4_331081445252531377.pdf
434K
#متن_صلوات ضراب اصفهانی که عصر جمعه مستحب هست
#موکب_سلیمانی
یا حجت بن الحسن!
انا لله و انا الیه راجعون
میدانم حزن شما در سوگ مادرتان همیشگی است
و شبها خواب را از چشمان مبارکتان ربوده،
و خوشتر دارید کنار قبر مادر معتکف شوید
و اکنون حزن گلویتان را میفشارد
و شکایت به خدا میبرید، اما بر این مصیب عظیم صبر میکنید ...
مولای من!
خدا را به اسم اعظمش سوگند دهید که به حق مادر مظلومهتان، به فضل خویش از باقی ماندهی غیبت شما چشم بپوشد!
#موکب_سلیمانی
یا صاحب الزمان!
این روزها که به زیارت قبر پنهان مادرتان میروید، برای شیعیانتان بیشتر دعا کنید!
شیعیانی که آرزویشان دیدار این مزار گمشده است، بیصبرانه انتظار ظهور شما را میکشند تا بارگاه مادرتان زهرا را آن گونه که شایسته است بسازند!
#موکب_سلیمانی
رعب و وحشتى كه مهاجمين سقيفه پشت درِ خانه به راه انداخته بودند، و فريادهاى بلند و بى ادبانه اى كه سر داده بودند و قصد ورود اجبارى به خانه را داشتند، مى توانست به تنهايى باعث سقط محسن شود.
فريادِ «آتش مى زنيم»، و صداى بر زمين انداختن هيزم، و چيدن آنها با خار مغيلان كنار ديوار و درِ خانه و آتش زدن آنها، و دود و شعله هايى كه از زير در و بالاى ديوار خانه ديده مى شد، هر خانم باردارى را نگران مى كرد و به وحشت مى انداخت.
اكنون بانويى پشت در آمده كه از يك سو رحلت پدر مهربانى چون پيامبر صلى اللَّه عليه و آله بار عظيمى از غم بر قلب او نشانده، و از سوى ديگر جفاى مردم در حق شوهر مظلومش دل او را سخت آزرده است.
و احساس مى كند مهاجمين قصد ورود به خانه را دارند و در وضعيت فوق العاده خطرناكى قرار گرفته است. لذا با تمام وجود در را گرفته تا باز نشود.
آتش به چوب در گرفته و شعله ها به صورت او اصابت مى كند. در صاف نيست! چوبهاى ناهموار دارد، ميخ دارد، داغ شده است! بانويى كه محسن عليه السلام همراه اوست چگونه بايد مواظب فرزندش باشد؟!در را با لگد مى شكنند و صداى وحشتناكى ايجاد مى شود، و در به روى بانو مى افتد. درياى عصمت و حيا با مهاجمين بى حيا رو به رو مى شود. بر دستش تازيانه مى زنند تا در را رها كند.
#موکب_سلیمانی