فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تأثیر امواج موبایل بر ایجاد سرطان
🎥 گزارش جنجالی کامران نجفزاده در آمریکا که بدلایل نامعلوم هرگز از صداوسیما پخش نشد و به عبارت بهتر در صداوسیما سانسور شد و توسط خود ایشان در اینترنت اشتراکگذاری شد.
#⃣ #رسانه #سلامت #نماهنگ
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
📚کتاب خاطرات سفیر
#بخش_چهل_و_هشتم
«حماسه ی ثـنا»
بچه ها کم کم بار و بندیلشــون رو جمع می کردن که برگردن به شهرها و کشورهاشون. خوابگاه لکنال، مثل همه ی خوابگاه های فرانسه، آداب و رسومی داره. که یکیش اینه که وقتی می خواهیم اتاق رو تحویل بدیم باید کل اتاق رو به علاوه ی کابین حموم و دستشویی، که توی اتاقــه، تمیز کنیم. وقتی صحبت از تمیز کردن حموم دستشویی می شه لطفاً چاه حموم و هواکش رو فراموش نکنید.
اون روزها همه درباره ی مواد شوینده و شستن در و دیوار و از همه مهم تر درباره ی خانم مستخدمی که کارش چک کردن نظافت اتاق در روز خروج دانشجو بود صحبت میکردن. تا امضای اون خانم، مبنی بر تحویل گرفتن اتاق با نظافت کامل نبود، چک ضمانتی رو که موقع ورود بهش داده بودیم تحویل نمی دادن.
یک روز عصر، همه جلوی یک تیکه کاغذ، که روی دیوار آشپزخونه نصب شده بود، جمع بودن. التیماتوم خانم مستخدم بود:
برای تحویل دادن اتاق ها نکات زیر را رعایت کنید:
[نظافت و شستشوی کف، سقف، و دیوارهای اتاق
شیشه ها باید کاملاً شسته شده و تمیز باشند.
همه ی کمد ها باید تمیز و شسته شده باشند.
زیر تخت باید جارو و شسته شود.
حمام و دستشویی کاملاً تمیز و شسته شده باشند.
چاه حمام و همه قطعاتش باید شسته شده باشند.
هواکش دستشویی و همه ی قطعاتش باید شسته شده باشند.
و...]
و خلاصه هر چی توی اتاق بود و نبود «باید شسته شده باشد»، حتی پره های شوفاژ و خلاصه هر جایی که فکرش رو بکنید.
بعضی از بچه ها از این وضعیت ابراز ناراحتی می کردن. بعضی ها هم که چندسالی بود ساکن خوابگاه بودن، به یاد رفتارهای خانم مستخدم در سالهای پیشین، قاه قاه میخندیدن.
کِوین که از بقیه باتجربهتر بود، به بقیه، که با دهن نیمه باز به همدیگه نگاه می کردن، هشدار داد:
«شماها قبلاً نبودید. نمی دونید این خانم چه طوری اتاق ها رو چک می کنه.»
بقیه گفتن:
«چه طوری؟»
کوین گفت:
«اُه اُه... یه دستمال سفید می آره، می کشه روی در و دیوار. کافیه دستمال یه کم خاکی یا کثیف بشه تا راحت صد یورو از پولتون رو ندن. همه جا رو بررسی می کنه... همه جا رو... چراغ می اندازه توی شیشه. نباید هیچ جاش برق بزنه. لک چربی یا حتی ردّ پارچه روی شیشه باشه، پنجاه یورو کم می کنه. دیوارها رو که نگو! اگه چیزی چسبونده باشید که رد چسب باشه...»
کوین یک طرف میز با هیجان حرف میزد و بقیه اون طرف با ناامیدی و بدبختی نگاهش می کردن. خانم مستخدم توی ذهن بچه ها تبدیل شده بود به گودزیلا؛ ترسناک و پر قدرت. بچه ها یکی یکی از کوین اجازه می گرفتن و سؤال و نکات تستی می پرسیدن!
- اگه سطل آشغال رو برق ننداخته باشیم، گازمون هم می گیره؟ خلاصه اوضاعی بود! رعب و وحشت همه جا را گرفته بود.
امبروژا پرسید:
«حالا با چی باید اتاق رو نظافت کنیم؟ موادش رو از کی بگیریم؟»
کوین با قطعیت گفت:
«خانم مستخدم خودش این مواد رو بهتون می ده.»
خب، خدا رو شکر حداقل مجبور نبودیم کلی بابت این مواد پیاده بشیم. هنوز از جواب کوین ده دقیقه نگذشته بود که یکی دیگه از بچه ها خبر آورد که خانم مستخدم گفته امسال به کسی مواد شست و شو نمی ده و همه موظف هستن خودشون مواد رو بخرن و همینه که هست و ظاهراً در پایان دندون هاش رو هم نشون داده بود!
به این قسمت ماجرا که رسید همه دادشون در اومد. کسی حاضر نبود بابت مواد شوینده پول بده. غرولند بود که به هوا بلند بود. خوش خبری که این خبر رو آورده بود اضافه کرد:
«خانم مستخدم خودش به من گفت که خودتون باید مواد رو بخرید؛ اون هم نه هر شوینده ای. گفته نبینم کسی مواد «نومغو» بخره! گفته فقط موسیو پخُپخ می خرید.»
نومغو ارزون ترین محصولات رو ارائه می ده و موسیو پخُپخ یه مارک گرونه.
📚 ادامـه دارد...
📒 #کتاب_خاطرات_سفیر #مطالعه
#کتابخوانی #کتاب
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
هدایت شده از موسسه نجوا
169159306795.mp3
8.41M
🦋زیارت عاشورا 🦋
با نوای علی فانی
گوش بدید و لذت ببرید 🙃
#⃣ #زیارت_عاشورا #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
#طلبہ_شھید_مصطفۍ_آقاجانۍ
دست نوشتہ اۍ ازیڪ شھید و سہ خواستہ اش ڪہ اتفاق افتاد:
-بعد از شھادتش ڪولہ پشتۍ اش ࢪا باز ڪࢪدند دࢪ بࢪگہ اۍ نوشتہ بود:
1️⃣. خدایا ! امام حسین علیہ السلام با لب تشنہ شھید شد
من هم مۍخواهم تشنہ شھید شوم.
(وقتۍ او شھید شد ، تانڪࢪهاۍ آب خالۍ بوده و فࢪماندھ بࢪاۍ ࢪزمندھ ها تقاضاۍ آب ڪࢪدھ بود )
2⃣ـ اࢪبابم با سࢪ بࢪیدھ شھید شده
و سࢪش ࢪا از پشت بࢪیده اند
من هم مۍخواهم از پشت سࢪم بࢪیده شود
( نقل ڪࢪدند ڪہ خمپاࢪھ از پشت سࢪ بہ شھید خوࢪدھ است )
3⃣ـ سࢪ بࢪیدهٔ مولایم امام حسین علیہ السلام بالاۍ نۍ قࢪآن مۍخواند ،
من سِࢪّش ࢪا نمۍدانم ولۍ مۍخواهم با سࢪ بࢪیده #یاحسین بگویم.
دࢪ جادھ خمپاࢪھ خوࢪد و سࢪش قطع شد.
دیدند سࢪ بࢪیده لب هایش تڪان خوࢪد
و یاحسین مۍگوید.
#نجوای_دل #شهدا #شهید
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
آیا «امروز شنبه ۸ بهمن ماه» به چله پایبند بودید؟!
#نماز_اول_وقت
#زیارت_عاشورا
#چله
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
💠 برکت را به خانه بیاورید!
🔻 قالَ رَسُولُاللهِ صَلَّیاللهُعَلَیهِوَآلِه:
فَإِنَّ الْبَيْتَ إِذَا كَثُرَ فِيهِ تِلاَوَةُ الْقُرْآنِ، كَثُرَ خَيْرُهُ وَ اتَّسَعَ أَهْلُهُ وَ أَضَاءَ لِأَهْلِ السَّمَاءِ، كَمَا تُضِیءُ نُجُومُ السَّمَاءِ لِأَهْلِ الدُّنْيَا.
