طلوع فکر و اندیشه
🔴 پاسخ شما پر بود از هجمههایی عصبی، آمیخته به توهین، تمسخر، تحقیر، و البته خالی از منطق علمی. اجازه دهید، نه با فریاد، بلکه با استدلال پاسخ دهم، چون اگر کسی با دهان کفآلود سخن گفت، دلیل حقانیتش نیست؛ گاهی فقط تشنگی است.
اولاً، اینکه : آخوند خیال میکند فلان... نه استدلال است و نه تحلیل؛ پیشفرضسازی برای کوبیدن چیزی که هرگز گفته نشده، اسمش نقد نیست، مغلطه است**.
نه روحانیت شهید حاج قاسم سلیمانی را معصوم دانسته، نه ترامپ کله زرد جنایتکار را ابلیس معروف. اما اتفاقاً اهل منطقاند که فرق میگذارند بین کسی که عمرش را صرف دفاع از مردم مظلوم کرده با کسی که با فرمانش، کودکان یمن و غزه و عراق و افغانستان را قطعهقطعه کرده.
این تشخیص، خیال نیست؛ انصاف است.
■ ثانیاً، اگر دین را فقط حال درونی بدانیم و بگوییم ربطی به عمل اجتماعی ندارد، پس یزید هم میتوانست بگوید: من حال خوشی دارم، پس دیندارم.
مولوی را با نیلبک نخوانید.
او که گفت مرده بودم زنده شدم ، قبلش از شریعت و طریقت و حقیقت حرف زد؛ نه از سِبْر جوهری بیتعهد به اجتماع و اخلاق.
ثالثاً، اگر شما آخوند را دیوانه مرکب میدانید، بد نیست بدانید همین دیوانگان، بودند که:
مدرسه ساختند وقتی اربابها مدرسهسوز بودند؛
در کنار مردم ایستادند وقتی روشنفکران از وطن گریختند؛
تبعید شدند، شلاق خوردند، کشته شدند، چون نمیخواستند استقلال این کشور فروخته شود.
و امروز هم، اگر آخوندی از ظلم دفاع کند، ما منتقدش هستیم. اما اگر از ولایت گفت، نه بهخاطر حکومت که بهخاطر عدم عبودیت نسبت به فرعون زمانه ، پیروی اش می کنیم.
توهم شما از دین، دقیقاً همان پروژه سکولاریسم صهیونیساخته است که میگوید دین، فقط حال درون است؛ نه مقاومت، نه عدالت، نه حجاب، نه اقتصاد، نه سیاست... فقط حال خوب.
این دین، نه از حسین چیزی میفهمد، نه از زینب، نه از فاطمه، نه از علی، نه از خدا.
✅ اگر دین را نادانی میدانید، بفرمایید که چه داناییای جز دین توانسته اینهمه انسانِ آماده فداکاری برای ارزشها تربیت کند؟
آیا با منطق مصرفگرایی و سود شخصی، کسی پای تانک میرود؟
آیا با حال درونی ، کسی پدرش را در جبهه جا میگذارد تا خاک کشورش را بدهکار بیگانه نکند؟
آری، دیوانهایم... اما دیوانهی عزت، نه بندهی ذلت.
و شما را هم دعوت میکنیم به عقلانیت عمیقتری که میان تمسخر دین و نقد اندیشمندانه فرق بگذارد.
وگرنه، هرکس با خنده بر مقدسات، به عقلانیت نمیرسد؛ گاهی فقط به بیریشگی میرسد.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/5546
طلوع فکر و اندیشه
🔴 جناب آقای صفوی گرامی ؛ با سلام و آرزوی توفیق برای شما که دغدغه دینداری و عدالت اجتماعی را در قلم خود میپرورید.
