هیچوقت نمیتونین درک کنید با گریه تست زدن و درس خوندن،
شبا کابوس دیدن و توقع زیاد اطرافیانتون،
یعنی چی، تا اینکه کنکوری بشید.
سرم درد میکنه، چشام میسوزه، فکر آینده مغزمو داره میجوعه، فردا آزمون دارم، کتابای نخوندهام جلو چشامن،
و من ؟ دلم میخواد همه چیو آتیش بزنم.
ولم کنید، میخوام برم بغلِ مامانم و فقط گریه کنم،
اونم بهم بگه غصه نخور درست میشه.
امروز بچه ها گفتن بیمارستان شهید بهشتی رو گاز زدن،
اومدم بگم برم زنگ بزنم زنعمو ببینم حال عمو که خوبه ؟ چیزیش نشده ؟
دو دیقه بعد یادم افتاد عمو خیلی وقته تو اون بیمارستان لنتی نیست :))
سلاماً على من أجبرتنا الحياة أن نمضي بدونهم، وهم في القلب اجمل حكاية.
سلام بر آنان که زندگی مجبورمان کرد بیآنها روزگار بگذرانیم، حالآنکه آنها، در قلبمان، زیباترین داستانها بودند :)