فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸🍃
صبح تودل انگیزترین
صبحِ جهانست
هر کس به تو دل داد
به یکباره جوانست
دیدی که شدم عاشق
و مجنون و خرابت
چیزی که عیانست
چه حاجت به بیانست
صبحتون بخیر و پر برکت 🍃🌸🍃
┄┄┅❅ #نفس_تازه_اردکان ❅┅┄┄
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
اینستاگرام:
http://www.instagram.com/nafas_e_tazeh
📣 نفس تازه؛ تنفسی در هوای دانستن
🌱🌱🌱🌱
🌱🌸🌸
🌱🌸
🌱
#حکایت
💎بهلول بعد از طی یک راه طولانی به
حوالی روستایی رسید و زیر درختی
مشغول به استراحت شد .او پاهای
خود را دراز کرد و دستانش را زیر
سرش قرار داد. پیرمردی با مشاهده
او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید:
تو دیگر چه کافری هستی؟
بهلول که آرامش خود را از دست داده بود
جواب داد: چرا به من ناسزا می گویی؟
به چه دلیل گمان می کنی که من کافر
و گستاخ هستم؟
پیرمرد جواب داد: تو با گستاخی دراز
کشیده ای در صورتی که پاهایت به طرف
مکه قرار دارند و به همین دلیل به
خداوند توهین کرده ای!
بهلول دوباره دراز کشید و در حالی که
چشم های خود را می بست گفت:
اگر می توانی مرا به طرفی بچرخان
که خداوند در آن جا نباشد!
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
💎کوزه عسل ملانصرالدین و قاضی
ملانصر الدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می کرد اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد .
ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از خاک کرد و روی آن عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت.
قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافطی کردند .
چند روز گذشت قاضی به حیله ی ملانصرالدین پی برد یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده
ملا به فرستاده قاضی جواب داد از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در سند نیست در کوزهی عسل است.
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
🆔 @NafaseTazehA
ماهیم که از شبزدگی خسته شدیم
آهیم که توی سینه ها بسته شدیم...
ما نسل به نسلمان دهاتی بودیم
بدجور به آفتاب وابسته شدیم...
#صفيه_قومنجانی
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
گاهی به رسمِ درد درهم مینویسم
گاهی به رسمِ بوسه برهم مینویسم...
مستم ز غم، از بادهی پیرِ خرابات
از غم ازین گُردِ مسلَّم مینویسم...
گاهی توهُّم میزنم از فرطِ مستی
گاهی هم از بس ناتوانم مینویسم...
گاهی خیالم میرود تا شهرِ شیرین
گاهی چنان فرهاد از غم مینویسم...
ابری ندارد آسمانِ چَشمِ خیسم
با خندهای از چشمِ پُر نَم مینویسم...
گاهی فراوان و پر از جوش و خروشم
گاهی ظریف و مختصر کم مینویسم...
من شاعرم، گاهی عسل دارد کلامم
گاهی چنانتلخم کهاز سَم مینویسم...
از عشقِ حوّا، سرخیِ سیبی دلانگیز
تا لغزشِ شیرینِ آدم مینویسم...
هربار میبینم تو را اشکم رواناست
این بار! نامت را محرَّم مینویسم...
در آینه با من کسی با بغض میگفت؛
شرمنده گر با قامتی خم مینویسم...
گفتی برایم شعر میگویی فلانی !؟
آری گلم، دردت به جانم مینویسم...
با منتظر رد میشدم از این حوالی
دیوانهام، مردانه، محکم مینویسم...
✍حسن_کریمزاده
📓شهر_شیرین
#منتظر✓
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
🔴
کشف ۵۷ کیلو شیشه و هروئین در خاتمسردار عباسعلی بهدانی فرد فرمانده انتظامی استان یزد: 🔹ماموران با کنترل محورهای مواصلاتی و در یک عملیات پلیسی ضمن توقیف خودروها، ۲ نفر قاچاقچی را دستگیر و مقدار ۴۲ کیلو شیشه و ۱۵ کیلو هروئین را کشف کردند. 🔹قاچاقچیان قصد انتقال مواد از استانهای جنوبی به مرکز کشور را داشتند که با تیزهوشی ماموران پلیس دستگیر و به مقام قضائی معرفی شدند. ایتا: https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan تلگرام: https://t.me/NafaseTazeardakan ارتباط با ادمین: 🆔 @NafaseTazehA
*ـ ↶📗🌱↷
*
*نامه اي بدون نقطه در زمان قاجار!