نوشتهتان درباره پروژه ساعت به وقت بهشت در فومن، هرچند سرشار از آرایههای کلامی، دغدغهمند و پرطنین بود، اما متأسفانه در آن، مرز میان نقد هنری، داوری عقلی و تخریب فرهنگی مخدوش شده است. پاسخ من از جنس جدال احسن است، نه مراء و لجاج، و از زاویه دفاع از یک پروژه فرهنگی که میکوشد مفاهیم عمیق توحیدی را در قالبی محسوس و عاطفی به نسل فراموشکار امروز یادآور شود:
تحقیر تشبیه برای دفاع از تنزیه؟ شما نوشتید: آتش جهنم با آتش دنیا تفاوت جوهری دارد، پس شبیهسازی بیفایده است. آیا بر همین مبنا باید تمام تعزیرات دنیوی را بیاثر دانست؟ آیا چون عدالت خداوند با عدالت انسانی معالفارق است، دیگر نباید عدالت را در جامعه اجرا کرد؟ مگر نه آنکه قرآن، از عذابهای اخروی با عناصر محسوس سخن گفته است: آتش، مار، زقوم، سلاسل و اغلال؟ مگر قرآن نفرمود فَذُوقُوا فَلَن نَّزِیدَكُمْ إِلَّا عَذَابًا؟ (نبأ:30)؛ پس هدف این پروژه، نشان دادن حقیقت نیست، بلکه تذکار به وجدان خفته و تخیل فراموشکار بشر است.
کار فرهنگی را با کدام معیار میسنجیم؟ گفتهاید: باید روانشناسان و جامعهشناسان نظر بدهند، نه فقیهان. اولاً این طرح، ادعای شبیهسازی فلسفی یا کلامی معاد ندارد؛ بلکه هدف آن تأثیر تربیتی و عاطفی است. آیا روانشناسی تربیتی نمیگوید کودک یا نوجوان با حس، بیشتر میآموزد تا با انتزاع؟ آیا ادبیات کودک و نمایشنامهنویسی دینی را بهخاطر عدم درک دقیق فلسفه توحید باید ممنوع کرد؟ ثانیاً، چه خوب است اگر شما که دغدغه دارید، مستقیماً از روانشناسان حوزه تربیت معنوی نوجوانان بپرسید: آیا تأثیر احساس بر باور، قابل انکار است؟ آن هم در عصری که فضای مجازی در حال تهیکردن دلها از حقیقت است.
شما از کدام عدالت دم میزنید؟ اشارات شما به فساد، رانت، بیتالمال، دروغگویی و طلاق، دغدغههای همه ماست؛ اما چه نسبتی با این پروژه دارد؟ اگر جایی ویژهخواری است، با آن برخورد شود. اگر مدیری ناصالح است، نقدش کنید. اما چرا یک نمایشگاه معنوی که هدفش بیدار کردن وجدان است را با فساد فلان نهاد یا گرانی گوشت پیوند میزنید؟ این چه روش نقدی است که به جای تمرکز بر موضوع، آن را در دریای اتهام و حاشیه غرق میکند؟ اگر معیار شما برای سنجش صداقت دینی، عدالت اجتماعی است، باید گفت در صدر اسلام نیز گرسنگی بود، اما پیامبر از جهنم و بهشت میگفت. آیا ایشان نیز جای اشتباهی را برای گفتن آخرت انتخاب کرده بود؟
دعوت به دین بدون تخیل دینی؟ شما میگویید مردم وقتی تبعیض میبینند، دیگر باورشان به آخرت سست میشود. این ممکن است، اما راه مقابله با آن حذف مفاهیم دینی نیست، بلکه همافزایی جهاد فرهنگی با جهاد عدالتخواهانه است. چرا میپندارید اگر آخوندی از بهشت گفت، باید لزوماً ساکت در برابر فساد باشد؟ چرا نمیگویید: هم با فساد بجنگید، هم از آخرت بگویید؟
شما که از ریاکاری مینالید، چرا خودتان مشغول انکار نیکیها شدهاید؟ مگر نه اینکه قرآن میفرماید: وَ لا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا؟ (مائده:8)؛ پس حتی اگر از عدهای در حکومت دلچرکینید، نباید طرح فرهنگی تربیتی را با چماق این دلخوری بکوبید.