✍️ رسولخدا صلواتاللهعلیهوآلهوسلّم فرمودند:
هرگاه در خانهای بسيار قرآن تلاوت شود، خير و بركتش زياد میشود و اهلِ آن به وسعت میرسند و آن خانه، براى اهل آسمان درخشندگى دارد، چنانچه ستارگان آسمان براى اهل زمين میدرخشند.
📚الکافی، ج ،۲ ص۶۱۰
#حدیث_روزانه ✨
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
🍃چشمه امید
چرا هر چقدر از دشمنی نفس میخوانم، آسودگی خیالم از نفس به وحشت بدل نمیشود؟ و هر چه قدر از عظمت و رأفت تو میشنوم، اعتمادم به تو افزون نمیشود؟ وای که اگر دلم خانۀ وحشت از نفس نشود و وجودم لبریز از شوق تو نشود، در مرداب نفس خویش غرق خواهم شد، بی آن که درکی از غرق شدن داشته باشم. چه مرگ وحشتناکی!
صبحت بخیر چشمۀ امید!
#⃣ #بهانه_بودن
#امام_زمان #صاحبنا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
📚نام کتاب: آب هرگز نمیمیرد
✏نویسنده: حمید حسام
بیان تاریخی شفاهی دفاع مقدس میپردازد و این کار را در خلال روایت خاطرات یکی از فرماندهان لشکر ۳۲ انصار الحسین، میرداماد سالگی، انجام میدهد.
حمید حسام روایت خود را از بدو تولد میرزامحمد سلگی آغاز میکند تا مخاطب را بیشتر با شرایط زندگی او، خانواده و اندیشههایش آشنا کند. حاج میرزا در کودکی برای کمک به پدرش تحصیل را رها میکند و به کشاورزی روی میآورد و پیشهی پدر را دنبال میکند. او در نوجوانی برای زندگی بهتر همراه با برادر بزرگترش برای کار راهی تهران میشود و با دنیایی جدید آشنا میشود. در فصلهای پیش از آغاز جنگ ما با خانوادهی این شخصیت آشنایی پیدا میکنیم و عکسهایی هم که در پایان هر فصل دربارهی شخصیتها و مکانها وجود دارد به جذابیت و اعتبار روایت میافزاید.
کتاب آب هرگز نمیمیرد تنها روایت زندگی یک فرد نیست بلکه مرور مشاهدات این فرد از جنگها، استراتژیهای جنگی و سرنوشت سایر همرزمان میرزامحمد سلگی است که در فصلهای گوناگون کتاب با آنها آشنا میشویم
#⃣ #معرفی_کتاب #کتاب_خوانی #کتاب_خوب
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
هدایت شده از موسسه نجوا
169159306795.mp3
8.41M
🦋زیارت عاشورا 🦋
با نوای علی فانی
گوش بدید و لذت ببرید 🙃
#⃣ #زیارت_عاشورا #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
#شهید_دکتر_عبدالحمید_دیالمه
▫️مطمئن باشیم در هر شغلی که هستیم اگر ذرهای عدم خلوص در ما باشد، امروز سقوط نکنیم، فردا سقوط میکنیم. فردا نباید، پس فردا سقوط میکنیم. چون انقلاب هر زمان یک موج میزند و یک مشت زباله را بیرون میریزد.
