تلاوت
تفسیر سوره حمد (مقدمه)
پيشگفتار
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على سيدنا محمّد و اهل بيته المعصومين
دروس سطح و مقدارى از درس خارج را در حوزه علميه قم گذرانده بودم كه به فكر آشنايى بيشتر با قرآن افتادم.با تنى چند از دوستان، هركدام تفسيرى را مطالعه و مباحثه و خلاصه آن را يادداشت مىكرديم، اين كار تا پايان چند جزء قرآن ادامه داشت.
در آن ايام شنيدم كه آيتاللّه مكارم شيرازى دامت بركاته با جمعى از فضلا تصميم دارند تفسيرى بنويسند.ايشان نوشتههاى تفسيرى مرا ديدند و پسنديدند و من نيز به آن جمع پيوستم.
پانزده سال طول كشيد تا تفسير نمونه در ٢٧ جلد به اتمام رسيد و تا حال بارها تجديد چاپ و به چند زبان ترجمه شده است. تقريباً نيمى از تفسير نمونه تمام شده بود كه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمينى رضوان اللّه تعالى عليه به پيروزى رسيد و من از همان روزهاى اوّل بنا به فرمايش مرحوم علامه شهيد مطهرى به تلويزيون رفتم و الآن حدود هفده سال است كه هر شب جمعه تحت عنوان درسهايى از قرآن در سيماى جمهورى اسلامى ايران برنامه دارم.
همكارى بنده تا پايان تفسير نمونه ادامه داشت ولى در اين بين به فكر افتادم درس تفسيرى را در سطح فهم عموم در راديو شروع كنم. براى اين كار،علاوه بر تفسير نمونه از ده تفسير ديگر نيز يادداشتبردارى شد و الآن حدود هشت سال است كه هر هفته يك روز و در ماه رمضان هر روز برنامهاى تحت عنوان «آئينه وحى»از راديوپخش مىگردد.
بارها پيشنهاد شد آنچه را كه در راديو مىگويم به صورت كتاب منتشر شود.تا اينكه چند جزء از نوشتههايم را نزد آيتاللّه حاج سيد مهدى روحانى و آيتاللّه مصباح يزدى دامت بركاتهما خواندم و به سبك و برداشتهاى تفسيرى خود اطمينان بيشترى پيدا كردم. يادداشتها را براى بازنويسى در اختيار حجتالاسلام محمديان و حجتالاسلام محدثى قرار داده و بعد از تدوين آنها را در اختيار مؤسسه در راه حق قم گذاشتم تا زير نظر آيتاللّه استادى منتشر و در دسترس علاقمندان قرار گيرد.
همكاران
در چهار جزء اوّل قرآن كريم حجتالاسلام دهشيرى و حجتالاسلام جعفرى كه نيمى از هفته را به تهران مىآمدند،در تتبع تفاسير مرا كمك كردند.
و از جزء پنجم تا شانزدهم-كه تاريخ نوشتن اين پيشگفتار است- حجتالاسلام سيد جواد بهشتى و حجتالاسلام شيخ محمود متوسل در اين كار مقدس همكارى داشتهاند.
امتيازات
١.اين تفسير از اصطلاحات فنى، ادبى، فقهى،كلامى ،فلسفى كه فهم آن مخصوص گروه خاصى است احتراز كرده و تنها درسهايى از قرآن را كه قابل ترجمه به زبانهاى زندهى دنيا و به صورت تابلو و پيام باشد آورده است.
٢.از تفسير به رأى احتراز شده و تنها از متن آيات و يا رواياتى كه از اهل بيت رسول اللّه صلى الله عليه و آله آمده استفاده شده است.
٣.بيشتر پيامها و درسها از متون تفاسير معتبر شيعه و سنى استفاده شده و برخى نكات از بنده يا همكاران عزيز بوده است.
از خداوند مىخواهم به همه ما اخلاص و توفيق تدبر و عمل و تبليغ و نشر معارف قرآن را مرحمت فرمايد و توفيق اتمام اين كار مقدس را مرحمت كرده و قرآن را نور دنيا و برزخ و قيامت ما قرار دهد.
از مردم عزيز مىخواهم كه به آموزش قرآن تنها در سطح تلاوت و تجويد و ترتيل و تواشيح اكتفا نكرده و مسألهى اصلى را تدبر و عمل به قرآن قرار دهند.
از علما و فضلا مىخواهم كه در تبليغ و تدريس، قرآن را در متن و مقصد اعلى قرار دهند و در هر منطقهاى در مراكز علمى و فرهنگى و مساجد و مدارس جلسات تفسير قرآن برپاكنند.
از همه كسانى كه در آشنايى من با اسلام و قرآن و اهلبيت پيامبر نقش داشتهاند تشكّر مىكنم و براى آنان به خصوص اساتيد و پدر و مادرم از خداى منّان جزاى خير خواهانم.
همچنين از كسانى كه در تأليف و تدوين و تصحيح و چاپ و نشر اين تفسير مرا يارى كردهاند و افرادى كه انتقاد يا پيشنهاد سازنده و مفيدى براى تكميل كار داشتهاند تشكّر مىكنم.
محسن قرائتى
٧٤/٨/٣
٢٩/جمادى الاول/١٤١٥
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
✍️ تقريظ آيتاللّه حاج سيد مهدى روحانى«رحمة اللّه عليه»
📖 قرآن مجيد با تأثير عظيمى كه در زندگى بشر و تحول تاريخ و مخصوصاً مسلمانان داشته است؛ امّا چنانكه شايسته و بايسته مقام قرآن بوده به آن توجّه نشده و در بين مردم مهجور مانده است و با آنكه خود قرآن فرمود: «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ» ما قرآن را براى پند گيرى سهل و آسان قرار داديم، باز عدهاى از مطالب قرآنى مورد فراموشى و بىتوجهى قرار گرفته است. همانطور كه دربارهى امم سابقه در قرآن آمده است: «فَنَسُوا حَظًّا مِمّا ذُكِّرُوا بِهِ»
قرآن مجيد از اوّل تا آخر پيام الهى براى بشر است و آگاهى و آشنايى با تمام پيام لازم است، خصوصاً پيامى كه از جانب خدا و مربوط به سعادت دنيوى و ابدى انسانها باشد كه تدبّر در تمام آيات و مطالب آن لازم است:
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْبابِ»
اين مقدّمات مقتضى آن است كه تفسيرى براى همه قرآن مجيد تدوين شود كه عمدهى نظر بر فهم درك محتواى آيات باشد و روشن شود كه اين آيه يا آيات چه مىخواهد افاده كند؟ و چه مطلبى را متعرض است؟ و به اصطلاح جديد تفسير«بيانى»باشد.
كتابهاى تفسير بيشتر به تحقيقات فنى در علوم مختلفه مانند ادبيات و شعب آن، و علم كلام، و مباحثات مذهبى و فرقهاى، وفقه و غيرها پرداختهاند،و هر صاحب فنى در دائره فن خود و با اصطلاحات رائج آن فن به بحث پرداخته، به علاوه آنكه بحثها بسيار طولانى شده است كه همين طولانى بودن بحث يكى از موانعى است كه انسان با تمام قرآن مجيد آشنا شود. بگذريم كه بعضى آيات را، دستاويز عقايد شخصى و يا احياناً انحرافى خود قرار دادهاند.
در نهضت امام خمينى قدس سره و انقلاب اسلامى طبعاً توجّه به دين مقدس اسلام و مذهب تشيع كه بزرگترين مصدر و منبع آن قرآن مجيد است، اين خلأ بيشتر احساس مىشد و تدوين يك دوره تفسير كه وافى به نياز دانشجويان و فرهنگيان فارسى زبان باشد به نظر لازم آمد.
امتيازاتى كه در تدوين اين مجموعهى تفسيرى بايد مورد توجّه بوده باشد اين امور است:
١.به زبان ساده و رسا باشد؛ امّا سست نباشد.
٢.از اصطلاحات فنى علوم كه باعث مشكل شدن فهم قرآن است دور باشد.
٣.به مطالبى كه راهگشاى زندگى و قابل عرضه در جامعه مسلمانان بلكه قابل ترجمه و انتقال به تمام جوامع انسانى بوده و به راستى «هُدىً لِلنّاسِ» و «هُدىً لِلْمُتَّقِينَ» باشد پرداخته شود چه آنكه مطالب قرآن محصور به عصر و زمان معيّن و يا فرد و جمعيت معينى نيست.
٤.برداشت از آيات از راه دلالت آيات باشد و متّكى بر تفسير به رأى و استحسانهاى دلخواه و روايات ضعيفه نباشد.