واقعبین باشیم شما خود بهتر میدانید: نسل جدید دیگر با خطابه، توبه نمیکند؛ با فیلم، با احساس، با تئاتر و با تجسم، تحت تأثیر قرار میگیرد. اگر روحانیون ما نیز همچون شما، فقط از ناکامیها بگویند و پروژههایی همچون ساعت به وقت بهشت را زیر ضرب ببرند، دینگریزی تسریع میشود نه دینپذیری.
■ در پایان خدمت شما عارضم که : تخیل دینی، مقدمه درک دینی است. اگر نمایشگاه آتشین فومن، شعلهای در دل فرزند نوجوانی برافروزد و او را به تفکر درباره عاقبت خویش وادارد، آیا این کمدستاوردی است؟ آیا کسی که اهل دلسوزی است، باید این تلاشها را با طنز و طعنه خاموش کند یا با نقد سازنده، اصلاحگر باشد؟
در این دوران غفلت و سیاهی، هر شعلهای که گرمی ایمان بدهد، مبارک است، حتی اگر به قول شما، آتشاش از جنس این دنیا باشد. مگر نه آنکه فَذَكِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّكْرَىٰ؟
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/5550
طلوع فکر و اندیشه
🔴 سلام بر شما ؛ پاسختان را خواندم. پر از شور بود، اما بیسامان، آمیخته با عاطفه، ولی تهی از استدلال. وقتی یک جوان نصرانی در کربلا در رکاب امام حسین علیهالسلام شهید میشود، این فضیلت نه در بینمازی و بیروزهگی اوست، بلکه در بصیرت اوست؛ همان بینشی که در یک نگاه، حقیقت را شناخت و برایش جان داد. اما شما با دیدن یک روحانی، نه فقط حقیقت، که حتی ظاهرش را هم وارونه میبینید.
شما میگویید دین چیزی نیست که ما میگوییم. خب بفرمایید چیست؟ دین چیست اگر نه اتصال با خدا، تقوای درونی، اخلاق رفتاری، و اصلاح اجتماعی؟ آیا میتوان حسین را دوست داشت و از او گفت، اما با مکتبش سرِ جنگ داشت؟ مگر حسین فقط دلرباست؟ یا نه، راهی دارد، آرمانی دارد، منطقی دارد که او را حسین کرده است؟
■ شما گفتید: یزید هم نماز میخواند. بله، میخواند. اما آیا امام حسین با یزید جنگید چون یزید نماز میخواند؟ نه، چون یزید ظالم بود، فاسق بود، فاسد بود، بادهنوش بود، بیتالمالخور بود. دین، فقط عبادت نیست؛ اما بیعبادت هم نیست. نمازِ بیبصیرت خطرناک است، ولی بینمازی هم راه نجات نیست.
■ شما گفتید: آن جوان نصرانی بدون نماز و روزه و حج شهید شد. درست است. اما مگر امام حسین او را بدون معیار پذیرفت؟ نه! با یک نگاه، حقیقت حسین را شناخت، تسلیم شد، خود را سپرد، و فدای حق شد. این همان اسلام است. همان دینی که شما آن را صرفاً با بیقید شدن نسبت به ظواهر و مناسک تقلیل دادهاید.
■ دینستیزی، ولو در لفافه محبت حسین، چیزی از عقلانیت نمیسازد. شما بهجای نقد فقیه و فقه، فقه را مسخره کردید. اما فقه همان دانشی است که اگر نبود، نه میدانستید خمس چیست، نه نماز، نه طهارت، نه حتی احکام جهاد. کسی که به فقه میتازد ولی از افقه الفقها میگوید، یا معنای فقه را نمیداند یا معنای افقه را.
■ و اما این جملهتان که : تو زیر علم یزید سینه میزنی برای حسین. عجیب است. این جمله، نه نقد است، نه پرسش، نه دیالوگ. این فقط یک اتهام توهینآمیز است که از منطق تهی است. همان شیوهای که یزید با زینب کبری به کار برد؛ حمله، تهمت، فریاد، تحقیر.
