eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
110 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () همه می‌دانیم که ماه رمضان ماه خاصّی است؛ امّا این خاصّ بودن دقیقاً به چه معناست؟ اغلب، اینطور شنیده‌ایم که این ماه، ماه میهمانی خداست و حتّی خواب روزه دار هم در این ماه دارای ثوابی است بسیار؛ امّا مسلّماً آنچه مهم است، کسب فهم صحیح نسبت به این نفحه خاص است که در یک ماه از دوازده ماهِ سال دمیده می‌شود تا فرصتی باشد برای اهلش، که دریافت و استفاده‌ای ویژه از آن داشته باشند. ••• استاد طاهرزاده در کتاب شریف «روزه، پریچه‌ای به عالم معنا» ضمن توضیحاتی در رابطه با ماهیت این ماه مبارک، چگونگی استفاده از آنرا تبین کرده و توصیه‌هایی به حقّْ مفید به فایده‌ای را بیان می‌کنند. همانطور که پیداست، این کتاب پیاده‌سازی سخنرانی‌های استاد است و نمی‌توان توقع داشت که مطالب، همچون کتابی نوشته شده به قلم، منظّم و به ترتیب ذکر شده باشد؛ لکن در لابه‌لای توضیحات ایشان می‌توان مطالب مفیدی یافته و در جای اصلی خود جای گزاری نمود. در این نگاره سعی داریم در حد وسع، تبیینی مختصر از مطالب کتاب داشته باشیم تا باب ورودی باشد برای مطالعه هرچه دقیقتر کتاب. ان‌شاءالله... ... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () ۱. در ماه مبارک رمضان، فضا برای دریافت فیض الهی مهیّا تر از دیگر زمان هاست؛ انسان از درون حس می‌کند که در این ماه به عالم غیب نزدیک تر است تا زمان های دیگر؛ و متوجه می شود که القائات شیطان در این ماه کمتر بر او اثر می‌کند. به عبارتی مقدّر شده است که در این ماه حجاب های عالم غیب کمرنگ تر شوند. ۲. باید التفات داشت به اینکه بهشت و جهنّم روی دیگرِ همین زندگی ماست و اگر در این ماه حسّ می‌کنیم که حال خوبی داریم و از عبادت و نیایش در این ماه لذّت می‌بریم باید بدانیم که بهشت نزدیک شده ایم. ۳. ما باید انتظارمان از روزه گرفتن را مشخّص کنیم؛ وگرنه یک ماه را گرسنگی کشیده ایم بدون اینکه هیچ گونه آورده‌ای داشته باشد. روزه آنقدر شأن بالایی دارد که باعث تولید صفتی همچون یکی از صفات الهی در انسان می‌شود. از آنجا که ما برای ساعاتی خود را از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها بی نیاز می‌بینیم، صفتی همانند «غنی» در ما ایجاد می‌شود که یکی از صفات الهی است. ۴. روزه به نوعی تمرین کشتن هوس هاست که موجب احیای قلب می‌شود که به موجب آن، قابلیّت دریافت حقایق عالیه در انسان افزایش پیدا می‌کند. قلب که احیا شد، بر تمامی جوارح حکومت می‌کند و موجب جلوگیری از جولان شهوات می‌شود. ۵. گرفتن روزه باعث زیادت تضرّع می‌شود و انسان‌ها را را بیشتر به یاد نیستانی که از آن بریده شده‌اند می‌اندازد. نیستان عالم غیب... ۶. گاهی انسان می‌خواهد کار مهمی را انجام بدهد امّا نمی‌تواند زیرا تقوی و اراده‌ای ضعیف دارد. روزه باعث تقویّت اراده و تقوی می‌شود. ... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () ۷. روزه دریچه ورود افاضاتی است که با تفکّر به دست نمی‌آیند؛ باید گرسنگی کشید تا از آن طریق روح انسان تا حدودی از مادّه جدا شده و ظرفیت درک معانی والا در انسان ایجاد شود. ۸. روزه فرصت زدودن القائات منفی است؛ انسان همچنان که می‌بیند این تلقین منفی -که ممکن است از گرسنگی و تشنگی بدحال شود- از بین می‌رود و بدون آب غذا نیز می‌تواند به فعّالیّت بپردازد و مشکلی هم برایش ایجاد نشود، می‌فهمد که برخی دیگر از القائات منفی که به خود می‌کرده هم ممکن است همینقدر بی اساس بوده باشند. ۹. سلطنت وهم بر انسان، موجب می‌شود که در محاسبات خود دچار خطا شده و غیر واقعیات را واقع بپندارد؛ روزه فرصت تاخت و تاز وهم را از انسان می‌گیرد و راه تفکّر و تعقّل را برای انسان باز می‌کند. از قدیم گفته‌اند که گرسنگی و قناعت، حکمت به بار می‌آورد که روزه، یکی از مصادیق بارز آن است. ۱۰. انسان اوّلاً و بالذات متعلّق به عالم غیب است و بالعرضِ بدن خود محکوم به مادّه شده است؛ از مهمترین دست آوردهای روزه این است که نفس انسان را با منقطع کردن از توجّه به تامین خورد و خوراک برای بدن، برای دقایقی متوجّه عالم غیب می‌کند. اصلاً با روزه گرفتن روح انسان رقیق تر می‌شود و لذّت ارتباط با عالم غیب را می‌چشد. در این هنگام است که زاویه دید انسان به عالم از بُنیان تغییر می‌کند. ۱۱. البته باید توجّه داشت که روزه را باید افطار کرد، نه خراب؛ خراب کردن روزه به این معناست که انسان هرچه که امساک کرده، هنگام اذان جبران بکند و شکم خود را کاملاً سیر کند. چنین چیزی روزه را بی فایده می‌کند. نفس انسان قرار است همانند اسبی چموش بعد از سی روز رام شود و اگر بعد از افطار به همان حالت سابقِ قبل از روزه گرفتن باز گردد، هدف روزه محقق نخواهد شد. ۱۲. توجّه به این نکته نیز ضروری است که انسان هیشه از سر گرسنگی و نیاز جسمی میل به غذا پیدا نمی‌کند؛ وقت سیری، میل به غذا، از روی شهوت است نه از روی نیاز و غریزه و لذاست که انسان باید تشخیص بدهد که از روی نیاز غذا می‌خورد ویا از روی شهوت. والسلام، و الحمدلله علی التمام... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۶ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
هدایت شده از بُرنا پِلاس
🎉 جوان و انتخاب بزرگ /اصغر طاهر زاده در این کتاب سه بحث زیر مطرح است: 1. جوان و انتخاب بزرگ در زندگی: که سعی شده است جوانان عزیز متوجه باشند چگونه می توانند در دوران جوانی انتخاب های خود را تا قیامت و ابدیّت خودشان وسعت دهند تا همواره در نشاط جوانی باقی بمانند. 2. من کو؟ : در این بحث با زبانی ساده و با مثال هایی در خور فهم جوانان، بحث مجردبودن روح مطرح شده است که مبنای بسیاری از معارف دینی است. 3. تأثیر روح در حرکات ورزشی: از آن جایی که امروز ورزش کردن یک ضرورت است و از طرفی خطر حضور انگیزه های غلط، ورزش را از نتیجه ای که شخص می تواند به دست آورد، ساقط می کند؛ در این بحث سعی شده است انگیزه های صحیح ورزش مدّ نظر قرار گیرد تا اولاً:جوانان ارادة دائمی برای ورزش کردن داشته باشند. ثانیاً: بتوانند از ورزش کردن، نتایج معنوی و روحانی ببرند. 📚