یکی از شاهکارهای ادبی زبان پارسى ..*
نوشته اي که مي خوانيد نامه اي است که "مرحوم ميرزا محمد الويري" به "مرحوم احمدخان امير حسيني سيف الممالک" فرمانده فوج قاهر خلج نوشته که شروع تا پايان نامه از حروف بي نقطه الفبا انتخاب و در نوع خود از شاهکارهاي ادب زبان پارسي به شمار مي آيد.
انگيزه نامه و موضوع آن کمي در آمد و کثرت عائله و تنگي معيشت بوده است. اين نامه در زمان ناصرالدين شاه بوده.
متن نامه :
سر سلسله امرا را کردگار احد، امر و عمر سرمد دهاد. دعا گو محمد ساوه اي در کلک و مداد ساحرم و در علم و سواد ماهر. ملک الملوک کلامم و معلم مسائل حلال و حرام. در کل ممالک محروسه اسم و رسم دارم. در هر علم معلم و در هر اصل موسسم .در کلک عماد دومم در عالم، در علم و حکم مسلم کل امم سر سلسله اهل کمالم اما کو طالع کامکار و کو مرد کرم؟ دلمرده آلام دهرم. کوه کوه دردها در دل دارم. مدام در دام وام، و علي الدوام در ورطه آلام دهرم هر سحر و مسا در واهمه و وسواس که مداح که گردم و کرا واسطه کار آرم که مهامم را اصلاح دهد و دو سه ماهم آسوده دارد. مکرر داد کمال دادم و در هر مورد مدح معرکه ها کردم. همه گوهر همه در، همه لاله همه گل، همه عطار روح همه سرور دل، اما لال را مکالمه و کررا سامعه و کور را مطالعه آمد. همه را طلا سوده در محک ادراک آورده احساس مس کردم و لامساس گو آمدم. اما علامه دهرم، ملولم و محسود و عوام کالحمار محمود و مسرور … لا اله الا الله وحده وحده دلا در گله مسدود دار در همه حال که کارهاي همه عکس مدعا آمد علاوه همه دردها و سرآمد کل معرکه ها عروس مهر در آرامگاه حمل در آمد. عالم و عام لام و کرام، صالح و طالح، صادر و وارد، کودک و سالدار، گدا و مالدار، همه در اصلاح اهل و اولاد و هر کس هر هوس در معامله و سودا دارد آماده و اطعمه و هر سماط گرد آورده، حلوا و کاک، سرکه و ساک، کره و عسل، سمک و حمل، گرمک و کاهو، دلمه و کوکو، امرود و آلو، الي کلم کدو، همه در راه، مکر دعاگو که در کل محرومم و در حکم کاالمعدوم. اگر موهوم و معلول معدل سه صاع و دو درم ارده گردد حامد و مسرورم. مگر کرم سر کار اعلي که سرالولد و سرالوالد در او طلوع کرده و دادرس آمده، درد ها دوا، وامها ادا و کامها روا گردد . . .
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
⭕️ #گشت_و_پایش_محیط_زیست
از صنایع مستقر در محور اردکان-عقدا و شهرک صنعتی اردکان
✅ به گزارش روابطعمومی و امور رسانه اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد، سید جلال موسوی گفت؛
در راستای برنامه گشت و پایش صنایع شهرستان اردکان ، تیم گشت و پایش این اداره با همراهی کارشناسان اداره کل حفاظت محیط زیست استان یزد بطور سر زده از صنایع مستقر در محور عقدا - اردکان اعم از کارخانجات شیشه، کاشی و سرامیک و لعاب سازی بازدید نمودند.
رییس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان اردکان تشریح نمود:
در این پایش ضمن بازدید و بررسی خطوط تولید و وضعیت خروجی های واحدهای صنعتی، طی ملاقات و جلساتی با مدیران و کارشناسان محیط زیست واحدهای صنعتی انجام شد بر لزوم رعایت شرایط و ضوابط زیست محیطی و کنترل خروجی های واحدهای مذکور تأکید و به واحدهای آلاینده مورد پایش اخطارهای زیست محیطی لازم جهت تسریع در رفع مشکلات داده شد.
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
🔸معنی و مفهوم تعلق خاطر استانی را هم فهمیدیم ...