امام حسین ع فرمود: اِن کانَ دینُ محمدٍ لَم یَستَقِم إلا بِقتلی فَیاسیُف خُذینی
اگر دین پیامبر جز با خون من باقی نمیماند، پس ای شمشیرها مرا در بر گیرید.
حالا بپرسیم: آن دین که حسین برایش شهید شد، کدام دین است؟ دین بیمناسک؟ دین بیجهاد؟ دین بیولایت؟ دین بیامر به معروف و نهی از منکر؟ یا همان دینی که شهادت ، عدالت ، عبادت ، و اطاعت را در کنار هم معنا میکند؟
✅ برادر عزیز ،
ما دعوتت میکنیم به گفتوگویی آگاهانه و عالمانه؛ نه به هتاکی و شعار. اگر حقیقتطلبی، بسمالله. ولی اگر فقط آمدهای برای جنگ لفظی، ما با شمشیر نمینویسیم، با قلم مینویسیم.
✍ موسی آقایاری
🆔 https://eitaa.com/Myidea/5554
طلوع فکر و اندیشه
🔴 #بیانیه
بسم الله الرحمن الرحیم
وَ لا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذِينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ
ما فرزندان ملت، شاگردان مکتب خمینی کبیر و خامنهای عزیز، صدای فریادهای خاموش مردمی هستیم که زیر بار گرانی، تورم، بیکاری، بیعدالتی و تبعیض، صداقت را گم کردهاند و به جای شنیدن پاسخ، صدای قهقهه سفرهای اشرافی برخی مدیران را میشنوند.
■ سفر میلیاردی وزیر راه و مسکن و شهرسازی با بیتالمال، در شرایطی که مردم مناطق محروم، از خیلی امکانات محروم اند، نه یک اشتباه ساده که نماد یک انحراف ساختاری در برخی تصمیمگیران دولت است؛ همانها که نام جمهور را یدک میکشند ولی روح اشرافیت بر سلوکشان حاکم است.
■ ما هشدار میدهیم :
جمهوری اسلامی، ارث پدری هیچ مقامی نیست؛
این نظام، محصول خون هزاران شهید گمنام و پاکباخته است، نه طعمه سفرهای پرخرج و تفرجهای آقازادگانی که درد مردم را فقط از پشت شیشه دودی خودروهای ضدگلوله میبینند.
■ خانم وزیر ،
ما از شما نمیخواهیم ریاضت بکشید، اما زندگیتان باید به سطح زندگی مردم نزدیک باشد، نه فرسنگها دورتر از آن. اگر جمهوری اسلامی را دوست دارید، اگر شهدا را باور دارید، اگر ولیّ فقیه را قبول دارید، این ولنگاری مالی و ریخت و پاش ها را پاسخ دهید.
■ به مسئولان هشدار میدهیم :
ادامه این رفتارهای پرهزینه، بیپاسخ نخواهد ماند.
ملت، هوشمند است. طلاب و دانشجویان بیدارند. جوانان پرسشگرند. و ما سکوت نخواهیم کرد اگر جمهوری اسلامی، قربانی استحاله اشرافیگری مدیران بیدرد شود.
■ ما از دستگاههای نظارتی، بهویژه سازمان بازرسی کل کشور، خواهان ورود فوری، شفافسازی کامل، و برخورد بدون ملاحظه با این رفتار هستیم.
سکوت در برابر اینگونه اتفاقات، نه تنها ظلم به مردم است، بلکه مشارکت در تخریب چهره نظام اسلامی است.
■ از رئیسجمهور محترم نهج البلاغه خوان هم میخواهیم که سادهزیستی مورد ادعای دولت مردمی را نه در شعار، بلکه در عملِ مدیران ارشد خود اثبات کند. اگر مدیری نمیتواند از اشرافیت عبور کند، نمیتواند از راه عبور بسازد؛ نه برای مردم و نه برای آخرت خود.
والسلام علی من اتبع الهدی
✍ موسی آقایاری
۵ خرداد ۱۴۰۴
🆔 https://eitaa.com/Myidea/5556