|•ناڕوَݩ🌿'
#Fact . •••
Reza Sadeghi - Ye Chizi Mishe Dige (320).mp3
6.71M
•🎼•
.
☁️یه چیزی میشه دیگه..
#رضا_صادقی
.
•••
••
.
عزیز من!
از اینکه این روزها، گهگاه، و چه بسا غالباً به خشم میآیی، ابداً دلگیر و آزرده نیستم...
من خوب میدانم که تو سختترین روزها و سالهای تمامی زندگیات را میگذرانی؛ حال آن که هیچ یک از روزها و سالهای گذشته نیز چندان دلپذیر و خالی از اضطراب و تحمل کردنی نبوده است که با یادآوری آنها، این سنگ سنگین غصهها را از دلت برداری و نفسی به آسودگی بکشی.
صبوریِ تو، صبوریِ تو، صبوریِ بیحسابِ تو در متن یک زندگیِ ناامن و آشفته، که هیچ چیز آن را مفرح نساخته است و نمیسازد، به راستی که شگفتانگیزترینِ حکایتهاست...
#نادر_ابراهیمی
#کمیهمدلیبهسبکشاعر
.
•••
••
.
در خودم هر چه فرو رفتم و
ماندم کافی است
رو به بیرون زدن از خویش
دری می خواهم...!!
#مهدی_فرجی
.
•••
••
.
تو را دوست داشتم،
چنانکه گویی تو
آخرین عزیزان من بر روی زمینی
و تو رنجم دادی،
چنان که گویی من
آخرین دشمنان تو بر روی زمینم!
#غاده_السمان
.
•••
پستایی که میفرستم اسم و نام نویسنده داره و حال و هوای "همون شاعر و نویسندست"
و به دلیل جوّ کانال که شاعرانست و درخواست مکرر اعضا فرستاده میشه به کانال و دلیل نمیشه ربطی به من و یا اطرافیانم داشته باشه
#برایمحکمکاری
#پاسخبهسواللینکناشناس
••
.
حرفِما را هیچکس از شخصِما نشنیدهاست
صـاحبِ نطـقیم.....اما چون قلـم لالیم ما🖋
#محمد_سهرابی
.
•••
May 11
••
.
🍃•| من با تو قدیمیترین میشوم،
رفاقتمان شأنِ #رفیق میگیرد،
کوچهها کاه گلی میشوند،
پرچیندارِ انارهایِ ترک خورده،
من با تو حافظِ شیراز می شوم، ناب می شوم
بیست وُ چند سالی دلشوره میشوم
مثل آن موقعها
که معالی آباد هنوز آباد نبود...
چشمهات را که به خنده وا میدارم، فاتح ترین جنگجویِ تاریخ میشوم
من با تو غریق نجاتِ خاطراتی
میشوم که بی تو لحظهای امانم نمیدهند
#سجاد_افشاریان
#رفیق
.
•••
May 11
••
.
【 کلمات بیفایدهاند】
و تو همیشه زبانِ من بودی
. . . همانکه هیچکس آن را نمیفهمد
#غسان_کنفانی
.
•••
••
.
#میلتون_اریکسون
وقتی دوازده ساله بود دچار فلج اطفال شد.
ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گفت: پسرتان شب را تاصبح دوام نمیآورد
اریکسون صدای گریه مادرش را شنید..
فکر کرد شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد.
تصمیم گرفت تا سپیده دم صبح بعد نخوابد.
وقتی خورشید بالا آمد به طرف مادرش فریاد زد: من هنوز زندهام!
چنان شادی عظیمی درخانه در گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد!
اریکسون در سال 1990 در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت🌱
#داستانک 🗒️
.
•••