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () همه می‌دانیم که ماه رمضان ماه خاصّی است؛ امّا این خاصّ بودن دقیقاً به چه معناست؟ اغلب، اینطور شنیده‌ایم که این ماه، ماه میهمانی خداست و حتّی خواب روزه دار هم در این ماه دارای ثوابی است بسیار؛ امّا مسلّماً آنچه مهم است، کسب فهم صحیح نسبت به این نفحه خاص است که در یک ماه از دوازده ماهِ سال دمیده می‌شود تا فرصتی باشد برای اهلش، که دریافت و استفاده‌ای ویژه از آن داشته باشند. ••• استاد طاهرزاده در کتاب شریف «روزه، پریچه‌ای به عالم معنا» ضمن توضیحاتی در رابطه با ماهیت این ماه مبارک، چگونگی استفاده از آنرا تبین کرده و توصیه‌هایی به حقّْ مفید به فایده‌ای را بیان می‌کنند. همانطور که پیداست، این کتاب پیاده‌سازی سخنرانی‌های استاد است و نمی‌توان توقع داشت که مطالب، همچون کتابی نوشته شده به قلم، منظّم و به ترتیب ذکر شده باشد؛ لکن در لابه‌لای توضیحات ایشان می‌توان مطالب مفیدی یافته و در جای اصلی خود جای گزاری نمود. در این نگاره سعی داریم در حد وسع، تبیینی مختصر از مطالب کتاب داشته باشیم تا باب ورودی باشد برای مطالعه هرچه دقیقتر کتاب. ان‌شاءالله... ... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () ۱. در ماه مبارک رمضان، فضا برای دریافت فیض الهی مهیّا تر از دیگر زمان هاست؛ انسان از درون حس می‌کند که در این ماه به عالم غیب نزدیک تر است تا زمان های دیگر؛ و متوجه می شود که القائات شیطان در این ماه کمتر بر او اثر می‌کند. به عبارتی مقدّر شده است که در این ماه حجاب های عالم غیب کمرنگ تر شوند. ۲. باید التفات داشت به اینکه بهشت و جهنّم روی دیگرِ همین زندگی ماست و اگر در این ماه حسّ می‌کنیم که حال خوبی داریم و از عبادت و نیایش در این ماه لذّت می‌بریم باید بدانیم که بهشت نزدیک شده ایم. ۳. ما باید انتظارمان از روزه گرفتن را مشخّص کنیم؛ وگرنه یک ماه را گرسنگی کشیده ایم بدون اینکه هیچ گونه آورده‌ای داشته باشد. روزه آنقدر شأن بالایی دارد که باعث تولید صفتی همچون یکی از صفات الهی در انسان می‌شود. از آنجا که ما برای ساعاتی خود را از خوراکی‌ها و نوشیدنی‌ها بی نیاز می‌بینیم، صفتی همانند «غنی» در ما ایجاد می‌شود که یکی از صفات الهی است. ۴. روزه به نوعی تمرین کشتن هوس هاست که موجب احیای قلب می‌شود که به موجب آن، قابلیّت دریافت حقایق عالیه در انسان افزایش پیدا می‌کند. قلب که احیا شد، بر تمامی جوارح حکومت می‌کند و موجب جلوگیری از جولان شهوات می‌شود. ۵. گرفتن روزه باعث زیادت تضرّع می‌شود و انسان‌ها را را بیشتر به یاد نیستانی که از آن بریده شده‌اند می‌اندازد. نیستان عالم غیب... ۶. گاهی انسان می‌خواهد کار مهمی را انجام بدهد امّا نمی‌تواند زیرا تقوی و اراده‌ای ضعیف دارد. روزه باعث تقویّت اراده و تقوی می‌شود. ... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۵ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
۰۰• بــسمـ‌اللّٰہ‌الرحمـٰـن‌الرحیــم •۰۰ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ • روزه، دریٖچـه‌ای به عالـم معنـٰا • () ۷. روزه دریچه ورود افاضاتی است که با تفکّر به دست نمی‌آیند؛ باید گرسنگی کشید تا از آن طریق روح انسان تا حدودی از مادّه جدا شده و ظرفیت درک معانی والا در انسان ایجاد شود. ۸. روزه فرصت زدودن القائات منفی است؛ انسان همچنان که می‌بیند این تلقین منفی -که ممکن است از گرسنگی و تشنگی بدحال شود- از بین می‌رود و بدون آب غذا نیز می‌تواند به فعّالیّت بپردازد و مشکلی هم برایش ایجاد نشود، می‌فهمد که برخی دیگر از القائات منفی که به خود می‌کرده هم ممکن است همینقدر بی اساس بوده باشند. ۹. سلطنت وهم بر انسان، موجب می‌شود که در محاسبات خود دچار خطا شده و غیر واقعیات را واقع بپندارد؛ روزه فرصت تاخت و تاز وهم را از انسان می‌گیرد و راه تفکّر و تعقّل را برای انسان باز می‌کند. از قدیم گفته‌اند که گرسنگی و قناعت، حکمت به بار می‌آورد که روزه، یکی از مصادیق بارز آن است. ۱۰. انسان اوّلاً و بالذات متعلّق به عالم غیب است و بالعرضِ بدن خود محکوم به مادّه شده است؛ از مهمترین دست آوردهای روزه این است که نفس انسان را با منقطع کردن از توجّه به تامین خورد و خوراک برای بدن، برای دقایقی متوجّه عالم غیب می‌کند. اصلاً با روزه گرفتن روح انسان رقیق تر می‌شود و لذّت ارتباط با عالم غیب را می‌چشد. در این هنگام است که زاویه دید انسان به عالم از بُنیان تغییر می‌کند. ۱۱. البته باید توجّه داشت که روزه را باید افطار کرد، نه خراب؛ خراب کردن روزه به این معناست که انسان هرچه که امساک کرده، هنگام اذان جبران بکند و شکم خود را کاملاً سیر کند. چنین چیزی روزه را بی فایده می‌کند. نفس انسان قرار است همانند اسبی چموش بعد از سی روز رام شود و اگر بعد از افطار به همان حالت سابقِ قبل از روزه گرفتن باز گردد، هدف روزه محقق نخواهد شد. ۱۲. توجّه به این نکته نیز ضروری است که انسان هیشه از سر گرسنگی و نیاز جسمی میل به غذا پیدا نمی‌کند؛ وقت سیری، میل به غذا، از روی شهوت است نه از روی نیاز و غریزه و لذاست که انسان باید تشخیص بدهد که از روی نیاز غذا می‌خورد ویا از روی شهوت. والسلام، و الحمدلله علی التمام... م.بُـــرهان ۱۴۰۲/۰۱/۰۶ ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ نسخه pdf «کتاب روزه دریچه‌ای به عالم معنا» را از اینجا دریافت کنید.
﷽ 🔰 حیات ظاهری، حیات باطنی ✍🏻 مهدی کرامتی ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ همه انسان‌ها به حیات ظاهری خودشان توجه دارند؛ ما همه روزه از خواب برخواسته و یا به محل کارمان می‌رویم یا عازم محل تحصیلمان می‌شویم شغل برایمان «مال» و «اعتبار» به همراه می‌آورد و تحصیلات برایمان «رزومه» و «احترام» و البته آگاهی نسبت به چیزی که درباره ش درس خوانده‌ایم اما تمام اینها مربوط به بیرون است بخشی از حیات و زیست انسان که برای سایر مردم هم قابل لمس و بررسی است؛ دیگران می‌توانند با مراجعه به صفحات مجازی شما یا بررسی فعالیت‌های حرفه ای شما یا همان رزومه‌تان با شخصیت حرفه‌ای شما آشنا شوند. اما شخصیت باطنی اما حیات باطنی پنهان تر از این حرف هاست. تاریخ تمدن ویل دورانت با تمام عظمت، بیشتر مربوط به حیات ظاهری انسان است؛ بیشتر مربوط به همان تکامل ابزار تولید است و بیشتر مربوط به این است که انسانها چگونه دنیای بیرون خودشان را دگرگون کرده و چگونه کوه و درخت و دشت و جنگل و دریا را برای استفادهٔ خودشان آماده کردند. اما درون انسانها، درون این تحولات تمدنی چگونه دگرگون شده است؟ آیا به موازات تکامل حیات ظاهری انسان، حیات باطنی و درونی انسان هم اوج گرفته است؟ آیا میتوان گفت «بشر امروز» همان طور که به لحاظ فناوری و تکنولوژی قابل مقایسه با «بشر دیروز» نیست، به لحاظ ارزش روحی و آرامش و آسایش روحی، بسیار برتر از آن‌ها است؟ پاسخ سؤال نگفته پیداست. سید مرتضی آوینی دربارهٔ امام خمینی و تأثیر او بر حیات باطنی انسانها صحبت میکند به راستی، انقلاب اسلامی ایران به رهبری، ایشان توانست بر قلب و روح آحاد ملت ایران و حتی جهان اثر گذار باشد و آنان را به سمت پیشرفت‌های روحی و معنوی سوق بدهد؟ مرتضای آوینی پاسخ سؤالتان را با روایت «فتح» و آن آدم‌های آسمانی میدهند که همه خود را متحول از نفس مسیحایی روح الله خمینی میدانند. خلاصه، بگویم داستان این نوشته‌ی کوتاه، حیات باطنی بشر و رهبری آن به دست روح الله خمینی است. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
﷽ 🔰فقط روزهایی که می‌نویسم از کریستال، همین یکی را خوانده‌ام. اصلا نمی‌دانم چیز دیگری هم از او ترجمه شده یا نه، ولی همین یکی را هم که خواندم مثل آن می‌مانْد که انگار خیلی وقت است کریستال را می‌شناسم. از بس که صادقانه، بعضی چیزها که تابو به نظر می‌آمد را آشنایی زدایی می‌کرد. انگار یک نفر پیدا شده بود که برای آنچه در ذهن داشتم، ادبیات تولید می‌کرد. در یکی از بخش‌ها تحت عنوان "لذت‌های گناه‌آلود" به طرز طنّازانه‌ای از علاقه به رمان‌های ژانر می‌گوید و خواندن کارهای کانن دویل و آگاتا کریستی را قبح‌زدایی می‌کند. راستش من هم عاشق شرلوک هستم و بسیاری از آثار آرتور کانن دویل را جویده‌ام. یادم می‌آید که روزی با دوستان از جایی برمی‌گشتیم. در راه، یکی از آن طفلی‌ها همین کتابِ "فقط روزهایی که می‌نویسم" را در دست گرفته بود و گه‌گداری راجع به آن صحبت می‌کرد؛ از عمد خیلی شور نمی‌گرفت که ضایع نباشد امّا می‌فهميدم که تحت تاثیر کتاب قرار گرفته، و دوست دارد من هم نگاهی به آن بیاندازم. واقعا دوست نداشتم کتاب را بگیرم. چندیدن کتاب در صف انتظار داشتم برای خواندن. ولی در رودربایستی گرفتم. نصف شب با خودم گفتم: «حالا که کتاب را گرفتم؛ حداقل یک نگاهی به آن بیاندازم». شروع که کردم، یک نفس تا آخر خواندم. چند بار دیگر هم به بعضی قسمت‌هایش رجوع کردم. خلاصه این معرفی ملال آور، شد مقدمه‌ی آشنایی من با کریستال، نشر اطراف، جستار و ناداستان. اصلا باب جدیدی برویم گشود و برکات فراوانی حاصلم شد :) ┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄ @NafirNey