مدیر عامل باشگاه چادرملو در توجیه اینکه چرا تیم فوتبال این باشگاه در ورزشگاه نصیری بازی میکنه و چادرملو در اردکان استادیوم فوتبال نمی سازه فرموده اند ؛
کل استان به تیم فوتبال چادرملو تعلق خاطر داره واسه همینه که توی یزد بازی میکنیم.
دو تا بازی خانگی چادرملو در ورزشگاه نصیری یزد ، هیچ نام و نشانی از چادرملو در ورزشگاه نبود حالا در آستانه شروع لیگ ۲ هیأت فوتبال استان در و دیوار ورزشگاه نصیری را با اسم و لوگو تیم قندی پر کرده .
آقای عطایی !
حالا معنی و مفهوم تعلق خاطر استانی را فهمیدید.
هرچند خیلی زوده یزدی جماعت را بشناسید. .
ورزشگاهی که با پول چادرملو اردکان آباد شد را به نام قندی یزد زدند .
البته همان روز که صندلی های ورزشگاه را نارنجی رنگ زدند هم میشد فهمید که یزدی ها چه خوابی برای این ورزشگاه دیده اند و برای پول های چادرملو اردکان چه نقشه ها کشیده اند.
پولی که حق و سهم مردم زجر کشیده از صنعت اردکان بود و میبایستی در اردکان صرف ساخت ورزشگاه میشد.
دعای خیر مردم اردکان پشت تیم چادرملو نخواهد بود. /جارچی
#محمود_صلاحی
#مصطفی_پوردهقان
#علی_عطایی
#هادی_عباسی
#هیات_مدیره_بومی_چادرملو
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
14.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 در اثر برخورد کامیون ترمز بریده با تاکسی در کرج ۳ دانشآموز جان باختند😔
رئیس پلیس راهور استان البرز:
🔹امروز یک کامیون در مسیر شمال به جنوب بلوار انرژی اتمی کرج به علت نقص فنی در ترمز به شدت با یک دستگاه تاکسی پراید تصادف میکند.
🔹در این حادثه تلخ متاسفانه از ۴ سرنشین این تاکسی که همگی دانشآموز بودند ۳ نفر آنها در دم جان خود را از دست دادند.
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA
#حکایت
💎بهلول بعد از طی یک راه طولانی به
حوالی روستایی رسید و زیر درختی
مشغول به استراحت شد .او پاهای
خود را دراز کرد و دستانش را زیر
سرش قرار داد. پیرمردی با مشاهده
او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید:
تو دیگر چه کافری هستی؟
بهلول که آرامش خود را از دست داده بود
جواب داد: چرا به من ناسزا می گویی؟
به چه دلیل گمان می کنی که من کافر
و گستاخ هستم؟
پیرمرد جواب داد: تو با گستاخی دراز
کشیده ای در صورتی که پاهایت به طرف
مکه قرار دارند و به همین دلیل به
خداوند توهین کرده ای!
بهلول دوباره دراز کشید و در حالی که
چشم های خود را می بست گفت:
اگر می توانی مرا به طرفی بچرخان
که خداوند در آن جا نباشد!
♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️♦️
💎کوزه عسل ملانصرالدین و قاضی
ملانصر الدین سندی داشت که باید قاضی شهر آن را تایید می کرد اما از بخت بد او قاضی هیچ کاری را بدون رشوه انجام نمی داد .
ملا هم آه در بساط نداشت که با قاضی شریک شود و کار تایید سند را به انجام برساند این بود که کوزه ای برداشت و آن را پر از خاک کرد و روی آن عسل ریخت بعد کوزه ی عسل و سند را برداشت و نزد قاضی رفت کوزه را پیشکش کرد و درخواستش را گفت.
قاضی همین که در پوش کوزه را برداشت و عسل را دید بی فوت وقت سند را تایید کرد و هر دو شاد و خندان از هم خداحافطی کردند .
چند روز گذشت قاضی به حیله ی ملانصرالدین پی برد یکی از نزدیکان خود را به خانه ی ملا فرستاد و پیغام داد که در سند اشتباهی شده
ملا به فرستاده قاضی جواب داد از طرف من سلامی گرم به قاضی برسان و بگو اشتباه در سند نیست در کوزهی عسل است.
ایتا:
https://eitaa.com/NafaseTazeArdakan
تلگرام:
https://t.me/NafaseTazeardakan
ارتباط با ادمین:
🆔 @NafaseTazehA