#نجوای_دل #شهدا #شهید
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
📚 کتاب خاطرات سفیر
#بخش_چهل_و_نهم
این دستور مستخدم، دیگه کفر همه رو در آورد. داد و بیداد و فحش و فضیحت بود که توی آسمونِ آشپزخونه به پرواز درآمده بود. هر کس به زبون خودش بد و بیراه می گفت و ضرب المثل هایی رو که توی فرهنگ کشورش برای نشون دادن فضاحت اوضاع استفاده میشد به بقیه معرفی می کرد. گفت وگوی تمدن هایی بود که نگو! اما نمی شد اون طوری ادامه داد. باید علیه اون مستخدم زورگو کاری می کردیم. اکثر بچه های حاضر در آشپزخونه می گفتن که باید محکم جلوی اون خانم در بیان و به هیچ وجه زیر بار این مسئله نرن. نقشه ها کشیده شد. قرار شد فردای آن روز همه زودتر از روزهای قبل به خوابگاه برگردن و سر ساعت ۵ عصر، که خانم مستخدم وارد آشپزخونه می شه، همه توی آشپزخونه باشن. بعد، یه نفر در حضور همه از ایشون بپرسه که:
«راستی، شنیدیم شما گفتید باید خودمون مواد رو بخریم. راسته؟» اگه گفت نه، که هیچی. اگر گفت آره، همه با هم اعتراض کنیم و بگیم که ما به هیچ وجه این کار رو نمی کنیم و این خلاف قانونه و تا سال قبل قانون اِل بوده و بِل بوده و شما از خودتون نمی تونید دستور صادر کنید و...
خلاصه تا این جاش رو با هم مرور کردیم. از اون جا به بعد هم قرار شد هر کی هر چی به ذهنش اومد بگه. بعد رسیدیم به این که اونی که قراره سر حرف رو باز کنه کیه؟ هنوز در این باره حرف زده نشده بود که ثـــنا، یک دختر مراکشی با عقلی کمی بیشتر از صندلی، اصرار کرد که اون سر حرف رو باز کنه و یه کمی هم ژست اومد که اصلا نمی تونه تصور کنه کسی حرف زور بهش بزنه و ظاهراً هم خیلی عصبانی بود. برنامه را یک بار مرور کردیم همه چیز درست بود. بعد همه ی انقلابیون، خوشحال و چگواراوار، به اتاق هاشون رفتن. ساعت پنج، همه طبق قرار قبلی آشپزخونه بودیم. مغـی اول راهرو کشیک می داد که به بقیه اطلاع بده کی خانم مستخدم می آد. ثنــا توی آشپزخونه، دست به کمر وایساده بود و یه ابروش رو بالا انداخته بود تا هیبت عربیش رو از دست نده. نائل و ویدد بادش می زدن و غیرت عربی و تاریخچه ی دلاور مردی اعراب رو بهش یادآوری میکردن تا لحنش قوت بیشتری بگیره و مستخدم حسابی حساب ببره و مو بر تنش سیخ بشه و اسم ثــنا چونان یک مبارز در پیشانی تاریخ ثبت بشه و بدرخشه. بقیه هم توی آشپزخونه وایساده بودن که با یک اشاره ی ثــنا وارد جدال بشن و داد و بیداد و هوار و...
مغـی سر رسید و گفت:
«مستخدم اومد. از روی میز بیا پایین... می گم اومد!»
آشپزخانه ساکت شد. خانم مستخدم، جدی و با جبروت، وارد آشپزخونه شد. انتظار دیدن اون جماعت رو اون موقع روز نداشت. یه کم جا خورد. اما خودش رو از تک و تا ننداخت. رفت تا ته آشپزخونه که وضعیت نظافت رو چک کنه. بچه ها از دور به ثــنا، که کنار دست خانم بود، اشاره میکردن که شروع کن دیگه!
اخمای ثــنا کاملاً باز شده بود حس می کردم کم کم داره دنیایی از مهر و محبت توی صورتش نقش میبنده! اون قدر بچه ها بهش علامت دادن که شروع کرد و گفت:
«روز به خیر خانم!»
مستخدم، در نهایت ابهت و بدون هیچ لبخندی، سر تکون داد. ثــنا، بعد از کلی قورت دادن آب دهن و لبخندهای راه به راه، گفت:
«البته، عذر می خوام که مزاحمتون می شم، ظاهراً بهتره که برای نظافت اتاق ها خودمون مواد شوینده رو بخریم.»
(قرارمون این نبود آخه؟!)