٥.روايات معتبره وارده از اهل بيت عليهم السلام كه يكى از ثقلين-كتاب اللّه و عترت رسول خدا صلى الله عليه و آله-هستند و رجوع به آنها برحسب دستور رسول اكرم صلى الله عليه و آله لازم است بايد مورد نظر باشد.
اين مبادى و اصول در گردآورى اين تفسير-تفسير آقاى قرائتى-در نظر بوده و چنانچه تخلفى مشاهده شود از روى غفلت بوده و انشاءاللّه تعالى اصلاح خواهد شد.
اميدوارم كه دانشمند گرانمايه حجة الاسلام جناب آقاى قرائتى كه علاوه بر جهات علمى، صاحب ذوق و قريحهاى سرشار در تفسير مىباشند و لطايف كلمات الهى را به خوبى درك مىكنند، برطبق اين اصول و امتيازات، تفسير خود را به اتمام برسانند.
اينجانب بيشتر از يك جزء تفسير از اين مجموعه را با خود ايشان به مذاكره نشستيم و ضمناً مطالبى را خدمتشان تذكر دادم.
مؤلف عزيز ما پس از ترجمهى هر آيه به زبان ساده و رسا، به شرح محتواى آن آيه با بيان نكاتى كه آنها را پيامهاى آيه ناميده، پرداخته است. اين نكات در حقيقت روشنگر روح تفسير و شرح و بسط آن مىباشد و انصافاً در بسيارى از موارد نكات و برداشتهاى ايشان ابتكارى است و تازگى دارد.
به اميد روزى كه قرآن كريم در حوزهها و دانشگاههاى مسلمانان محور اصلى قرار گيرد، همان گونه كه امام زين العابدين عليه السلام در دعاى ختم قرآن در #صحيفه_سجاديه درباره قرآن مىفرمايد:
«و ميزان قسط لا يحيف عن الحق لسانه»
قرآن ترازى عدلى است كه از بيان حقّ زبانش كوتاه نيست.
به اميد آنكه اين شيوه تفسير و روش ابتكارى كه مؤلف عزيز ما در پياده كردن مطالب عاليه قرآن در پيش گرفته،گام اوّل و آخر نباشد و صاحب نظران و محققان در گامهاى بعدى اين شيوه را تكميل نمايند.
«جعلنا الله من المتمسكين بالثقلين بكتاب الله و عترة نبيه محمد صلى الله عليه و عليهم»
قم ٩ ربيع الثانى ١٤١٤
مهدى الحسينى الروحانى
مقدّمه ناشر 🖨️
انقلاب اسلامى ايران با رهبرى امام خمينى قدس سره و حضور ملّت مسلمان و مبارزات شهداى گرانقدر قبل و بعد از پيروزى، زمينۀ رشد و ترويج فرهنگ اسلامى و خصوصاً قرآن كريم را فراهم آورد. در اين راستا دانشمندان درد آشناى حوزههاى علميّه، با تأليف كتب مناسب در جهت تبليغ دين گامهاى بسيارى برداشتند.
كتاب حاضر كه بخشى از مجموعه دوازده جلدى«تفسير نور»مىباشد، در جهت مهجوريتزدايى از قرآن و ارائه پيامهاى انسانساز كلام الهى به شيوهاى نو و قلمى شيوا، توسط حجّتالاسلاموالمسلمين محسن قرائتى به رشته تحرير درآمده است كه در سال ٧٦ به عنوان كتاب سال جمهورى اسلامى ايران معرّفى گرديد.
بدنبال چاپ اوّلين مجلدات اين تفسير،نظرات و پيشنهادات بسيارى از سوى فضلاى حوزه و دانشگاه طرح گرديد كه بيانگر علاقه و توجّه قشر فرهنگى جامعه، به شناخت مفاهيم قرآن كريم از طريق اين شيوه مىباشد .
اكنون به جهت آشنايى با شيوهى كار و چگونگى ارائه تفسير نور، اين موارد به اختصار بيان مىشود كه خود نيز مىتواند راهگشاى طلاب جوان در جهت فعاليّتهاى تفسيرى باشد.
