eitaa logo
نهج البلاغه
37.5هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 امام علی (ع) : 🔥 چونان كسى مباش كه بدون عمل ، به آخرت اميد دارد و با آرزوهاى دراز ، توبه را به تأخير مى اندازد. 🔥 در نكوهش دنيا چون پارسايان سخن مى گويد اما رفتارش رفتار دنيا خواهان است. 📚 نهج البلاغه، 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، به اشعث بن قيس براى از دست دادن فرزندش تسليت مى‌گويد؛ تسليتى بسيار پرمعنا و آموزنده كه براى هر مصيبت‌زده‌اى كارساز است. نخست به اشعث حق مى‌دهد كه به سبب جنبه‌هاى عاطفى، محزون باشد. مى‌فرمايد: «اى اشعث! اگر براثر از دست دادن فرزندت محزون شوى (جاى ملامت نيست، زيرا) پيوند نَسَبى، تو را سزاوار آن مى‌كند»؛ (يَا أَشْعَثُ‌، إِنْ‌ تَحْزَنْ‌ عَلَى ابْنِكَ‌ فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ‌ مِنْكَ‌ ذٰلِكَ‌ الرَّحِمُ‌) . بدون شك عواطف انسانى ايجاب مى‌كند كه انسان به دليل از دست دادن فرزند يا برادر يا دوست و يا عزيزى از عزيزان غمگين باشد هيچ‌كس نمى‌تواند اين واقعيت را انكار كند. به همين دليل پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله براى از دست دادن فرزندش ابراهيم گريست و بزرگان دين در مصائب مختلفى گريه كردند. اگر انسان، محزون نشود جاى تعجب است و دليل بر ضعف عاطفى اوست. ولى امام عليه السلام به دنبال اين سخن، او را به صبر دعوت مى‌كند و مى‌فرمايد: «اگر صبر و شكيبايى پيشه كنى، خداوند به جاى هر مصيبتى عِوَضى (براى تو) قرار مى‌دهد»؛ (وَ إِنْ‌ تَصْبِرْ فَفِي اللّٰهِ‌ مِنْ‌ كُلِّ‌ مُصِيبَةٍ‌ خَلَفٌ‌) . 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه، به اشعث بن قيس براى از دست دادن فرزندش تسليت مى‌گويد؛ تسل
💠ادامه حکمت ۱۹۱ 🔹بنابراين لازم است كه انسان جلوى طغيان عواطف را بگيرد و زبان به ناسپاسى نگشايد و بى‌تابى نكند و سخنانى كه دليل بر عدم خشنودى در مقابل مقدرات الهى است نگويد تا از اجر و پاداش الهى برخوردار باشد و شايستگى خود را از نظر خويشتن‌دارى اثبات كند. در واقع صابران، تسليم رضاى خداوند و تقدير او مى‌شوند و اين تسليم و رضا پاداش الهى به دنبال دارد. اين پاداش ممكن است پاداش دنيوى و معادل چيزى كه از دست رفته است يا بهتر از آن باشد و ممكن است پاداش اخروى باشد و تعبير «خَلَفْ‌» با هر دو سازگار است. گاه خداوند هر دو را به انسان مى‌دهد، همان‌گونه كه در داستان ايوب پيغمبر صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم كه پس از آن همه صبر و شكيبايى، خداوند تمام آنچه را از زن و فرزند و مال و اموال او از دست رفته بود به او بازگرداند و مقام والاى صابران را نيز به او داد 🔶 @Nahj_Et
(🤲) دعا به قول آلکسیس کارل پرواز روح است. آقایان خیال نکنند دعا کهنه می‌شود، یا تمدّن و تجدّد ایجاب می‌کند که دعا نکنند. خیر، دعا اظهار عبودیت است، امتناع از دعا استکبار بر خداوند متعال است که زشت‏ترین استکبارهاست‏ (وَ قالَ رَبُّکمُ ادْعونی أسْتَجِبْ لَکمْ إنَّ الَّذینَ یسْتَکبِرونَ عَنْ عِبادَتی سَیدْخُلونَ جَهَنَّمَ دَاخِرینَ)[1]. دعا کمال انسانیت است، دعا برقرار شدن پیوند بنده با خداست. پیوند خدا با بنده قطع ناشدنی است؛ از آن سر همیشه ارتباط هست؛ با دعا از این طرف نیز پیوند و ارتباط برقرار می‌شود و زمینه فیض گیری فراهم‏تر می‌گردد، و انسان در حال دعا با باطن و ضمیر خود متوجّه آفریننده و مبدأ و نقطه‌ای که از آنجا آمده، می‌شود و از او استمداد می‌کند و سعادت و سلامت و توفیق می‏طلبد، مغفرت و آمرزش مسألت می‌کند. استاد مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص52🦋 🔶 @Nahj_Et