مستخدم سرش رو کج و با لحنی پرسشی گفت:
«خب؟»
ثــنا گفت:
«می خواستم ببینم چه مارکی باید بخریم بهتر بشوره (!)»
مستخدم جواب داد:
«فقط موسیو پخُپخ.»
وقتش بود! ثــنا گفت:
«اُه... خیلی مارک خوبیه! خیلی خوب تمیز می کنه. چه خوب که شما مارک های قابل اعتماد رو انتخاب می کنید!»
نتیجه ی حرف های قبل این شد که ثــنا و دوستانش خانم مستخدم رو با سلام و صلوات بدرقه کردن و قرار شد از روز بعد به فکر خرید بهترین مارک مواد شوینده باشیم.
یه ضرب المثل چینی می گه:
«اگه یه غیر مراکشی هستی و تصمیم گرفتی کار حماسی انجام بدی، با قدرت پیش برو و شک نکن. اگه یه مراکشی هستی و تصمیم گرفتی کار حماسی انجام بدی، جون مادرت منصرف شو!»
📚 ادامـه دارد...
📒 #کتاب_خاطرات_سفیر #مطالعه
#کتابخوانی #کتاب
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
💠 مذمت بدخويى و ناسازگاری
🍃 امام باقر علیه السلام فرمودند:
🔹 منْ قُسِمَ لَهُ اَلْخُرْقُ حُجِبَ عَنْهُ اَلْإِيمَانُ
🔸 بدخويى و ناسازگاری نصيب هر كس شد، ايمان از او پوشيده ماند[ و دور شد].
📚 الكافي، ج۲، ص۳۲۱.
#حدیث_روزانه ✨
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
🍃طبیب دردم
هر چه قدر به نفسم و دشمنیهایش، بیشتر فکر میکنم، بیشتر نفَسم بند میآید. نمیدانم این چه دردی است که نمیتوانم همیشه در فکر این دشمن خبیث باشم و چه درد بزرگتری که وقتی از فکر او بیرون میآیم، چنان با او دوست میشوم که انگار نه انگار این همانی است که فکر کردن به او نفسم را بند میآورد.
جز تو کسی از عهدۀ این درد تو در توی من بر نمیآید. کاری برایم کن آقا! حال و روزم خراب است.
صبحت بخیر طبیب دردم!
#⃣ #بهانه_بودن
#امام_زمان #صاحبنا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
#دانستنی🦋🌿
اگر مسموم شده اید، کبد چرب، سنگ کلیه یا سنگ صفرا دارید تربچه بخورید زیرا فیبر آن سموم را از بدن شما دفع میکند 👌
▫️بعلاوه اگر بعد از مصرف مسکن، تربچه بخورید
▫️پتاسیم تربچه از عوارض کورتون و مسکن کم میکند
#سلامت 🍎🍏
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
هدایت شده از موسسه نجوا
169159306795.mp3
8.41M
🦋زیارت عاشورا 🦋
با نوای علی فانی
گوش بدید و لذت ببرید 🙃
#⃣ #زیارت_عاشورا #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
تندتر از ولایت فقیه و امام نروید که پایتان خورد میشود
از امام هم عقب نمانید که منحرف میشوید
قدر امام و ولایت فقیه را داشته باشید که شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند!
#نجوای_دل #شهدا #شهید
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
📚 کتاب خاطرات سفیر
#بخش_پنجاه
«اعتماد به نفست من رو می کشه»
این واضحه که هر رنگی به هر رنگی نمی آد و این هم بدیهیه که رنگ آمیزی تأثیری جدی روی ظاهر محصولات می ذاره. حالا این محصول می تونه یه خودرو باشه، می تونه مبلمان خونه باشه، یا لباسی که تن شماست. کسی که این ترکیب های رنگی را خوب می شناسه همونیه که بهش می گن خوش سلیقه! آدم خوبه که خوش سلیقه باشه. اما دونستن دانش ترکیب رنگ کافی نیست. قبل از اون خیلی مهم تره این رو هم بدونه که استفاده از هر جذابیت بصری جایی و هر رنگ مکانی دارد!