شيوه كار 🔍
پس از انتخاب حداقل دوازده تفسير معتبر از مفسّران شيعه و اهل سنّت، از قدما و معاصران، چند تن از طلاب فاضل با مطالعه دقيق آنها، به استخراج نكات و برداشتهاى تفسيرى آنها پرداخته و به صورت مكتوب آن را در اختيار مؤلّف قرار مىدهند .
ايشان ضمن مطالعهى آن مطالب، خود نيز به تحقيق و تتبّع پرداخته و با توجّه به نيازهاى دينى جامعه، پيامهاى راهبردى قرآن را براى نسل امروز كه تشنهى دريافت مفاهيم قرآنى هستند، در قالب نكات و پيامهاى آيه، با نثرى ساده و روان ارائه مىدهند. البتّه در برخى موارد نيز برداشتهاى خود را مورد بحث و تبادل نظر با برخى بزرگان حوزه قرار مىدهند.
نوشتههاى ايشان پس از ارائه در برنامه آينه وحى راديو، ويراستارى شده و قبل از چاپ يكبار ديگر توسط خودشان مورد بازبينى نهايى قرار مىگيرد.
شيوه ارائه
مطالب هر آيه در قالب ٥ عنوان ارائه مىگردد :
١.متن آيه،كه با رسمالخط عثمان طه و با اعراب كامل،تايپ و چندين بار مورد دقّت قرار گرفته است.
٢.ترجمه هر آيه،كه به صورت گروهى و زير نظر مؤلّف محترم و با استفاده از بهترين ترجمههاى موجود،(حداقل ٦ ترجمه)نگارش يافته و به جهت گويايى و روانى آن، مطالب توضيحى مورد لزوم در ميان پرانتز آمده است.
٣.نكتهها،كه امور زير در اين قالب عرضه گرديده است:
الف: بيان ريشه و ترجمهى لغات مشكل آيه.
ب: بيان شأن نزول آيه كه در فهم محتواى آيه نقش كليدى داشته است.
ج: بيان آيات مرتبط با آيه كه در فهم موضوعى قرآن تأثير به سزايى دارد.
د: بيان روايات ذيل آيه،كه در اين بخش با توجّه به گستردگى روايات، تنها به ذكر نمونههايى بسنده شده است.
ه: بيان برخى توضيحات براى روشنتر شدن مفهوم آيه.
و: طرح برخى پرسشها و پاسخگويى به آنها.
٤.پيامها،كه مقصود اصلى مؤلّف از اين تفسير همين بخش بوده است تا نشان دهد قرآن كتاب زندگى بشر در همهى عصرها و براى همه نسلهاست. البته مستند برداشتهاى مؤلّف، چنانكه در پايان هر پيام آمده است يكى از امور زير مىباشد:
الف:مفردات كلمات هر آيه.
ب:عبارتى مركّب از چند كلمه.
ج:رابطهى صدر و ذيل آيه.
د:رابطهى هر آيه با آيات قبل.
٥.پاورقى كه نشانى آيات و روايات و كتب تفسيرى را باختصار آورده است. همچنين مطالبى مربوط به آيه كه در قالب نكتهها و پيامها نمىگنجيده، در پاورقى ذكر شده است.
تذكّرات لازم: ☝️
١.گاهى تعداد نكتهها و پيامهاى يك آيه، از يك مورد تجاوز نكرده است كه به جهت حفظ قالب كار، باز هم عنوان نكتهها و پيامها به صورت جمع آمده است.
٢. در مورد كتب تفسيرى، هرجا كه مراد، مطالب آن تفسير در ذيل آيه بوده است، نشانى جلد و صفحه ذكر نشده است.
در پايان از زحمات حجج اسلام آقايان سيّد جواد بهشتى، رحمت جعفرى، حسن دهشيرى و محمود متوسل كه در تتبّع و بررسى تفاسير و آقاى علىمحمّد متوسلى كه در امر مقابله و تصحيح نهايى اين جلد نهايت همكارى را داشتهاند صميمانه تشكّر مىگردد.
و همچنين اعلام مىداريم: با همهى تلاشهايى كه در جهت حفظ اصول و قواعد فوق و تصحيح اغلاط تايپى صورت گرفته است، يقيناً نواقص و كاستىهايى در عرضه اين تفسير وجود دارد كه اميدواريم همچون گذشته خوانندگان گرامى بذل محبّت نموده و با ارسال نظرات و پيشنهادات خود به نشانى📬: تهران-صندوق پستى ١٤١٨٥/٥٨٦ ما را در جهت اصلاح و تكميل آن يارى نمايند و پيشاپيش سپاس ما را پذيرا باشند.
