eitaa logo
🌷نغمه های فاطمیون🌷
113 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
1.6هزار ویدیو
266 فایل
🔴 آدرس ما 🔴 🌷نغمه های فاطمیون🌷 https://eitaa.com/Nagmahyefatamion 🧕کودکان آمر🙎‍♂️ @Koodakan_Amer 🌱تسنیم هدایت 🌱 https://eitaa.com/Tasnimhadayt 🔹ارتباط با خادم کانال و دریافت لینک گروه 👇👇 @Goleyas6111
مشاهده در ایتا
دانلود
دختر شینا خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید ستار ابراهیمی از شهدای برجسته استان همدان قسمت : ۱ تا ۵ با ما همراه باشید . ┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓ @Nagmahyefatamion ┗━━━🌷🌷━━ 🌷نغمه های فاطمیون
کتاب دختر شینا «دختر شینا»، روایت خاطرات قدم‌خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید ستار ابراهیمی از شهدای برجسته استان همدان است که در عملیات والفجر ۸ به شهادت رسید به قلم بهناز ضرابی‎زاده (۱۳۴۷) است. قدم خیر محمدی کنعان (۱۳۴۱)، راوی کتاب، در ۱۴ سالگی با ستار (صمد) ابراهیمی ‌هژیر ازدواج می‌کند و صاحب پنج فرزند می‌شود. در بیست و چهار سالگی شوهرش را در جنگ از دست می‌دهد و از آن زمان و با وجود ۵ فرزند، ازدواج نکرد و به تنهایی فرزندانش را بزرگ کرد. بهناز ضرابی‌زاده که نگارش این اثر را برعهده داشته، درباره شخصیت راوی کتاب می‌نویسد:« این موضوع برای من بسیار تامل برانگیز بود، زنی که در روستا زندگی می‌کرد به فضای شهر آمده و به تنهایی در اوج جوانی، تمام هم و غمش بزرگ کردن فرزندانش شده بود. بنابراین تصمیم گرفتم درباره فراز و نشیب‌های زندگی این زن با او مصاحبه کنم». این داستان نویس درباره عنوان کتاب «دختر شینا» می‌نویسد: «همه درباره این عنوان از من سوال می‌کنند که «شینا» به چه معناست؟ یک اتفاق خاص باعث انتخاب این عنوان برای کتاب شده که راز آن با خواندن کتاب برای مخاطب آشکار می‌شود، چرا که هر زن و مرد جوانی باید این خاطرات جذاب را بخواند». در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «... داشتم از پله‌های بلند و بسیاری که از ایوان آغاز می‌شد و به حیاط ختم می‌شد، پایین می‌آمدم که یک‌دفعه پسر جوانی روبه‌رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می‌شنیدم که داشت از سینه‌ام خارج می‌زد. آن‌قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آن‌جا هم یک‌نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن‌ برادرم، خدیجه،‌داشت از چاه آب می‌کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بودم، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!» کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او بسیار راحت و خودمانی بودم. او از همه‌ زن ‌برادرهایم به من نزدیک‌تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده!». «دختر شینا» به عنوان کتاب سال شانزدهمین دوره جایزه کتاب سال دفاع مقدس برگزیده شد.
‍ 🌷 – قسمت 1⃣ ✅ پدرم مریض بود. می‌گفتند به بیماری خیلی سختی مبتلا شده است. من که به دنیا آمدم، حالش خوب خوب شد. همه فامیل و دوست و آشنا تولد من را باعث سلامتی و بهبودی پدر می‌دانستند. عمویم به وجد آمده بود و می‌گفت: « چه بچه خوش قدمی! اصلاً اسمش را بگذارید، قدم خیر. » آخرین بچه پدر و مادرم بودم. قبل از من، دو دختر و چهار پسر به دنیا آمده بودند، که همه یا خیلی بزرگتر از من بودند و یا ازدواج کرده، سر خانه و زندگی خودشان رفته بودند. به همین خاطر، من شدم عزیزکردﺓ پدر و مادرم؛ مخصوصاً پدرم. ما در یکی از روستاهای رزن زندگی می‌کردیم. زندگی کردن در روستای خوش آب و هوا و زیبای قایش برایم لذت‌بخش بود. دورتادور خانه‌های روستایی را زمین‌های کشاورزی بزرگی احاطه کرده بود؛ زمین‌های گندم و جو، تاکستان‌های انگور. از صبح تا عصر با دخترهای قد و نیم‌قد همسایه توی کوچه‌های باریک و خاکی روستا می‌دویدیم. بی‌هیچ غصه‌ای می‌خندیدیم و بازی می‌کردیم. عصرها دم غروب با عروسک‌هایی که خودمان با پارچه و کاموا درست کرده بودیم، می‌رفتیم روی پشت‌بام خانة ما. تمام عروسک‌ها و اسباب‌بازی‌هایم را توی دامنم می‌ریختم، از پله‌های بلند نردبان بالا می‌رفتیم و تا شب می‌نشستیم روی پشت‌بام و خاله‌بازی می‌کردیم. 🔰ادامه دارد....🔰 👈
‍ 🌷 – قسمت 2⃣ ✅ بچه‌ها دلشان برای اسباب‌بازی‌های من غنج می‌رفت؛ اسباب‌بازی‌هایی که پدرم از شهر برایم می‌خرید. می‌گذاشتم بچه‌ها هر چقدر دوست دارند با آن‌ها بازی کنند. شب، وقتی ستاره‌ها همة آسمان را پر می‌کردند، بچه‌ها یکی‌یکی از روی پشت‌بام‌ها می‌دویدند و به خانه‌هایشان ‌می‌رفتند؛ اما من می‌نشستم و با اسباب‌بازی‌ها و عروسک‌هایم بازی می‌کردم. گاهی که خسته می‌شدم، دراز می‌کشیدم و به ستاره‌های نقره‌ای که از توی آسمان تاریک به من چشمک می‌زدند، نگاه می‌کردم. وقتی همه‌جا کاملاً تاریک می‌شد و هوا رو به خنکی می‌رفت، مادرم می‌آمد دنبالم. بغلم می‌کرد. ناز و نوازشم می‌کرد و از پشت‌بام مرا می‌آورد پایین. شامم را می‌داد. رختخوابم را می‌انداخت. دستش را زیر سرم می‌گذاشت. برایم لالایی می‌خواند. آن‌قدر موهایم را نوازش می‌کرد، تا خوابم می‌برد. بعد خودش بلند می‌شد و می‌رفت سراغ کارهایش. خمیرها را چونه می‌گرفت. آن‌ها را توی سینی می‌چید تا صبح با آن‌ها برای صبحانه نان بپزد. صبح زود با بوی هیزم سوخته و نان تازه از خواب بیدار می‌شدم. نسیم روی صورتم می‌نشست. می‌دویدم و صورتم را با آب خنکی که صبح زود مادر از چاه بیرون کشیده بود، می‌شستم و بعد می‌رفتم روی پای پدر می‌نشستم. همیشه موقع صبحانه جایم روی پای پدرم بود. او با مهربانی برایم لقمه می‌گرفت و توی دهانم می‌گذاشت و موهایم را می‌بوسید. پدرم چوبدار بود. کارش این بود که ماهی یک‌بار از روستاهای اطراف گوسفند می‌خرید و به تهران و شهرهای اطراف می‌برد و می‌فروخت. از این راه درآمد خوبی به دست می‌آورد. در هر معامله یک کامیون گوسفند خرید و فروش می‌کرد. در این سفرها بود که برایم اسباب‌بازی و عروسک‌های جورواجور می‌خرید. 🔰ادامه دارد.... 👈
‍ 🌷 – قسمت 3⃣ ✅ روزهایی که پدرم برای معامله به سفر می‌رفت، بدترین روزهای عمرم بود. آن‌قدر گریه می‌کردم و اشک می‌ریختم که چشم‌هایم مثل دوتا کاسه خون می‌شد. پدرم بغلم می‌کرد. تندتند می‌بوسیدم و می‌گفت: « اگر گریه نکنی و دختر خوبی باشی، هرچه بخواهی برایت می‌خرم. » با این وعده و وعیدها، خام می‌شدم و به رفتن پدر رضایت می‌دادم. تازه آن‌وقت بود که سفارش‌هایم شروع می‌شد. می‌گفتم: « حاج‌آقا! عروسک می‌خواهم؛ از آن عروسک‌هایی که موهای بلند دارند با چشم‌های آبی. از آن‌هایی که چشم‌هایشان باز و بسته می‌شود. النگو هم می‌خواهم. برایم دمپایی انگشتی هم بخر. از آن صندل‌های پاشنه‌چوبی که وقتی راه می‌روی تق‌تق صدا می‌کنند. بشقاب و قابلمة اسباب‌بازی هم می‌خواهم. » پدر مرا می‌بوسید و می‌گفت: « می‌خرم. می‌خرم. فقط تو دختر خوبی باش. گریه نکن. برای حاج‌آقایت بخند. حاج‌آقا همه چیز برایت می‌خرد. » من گریه نمی‌کردم؛ اما برای پدر هم نمی‌خندیدم. از این‌که مجبور بودم او را دو سه روز نبینم، ناراحت بودم. از تنهایی بدم می‌آمد. دوست داشتم پدرم روز و شب پیشم باشد. همة اهل روستا هم از علاقة من به پدرم باخبر بودند. گاهی که با مادرم به سر چشمه می‌رفتیم تا آب بیاوریم یا مادرم لباس‌ها را بشوید، زن‌ها سربه‌سرم می‌گذاشتند و می‌گفتند: « قدم! تو به کی شوهر 💍می‌کنی؟! » می‌گفتم: « به حاج‌آقایم. » می‌گفتند: « حاج‌آقا که پدرت است! » می‌گفتم: « نه، حاج‌آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم می‌خرد. »   🔰ادامه 👈
‍ 🌷 – قسمت 4⃣ ✅ ....می‌گفتند: « حاج‌آقا که پدرت است! » می‌گفتم: « نه، حاج‌آقا شوهرم است. هر چه بخواهم، برایم می‌خرد. » بچه بودم و معنی این حرف‌ها را نمی‌فهمیدم. زن‌ها می‌خندیدند و درگوشی چیز‌هایی به هم می‌گفتند و به لباس‌های داخل تشت چنگ ‌می‌زدند. تا پدرم برود و برگردد، روزها برایم یک سال طول می‌کشید. مادرم از صبح تا شب کار داشت. از بی‌کاری حوصله‌ام سر می‌رفت. بهانه می‌گرفتم و می‌گفتم: « به من کار بده، خسته شدم. » مادرم همانطور که به کارهایش می‌رسید، می‌گفت:« تو بخور و بخواب. به وقتش آن‌قدر کار کنی که خسته شوی. حاج‌آقا سپرده، نگذارم دست به سیاه و سفید بزنی. » دلم نمی‌خواست بخورم و بخوابم؛ اما انگار کار دیگری نداشتم. خواهرهایم به صدا درآمده بودند. می‌گفتند: « مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی کرده‌ای. چقدر پیِ دل او بالا می‌روی. چرا که ما بچه بودیم،  با ما این‌طور رفتار نمی‌کردید؟!» با تمام توجه‌ای که پدر و مادرم به من داشتند، نتوانستم آن‌ها را راضی کنم تا به مدرسه بروم. پدرم می‌گفت: « مدرسه به درد دخترها نمی‌خورد. » معلم مدرسه مرد جوانی بود. کلاس‌ها هم مختلط بودند. مادرم می‌گفت: « همین مانده که بروی مدرسه، کنار پسرها بنشینی و مرد نامحرم به تو درس بدهد. » اما من عاشق مدرسه بودم. می‌دانستم پدرم طاقت گریة مرا ندارد. به همین‌خاطر، صبح تا شب گریه می‌کردم و به التماس می‌گفتم: «حاج‌آقا! تو را به خدا بگذار بروم مدرسه. » پدرم طاقت دیدن گریة مرا نداشت، می‌گفت: « باشد. تو گریه نکن، من فردا می‌فرستم با مادرت به مدرسه بروی. » من هم همیشه فکر می‌کردم پدرم راست می‌گوید. 🔰ادامه دارد 👈