از اون جا که من توی فرانسه معادل «مسلمان ایرانی» بودم، لازم بود به پوششم، به منزله ی توی چشم ترین ویژگیم، دقت ویژه ای بکنم. اون ها همین جوری هم احساس خوبی به مانتو و مقنعه ی من نداشتن! بنایراین، ترکیباتی رو انتخاب کرده بودم که ضمن رعایت کامل حدود سنگینی لازم، زیبا و تمیز هم باشن.
اون روز یه مانتوی شیری تنم بود که سر آستین و کناره های دو طرفش نوار زیتونی با نقش اسلیمی دوخته شده بود؛ به علاوه ی شلوار و مقنعه ی زیتونی. صبح که داشتم در اتاقم رو قفل می کردم تا برم دانشگاه، ویدد، که داشت از کنارم رد می شد، گفت:
« وای... این لباس چه قدر قشنگه!»
گفتم:
«این یه پوشش ایرانیه.»
همون جمله رو دو نفر دیگر هم در طول مسیر گفتن که من همون جواب رو دادم!
توی لابراتور، ملیکا هم به شدت ابراز علاقمندی کرد به مانتوهای ایرانی و ازم قول گرفت که وقتی می رم ایران براش پوشش ایرانی بیارم! (یعنی مثلاً می خواد با مقنعه چی کار کنه؟)
عصر هم که رسیدم خوابگاه فریده جلوی ورودی خوابگاه نگهم داشت.
آخ! من این فریده رو معرفی نکردم. پدیده ای بود. می گفت به «دین» خیلی اعتقاد داره، اما به «خدا» نه، روایاتی هم وجود داشت که می گفت برعکسش رو چند بار ادعا کرده؛ این که به خدا اعتقاد داره، اما به دین نه، حدس می زدم نتونسته تفاوت این دو جمله رو متوجه بشه؛ البته اگر به این دو جمله فکر کرده بود. چون شواهد و قرائن حاکی از اون بود که کلاً فکر نمی کرد! پیش اومده بود حرفی رو که زده بود با فاصله ی زمانی ده دقیقه پس گرفته بود؛ کمتر از این زمان هم اتفاق افتاده بود. رکورد این اتفاق هم توی دستان پر قدرت خودش بود. یه بار موفق شده بود نقیض ادعاهاش رو فقط حدود چهل ثانیه بعد بیان کنه. توی بحث های جدی شرکت می کرد، مثل انواع بحث های اعتقادی و سیاسی و تعداد تئوری هایی که مطرح می کرد تقریباً از همه بیشتر بود.
تکه کلامش این بود: «تضمین می دم».
اما موقعیت استفاده ش نزدیک به شرایطی بود که ما می گیم «به جون تو». این تکیه کلام رو توی هر پاراگراف با تلفظ غلیظ یکی دو بار تکرار میکرد و همه این ها که گفتم وقتی صادق بود که در جمع ما حضور داشت. چون ساکن طبقه سوم بود و ما طبقه همکف بودیم. اما به دلیل حضور اون چند تا دختر الجزایری، اون هم زیاد توی راهروی ما تردد میکرد. می گفت به حجاب و ظواهر دین اعتقاد داره، اما به رعایتش نه. نماز هم از نظر اون خیلی خوب بود و مهم بود و حکم خدا بود و لازم بود، اما وقتی آدم توی فرانسه بود که دیگه نمی شد حکم خدا رو اجرا کنه که! این مورد آخری توی نگاه اغلب افرادی که مغلوب فکری کشور میزبان می شن وجود داره. یادمه گفتم که فریده جلوی در خواب نگهم داشت.
- سلام... والله من خیلی این لباس رو دوست دارم.
- سلام. ممنون.
حدس زدم باید تشکر کنم کار دیگه ای نمی شد کرد!
- من خیلی این لباس رو دوست دارم.
- بله...
- این لباس هات ایرانیه؟
- بله، لباسیه که خانم ها بیرون از منزل می پوشن.
-والله من خیلی خوشم می آد از این لباس ها... به جون تو!
