بعد از گذشت این روزا ،
یا میمیرم و همه چیز تموم میشه
یا تبدیل به یه ورژن نامیرا از خودم میشم
که دیگه هیچی نمیتونه از پا درش بیاره.
شما دوستای خودتونو از دست نمیدید
اونایی رو از دست میدید
که خودشونو جای دوست جا زدن.
مگه خواب استراحت نیست؟
مگه نمیخوابن که خستگیشون در بره؟
پس چرا من وقتی بیدار میشم خستهم؟
تو خواب آجر مینداختم بالا؟
تا میخوام باور کنم که مثل آدمایِ سابق نیستن،
زودی خودِ واقعیشونو نشون میدن و ثابت میکنن که بدتر از اونان .
فرقی نمیکنه کجا و تو چه موقعیتی باشم.
یه چیزهایی هست که تا بهشون فکر کنم،
میزنم زیر گریه.
اونايي كه باهاتون زود صميمي ميشن
رو جدي نگيريد.
به همون شدتي كه گرم شدن،
به همون شدت هم سرد ميشن .