‍ 🌷 – قسمت 5⃣ ✅ ... پدرم طاقت دیدن گریة مرا نداشت، می‌گفت: « باشد. تو گریه نکن، من فردا می‌فرستم با مادرت به مدرسه بروی. » من هم همیشه فکر می‌کردم پدرم راست می‌گوید. آن شب را با شوق و ذوق به رختخواب می‌رفتم. تا صبح خوابم نمی‌برد؛ اما همین که صبح می‌شد و از مادرم می‌خواستم مرا به مدرسه ببرد، پدرم می‌آمد و با هزار دوز و کلک سرم را شیره می‌مالید و باز وعده و وعید می‌داد که امروز کار داریم؛ اما فردا حتماً می‌رویم مدرسه. آخرش هم آرزو به دلم ماند و به مدرسه نرفتم. نه ساله شده بودم. مادرم نماز خواندن را یادم داد. ماه رمضان آن سال روزه گرفتم، روزهای اول برایم خیلی سخت بود، اما روزه گرفتن را دوست داشتم. با چه ذوق و شوقی سحرها بیدار می‌شدم، سحری می‌خوردم و روزه می‌گرفتم. بعد از ماه رمضان، پدرم دستم را گرفت و مرا برد به مغازة پسرعمویش که بقالی داشت. بعد از سلام و احوال‌پرسی گفت: « آمده‌ام برای دخترم جایزه بخرم. آخر، قدم امسال نه ساله شده و تمام روزه‌هایش را گرفته. » پسرعموی پدرم یک چادر سفید که گل‌های ریز و قشنگ صورتی داشت از لابه‌لای پارچه‌های ته مغازه بیرون آورد و داد به پدرم. پدرم چادر را باز کرد و آن را روی سرم انداخت. چادر درست اندازه‌ام بود. انگار آن را برای من دوخته بودند. از خوشحالی می‌خواستم پرواز کنم. پدرم خدید و گفت: « قدم جان! از امروز باید جلوی نامحرم چادر سرت کنی، باشد بابا جان. » آن روز وقتی به خانه رفتم، معنی محرم و نامحرم را از مادرم پرسیدم. همین که کسی به خانه‌مان می‌آمد، می‌دویدم و از مادرم می‌پرسیدم: « این آقا محرم است یا نامحرم؟! » بعضی وقت‌ها مادرم از دستم کلافه می‌شد. به خاطر همین، هر مردی به خانه‌مان می‌آمد، می‌دویدم و چادرم را سرم می‌کردم. دیگر محرم و نامحرم برایم معنی نداشت. حتی جلوی برادرهایم هم چادر سر می‌کردم. 🔰ادامه دارد.... 👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
باسلام لینک گروه پیوند آسمانی ویژه ی ازدواج دائم جوانان پاک مفارفه از ما به خانواده های محترم تحقیقات و اعلام نظر با شما خانواده های عزیز https://eitaa.com/joinchat/1034485795Ccbecbd4d01 ❤️❤️❤️ ❤️❤️❤️ تولد •┈┈••✾•💐🌸💐•✾••┈┈• ☀️ رشته تحصيلي و مقطع: ☀️ شغل: ☀️ حدود درآمد ماهیانه: ☀️استان محل زندگی: ☀️شهر محل زندگی: ☀️شهر محل تولد : ☀️ قومیت/اصالت: ☀️ نوع پوشش: ☀️پایبندی به نماز و روزه: ☀️ اعتقادات مذهبی: ☀️اعتقاد به حجاب بانوان: ☀️نوع پوشش دلخواه برای همسر: ☀️اهل سیگار یا قلیان: ☀️پذیرش فرد سیگاری یا قلیانی: ☀️ ویژگیها و روحیات اخلاقی: ☀️قد: ☀️وزن: ☀️رنگ چشم: ☀️رنگ پوست: ☀️ شغل فعلی یا سابق پدر: ☀️ شغل فعلی یا سابق مادر: ☀️ خواهران و برادران: ☀️ وضعیت مالی: ☀️ تجربه ازدواج قبلی: ☀️فرزند داريد؟ ☀️ علایق و سرگرمیهای اوقات فراغت: ☀️اهداف و برنامه های زندگی: ☀️معیارهای انتخاب همسر به ترتیب اولویت: ☀️ انتظارات و توقعات از همسر: ☀️ محدوده سنی مورد پذیرش برای همسر: ☀️ مایل به ازدواج با فردی که طلاق گرفته اند: ☀️ مایل به ازدواج با فردی که همسر ایشان مرحوم شده اند: ☀️ شهرهایی که بعد از ازدواج مایل به سکونت هستید: ☀️با چه کسانی هرگز ازدواج نمیکنید: 🔹نکته و حرفی که فکر میکنید گفتنش لازمه: ✨✨✨✨✨✨✨✨✨ نام و نام خانوادگی : ایدی: شماره تماس شخص شماره تماس معرف •┈┈••✾•💞🌸💞•✾••┈┈• فرم پرکنید و برای این آیدی ↙️ @moebolhosein ↘️ ارسال کنید.
🌹اول نیت کنید بعد انتخاب کنید🌹 ♥️بعد ببین شهید انتخاب شده ات چه کلام و مسیری رو برات بازمیکنه♥️ 1⃣:🌸https://digipostal.ir/cdpyeku 2⃣:🌸 https://digipostal.ir/cezrjuy 3⃣:🌸https://digipostal.ir/c7xyhkp 4⃣:🌸 https://digipostal.ir/ci8mse0 5⃣:🌸https://digipostal.ir/cyhxo3x 6⃣:🌸https://digipostal.ir/cgyuw6q 6⃣:🌸https://digipostal.ir/cgyuw6q 7⃣:🌸 https://digipostal.ir/cpq96w8 8⃣:🌸https://digipostal.ir/c7gf1c8 9⃣:🌸https://digipostal.ir/ctft0ru 1⃣0⃣🌸https://digipostal.ir/crmy01v🌸 التـماس دعاۍ ویژه 🍃
⚜ رسول‌ الله‌ (ص) میفرمایند: 🍃 النَّاسُ نِيَامٌ فَإذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا مردمی كه‌ در اين‌ دنيا زندگی میكنند همه‌ خوابند وقتی بميرند تازه‌ بيدار ميشوند؛ پس‌ عالم‌ برزخ‌ نسبت به دنیا، عالم‌ بيداری است، ولی خود همين‌ عالم‌ برزخ‌ نسبت‌ به‌ قيامت، عالم خواب‌ است‌؛ 🔶زيرا‌ بيداری واقعی در قیامت است‌، 🔸در عالم‌ برزخ،‌ حيات‌ و علم‌ و فهم و ادراک و قدرت‌ به‌ مراتب‌ از دنيا قویتر و از عالم‌ قيامت‌ ضعيف‌تر است 🔸پس‌ برزخ نسبت‌ به‌ دنيا در حكم‌ عالم‌ بيداري نسبت به خواب‌ است‌ و نسبت‌ به‌ قيامت‌ در حكم‌ عالم‌ خواب‌ است‌. 📚 معادشناسی ج ۳ ص ۲۱ 💯 @karballa_ir 🔙
🔴 فواید گوش كردن به 💠شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار میدهد . ☀️پیامبر اكرم (ص) میفرماید : همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمیشنوند مگر اذان 💠شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو میکند . ☀️ امام على (ع)میفرماید : كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید 💠شنیدن اذان انسان را سعادتمند میكند . ☀️پیامبراكرم (ص) میفرماید : كسى كه صداى اذان رابشنود و به آن روى آورد ، نزد خداوند از سعادتمندان است 💠شنیدن اذان سبب دورى شیطان میشود . ☀️رسول اكرم (ص) میفرماید : شیطان وقتى نداى اذان را میشنود فرار میکند ☀️امام باقر (ع) فرمود : رسول خدا (ص) هنگامي که اذان موذّن را ميشنيد ، آنچه را موذّن ميگفت تکرار ميکرد 📚میزان‌الحكمه‌ج۱،ص۸۲،وج۱ص۸۴ @bynolharamyn
🍬 فضائل 🍬 🦋 عن سليمان الجعفري: سُئِلَ أبُو الحَسَنِ عليه السلام: أيُّ آيَةٍ أعظَمُ في كِتابِ اللّهِ؟ فَقالَ: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ». 🦋 سليمان جعفرى: از ابو الحسن [امام كاظم يا امام رضا عليهما السلام] سؤال شد: باعظمت ‏ترين آيه در كتاب خدا، كدام آيه است؟ فرمود: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ». 📚 بحار الأنوار، ج ۹۲ ، ص ۲۳۸.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مبنای دشمنی در انقلاب ما چیه؟ چرا ما با بعضی کشورها دشمن هستیم؟ هر کافری الزاما دشمن ما نیست ممکنه یه شیعه معمم نماز شب خون هم دشمن باشه @AntiBBC 🌺🍃 @ShahidMohammadHasanGhasemi
‍ ✍🏻حضرت صاحب الزمان ( عج ) : به شیعیان و دوستان ما بگویید که خدا را به حق عمه ام حضرت زینب (س) قسم دهند که فرج مرا نزدیک گرداند✋🤚 🎋🌙🎋🌙🎋🌙🎋 ♡ منتظران ❣﷽❣دعای فرج و سلامتی ولیـــ؏ــصر ؏ــج ❄اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🍂يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ 🍃يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ ❄يامَوْلانا ياصاحِبَ الزَّمانِ 🍂الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 🍃اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ❄السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 🍂الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🍃يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرین. 🎋🌙🎋🌙🎋🌙🎋 🍃اًلٓلًهُم 🍂صّل 🍃عٗلٌئ 🍂مُحْمۤد 🍃ۋًاُل 🍂مّحُمْد 🍃اٍل٘لٗهٌم 🍂ص٘ل 🍃عٍلۤئ 🍂مًحٓمٌد 🍃ۈُال 🍂محّمۤدْ اَلٍل٘هٍم كن🍃ل٘ۆٍلِيًك أٓلٌحٗجّه إۤپن أْلۤحٓسٌن صٗلٌـۏۤأْتـِكَ🍂عۤلًيَه ٷِعُلّۍ آٌب٘آئٍه فِي هٌذٗه إلٌســ٘إْعۤــه🍃 ۏًفـٓي كِـل سُإّعۤه ۄ٘لٍيِاًَ ؤٗحٌا٘فٍظۤاً ؤًقآئٌداًُ🍂ۆنُاّصۤړ٘اً ۄٍدلِيَلٗاً وٍع٘يٍنٓا حتى تسٓكنٌهُُ اّړۤضْكٍَ🍃طِۈَعّا ۈُتّمۤتْعٍهُِ فَيّهٌا طٗۈٌي٘لْاًۤ بًړٓحٍمِتَك ېّاِأَرّح٘م🍂الٗرٍا٘حمٍيٓنً 🍃اٍل٘لٗهٌم 🍂ص٘ل 🍃عٍلۤئ 🍂مًحٓمٌد 🍃ۈُال 🍂محّمۤدْ 🍃وَعجٍل 🍂فَرَجَهُم 🌹🍃 🍃🌹ا 🍃 🌹 🍃ا 🌹 اٰٖلٰٖمٰٖٖهٰٖدٰٖيٰٖٖ 🌹ا 🍃 اٰٖلٰٖمٰٖوٰٖعٰٖوٰٖدٰٖ 🍃 ا 🌹 🌹ا 🍃 🍃ا 🌹 ا 🎋💫🎋💫🎋💫🎋
🔈▫️بسم الله الرحمن الرحیم▫️ نماز روز یکشنبه ذی العقده نماز یکشنبه ماه ذیقعده را از دست ندهیم و دوستان خود را نیز در آن شریک کنیم. یکی از اعمالی که بسیار در سیره بزرگان به آن تأکید شده است، نماز توبه یکشنبه های ماه ذیقعده میباشد (که البته در مابقی ایام سال نیز به نیت رجاء وارد شده است ولی در یکشنبه های این ماه بسیار مورد توجه میباشد). این نماز یکی از دستوراتی است که تمام علمای اخلاق به آن اهتمام ویژه داشتند و تمام برنامه ها و چله های عبادی خود را با آن آغاز میکردند. نحوه انجام نماز: در روز یکشنبه ماه ذیقعده غسل (با نیت توبه) انجام میشود. سپس 4 رکعت نماز (دو تا دورکعت) با نیت نماز توبه یکشنبه ماه ذیقعده خوانده میشود. در هر رکعت بعد از حمد، سه مرتبه توحید و یک مرتبه معوذتین (ناس و فلق) خوانده میشود. بعد از سلام نماز دوم، هفتاد مرتبه استغفار گفته میشود و در انتها ذکر "لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم" خوانده میشود. (در دستور بعضی از بزرگان تعداد هفت بار برای ذکر 🔷"لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم"🔷 نقل شده است که به نظر صحیح تر می آید) و در انتها گفته میشود: 🔶يَا عَزِيزُ يَا غَفَّار اِغفِرلِی ذُنُوبِی وَ ذُنُوبَ جَمِيعِ المُؤمِنيِنَ وَ المُؤمِنَات، فَاِنَّهُ لاَ يَغفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنت🔶 نکته جالب در خصوص این نماز بحث حق الناس میباشد که در توضیح نماز آمده است در روز قیامت خصماء از او راضی میشوند. (انسان باید در جهت برآورده کردن حق الناس تلاش خود را انجام دهد و اگر فرد را پیدا نکرد یا احتمال مفسده ای داد، از طرف آن شخص صدقه دهد یا استغفار کند یا... ولی گاهی ممکن است حق الناسی نادانسته بر گردن انسان باشد که این نماز کمک میکند در روز قیامت آن فرد از انسان بگذرد.) التماس دعا 🔚دستور نماز رو با دوستانتون و سایر گروه ها نیز به اشتراک بگذارید که همه از برکات این نماز بهره مند شوند.
علی علیه السلام 🔹جلسه : ۱ سرکار با ما همراه باشید . ┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓ @Nagmahyefatamion ┗━━━🌷🌷━━ 🌷نغمه های فاطمیون
۱ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و صلی علی جمیع الانبیاء و المرسلین لا سیما خاتم الانبیاء و خاتم الاوصیاء علیهما افضل صلواة المصلین با عرض سلام خدمت همه دوستان عزیز ان شا الله از امروز قصد داریم در مورد ر ولایت صحبت کنیم . بحث امروز گروه رو تقدیم میکنم به ساحت مقدس امام جعفر صادق ع ان شا الله دستمان را بگیرند در دنیا وآخرت🌹 شهادت امام جعفر صادق را به همه ی شیعیان آن حضرت تسلیت عرض میکنیم تقریبا ثلث قرآن راجع ولایت است گفتم که قرآن به ما ولایت میدهد چنانچه ولایت هم به ما قرآن میدهد . در قرآن آمد که پیغمبر اکرم مبعوث شد که امیر المومنین را نسب به خلافت کند نصب به خلافت کرد آیه آمد که دین تمام شد . دین ناقص تام شد . بعدش قرآن سفارش میکند خیال نکن این اجر برای من است امر برای خودت است ودر آیه ی دیگر هم می فرماید راه رسیدن به خدا محبت اهل بیت است .اگر کسی بهشت بخواهد میخواهد به خدا برسد .اگر کسی میخواهد آدم شود باید از راهش برود راهش چیست ؟ انا مدینه العلم وعلی بابها 🌺 صراط مستقیم یعنی ولایت یعنی خدایا من شیعه هستم ،این شیعه گری مرا تو پایدار بدار تا دم مرگم بتوانم این شیعه گری را ببرم .