eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
299 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
135 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 http://payamenashenas.ir/NARVAN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
•• . عزیز من! از اینکه این روزها، گهگاه، و چه بسا غالباً به خشم می‌آیی، ابداً دلگیر و آزرده نیستم... من خوب می‌دانم که تو سخت‌ترین روزها و سال‌های تمامی زندگی‌ات را می‌گذرانی؛ حال آن که هیچ یک از روزها و سال‌های گذشته نیز چندان دلپذیر و خالی از اضطراب و تحمل کردنی نبوده است که با یادآوری آن‌ها، این سنگ سنگین غصه‌ها را از دلت برداری و نفسی به آسودگی بکشی. صبوریِ تو، صبوریِ تو، صبوریِ بی‌حسابِ تو در متن یک زندگیِ ناامن و آشفته، که هیچ چیز آن را مفرح نساخته است و نمی‌سازد، به راستی که شگفت‌انگیزترینِ حکایت‌هاست... . •••
‌•• . در خودم هر چه فرو رفتم و ماندم کافی است رو به بیرون زدن از خویش دری می خواهم...!! . •••
•• . تو را دوست داشتم، چنان‌که گویی تو آخرین عزیزان من بر روی زمینی و تو رنجم دادی، چنان که گویی من آخرین دشمنان تو بر روی زمینم! . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پستایی که میفرستم اسم و نام نویسنده داره و حال و هوای "همون شاعر و نویسندست" و به دلیل جوّ کانال که شاعرانست ‌و درخواست مکرر اعضا فرستاده میشه به کانال و دلیل نمیشه ربطی به من و یا اطرافیانم داشته باشه
•• . حرفِ‌ما را هیچ‌کس از شخصِ‌ما نشنیده‌است صـاحبِ نطـقیم.....اما چون قلـم لالیم ما🖋 . ‌•••
•• . 🍃•| من با تو قدیمی‌ترین می‌شوم، رفاقت‌مان شأنِ می‌گیرد، کوچه‌ها کاه گلی می‌شوند، پرچین‌دارِ انارهایِ ترک خورده، من با تو حافظِ شیراز می شوم، ناب می شوم بیست وُ چند سالی دلشوره می‌شوم مثل آن موقع‌ها که معالی آباد هنوز آباد نبود... چشم‌هات را که به خنده وا می‌دارم، فاتح ترین جنگجویِ تاریخ می‌شوم من با تو غریق نجاتِ خاطراتی می‌شوم که بی تو لحظه‌ای امانم نمی‌دهند . •••
•• . 【 کلمات بی‌فایده‌اند】 و تو همیشه زبانِ من بودی . . . همان‌که هیچکس آن را نمی‌فهمد . •••
•• . وقتی دوازده ساله بود دچار فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گفت: پسرتان شب را تاصبح دوام نمی‌آورد اریکسون صدای گریه مادرش را شنید.. فکر کرد شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد. تصمیم گرفت تا سپیده دم صبح بعد نخوابد. وقتی خورشید بالا آمد به طرف مادرش فریاد زد: من هنوز زنده‌ام! چنان شادی عظیمی درخانه در گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد! اریکسون در سال 1990 در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت🌱 🗒️ . •••