مركز فرهنگى درسهايى از قرآن
بسم اللّه الرّحمن الرّحيم
مقدّمه چاپ جديد
در سال ١٣٧٨ براى تجديد چاپ جلد اوّل توسط«مركز فرهنگى درسهايى از قرآن»يكبار ديگر«تفسير نور»را با دقّت مطالعه كردم. مطالبى را حذف يا ادغام نموده و مطالب جديدى را كه خداوند به ذهنم انداخت و يا از«تفسير راهنما»و «نخبة التفاسير»استفاده كرده بودم به مطالب قبلى اضافه شد.
🤔 در يكلحظه به فكر فرورفتم، نوشتهاى را كه بعد از دو سه سال به دست خودم تغيير مىدهم،ذاگر به قيامت برسد و از نظر اولياى خدا و فرشتگان و از همه بالاتر خداوند بگذرد چقدر تغيير خواهد كرد.
تازه اين اصلاحات و تغييرات به شرطى مفيد است كه اصل كار با ريا و سُمعه و عُجب، حبط و باطل نشده باشد.
به هر حال زحمتها كشيدم، ولى نمىدانم حتّى يك صفحهى آن در قيامت سبب نجاتم خواهد شد يا نه!
البتّه قرآن نور است و نقص از كار و نوشتههاى ماست.
به هر حال به لطف خداوند اميدوارم تا همان گونه كه در گلستان، خاك به گل تبديل مىشود، در سايهى آيات نورانى قرآن، نوشتههاى ما نيز به نور تبديل شود.
اللّهم آمين
محسن قرائتى
٧٨/٤/٦
سيماى سوره حمد
سورهى حمد كه نام ديگرش«فاتحة الكتاب»است، هفت آيه دارد¹ و تنها سورهاى است كه بر هر مسلمانى واجب است روزانه ده بار آن را در نمازهاى شبانه روزى بخواند و در صورت ترك عمدى نماز او باطل است.«لا صلاة الّا بفاتحة الكتاب»²
بنا به روايت جابر بن عبد اللّه انصارى از رسول اكرم صلى الله عليه و آله: اين سوره بهترين سورههاى قرآن است
و به نقل ابن عباس؛ سورهى حمد اساس قرآن است.
در حديث نيز آمده است: اگر هفتاد مرتبه اين سوره را بر مرده خوانديد و زنده شد،تعجّب نكنيد.³
از نامگذارى اين سوره به«فاتحة الكتاب»توسط پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله،⁴ معلوم مىشود كه تمام آيات قرآن در زمان رسول خدا صلى الله عليه و آله جمعآورى شده و به صورت كتاب در آمده است و به امر ايشان اين سوره در آغاز و شروع كتاب (قرآن)قرار گرفته است.
همچنين در حديث ثقلين مىخوانيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:«انّى تارك فيكم الثقلَين كتاب اللّه و عترتى»¹ من دو چيز گرانبها در ميان شما مىگذارم،كتاب خدا و خاندانم. از اين حديث نيز معلوم مىشود كه آيات الهى در زمان پيامبر صلى الله عليه و آله به صورت«كتاب اللّه» جمعآورى شده و به همين نام در ميان مسلمانان معروف و مشهور بوده است.
آيات سورهى مباركه فاتحه، اشاراتى دربارۀ خداوند و صفات او، مسئله معاد، شناخت و درخواست رهروى در راه حقّ و قبول حاكميت و ربوبيّت خداوند دارد.
همچنين به ادامهى راه اولياى خدا، ابراز علاقه و از گمراهان و غضبشدگان اعلام بيزارى و انزجار شده است.
سورهى حمد-همانند خود قرآن-مايهى شفاست،هم شفاى دردهاى جسمانى و هم شفاى بيمارىهاى روحى.²
درسهاى تربيتى سورهى حمد
قبل از تفسير سوره حمد سيمايى از درسهاى اين سوره را ترسيم نموده و در صفحات بعد به شرح آن مىپردازيم؛
١- انسان در تلاوت سورهى حمد با «بِسْمِ اللّهِ» از غير خدا قطع اميد مىكند.
