزار تبلیغاتی میکنند؟
۱۵. چرا فساد اقتصادی در دولتهای اصلاحطلب بیشتر از بقیه دورهها گزارش شده است؟
۱۶. چرا از مردمگرایی فقط در ایام انتخابات یاد میکنند؟
۱۷. چرا در دوران مدیریتشان، نخبگان انقلابی را حذف کردند؟
۱۸. چرا بسیاری از اصلاحطلبان در بزنگاههای تاریخی، سکوت کردهاند؟
۱۹. چرا وقتی از پاسخ عاجزند، برچسب افراطی به منتقد میزنند؟
۲۰. چرا مفاهیم دینی را تا حد ابزار سیاسی پایین میآورند؟
۲۱. چرا به نام گفتوگو فقط با همفکران خود گفتوگو میکنند؟
۲۲. چرا وقتی دشمنان خارجی از آنان حمایت میکنند، سکوت میکنند؟
۲۳. چرا دروغ رسانهای را ابزار مشروع سیاست میدانند؟
۲۴. چرا هیچگاه مسئولیت شکستهایشان را نمیپذیرند؟
۲۵. چرا همیشه درگیر توجیه گذشته خود هستند؟
۲۶. چرا جوانان مؤمن را از مناصب کنار میگذارند؟
۲۷. چرا در برابر اهانت به امامین انقلاب موضعی شفاف ندارند؟
۲۸. چرا در دفاع از خون شهدا کمحرفاند اما در نقد سپاه پرحرف؟
۲۹. چرا همیشه خود را قربانی معرفی میکنند؟
۳۰. چرا اصلاحاتشان همیشه به معنای تضعیف اصول انقلاب تمام میشود؟
۳۱. چرا هیچ الگوی موفقی از اصلاحات ارائه ندادهاند؟
۳۲. چرا در برابر تحریمها، بهجای مقاومت، تسلیم را تجویز کردند؟
۳۳. چرا از غرب الگو میگیرند اما از شکستهایش حرف نمیزنند؟
۳۴. چرا از منافع ملی فقط وقتی حرف میزنند که با منافع جناحشان یکی باشد؟
۳۵. چرا منتقدانشان را بیسواد میخوانند؟
۳۶. چرا در میان اصلاحطلبان، چهره پاکدست نادر است؟
۳۷. چرا هرگاه به قدرت میرسند، شعارهای انقلابی را کنار میگذارند؟
۳۸. چرا اصلاحات برایشان یعنی تغییر مردم، نه تغییر خودشان؟
۳۹. چرا از مفاهیم دینی مثل رحمت برای توجیه بیعملی استفاده میکنند؟
۴۰. چرا از تجربههای تلخ گذشته عبرت نمیگیرند؟
۴۱. چرا هنوز هم از فتنه ۸۸ مرزبندی نکردهاند؟
۴۲. چرا رسانههای اصلاحطلب، میدان تاختوتاز ضدانقلاب شدهاند؟
۴۳. چرا در برابر جنایات آمریکا در منطقه سکوت میکنند؟
۴۴. چرا وقتی بحث فلسطین و مقاومت پیش میآید، بهجای حمایت، توجیه میآورند؟
۴۵. چرا هنوز نمیگویند ایران بدون غرب هم میتواند؟
۴۶. چرا با دینِ مردم، نه دشمنانِ مردم، میجنگند؟
۴۷. چرا از واژه تندرو برای هر انسان مؤمن استفاده میکنند؟
۴۸. چرا اصلاحطلبی را مترادف با بیغیرتی انقلابی کردهاند؟
۴۹. چرا از ریشههای غربزده خود فاصله نمیگیرند؟
۵۰. چرا هنوز نفهمیدهاند که مردم از بازی با ایمانشان خستهاند؟
✍ موسی آقایاری
🆔https://eitaa.com/Myidea/7095
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 منطق وارونه روشنفکر بیوطن
وقتی کسی همچون زیبا کلام از شکست ملت خود لذت میبرد، دیگر نامش روشنفکر نیست، بلکه روغنفکر و روشنزداست؛ یعنی کسی که چراغ عقل و غیرت را خاموش کرده است.
در منطق قرآن، انسانِ مؤمن حتی از لغزش دشمنِ گمراه نیز با دلسوزی سخن میگوید، چه رسد به شکست امت خویش.
خوشحالی از ناکامی ایران، نه نشانه آزاداندیشی است و نه نقد حاکمیت؛ بلکه بیماریِ خطرناک بیهویتی و خودانکاری است.
ایران برای مؤمن، میدان تعصب کور نیست؛ میدان غیرت الهی است. کسی که از افتادن پرچم وطنش خوشحال میشود، در حقیقت از سقوط عزت خود مسرور است.
در مکتب ما، ایران قبلهی دوم نیست، اما خاکی است که بر آن نماز خون شهیدان جاری شد. و هرکه بر این خاک لبخندِ شکست بزند ، گرفتار انحطاط عقل و انجماد قلب است.
ایمان میگوید : با دشمن در خارج بجنگ، نه با ریشه در داخل.
و آنان که از باخت ایران شاد میشوند، در حقیقت پیروزی شیطان را جشن میگیرند.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/7097