💠🔹مى‌دانيم هر نعمتى شكرى دارد كه اگر انجام گيرد موجب بقاى نعمت و افزايش آن است و اگر انجام نگيرد نعمت به مخاطره خواهد افتاد؛ ممكن است كم يا نابود شود. نيز روشن است كه شكر تنها شكر زبانى نيست، بلكه بايد با عمل مناسبى نعمت را شكر گفت؛ آن‌كس كه خدا اموال و ثروت فراوانى به او داده شكرش آن است كه ديگران را نيز در آن سهيم سازد و آن‌كس كه خدا مقامى به او بخشيده شكرش آن است كه به وسيلۀ آن مشكلات نيازمندان را حل كند. در مورد پيروزى بر دشمن، بهترين شكر آن عفو و گذشت است همان‌گونه كه امام در اينجا مى‌فرمايد: «هنگامى كه بر دشمنت پيروز شدى عفو را شكرانۀ اين پيروزى قرار ده»؛ (إِذَا قَدَرْتَ‌ عَلَى عَدُوِّكَ‌ فَاجْعَلِ‌ الْعَفْوَ عَنْهُ‌ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ‌ عَلَيْهِ‌) . آرى عفو و گذشت سيرۀ كريمان است و انتقام روش لئيمان. در تاريخ زندگى پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله و امامان اهل‌بيت عليهم السلام جلوه‌هاى فراوانى از اين مطلب ديده مى‌شود. در جريان فتح مكه هنگامى كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بر دشمنانى كه يك عمر خون به دل او كرده بودند و يارانش را كشته و مثله كرده بودند پيروز شد جملۀ تاريخى «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ‌ الطُّلَقَاءُ‌» را فرمود و همۀ جنايتكاران را مورد عفو قرار داد و شعار «اَلْيَوْمُ‌ يَوْمُ‌ الْمَرْحَمَةِ‌؛ امروز روز بخشش است» در مكه طنين‌انداز شد. 🔶 @Nahj_Et
⚪️إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ، وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُكْراً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ. 💌 گروهى خدا را به اميد بخشش پرستش كردند، كه اين پرستش بازرگانان است، و گروهى او را از روى ترس عبادت كردند كه اين عبادت بردگان است، و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى پرستيدند و اين پرستش آزادگان است. 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️🎥عقل در روز قیامت ...! 🎙 🌺حضرت امام علی (ع) در سفارش به فرزندش امام حسن (ع) میفرمایند: اى پسرم نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را که براى خود دوست دارى براى دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که براى خود نمى‏‌پسندى، براى دیگران مپسند، ستم روا مدار، آن‌گونه که دوست ندارى به تو ستم شود، نیکوکار باش، آن‌گونه که دوست دارى به تو نیکى کنند، و آنچه را که براى دیگران زشت مى‏‌دارى براى خود نیز زشت بشمار، و چیزى را براى مردم رضایت ده که براى خود مى‏‌پسندى، آنچه نمى‌‏دانى نگو، گر چه آنچه را مى‌‏دانى اندک است، آنچه را دوست ندارى به تو نسبت دهند، در باره دیگران مگو، بدان‌که خود بزرگ بینى و غرور، مخالف راستى، و آفت عقل است 📙نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹مى‌دانيم هر نعمتى شكرى دارد كه اگر انجام گيرد موجب بقاى نعمت و افزايش آن است و اگر انجام نگيرد ن
