🔵 آهای تحلیلگر محترم ، نه سیاهنما باش و نه سفیدشویی کن
تحلیل سیاسی اگر بخواهد وزین، عمیق و واقعنگر باشد، نباید در دام افراط و تفریط بیفتد. سیاهنمایی یعنی دیدن تنها نقاط ضعف، نادیده گرفتن ظرفیتها، ایجاد ناامیدی عمومی در مردم و القای این تصور که هیچ امیدی به اصلاح نیست و به همه لعن و نفرین فرستادن. در مقابل، سفیدشویی یعنی نادیده گرفتن واقعیات تلخ، توجیه ناکارآمدیها و ارائه تصویری آرمانی و غیرواقعی از وضعیت جامعه. اما حقیقت، نه در این سوی افراط است و نه در آن سوی تفریط.
تحلیلگر آگاه، نه در زمین یأسآفرینی بازی میکند و نه در دام توجیهگری میافتد، بلکه حقیقت را آنچنان که هست، روایت میکند. او منصفانه بررسی میکند که مشکلات ناشی از چیست؟ آیا ریشه در ساختارهای معیوب دارد یا در عملکردهای نادرست مدیران؟ آیا یک سیاست از اساس اشتباه بوده، یا در اجرا دچار ضعف شده است؟
در دهه فجر، کانال طلوع فکر و اندیشه هر روز به یکی از اصول اساسی تحلیل سیاسی متوازن خواهد پرداخت.
اصل اول : تمایز میان ساختارها و کارگزاران
یکی از نخستین اصول تحلیل سیاسی، تفکیک میان نظام و عملکرد افراد است. هر سیستم حکومتی، متشکل از ساختارها و کارگزاران است.
ساختارها همان قوانین، سیاستها، چارچوبهای اداری و نظام حقوقی و اجرایی کشورند.
کارگزاران شامل مدیران، وزرا، نمایندگان مجلس و سایر مسئولان اجراییاند که وظیفه دارند این ساختارها را به درستی پیادهسازی کنند.
حال، گاهی مشکل از خود ساختار است؛ یعنی قوانین ناکارآمد، سیستم نظارتی ضعیف یا طراحی معیوبی که حتی مدیران لایق هم نمیتوانند عملکرد مطلوبی داشته باشند. اما در بسیاری از موارد، مشکل نه از ساختار، بلکه از مدیرانی است که وظایف خود را به درستی انجام نمیدهند.
🔸 مثال ۱: فساد اداری
فرض کنید در یک کشور فساد اداری گسترده شده است. آیا این به معنای فاسد بودن کل نظام سیاسی حاکم در آن است؟ خیر. ممکن است قوانین ضد فساد مناسبی وجود داشته باشد اما به دلیل عدم اجرای صحیح، ضعف نظارت یا سهلانگاری برخی مدیران، فساد در بخشهایی از سیستم رخ دهد. حالا تحلیلگر منصف باید بررسی کند که آیا مشکل در قوانین و ساختارهاست یا در نحوه اجرای آن توسط کارگزاران؟
تحلیل نادرست این است : 👇
سیاهنمایی : این کشور به کلی فاسد است و هیچ امیدی به اصلاح آن نیست.
سفیدشویی : فساد فقط یک توهم رسانهای است و همه چیز عالی پیش میرود.
تحلیل درست این است که بگوییم : قوانین ضدفساد این کشور در مقایسه با کشورهای پیشرفته، از نظر نظری قوی است، اما ضعف در اجرای آن و عدم شفافیت مالی باعث شده فساد در برخی بخشها افزایش یابد. اگر نظارت بهبود یابد، این مشکل کاهش خواهد یافت.
🔸 مثال ۲: عملکرد یک دولت خاص
فرض کنید دولتی در برخی حوزهها، مثل توسعه زیرساختها، عملکرد مطلوبی داشته اما در حوزه اقتصادی مثل دولت پزشکیان ضعیف عمل کرده است.
تحلیل نادرست این است : 👇👇
سیاهنمایی : این دولت هیچ دستاوردی نداشته و فقط باعث پسرفت کشور شده است.
سفیدشویی : همه اقدامات این دولت عالی بوده و مشکلات اقتصادی کاملاً طبیعی است.
تحلیل درست این است که بگوییم : دولت در بخش زیرساختی مانند ساخت راهها و توسعه حمل و نقل عمومی موفق بوده است، اما در کنترل تورم و بهبود معیشت مردم ضعفهایی دارد که باید در اسرع وقت اصلاح شود مثلا کنترل قیمت سیب زمینی و تأمین آن در دولت پزشکیان کار شاقی نیست.
✅ یک تحلیلگر آگاه و منصف، هیچگاه کل یک نظام را به خاطر عملکرد ضعیف برخی کارگزاران زیر سؤال نمیبرد، و در عین حال، ضعفهای موجود را هم نادیده نمیگیرد. تفکیک میان ساختار و کارگزاران، باعث میشود تحلیلها دقیقتر، منصفانهتر و اثرگذارتر باشند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea