••
.
روزگـاریست که مـــا را نگــران میداری
مخلصان را نه به وضع دگران میداری
گوشـــهی چشم رضایی به مَنت باز نشد
اینچنین عزت صاحبنظران میداری؟
ساعد آن به که بپوشی تو چو از بهر نگار
دسـت در خــون دل پرهـــنران میداری
نه گل از دست غمت رَست و نه بلبل در باغ
همه را نعره زنان جـــامه دران میداری
ای که در دلــق ملمـع طلبی نقــد حضور
چشم سری عجب از بیخبران میداری
چون تویی نرگس باغ نظر ای چشم و چراغ
سر چرا بر من دلخسته گران میداری
گوهر جامِجم از کانِ جهانی دگر است
تو تمــ...ــنا ز گل کوزه گران میداری
#حافظ
.
•••
۵ آذر ۱۴۰۱
••
.
شب اگر روزنه داشت این همه تاریک نبود
غم اگر خاتمه داشت این همه نزدیک نبود
#حمید_رها
.
•••
۵ آذر ۱۴۰۱
••
.
پاییز
درست پُشت پنجره نشسته بود
و مرا که
تنها و پریشان در خیابان قدم میزدم
تماشا می کرد
او برگ میکشید
🍂من زرد فرو میریختم
او چای می نوشید...من زنگ به زنگ تو را می جُستم
او شعر می نوشت،
گویی خودش رادر جوانی من می دید...
#شاهین_بهرامی
.
•••
۵ آذر ۱۴۰۱
۶ آذر ۱۴۰۱
••
.
زیر سقفت تا منم، معمار می خواهی چه کار؟
با ستون شانه ام ديوار می خواهی چه کار؟
سرشماری میکنی در سرزمین قلب من
یک نفر تنها تویی! آمار میخواهی چه کار؟
میکُشی با چشمهای قهوه ای رنگت مرا
روی میزت قهوهی قاجار میخواهی چه کار؟
مثل گلدانی عتیقه اعتبار موزه ای
خاک خوردن گوشهی انبار میخواهی چه کار؟
خنده ی شیرین تو متن خبرهای جهان!
در کنارم تلخی اخبار می خواهی چه کار؟
فصل خرمنکوبی تبدار آغوشت رسید....!
اینهمه خوشه به گندمزار می خواهی چه کار؟
عشق یعنی راهی ِ پیچ و خم "حیران" شدن!
همسفر! یک جادهی هموار میخواهی چه کار؟
#محمدعلی_نیکومنش
.
•••
۶ آذر ۱۴۰۱
••
.
همیشه
نسبت به کسانی که بیشتر دوست داریم؛
"سختگیرتر میشویم"
چون توقع انجام خیلی کارها را از آنها نداریم
#هاراکی_موراکامی
.
•••
۶ آذر ۱۴۰۱
••
.
بهانههای نبودن همیشه
بسیار است
کجاست آنکه تو را بیبهانه دریابد؟
#معصومه_صابر
.
•••
۶ آذر ۱۴۰۱
۶ آذر ۱۴۰۱
۶ آذر ۱۴۰۱
••
.
منم که شعر و تغزل پناهـگاه من است
چنانکه قول و غزل نیز در پناه من است
صفای گلشن دلها به ابر و باران نیست
که این وظیفه محول به اشکوآه من است
#شهریار
.
•••
۶ آذر ۱۴۰۱
••
.
عشق اما نهایتی مجهول،
بی حضورش اگرچہ شب عالیست
در تن فڪرهاے هر شبہام،
باز هـم جـاے خـالیاش خالیست
#علیرضا_آذر
.
•••
۶ آذر ۱۴۰۱