『𝑵𝒂𝒎𝒊𝒓𝒂|🇵🇸🇮🇷』
پرچمت را زدهاند بر در ایوان نجف...🏴💔 #فاطمیه
مادر که نباشَد
نظم خانه بهم می ریزد ؛
نگاه کن ،
علی نجف ؛ حـسن بقیع ؛
حُـسینکربلا ؛زینبدمشق ..
و مهدی را نمیدانم کجا بیابم !
#فاطمیه
علیجانم!
منخودم
فڪری
بهحال ِ
دردهایممیڪنم
جانِزهرا
انقدر
گریہنڪنآقایمن💔:)
#فاطمیه
『𝑵𝒂𝒎𝒊𝒓𝒂|🇵🇸🇮🇷』
علیجانم! منخودم فڪری بهحال ِ دردهایممیڪنم جانِزهرا انقدر گریہنڪنآقایمن💔:) #فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مظلومیت_آقا_امام_زمان_عج
🔰مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید:
تقریبأ در سال 1350 شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم و می گفتم :
آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم .
نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان علیه السلام در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد...
گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود)
حضرت فرمودند:
«من در این شهر غریبم !»
گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم.
فرمودند:
« ما کارکنان ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!»
در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم.
📚 ملاقات با امام عصر ص 102
مطلع الفجر ص 207
آن کسی، با حضرت مهدی(عج)
دوستتر است که بعد از
اتیان(انجام دادن) واجبات
و ترک محرمات و طاعت خدا
در واجبات و محرمات
برای او بیشتر دعا بکند
برای فرجِ او...!
آیت اللّٰه بهجت(ره)🌱
حاجحسینیکتامیگفت:
کجایهگناهروبهخاطررویگلِ
یوسفِزهراترککردیوضررکردی؟🚶🏿♂
#فاطمیه
خُداچهقَشنگمیگه:
'واللهُ یَعلَمُ ما فی قلوبُکم'
حواسمهستتودِلتچیمیگذره'💔
#خدا