eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
295 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
134 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 http://payamenashenas.ir/NARVAN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . دلم گرفته، شبیه پرنده ای که دلش بخواهد از قفسِ آسمان فرار کند..! . •••
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
|•ناڕوَݩ🌿'
•۱۴۰۱/۵/۸• . چهارده قرن است اشکِ بر حسین قـدرتِ عفوِ خطا دارد هنوز...🍂 #عادل‌_حسین‌_قربان #محرم . •
•• . از كوی تو بيرون نشود پای خيــــالم نكند فرق به حـــالم چه برانـــی چه بــــخوانی چه به اوجم برسانی چه به خاکم بكشـــــانی . •••
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
‌•• . آری هر ساله، حتی همان سالی که اسکندر چهره‌ی این خاک را به خون ملت ما رنگین کرده بود و در کنار شعله‌های مهیبی که از تخت جمشید زبانه می‌کشید همان‌جا و همان وقت، مردم مصیبت‌زده‌ی ما نوروز را جدی‌تر و با ایمان بیشتری برگزار کردند..🎋 . •••
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
•• . روزم به غمِ جهان فرســوده گذشت شب درهوس بوده و نابوده‌گذشت عمـــری که ازو دمــی جهـــانی ارزد القصه به فکـرهای بیهـوده گـذشت . •••
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
•• . تيـرے كه اسـتخوانِ ابفضـل را شكست آن تير را به حنجره‌ی اين پسر زدند🍂 . •••
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۳ مرداد ۱۴۰۱
•• . او که در شش ماهگی باب‌الحوائج می‌شود گر رسد سـنِ عمـو حتما قیامت می‌کند..! . ‌•••
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . #جمعه یعنی یه عمر دلتنگی بعد شش روز بی‌تو سر کردن #طاهره_اباذری_هریس #امام_زمان . •••
•• . دلم خزانه اســــرار بود و دست قضــا درش‌ببست و کلیدش به دلستانی داد شکسته‌وار به درگاهت آمدم که طبیب به مومیایی لطـــف توام نشـــــانی داد . •••
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
•• . مــزن ظالم گلـوی اصغـرم را رُبابــم طاقـتِ دیـدن ندارد! مـزن پس لااقل تا بشکـفد او گلِ نشکفته که چیدن ندارد! . •••
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
•• لحظه‌وصل به یک چشم زدن می‌گذرد این است که هر ثانیه‌اش یکسال است . •••
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
•• . نمی‌توان به تو شرحِ بلای هجران کرد فتاده‌ام به بلایی، که شرح نتوان کرد ز روزگار، مـــرا خود همیـشه دردی بود غــمِ تـو آمـد و آن را هـزار چنـدان کرد بلای هجرتو مشکل بوَد، خوش آن بیدل که مُرد پیشِ تو و کار بر خود آسـان‌کرد خیالِ‌کشتن من داشت وه! چه شد یارب؟ کدام سنـگدل آن شـــوخ را پشیمان کرد؟ جـراحتِ دل ما بر طـبیب ظاهــر نیست که تیر غمزه‌ی او هـرچه کرد، پنهان کرد نیـافــت لـــذّتِ اربـابِ ذوق، بـی دردے که قدر درد ندانست و فکر درمان کرد! هلالی از دل مجروح من چه می‌پرسی؟ خرابه‌ای که تو دیدی فــراق ویـران کرد . •••
۱۴ مرداد ۱۴۰۱