٢- با «رَبِّ الْعالَمِينَ» و «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» احساس مىكند كه مربوب و مملوك است و خودخواهى و غرور را كنار مىگذارد.
٣- با كلمه«عالمين»ميان خود و تمام هستى ارتباط برقرار مىكند.
٤- با «اَلرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» خود را در سايه لطف او مىداند.
٥- با «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» غفلتش از آينده زدوده مىشود.
٦- با گفتن «إِيّاكَ نَعْبُدُ» ريا و شهرت طلبى را زائل مىكند.
٧- با «إِيّاكَ نَسْتَعِينُ» از ابرقدرتها نمىهراسد.
٨- از «أَنْعَمْتَ» مىفهمد كه نعمتها به دست اوست.
٩- با «اِهْدِنَا» رهسپارى در راه حقّ و طريق مستقيم را درخواست مىكند.
١٠- در «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» همبستگى خود را با پيروان حقّ اعلام مىكند.
١١-با «غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ» و «لاَ الضّالِّينَ» بيزارى و برائت از باطل و اهل باطل را ابراز مىدارد.
«١»بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشندهى مهربان.
نكتهها:
در ميان اقوام و ملل مختلف، رسم است كه كارهاى مهم و با ارزش را به نام بزرگى از بزرگان خويش كه مورد احترام و علاقهى آنهاست، شروع مىكنند تا آن كار ميمون و مبارك گردد و به انجام رسد. البتّه آنان براساس اعتقادات صحيح يا فاسد خويش عمل مىكنند.
گاهى به نام بتها و طاغوتها و گاهى با نام خدا و به دست اولياى خدا،كار را شروع مىكنند.
چنانكه در جنگ خندق، اوّلين كلنگ را رسول خدا صلى الله عليه و آله بر زمين زد.¹
«بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» سرآغاز كتاب الهى است. «بِسْمِ اللّهِ» نه تنها در ابتداى قرآن، بلكه در آغاز تمام كتابهاى آسمانى بوده است.در سرلوحۀ كار و عمل همهى انبيا «بِسْمِ اللّهِ» قرار داشت.
- وقتى كشتى حضرت نوح در ميان امواج طوفان به راه افتاد، نوح عليه السلام به ياران خود گفت:سوار شويد كه «بِسْمِ اللّهِ مَجْراها وَ مُرْساها»² يعنى حركت و توقّف اين كشتى با نام خداست.
- حضرت سليمان عليه السلام نيز وقتى ملكه سبا را به ايمان فراخواند، دعوتنامه خود را با جملهى «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ»³آغاز نمود.
- حضرت على عليه السلام فرمود:« بِسْمِ اللّهِ»، مايه بركت كارها و ترك آن موجب نافرجامى است.
همچنين آن حضرت به شخصى كه جملهى «بسم اللّه» را مىنوشت، فرمود:«جودها»آن را نيكو بنويس.⁴
بر زبان آوردن «بِسْمِ اللّهِ» در شروع هر كارى سفارش شده است؛در خوردن و خوابيدن و نوشتن، سوار شدن بر مركب و مسافرت و بسيارى كارهاى ديگر.
حتّى اگر حيوانى بدون نام خدا ذبح شود، مصرف گوشت آن حرام است و اين رمز آن است كه خوراك انسانهاىِ هدفدار و موحّد نيز بايد جهت الهى داشته باشد.
در حديث مىخوانيم:« بِسْمِ اللّهِ» را فراموش نكن، حتّى در نوشتن يك بيت شعر.
و رواياتى در پاداش كسى كه اوّلينبار «بسم اللّه» را به كودك ياد بدهد، وارد شده است.¹
❓ سؤال:چرا در شروع هر كارى «بِسْمِ اللّهِ» سفارش شده است؟
🔺 پاسخ: «بِسْمِ اللّهِ» آرم و نشانۀ مسلمانى است و بايد همه كارهاى او رنگ الهى داشته باشد.
همان گونه كه محصولات و كالاهاى ساخت يك كارخانه، آرم و علامت آن كارخانه را دارد؛ خواه به صورت جزيى باشد يا كلّى.
مثلاً يك كارخانه چينىسازى، علامت خود را روى تمام ظروف مىزند، خواه ظرفهاى بزرگ باشد يا ظرفهاى كوچك.
