من اندازهی سالیوان بغل داشتم واسه تو و غمهات، اندازهی فیل گوش داشتم واسه شنیدن تو و حرفهات. نمیگم زیاد بود، ولی انقدر کافی نبود؟
|مغموم|
اونجایی که تو کتابخانه نیمه شب میگه:
وقتی انگیزهای برای ادامه این زندگی نداشتی
به نسخه های دیگهای از خودت در آینده
فکر کن و به اونا فرصت زیستن بده.
دوست داشتنم هر سال رنگ تازه ای
میگیرد
مثلا میتوانم نداشته باشمت
اما تورا هر روز زندگی کنم.
"𝘔𝘺 𝘱𝘭𝘢𝘺 𝘭𝘪𝘴𝘵"
_
بعداً؟ بعداً دیگه با دیدنت قلبم تند تند نمیزنه.
|سباستین|
«همیشه کسانی هستند که در نهایت دلتنگی نمی توانیم آنها را در آغوش بگیریم؛ بدترین اتفاق شاید همین باشد.»
ایلهانبرک
مراقب باش که چقدر مدارا می کنی، تو
داری به اونا یاد میدی که چطور باهات رفتار کنن.
| سوآلو |