••
.
📓در کتاب رختکن بزرگ نوشته:
از پنجره به پیادهرویِ مملو از جمعیّت نگاه کرد. گفت: میبینی؟
لباسهایی هستند که راه میروند، دروغ میگویند، عاشق میشوند، میمیرند...
کمتر لباسی آن بیرون است که درونش " انسان" وجود داشته باشد.
بهراستی که این دنیا یک رختکنِ بزرگ است.
#رومن_گاری
.
•••
••
.
آسمانت، همهجا، سقفِ یکی زندان است
روشنای سحرِ این شبِ تارانت کو؟!
#شفیعی_کدکنی
.
•••
|•ناڕوَݩ🌿'
#God . •••
••
.
🍁•|اما به چشمهای تو ای چشمهی امید
شب پایدار نیست...
#هوشنگ_ابتهاج
.
•••
••
.
بخند اے صبحِ نورانے پس از شبهاے طولانی
ڪه هر اعجازِ لبخندٺ مرا بیگانه مے سازد...
#امید_نعمتی
.
•••
••
.
هر چیزی را نباید رها کرد به امیدِ قسمت!
خودِ قسمت هم
گاهی امیدش به آدم هاست
.
•••
••
.
🍂•|بزرگترین نبردهای روح ما
سر و صدایی ندارند
و فقط در گوشهای از دل اتفاق میافتند
.
•••
••
.
از زمـــــزمه دلتنگیم از همـــــهمه بی زاریم
نه طاقـــــت خاموشی، نه تاب سخن داریم
آوار پریشانی است رو ســـوی چه بگریزم؟
هنگامه حیرانیست خود را به که بسپاریم؟
تشـــــویش هـزار "آیا" وسـواس هزار "اما"
کوریم و نمیبینیـــم ورنه هـــــمه بیماریم
دوران شــــکوه باغ از خاطرمان رفته است
امروز که صف در صف خشکیده و بیباریم
دردا که هـــــدر دادیـم آن ذات گـــــرامی را
تیغـــــیم و نمـیبریم؛ ابریـــــم و نمـیباریم
ما خـــــویش نداستیم بیداریمــان از خواب
گفـــــتند که بیـداریم گفـــــتیم که بیـداریم
من راه تو را بســــته تو راه مـــــرا بســــته
امیـــــد رهایی نیست وقتی همه دیواریــم
#منزوی
.
•••
••
.
سنگم اما به خدا اخم ظریفی کافیست
ناگهان ذوب کند؛ قلب دماوند مرا
امید_صباغنو
.
•••
••
.
بی تو این شهر برایم قفسی دلگیر است
شعر هم بی تو
به بغــــضی ابدی زنجـــــیر است
آنچنان میفشرد فاصله راه نفسم
که اگر زود
اگر زود بیـــــایی دیر است...🍂
#سوگل_مشایخی
#امام_زمان
⇨ @NaRvAn20
.
•••