خدایا مرا نگاه بدار در این راه مستقیم در این راه ولایت من بتوانم ولایت را با خودم ببرم الهی آمین ولایت شناسی ،امام شناسی یکی از واجبات بزرگ در اسلام است . به اندازه ای که پیغمبر اکرم فرموده است اگر کسی ولایت را نشناسد امام زمان خود را نشناخته این مسلمان نمیمردبلکه ،آنکه امام قبول ندارد امام زمان خود را نشناخته است مردن او مردن جاهلیت است (من مات ولم یعرف امام زمان مات میته جاهلیه)در بعضی اوقات هم می فرمود( مات میته کفرا ونفاق)ان که امام زمان خود را نشناخته است میمیرد غیر مسلمان می میرد. می میرد مثل منافقین مثل کفار وروز قیامت محشور میشود ائمه طاهرین هم روی این امام شناسی فوق العاده اهمیت دادند ویکی از پایه های اسلام را همین امام شناسی ،محبت به امام ع قرار دادند .فرمودند پایه های اسلام پنج چیز است یکی نماز ،یکی روزه ،یکی زکات،یکی حج .پنجم هم ولایت و فرموده است که هیچ چیزی به اندازه ی ولایت اهمیت ندارد . باز هم بالاتر از روزه و زکات و حج بالاتر ولایت و روی این ولایت پافشاری شده است . اگر یکی از ماهاروح نداشته باشیم مرده ایم اگر هم اسلام ولایت نداشته باشد مرده است .لذا اهل دل مثال میزنند میگویند که نماز بدون طهارت پوچ است وولایت وضوی نماز است .غسل نماز است .طهارت نماز است اگر از ما بپرسند طهارت اسلام چیه باید بگیم ولایت لذا اصل ولایت از اصول دین است . محبت اهل بیت از فروع دین است . که قرآن روی محبت اهل بیت پافشاری کرده است بگو که مزد رسالت از شما نمیخواهم اما یک چیز میخوام و جدی میخواهم محبت اهل بیت،یعنی تا سر حد علی را دوست داشتن زهرا را دوست داشتن حسن و حسین را دوست داشتن است . پس باید مراد از این ولایت محبت اینها باشد لذا اصل ولایت از اصول دین ،و محبت به اهل بیت از فروع دین ،آن را که دوستی علی نیست کافر است آن کسی که ولایت را قبول ندارد مثل کسی است که یک مرده بدون روح را بخواهد احترام بگذارد ولایت یعنی روح اسلام وقتی ولایت بنا شد اسلام مرده است .که قرآن می فرماید. یا رسول الله اگر تبلیغ ولایت نکنی اگر ولایت را به مردم نشناسانی اورا نصب به خلافت نکنی هیچ کار نکرده ای یعنی اسلام منهای ولایت یک فرد بدون روح است . یعنی پیغمبر اسلام با روایت ثقلین بیش از هزار مرتبه سفارش به ولایت کرده است .همان روز اول که میخواستن اظهار رسالت کنند گفتند اسلام ولایت ،ولایت اسلام ،دم مرگ هم فرمودند اسلام ،ولایت ،ولایت اسلام ،قرآن عترت ،عترت قرآن، و همه ی ما میدانیم فروع دین را ده چیز قرار دادند همان وقتی که بچه بودیم پدر مادر ما به ما می گفتند که فروع دین ده چیز ونهی از آنها تولی و تبری است . نعمت الان دیگر به سر حد کمال رسید وبالاخره دین مرضی خدا نبود با نصب امیر المومنین به خلافت مرضی خدا شد . امیر المومنین شد خلیفه وبعد از آن یک آیه دیگر آمد آن آیه هم خیلی مهم است . الیوم تاس الذین کفروا من دینکم وفلا تخشون و خسرن آی مسلمان چون اسلام تمام شد رئیس پیدا کرد حکومتی که اسلام دارد رئیس آن امام شد دیگر از دشمن نترسید . دیگر دشمن مایوس شد از اینکه بتواند ضربه به اسلام بزند با نصب امیر المومنین به خلافت. ان شا الله ادامه ی بحث در جلسه ی آینده اللهم اغفر المومنین 🤲 واغضب علی الکافرین 🤲 و الحمد لله رب العالمین🤲 التماس دعا خدا نگهدار✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ اعوذ با الله من الشیطان الرحیم بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 اللهم عرِّفْنی نَفْسَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی نَفْسَکَ لَمْ اَعْرِفْ رَسُولَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی رَسُولَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی رَسُولَکَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنی حُجَّتَکَ فَاِنَّکَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دینی »   🌸🌸🍃🍃🍃🌸🌸🌸🍃🍃🍃 با عرض سلام خدمت دوستداران حضرت علی ع جلسه ی دوم بحث ولایت حضرت امیر المومنین علیه السلام در خدمت دوستان هستم . 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 همانطور که جلسه قبل گفته شد اینکه باطن دین ولایت حضرت علی است. در غدیر دین پیامبرباید با ولایت امیر المومنین کامل میشد و اگر غدیر نبود دین ناقص بود 🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹 هرچه که در اسلام وجود دارد ظاهر دین است . که بین همه مشترک است حتی داعش و منافقین هم دم از خدا و پیغمبر میزنند. و تنها چیزی که مومن را از منافق جدا میکند .