🇮🇷 يا اينكه پرچم هر كشورى هم بر فراز ادارات و مدارس و پادگانهاى آن كشور است و هم بر فراز كشتىهاى آن كشور در درياها، و هم بر روى ميز ادارى كارمندان.
❓ سؤال:آيا «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آيهاى مستقل است؟
🔺 پاسخ:به اعتقاد اهلبيت رسول اللّه عليهم السلام كه صد سال سابقه بر ساير رهبران فقهى مذاهب دارند و در راه خدا به شهادت رسيده و در قرآن نيز عصمت و پاكى آنها به صراحت بيان شده است،آيه «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» آيهاى مستقل و جزء قرآن است.
فخر رازى در تفسير خويش شانزده دليل آورده كه «بسم اللّه» جزء سوره است.
آلوسى نيز همين اعتقاد را دارد.
در مسند احمد نيز «بسم اللّه» جزء سوره شمرده شده است.
برخى از افراد كه بسماللّه را جزء سوره ندانسته و يا در نماز آن را ترك كردهاند، مورد اعتراض واقع شدهاند.
در مستدرك حاكم آمده است: روزى معاويه(علیه الهاویة) در نماز «بسم اللّه» نگفت! مردم به او اعتراض كردند كه«أ سرقت أم نسیت»،آيه را دزديدى يا فراموش كردى؟! ٣
امامان معصوم عليهم السلام اصرار داشتند كه در نماز، بسماللّه را بلند بگويند.
امام باقر عليه السلام در مورد كسانى كه«بسماللّه»را در نماز نمىخواندند و يا جزء سوره نمىشمردند، مىفرمود:«سرقوا اكرم آية»¹بهترين آيه قرآن را به سرقت بردند.
در سنن بيهقى در ضمن حديثى آمده است: چرا بعضى«بسماللّه»را جزء سوره قرار ندادهاند!²
شهيد مطهّرى قدس سره در تفسير سوره حمد، ابن عباس،عاصم،كسايى،ابن عمر،ابن زبير،عطاء، ابن طاوس،فخر رازى و سيوطى را از جمله كسانى معرّفى مىكند كه بسم اللّه را جزء سوره مىدانستند.
در تفسير قرطبى از امام صادق عليه السلام نقل شده است:«بسماللّه»تاج سورههاست.
تنها در آغاز سوره برائت(سوره توبه) «بسماللّه» نيامده و اين به فرموده حضرت على عليه السلام به خاطر آن است كه «بسم الله» كلمه امان و رحمت است و اعلام برائت از كفّار و مشركان،با اظهار محبّت و رحمت سازگار نيست.³
سيماى «بِسْمِ اللّهِ»
١. «بِسْمِ اللّهِ» نشانگر رنگ و صبغۀ الهى و بيانگر جهتگيرى توحيدى ماست.
٢. «بِسْمِ اللّهِ» رمز توحيد است و ذكر نام ديگران به جاى آن رمز كفر، و قرين كردن نام خدا با نام ديگران، نشانهى شرك.
⛔ نه در كنار نام خدا،نام ديگرى را ببريم و نه به جاى نام او.
٣. «بِسْمِ اللّهِ» رمز بقا و دوام است؛ زيرا هرچه رنگ خدايى نداشته باشد،فانى است.
٤. «بِسْمِ اللّهِ» رمز عشق به خدا و توكّل به اوست.به كسى كه رحمان و رحيم است عشق مىورزيم و كارمان را با توكّل به او آغاز مىكنيم،كه بردن نام او سبب جلب رحمت است.
٥.«بسماللّه»رمز خروج از تكبّر و اظهار عجز به درگاه الهى است.
٦.«بسماللّه»گام اوّل در مسير بندگى و عبوديّت است.
٧.«بسماللّه»مايه فرار شيطان است.كسى كه خدا را همراه داشت،شيطان در او مؤثّر نمىافتد.
٨.«بسماللّه»عامل قداست يافتن كارها و بيمه كردن آنهاست.
٩.«بسماللّه»ذكر خداست،يعنى خدايا! من تو را فراموش نكردهام.
١٠.«بسماللّه»بيانگر انگيزه ماست،يعنى خدايا هدفم تو هستى نه مردم،نه طاغوتها و نه جلوهها و نه هوسها.
١١.امام رضا عليه السلام فرمود:«بسماللّه»به اسم اعظم الهى،از سياهى چشم به سفيدى آن نزديكتر است.¹