٥٤ - وَ إِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بَاباتنا ...
← وقتی آنها نزد تو می آیند مقدمشان را گرامی بدار و بر آنها سلام کن و بگو خدا رحمت را بر خود لازم کرده است.
این آیه امکان مدارج ترقی و تعالی معنوی انسان را نشان میدهد.
آدمی در سایه اطاعت خدا و عبادت به مرحله ای می رسد که خدا به پیامبر خود که اشرف انبیاست فرمان میدهد که وقتی اینان نزد تو آمدند به آنها بگو سلام علیکم و از جانب من بر آنها مژده مغفرت بده بر آنها یادآور شو که هر کَس کار بدی کند که از روی عِناد نبوده، بلکه از روی غفلت انجام گرفته باشد آنگاه از آن عمل توبه کند و اعمال خود را اصلاح نماید خدا از تقصیرات چنین آدمی میگذرد؛ زیرا که خدا بخشنده و مهربان است.
حدیث : رسول اکرم (صلیالله علیه وآله) فرمود: «ادَّبَنِي رَبِّي فَاحْسَنَ تَأْديبي» خدایم مرا تربیت کرد و چه نیکو تربیت نمود.
چه کسی تأدیبش بهتر از تأدیب خالق زمین و آسمانها است؟
خداوند رسول خود را با آیات متعددی از جمله این آیه تربیت کرده است که چگونه با ضعفا و مساکین رفتار کند.
چگونه با مؤمنان نشست و برخاست کند و تا آنها از جا بلند نشده اند پیشدستی نکند.
٥٥ - وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ ...
← این آیه در مقام بیان این موضوع است که گناه کردنها با هم تفاوت دارند.
وقتی از مؤمن گناهی سر می زند از روی لجاجت و عناد با حق نیست بلکه از روی غفلت یا به سبب غلبه شهوت و غضب میباشد که در صورت توبه او را می بخشد.
ولی مجرم از روی بی اعتنایی به حق گناه میکند و این همان تفاوت میان مجرم گناهکار و مؤمن گناهکار است.
٥٦ - قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ .... پیامبر دستور یافته است تا با صراحت اعلان موضع کند و جدایی راه خود را با راه مشرکان برای مردم روشن گرداند تا مسلمانان به اشتباه نیفتند و مخالفان سوء استفاده ننمایند و بدین صورت مشرکان را به کلی مأیوس میکند و امید آنها را از این که میتوانند عقاید خود را با اسلام مخلوط کرده و یک دین التقاطی درست کنند و آنگاه با پیامبر و دین اسلام کنار بیایند قطع میکند. مشرکان روزی به ابوطالب گفتند: ما حاضریم همه چیز را در اختیار برادرزاده تو (محمد (صلیالله علیه وآله)) بگذاریم تا در مقابل آن از بتهای ما بدگویی نکند ولی پیامبر با آن جمله جاودانی خود فرمود: «اگر اینها آفتاب را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند من دست از دعوت خود برنمی دارم.
٥٧ - قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي ...
این آیه می فرماید: پیامبر اگر به چیزی امر میکند یا از آن باز میدارد همه بر اساس برهان و حجّت از جانب خداست.
بگو من بر دلیلی از جانب پروردگارم هستم؛ اما شما آن دلیل را تکذیب کردید و دروغ پنداشتید.
این بینه همان قرآن و آیات کریمه آن است.
برخی از مشرکان جسارت را به آنجا رساندند که به پیامبر (صلیالله علیه وآله) میگفتند ما را که تهدید به عذاب میکنی آن را بر ما نازل کن و این گونه در نزول عذاب عجله میکردند لذا فرمود: بگو در اختیار من نیست آن عذابی که برای نزولش عجله میکنید و خدا حاکم مطلق است و حکم نزول بلا یا دفع آن فقط در اختیار اوست.
٥٨ - قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ به ...
← بگو اگر آنچه شما در آن عجله دارید در اختیار من بود میان من و شما کار تمام شده بود و شما هلاک شده بودید؛ اما اختیار آن در دست من نیست و خداست که هر وقت بخواهد هلاک میکند و اوست که بر حال ظالمان آگاه تر است.
٥٩ - وَ عِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ ...
← یعنی او از تعداد و میزان ریزش برگهای درختان از زمان مرگ و میر نباتات و حشرات و انسان و حیوان و از جریان امواج نسیم در صحرا و دریا از شماره تمام سلولهای جانداران و از آنچه در درون انواع مولکولها و اتمها گذشته و از تمام زوایای اندیشه ها و نیتها که در نفوس جن و انس و فرشتگان میگذرد با خبر است؛ در یک کلمه هیچ برگی از درختی نمی افتد مگر آن که آن را میداند و هیچ دانه ای در دل زمین قرار نمی گیرد و هیچ خشک و تری نیست مگر این که در کتابی روشن قرار دارد.
کتاب مبین همان لوح محفوظ و علم خداوند است و مراد از مفاتح همان نفس علم است.
کلید غیب همان علم غیب است. اصولاً چیزی برای خدا غیب نیست همه چیز را خودش آفریده است و تقسیم موجودات به غیب و شهود در رابطه ما انسان هاست.
همین یک آیه در وسعت و توحید علم خدا کافی است.
علم خدا مطلق است یعنی حتی آنچه در زوایای نفس میگذرد، داخل علم خداست نه بیرون از آن و چنین علمی در عالم بیش از یک مورد قابل تصور نیست؛ زیرا اگر شما خارج از حوزه علم خدا معلومی را فرض کنید که خدا به آن عالم نباشد پس علم او را از بی نهایتی انداخته اید و اگر آن را در داخل علم خدا دانستید پس معلوم میشود که در جهان بیش از یک حوزه علمی وجود ندارد و بقیه علمها و معلوم ها در بطن علم خداوند است.
╭════════════
│📱 @Mabaheeth
│✨ @Nafaahat
╰๛--- ‑ ‑ - - ‑ ‑