﷽ 🔰مسافر، برج، کِرم کتاب عجیبی‌ست؛ فکر کردم قرار است سه نوع مطالعه را شرح دهد و سه مدل کتاب‌خوان معرفی کند: خواننده‌ی مسافر، کتابخوانِ برج‌عاج نشین و خوره کتاب. اما اینطور نيست. این کتاب بسیار تخصصی‌ست. در واقع نویسنده، این سه استعاره و چندین زیرمجموعه‌ی آن‌ها را ریشه یابی می‌کند. مثلا می‌گوید اینکه جهان را به منزله یک کتاب در نظر گرفته اند، ریشه در کتب ۱۲ سال قبل از میلاد دارد و در کتب مقدس نیز از این استعاره استفاده شده و چنین و چنان. خلاصه که نویسنده انصافا پژوهش کرده و برای نوشتن این کتاب، زحمت فراوانی کشیده. ولی همانطور گفتم این کتاب قرار نیست انواع مطالعه یا انواع خواننده‌ها تحلیل کند، کار این کتاب چیز دیگری‌ست. خواندن این کتاب می‌تواند قوه کنجکاوی شما را ارضا کند اما آنچان به درد بخور نخواهد بود -حداقل من اینطور فکر می‌کنم. یک مورد عجیب هم به چشمم خورد که حقیقتا باعث تاسف بود؛ در قسمتی از کتاب نویسنده، "محی الدین بن عربی" را سیاح عرب قرن ۱۲ معرفی کرده(!) و یکی از سخنان او را بسیار دم دستی و سطحی توضیح داده و به حرف‌های خودش سنجاق می‌کند! از این بخش هیچ خوشم نیامد... نکته بعدی هم مدل ترجمه کتاب است. بعضی فکر می‌کنند هرچه سخت‌فهم‌تر اثری را ترجمه کنند، خفن‌تر به نظر خواهند آمد. این کتاب، مصداق بارز همین مفهوم است. جملات بلند و قر و قاطی که گه‌گاه باید روی‌شان مکث و تامل کنی که شاید متوجه سخن نویسنده شوی. همگی به لطف ترجمه درهم ورهم و شیوه نگارش مترجم. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey
. 🔰 ”یادداشت‌های این مجموعه هر یک طعمی دارد؛ بعضی‌شان مزّه‌ی قیمه‌های هیئت را می‌دهد. بعضی به قاعده‌ی یک چای ایستگاه صلواتی، سریع‌اند و داغ و دلپذیر. بعضی‌ها هم مثل لازانیای نذری می‌مانند؛ ناسازگار، سوپرایز کننده و در نهایت، لذیذ.“ 👇🏻👇🏻👇🏻 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
﷽ 🔰لازانیای نذری *معرفی مجموعه‌ی «کآشوب» ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ قاعدتا باید از جلد اول این مجموعه یعنی "کآشوب" شروع می‌کردم -کتابی که هم‌نام اصل مجموعه است. ولی از "رست‌خیز" شروع کردم چون ارزان‌تر بود! معمولا کتاب‌خوان‌ها به قیمت کتاب‌ها توجه ویژه‌ای دارند. به کتابفروشی محلّه‌مان رفته بودم که میز محرّم‌شان چشمم را گرفت. تخفیف نداشت؛ امّا بعضی از کتاب‌ها چاپ قدیم بود و ارزان‌تر. من هم "رست‌خیز" و "رهیده" (جلد اول و چهارم) را سر جمع ۸۱ هزار تومان خریدم و کیفور شدم. معمولا وقتی کتاب زیر قیمت پیدا می‌کنم این حالت به من دست می‌دهد :) یکی، دو یادداشت از مجموعه را خوانده بودم: "پاتیل‌ها را لت می‌زنم" و "عکس‌های آفتابی آقای سندرز". اولی را از اسمش می‌توان فهمید که کار «احسان عبدی‌پور» است. دومّی هم خاطره‌ای‌ست از حضور یک چشم‌رنگی بور در سفر اربعین. همیشه جای اینجور نوشته‌ها را خالی می‌دیدم؛ روایت‌هایی جزئی، خاص و صمیمی راجع به موضوعی عمومی و دست‌خورده. واقعیت یک امر کلّی و یکدست است که می‌توان آنرا از زوایای متعدد و با فیلترهای مختلف دید. روایت‌های مختلف از یک موضوع واحد حکم همین زاویه‌ و فیلتر را دارد. شاید بتوان امر کلّی را، کلّی هم روایت کرد امّا کسل‌کننده و حوصله سربر خواهد بود. اتفاقا تراکم روایت‌های جزئی، امر کلّی را در شبکه‌ی پیچیده‌ی خودش توضیح می‌دهد و کمک می‌کند