با یه لبخند و تکون دادن سر، فریده رو به خدا سپردم رفتم و داخل خوابگاه. از جلوی در اتاق امبروژا رد شدم با دست یک ریتم کوتاه روی در اجرا کردم. صدایی نیومد. فکر کردم:
« لابد امبر توی اتاقش نیست یا هنوز نیومده یا توی آشپزخونه است.»
قبل از ورود به اتاق خودم یه راست رفتم آشپزخونه. نائل و ویدد در حال گپ زدن بودن با یه آقایی که نمی دونم کی بود. وهیبه هم کنارشون وایساده بود و از بین اون جمع تنها کسی بود که متوجه من شد و جواب سلامم رو داد!
سیلون و منصور هم داشتن غذا می خوردن. مریما و یاسمینا، دو دختر مایوتی، هم داشتن وسایل شون رو روی میز می چیدن. امبروژا ظاهراً هنوز نرسیده بود. برگشتم برم سمت اتاق که دیدم فریده پشت سر من تا آشپزخونه اومده. دم در آشپزخانه گفت:
«من خیلی از این لباس ها خوشم می آد!»
با خودم گفتم:
«ای بابا... عجب گیری کردیما!»
📚 ادامـه دارد...
📒 #کتاب_خاطرات_سفیر #مطالعه
#کتابخوانی #کتاب
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
2346337011067.mp3
11.58M
🔈 ماه مبارک رمضان صوت کامل جلسه پنجم
۹۸/۰۲/۲۲
#⃣ #دینی #اخلاقی #صوت
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
💠 دلیل وجوب قصاص
🔸 حضرت فاطمه سلاماللهعلیها فرمود: «فَرَضَ اَلله...اَلْقِصَاصَ حَقْناً لِلدِّمَاءِ».
🔹 خداوند قصاص را برای حفظ خونها واجب کرد.
📚 شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۵۶۸
#حدیث_روزانه ✨
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
🍃دادرس بیچاره ها
آقا! این روزها ترسی به دلم افتاده که نکند تو از دستم خسته شده و نام مرا از ذهن و دلت پاک کرده باشی. میشود بگویی که اشتباه میکنم تا خیالم آسوده شود و دلم آرام بگیرد؟! میدانم که صبر تو تجلی صبر خداست؛ ولی چه کنم که به قدری بدی بر اعمالم چیره شده که بعید نمیدانم کاسۀ صبر خدا هم در حال لبریز شدن باشد.
جز دستان قدرتمند تو کسی نمیتواند مرا از گرداب بدیها بیرون بکشد. به دادم برس که بیچارهام!
صبحت بخیر دادرس بیچارهها!
#⃣ #صبح_بخیر #بهانه_بودن
#امام_زمان #صاحبنا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
آیا «دیروز دوشنبه ۱۰ بهمن ماه» به چله پایبند بودید؟!
#نماز_اول_وقت
#زیارت_عاشورا
#چله
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برنامه هدفمند دشمن در اغتشاشات اخیر
🔹بهانهای به اسم حجاب !!
#⃣ #حجاب #هدف_دشمن #جمهوری_اسلامی
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
♦️حضور رهبر انقلاب در مزار شهدای حادثه هفتم تیر و شهدای انفجار دفتر نخست وزیری در هشت شهریور سال۱۳۶۰
۱۴۰۱/۱۱/۱۱
#⃣ #رهبر #جمهوری_اسلامی #شهدا
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢
#شهید_محمدامین_زارع
اخرین جمله به خواهر قبل شهادت:
چادرت را بپوش
بینهایت از غیبت کردن متنفر بودن و بقول همکاران و دوستانشون در موقع صحبتها توی جمع همکاران و دوستان هر جایی صحبت غیبت میشد سریع حرف رو عوض میکردن...🥀
#نجوای_دل #شهدا #شهید
📌 ایتا؛خانواده،ارتباط و دانایی ♨️
➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖ ➖
🎙 ما را دنبال کنید 🔎
📢 ندای جوان انقلابی 👊
🆔 @NAJVA_ORG 📢