ولایت حضرت امیر المومنین علی علیه السلام است. 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹 در اهمیت ولایت امیرالمومنین باید گفت . که امامت ولایت مهمترین رکن اسلام محسوب میشود . و آیه تبلیغ یکی از دلایل این حرف است . ولایت امیر المومنین از اصول و فروع دین مهمتر است . 🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹 پیامدهای ولایت پذیری 1ـ برخورداری از بهترین پاداش: امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: برای ما نسبت به مردم حق اطاعت و ولایت است و برای مردم نسبت به خدای سبحان برترین پاداش ها است.» هر گاه مۆمن به برادرش تهمت بزند ایمان در قلبش از بین می رود همان گونه که نمک در آب ناپدید می شود. 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹 پذیرش ولایت سبب می شود که انسان هیچ گاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق اند، و اساسا این اهل بیت(علیهم السلام) هستند که راه حق را مشخص می سازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن می کنند 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹🌹 2. شایستگی و برتری: امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: «برترین مردم نزد ما کسی است که ولایت ما را بپذیرد.» 3ـ نجات و رستگاری: امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: هر کس بر کشتی ای غیر از کشتی ما سوار شود غرق خواهد شد.» 🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹 آن مرد پرسید: «فدایت شوم! برایم روشن تر بیان کن.» حضرت فرمود: «آنانی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در موارد مختلف و در خطبه روز آخرش آنها را یاد کرد و فرمود: من در میان شما دو چیز با ارزش را به یادگار می گذارم. اگر دست به دامن آنها بزنید هرگز بعد از من گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و خاندانم که از هم جدا نخواهند شد تا بر حوض کوثر بر من وارد شوند.» 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹  4.پیوستن به اهل بیت علیهم السلام: امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: کسی که به دامان ما چنگ بزند [به ما] خواهد پیوست.» 5ـ جامعیت در داشتن نیکی ها: عن النبی صلی الله علیه و آله أنَّهُ قالَ: «مَنْ مَنَّ اللهُ عَلَیْهِ بِمَعْرِفَةِ أهْلِ بَیتِی وَ وِلایَتِهِمْ فَقَدْ جَمَعَ اللهُ لَهُ الخَیْرَ کُلَّهُ؛) بحار الانوار، ج 27، ص 88( هر کس خدا بر او در شناخت و ولایت خاندان من منت نهاد، پس همانا خداوند تمام خیر و خوبی را در او جمع کرده است». 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹 روح ومغز دین وعبادت ولایت امیر المومنین محسوب میشود و هرکس مطیع خدا و رسول است باید مطیع ولایت علوی هم باشد . ولایت علوی باطن دین را کامل میکند و این رو تمام عقلا میگویند . 🌹🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹 بنابراین با قلب سلیم ولایت علوی را بپذیریم آنانی که به قلب ولایت را قبول ندارند همان آل سعود و داعش ودر گذشته همان لشگریان یزید بودند اعمال ما هیچ کدام قبول نخواهند بود مگربا ولایت همراه باشد . 🌹🌹🌹🍃🍃🍃🍃🌹🌹🌹🌹 ولایت اهل بیت علیهم السلام🌸 روزی مردی خدمت امیرالمۆمنین علیه السلام رسید و پرسید: «کم ترین چیزی که انسان در پرتو آن جزو مۆمنان خواهد شد، چیست؟ و کم ترین چیزی که با آن جزو کافران می شود کدام است؟» حضرت جواب داد: «کم ترین چیزی که انسان به سبب آن در زمرة گناهکاران در می آید این است که ولایت ما را نپذیرد.» آن مرد گفت: «یا امیرالمۆمنین! منظورت از ما چه کسانی است؟» حضرت فرمود: «همان هایی که خداوند اطاعتشان را در ردیف اطاعت خود و پیامبر خود قرار داده است و فرمود: «أطیعُوا اللهَ وَ أطیعُوا الرَّسُولَ و أُولِی الْأمْرِ مِنْکُمْ». التماس دعا موفق باشید.
637191888426078642.mp3
3.25M
سخنرانی استاد عالی ولایت حضرت علی ❤️❤️