که در نهایت، شفاف‌تر به ذهن بشیند. مجموعه "کآشوب" همین کار را می‌کند: وقایع مربوط به حادثه کربلا را آنقدر از چپ و راست و بالا و پایین روایت می‌کند که آخرش، انگشتِ تحیّر به دهان می‌گیری و می‌فهمی هرچه بیشتر در این واقعه‌ غور کنی، جز حیرتت نخواهد افزود. یادداشت‌های این مجموعه هر یک طعمی دارد؛ بعضی‌شان مزّه‌ی قیمه‌های هیئت را می‌دهد. بعضی به قاعده‌ی یک چای ایستگاه صلواتی، سریع‌اند و داغ و دلپذیر. بعضی‌ها هم مثل لازانیای نذری می‌مانند؛ ناسازگار، سوپرایز کننده و در نهایت، لذیذ. ✍🏻 محمّد بـُــرهـان ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey
. 🔰"نویسنده یک جوان 20 ساله‌ی کلّه‌خر بوده که یک روز همینجوری تصمیم می‌گیرد توریستی برود پاکستان! من که خودم متعلّق به آن دیارم، خیلی جگر نمی‌کنم -ما می‌گوییم جگر- که همچین کاری بکنم. در ادامه هم یک روایت خوش‌خوان از سفرش نوشته." 👇🏻👇🏻👇🏻 ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
﷽ 🔰 در دیار اقبال *معرّفی کتاب «روزنامه پاکستان» ┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ کتاب را در نمایشگاه کتاب تهران دیدم، در غرفه انتشارات سوره. چشمم را گرفت، بیشتر هم بخاطر طرح جلدش. سبز یک دست با یک «ــستان» در وسط، و دور نویسی با رسم الخط اردو. راستش می‌خواستم ببینم نویسنده دقیقا چه دیده؟ آیا توانسته آنچه من دیده‌ام را تمام و کمال تصویر کند؟ البته که پاسخ را از قبل می‌دانستم. کتاب را به ثمن‌ ۲۸۰۰۰۰ ریال خریدم -صفرها هیچ قدرتی ندارند، البته فقط برای ریال. گذاشتم تا مثلا در فرصتی مناسب بخوانم. فرصتی که هم شما می‌دانید و هم من که مفهومی موهوم است. رابطه ما -یا حداقل من- با فرصتِ مناسب، رابطه پلنگ است و ماه. چه بسیار کارها را معطل کردم، تا فرصت مناسبش پیش بیاید و نشد، که پنجه به خالی زدم و در حسرت ماه ماندم... حجم کتاب کم بود؛ آنقدر کم که وقتی وسط یک مهمانی خانوادگی آن را به شیخ -پدرم- معرّفی کردم، تا تمام شدن مهمانی همه‌اش را خوانده بود. البته او عادت دارد؛ هر کتابی را که دوست دارد، شروع به خواندش می‌کند و آهسته و پیوسته پیش می‌رود تا تمام شود. با همین روش یک دور تفسیر نمونه و المیزان را خوانده و همینطور کُتُب فقهی طویلی را که هر کسی حوصله نمی‌کند بخواند. اخیراً هم تا جلد 11 یا 12 حاشیه عروه آقای خویی را خوانده بود -تا جایی که من دیدم. اغلب، کتاب‌هایی را که آرزو دارم که بخوانم، می‌دهم او بخواند؛ بعد از نماز صبح، کوسن مبل را برمی‌دارد، می‌گذارد کنار مبل و به آن تکیه می‌دهد -چون کلّاً با مبل حال نمی‌کند امّا کوسن آن، از متکّاهای معمولی گنده‌تر است- و می‌خواند و می‌خواند... تا زمانی که سرویسش برسد. او اصلاً خود را در بازی ماه و پلنگ نمی‌اندازد و دنبال فرصت مناسب نمی‌گردد. توضیح احوالات شیخ یک نوشته‌ی جدا می‌طلبد. برگردم به کتاب (: نویسنده یک جوان 20 ساله‌ی کلّه‌خر بوده که یک روز همینجوری تصمیم می‌گیرد توریستی برود پاکستان! من که خودم متعلّق به آن دیارم، خیلی جگر نمی‌کنم -ما می‌گوییم جگر- که همچین کاری بکنم. در ادامه