eitaa logo
غرغریات.
172 دنبال‌کننده
273 عکس
13 ویدیو
0 فایل
همون که تنها موند، همون که تنها رفت همون که عمرتو برد، از اون، از اون چه خبر؟ https://daigo.ir/secret/41575725613. No Copy!
مشاهده در ایتا
دانلود
اگه آدم بره پیِ دلش، ممکنه بسوزه ولی هیچوقت بازنده نیست.
فکر میکنم رسیدن به تو، تنها چیزیه که تو این دنیا نیازش دارم.
میتونی با چیپس و پنیر مخمو بزنی.
چرا هیچوقت تو چنلای خودم احساس راحتی نداشتم ؟
از اینکه قبلا رفیق خودم میدونستمت، متنفرم.
غم انگیز ترین بخش رفتن آدم ها اینه که دیگه هیچ جایگزینی براشون نیست
مرگ خیلی چیز عجیبیه ، خودت دیگه نیستی و هرچیزی از تو، بیشتر از خودت، آدم‌ها رو به یادت میندازه.
‌شاید اگه برای موندنت بهم قول نداده بودی انقد اذیت نمی‌شدم.
غرغریات.
حال ما خوب خراب است به آن دست نزن :)
اینجا فقط یک هفته بود که از دستت داده بودم ولی الان چی؟ داره یک‌سال میشه، همینطوری زمانها میگذرن و یک روز میشه یک هفته و یک هفته میشه یک سال و یک سال میشه ده سال و همه بدون تو زندگی‌شونو میکنن.
بزار از اول بگم برات، بزار از اونجایی بگم که تازه سردردای لعنتیت شروع شده بودن، از اونجایی که فهمیدیم تو سرت تومور داری، اونجایی که چند بار رفتی اتاق عمل و ساعتها تو اتاق عمل موندی، از اونجایی که بعد عمل اومدی خونتون. عید بود. نمیتونستی دست و پاهاتو تکون بدی، همونجایی که خودم برات یه فیزیوتراپ خوب پیدا کردم و تو گوشیم سیوش کردم فیزیوتراپ عمو. همونجایی که زنعمو خیلی خوشحال شد، گفت این فیزیو تراپه که میاد خونمون خیلی خوبه. یادته ؟ عید دیدنی اومدیم خونتون ؟ یادته اومدم پیشت نشستم ؟ باهات حرف زدم ؟ میگفتی درد داری ولی میخندیدی، نمیتونستی غذا بخوری همش دارو دارو دارو، زنعمو ساعت داروهاتو چسبونده بود به دیوار یادش نره. یادته بهم گفتی عمو دستم درد میکنه؟ یادته یه طرف بدنت لمس شده بود؟ یادته چقد ناراحت بودی از اینکه همش رو تختی و نمیتونی راه بری؟ یادته به عزیز نگفتیم تو مریضی؟ رفتیم روستا و ما به عزیز گفتیم فقط یکم سردرد داری، عزیز همش از تو می‌پرسید میگفت چرا نیومدی، سال تحویل بیمارستان بودی به پسرات گفتی برید لباس نو بخرین. همه اومدن عید دیدنی خونه ما ولی تو نیومدی. یادته عطرین و صدرا تو خونتون شلوغ میکردن و ما دعواشون میکردیم ولی تو میگفتی بزار بچه ها بازی کنن صداشونو بشنوم؟ یادته صدرا میخواست بغلت کنه ولی قدش به تختت نمیرسید؟ یادته وقتی داشتم از خونتون بیرون میرفتم اسممو صدا کردی و بعدش بغلم کردی؟ یادته جفتمون گریه‌مون گرفت؟ یادته وقتی رفتی بیمارستان پسرت هرشب میومد پیشت می‌موند؟ یادته پرستارا نمیزاشتن بیایم دیدنت؟ یادته واسه پسرت تولد گرفتیم ولی تو رو تخت بیمارستان بودی؟ یادم نمیره که وسط تولد همه زدن زیر گریه. موقع عکس انداختن همه بغض کردن. یادته عمو روزای آخر بابام میخواست بیاد دیدنت ولی منو نیورد؟ خودش اومد؟ دیدی عمو دوماه ندیده بودمت ولی رفتی؟ دیدی آخرش تموم شدی؟ پارسال همین موقع بود عمو. ساعت چهار و نیم عصر بود. زنعمو زنگ زد به مامانم. دیگه از اون روز به بعد همه چی عوض شد. زنعمو اولین نفر به ما زنگ زد. حالا خبر رفتنت رو ما باید به همه میرسوندیم. به عمه ها زنگ زدیم به عزیز زنگ زدیم و گفتیم اون سردرد ساده بود؟ اون پسرتو از پا در آورد. همه رفتن خونه شما ولی من بودم که خونمون موندم و خود خوری کردم. من موندم و یه دنیا غم. تلفن زنگ میزد، کی بود؟ دایی. خدا عموتو بیامرزه. راستی راستی رفته بودی؟ تلفن دوباره زنگ زد. کی بود؟ خاله. خداعموتو بیامرزه. حالم بد میشد و تلفنو قطع میکردم. ساعت 4 صبح بود که برگشتن خونه. بابام صدسال پیر شده بود. برای اولین بار گریه‌شو دیدم عمو. صبح دوباره رفتن و من موندم تو خونه. ظهر دایی با لباس مشکی اومد دنبالمون که ما رو ببره بهشت معصومه. عمو؟ همه بخاطر تو مشکی پوشیده بودن؟ مگه تا همین دیروز نفس نمی‌کشیدی؟ هیچوقت یادم نمیره دیر رسیدم بهشت معصومه. هیچوقت یادم نمیره وقتی رسیدم نماز خونده بودن برات. هیچوقت یادم نمیره عمه بهم گفت دیر رسیدی خیلی دیر رسیدی، عمو رفت. هیچوقت یادم نمیره یه قطره اشکم نتونستم بریزم و بغضم جلو گلومو گرفته بود. عمو هیچوقت یادم نمیره وقتی پارچه رو از رو صورتت زدن کنار، خاله نزاشت صورتتو ببینم. گفت بزار همون صورت خندونش جلو چشات بمونه. عمو نزاشتن برای آخرین بار ببینمت، عمو چجوری یادم بره خاک ریختن رو صورتت؟ چجوری یادم بره هیچ‌کس دلش نمیخواست تنها بزارتت. چجوری یادم بره وقتی برگشتیم خونه و بابابزرگ داد زد و صدات کرد؟ چجوری صدای داد عمه رو یادم بره که گفت مهمون اومده و تو نیستی؟ چجوری پارچه های مشکی تسلیت و یادم بره؟ چجوری یادم بره 40 روز، هر روز اومدیم دیدنت و صدات کردیم ولی جوابمونو ندادی؟ اون عکسی که تو برف انداخته بودی و خندیده بودی و چجوری یادم بره؟ چجوری من تو رو یادم بره؟ چجوری یادم بره خاله ها بهم تسلیت میگفتن؟ عمو من تو رو یادم نمیره، خاطره هاتو یادم نمیره، درد کشیدناتو یادم نمیره، ولی تن صداتو داره یادم میره، لحن حرف زدنتو داره یادم میره، صدای خنده هات و داره یادم میره. یک سال؟ شوخیه؟ یک سال شد که دیگه نفس نکشیدی؟ یک سال ‌شد که دیگه ندیدمت؟ به هرکی گفتم یک‌سال شده باور نکرد. تو اولین غمم بودی عمو. اولین عزیز از دست رفته‌م بودی. اولین بار بود که بهم میگفتن خدا عموی خوبتو بیامرزه. اولین بودی عمو. اولین درد من. قربونت برم که انقد زود پرپر شدی و از پیشمون رفتی. قربونت برم که دیگه نیستی و دیگه ندارمت. قربونت برم که رفتی اون بالابالاها و دیگه ندیدمت. قربونت برم که غم رفتنت هیچوقت ولم نمیکنه عمو. قربونت برم گل پر پر شده ام :)
زنده بمون عمو، یکی بگه گلِ سرم :)