eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
106 دنبال‌کننده
498 عکس
615 ویدیو
5 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
5.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای خون اصیلت به شتک‌ها ز غدیران افشانده شرف‌ها به بلندای دلیران جاری شده از کرب و بلا آمده و آنگاه آمیخته با خون سیاووش در ایران تو اختر سرخی که به انگیزه‌ تکثیر ترکید بر آیینه خورشید ضمیران ای جوهر سرداری سرهای بریده وی اصل نمیرندگی نسل نمیران خرگاه تو می‌سوخت در اندیشه تاریخ هر بار که آتش‌زده شد بیشه شیران آن شب چه شبی بود که دیدند کواکب نظم تو پراکنده و اردوی تو ویران؟ و آن روز که با بیرقی از یک سر بی تن تا شام شدی قافله‌سالار اسیران تا باغ شقایق بشوند و بشکوفند باید که ز خون تو بنوشند کویران تا اندکی از حق سخن را بگزارند باید که به خونت بنگارند دبیران حد تو رثا نیست عزای تو حماسه‌ست ای کاسته شان تو از این معرکه‌گیران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرگ در هر حالتی تلخ است  اما من دوستتر دارم که چون از ره در اید مرگ  درشبی آرام چون شمعی شوم خاموش لیک مرگ دیگری هم هست  دردنک اما شگرف و سرکش و مغرور مرگ مردان مرگ در میدان با تپیدن های طبل و شیون شیپور با صفیر تیر و برق تشنه شمشیر غرقه در خون پیکری افتاده در زیر سم اسبان وه چه شیرین است رنج بردن  پافشردن  در ره یک ‌آرزو مردانه مردن وندر امید بزرگ خویش  با سرود زندگی بر لب  جان سپردن آه اگر باید زندگانی را به خون خویش رنگ آرزو بخشید و به خون خویش نقش صورت دلخواه زد بر پرده امید من به جان و دل پذیرا میشوم این مرگ خونین را
حمد شفایی قرائت بفرمایید برای حاج‌آقا دیانی (سردبیر برنامه سوره و معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران) که این روزها با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کنند... 🤲🏻
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شتک زده‌است به خورشید، خونِ بسیاران‌ بر آسمان که شنیده‌است از زمین باران‌؟ هرآنچه هست‌، به جز کُند و بند، خواهد سوخت‌ ز آتشی که گرفته است در گرفتاران‌ ز شعر و زمزمه‌، شوری چنان نمی‌شنوند که رطل‌های گران‌تر کشند میخواران‌ دریده شد گلوی نی‌ زنان عشق‌ نواز به نیزه‌ ها که بریدندشان ز نیزاران‌ زُباله‌ های بلا می‌ برند جوی به جوی‌ مگو که آینه جاری‌ اند جوباران‌ نسیم نیست‌، نه‌! بیم است‌، بیم‌ِ دار شدن‌ که لرزه می‌ فکند بر تن سپیداران‌ سراب امن و امان است این‌، نه امن و امان‌ که ره زده‌ است فریبش به باورِ یاران‌ کجا به سنگرس دیو و سنگبارانش‌ در آبگینه حصاری شوند هشیاران‌؟ چو چاه‌ِ ریخته آوار می‌شوم بر خویش‌ که شب رسیده و ویران‌ ترند بیماران‌ زبان به رقص درآورده چندش‌ آور و سرخ‌ پُر است چنبرِ کابوس‌ هایم از ماران‌ برای من سخن از «من‌» مگو به دلجویی‌ مگیر آینه در پیش خویش بیزاران‌ اگرچه عشق‌ِ تو باری است بردنی‌، اما به غبطه می‌نگرم در صف سبکباران‌ (ع)
هدایت شده از خلوتکده مستان
مجتهدها هم اگر مانندِ من، عاشق شوند شانه بر مُویِ سرِ معشوق، واجب می‌شود http://eitaa.com/joinchat/2857959535Cb745d2da40
و جهان داغ تو را تازه نگه‌داشته است نه! نگه‌داشته داغ تو جهان را تازه @beytolghazal
1381154029_mwtny_-_mrd_lswyty.mp3
4.47M
موطنی… موطنی الجلالُ والجمالُ والسناءُ والبهاءُ فی رُباکْ… فی رُباکْ والحیاةُ والنجاةُ والهناءُ والرجاءُ فی هواک… فی هواک هل أراکْ… هل أراکْ سالماً منعَّما وغانماً مکرَّما؟ هل أراکْ… فی علاکْ تبلغ السِّماکْ؟... تبلغ السِّماکْ؟ موطنی… موطنی.. موطنی.. موطنی الشبابُ لن یکلَّ همُّه أن تستقلَّ أو یبیدْ نستقی من الردی ولن نکون للعدی کالعبید… کالعبید لا نریدْ… لا نریدْ.. ذلَّنا المؤبَّدا وعیشَنا المنکَّدا لا نریدْ… بل نُعیدْ مجدَنا التلیدْ… مجدَنا التلیدْ موطنی… موطنی.. موطنی.. موطنی الحسامُ والیَراعُ لا الکلامُ والنزاعُ رمزُنا… رمزُنا مجدُنا وعهدُنا وواجبٌ من الوَفا یهزّنا… یهزّنا عزُّنا… عزُّنا غایةٌ تُشرِّفُ و رایةٌ تُرفرفُ یا هَناکْ فی عُلاکْ قاهراً عِداکْ… قاهراً عِداکْ موطنی… موطنی