هم یک روایت خوش‌خوان از سفرش نوشته. بعضی چیزها را چپ و چول مطرح کرده و نظرات سیاسی خود را هم بعضاً قاطی نوشته‌ها به خورد خواننده داده؛ البته چاپ اوّل کتاب برای سال 1394 است و بعید می‌دانم که الآن که زمان زیادی گذشته بتواند از نظرات دفاع کند. جاهایی را توصیف کرده به چشم دیده‌ام؛ مثل تفتان و کویته و لاهور، و البتّه کشمیر و مظفّرآباد و پیرچناسی -هنوز هم به یادآوردنِ عظمت ارتفاعات آن منطقه، نفسم را بند می‌آورد. آزاد کشمیر همه‌اش کوه است و درّه و رود، و اصلاً زمین صاف ندارد. بافت شهری هم جوری است که انگاره شهر را پاشیده باشند روی یکی از نقّاشی‌های باب راس. خانه‌ها سه دیوار دارد و دیوار پشتی، شیب کوه است. جادّه‌ها دور کوه‌ها پیچیده‌اند، مثل مارهای گرسنه. کسی نیست که نداند منطقه‌ی کشمیر، مورد مناقشه هند و پاکستان است؛ به همین علّت به این منطقه خیلی بیشتر از دیگر جاهای پاکستان رسیدگی شده تا حاکمیّت در مقابل اقدامات دولت هند کم نیاورد. این است که خطّ تلفن و اماکان تفریحی و جادّه‌های نسبتاً خوب در کشمیر وجود دارد. وگرنه وضعیّت جادّه‌ها در مهمترین بخش‌های کشور مثل لاهور و اسلام‌آباد، تعریفی ندارد. نویسنده از چیزهایی هم گفت که کمتر راجع به آن‌ها شنیده بودم. پرفسور عبدالسلام و فرقه احمدیّه و این‌ها. جالب اینکه خودْ منطقه‌ی تحت حفاظت آن‌ها را به چشم دیده و با مرشدان این فرقه دیدار داشته. خلاصه که کتابِ کم‌حجم، جالب و خوش‌خوانی بود که خاطرات خوبی را هم برایم یادآوری کرد. پ.ن: اطّلاعات اینجانب از پاکستان، از سال 2015 -که آخرین سفرم بود به آن دیار- بروزرسانی نشده. لذا ممکن است بعضی چیزها الآن تغییر کرده باشد. ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄
﷽ 🔰ماجرا فقط این نبود از میان این ۶ جستار، به ترتیب جستار چهارم، دوّم و سوّم برایم جذّآب بودند. کتاب، تک‌جمله‌هایی که به خال می‌زنند و بسیار بسیار درستند، زیاد دارد. جستار چهارم از این نظر خیلی پُربار است. نویسنده فضای حاکم بر یک مهمانی هالیوود را ترسیم می‌کند -که در واقع نمونه‌ای‌ست در یک اشل کوچک، از فضای حاکم بر زندگی انسان‌های امروزی. بخشی از آن را که به خال می‌زند، برای‌تان بازگو می‌کنم: «وحشت از مسخرگی بر همه‌ی رفتارها و گفتارها سایه انداخته: آدم‌ها مراقبند چیزی نگویند که باعث شود احمق یا ابله به نظر بیایند. بروزش میل غریبی است به روایت کردن رویدادها همینطور که اتفاق می‌افتند؛ تلاشی برای چنگ زدن به معنایی مشترک از جهان پیرامون. در جواب جوک‌ها نمی‌خندند بلکه می‌گویند: خنده‌دار بود... خیلی بامزه بود. روایت‌های کمی تند و تیز و خارج از عرف، با عبارتِ "دختر ملوسیه، واقعا ملوسه..." خنثی می‌شوند.» ص۸۷ جستار اوّل که در باب «خوشی» بود را که اصلا متوجّه نشدم؛ احتمالا بخاطر سانسوری‌جات بیش از اندازه، و البته نحوه‌ی تعامل نویسنده با خوشی و برداشتی که از این واژه دارد. خوشی ما جهان‌سوّمی‌های قم نشین، خیلی ربطی به خوشی این بندگان خدا ندارد. بگذریم... لینک به‌خوان ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ @NafirNey