💠ادامه حکمت۱۱ 🔹توصيه‌هاى امام اميرالمؤمنين عليه السلام دربارۀ قاتلش «عبد الرحمان بن ملجم مرادى» نشانى از گذشت كريمانۀ آن حضرت است و همچنين در جريان جنگ صفين بعد از آن كه يارانش بر شريعۀ فرات مسلط شدند اجازه نداد به عنوان انتقام آب را به روى آنها ببندند، بلكه آب را براى همه آزاد ساخت. همچنين در مورد فرزندان آن حضرت و امامان معصوم. اضافه بر اين، تبديل انتقام به عفو اثر مهم اجتماعى دارد و آن اين است كه انتقام به صورت تصاعدى پيش مى‌رود و دائما قتل و كشتار و ناامنى مى‌آفريند و هرگز اجازه نمى‌دهد صلح و صفا و آرامشى در جامعه پديد آيد در حالى كه عفو و گذشت به خشونت‌ها پايان مى‌دهد و سبب آرامش جامعه است 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام حكمت‌آميزش به شش رذيلۀ اخلاقى اشاره فرموده كه سرچشمۀ غالب بدبختى‌هاى انسان است و اگر بتواند از آن‌ها فاصله بگيرد دنيا و آخرت خود را آباد كرده و سامان بخشيده است. نخست اشاره به مسئلۀ «بخل» و آثار شوم آن مى‌كند و مى‌فرمايد: «از بخيل تعجب مى‌كنم كه به استقبال فقرى مى‌رود كه از آن گريخته و غنايى را از دست مى‌دهد كه طالب آن است. در دنيا همچون فقيران زندگى مى‌كند ولى در آخرت بايد همچون اغنيا حساب پس دهد»؛ (عَجِبْتُ‌ لِلْبَخِيلِ‌ يَسْتَعْجِلُ‌ الْفَقْرَ الَّذِي مِنْهُ‌ هَرَبَ‌، وَ يَفُوتُهُ‌ الْغِنَى الَّذِي إِيَّاهُ‌ طَلَبَ‌، فَيَعِيشُ‌ فِي الدُّنْيَا عَيْشَ‌ الْفُقَرَاءِ‌؛ وَ يُحَاسَبُ‌ فِي الْآخِرَةِ‌ حِسَابَ‌ الْأَغْنِيَاءِ‌) . امام عليه السلام چه تعبير زيبا و دلنشينى در اينجا فرموده است؛ افراد بخيل تنها نسبت به ديگران بخيل نيستند. بسيار مى‌شود كه نسبت به خويشتن هم بخيل‌اند با اين‌كه داراى ثروت‌اند زندگى سخت و فقيرانه‌اى براى خود فراهم مى‌كنند و همان‌گونه كه امام عليه السلام فرموده است براى فرار از فقر آينده فقر امروز را براى خود ترتيب مى‌دهند. آنها همچنين به دنبال غنا و ثروت بيشتر در آينده اند در حالى كه غناى امروز را از دست مى‌دهند. چرا كه از ثروت خود بهره‌اى نمى‌برند. 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠به تو پناه برم از اينكه در ديدگاه ديگران زيبا باشم امّا باطنم در پيشگاه تو زشت باشد، تا با مردم رياكاري كنم به آنچه تو از من آگاهي، پس براي مردم ظاهرم را زيبا كنم امّا با عمل زشتم به سوي تو آيم به خاطر نزديكي به بندگان و دوري از خشنودي تو... 📗نهج البلاغه، 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام حكمت‌آميزش به شش رذيلۀ اخلاقى اشاره فرموده كه سرچشمۀ غالب بدبختى‌ها
💠ادامه حکمت ۱۲۶ 🔹. از سويى ديگر در روز قيامت بايد در صف اغنيا بايستند و حساب اموال خود را پس دهند در حالى كه در دنيا از نظر زندگى در صف فقيران بودند؛ يعنى مشكلات غنا را دارند؛ ولى از مواهب آن بى‌بهره‌اند. آيا زندگى چنين اشخاصى شگفت‌آور و تعجب‌برانگيز نيست‌؟ آيا مى‌شود اين‌گونه افراد را در زمرۀ عاقلان دانست‌؟ نه تنها امام عليه السلام كه عقل كل است از زندگى آنان تعجب مى‌كند، بلكه هر انسان عاقلى گرفتار شگفتى مى‌شود. ممكن است كسانى بگويند: اين دربارۀ بخيلانى است كه حتى دربارۀ خود بخل مى‌ورزند؛ اما بخيلانى كه بخلشان متوجه ديگران است و خودشان زندگى مرفهى دارند مشمول اين سخن نيستند؛ ولى تجربه نشان داده كه غالب بخيلان به خويشتن نيز بخيل‌اند 🔶 @Nahj_Et
💠🔹نامه‌هاى امام عليه السلام به قثم بن العباس فرماندار مكه است در بیان وظایف حاکم 🖌 نامه در يك نگاه اين نامه در واقع از سه بخش تشكيل شده است: بخش اوّل دستوراتى است كه امام به «قثم بن العباس» والى مكه مى‌دهد كه با مردم به خوبى رفتار كند و آموزش‌هاى لازم را به آنها بدهد و احكام الهى را براى آنها روشن سازد. در بخش دوم دستوراتى دربارۀ اموال بيت‌المال مى‌دهد كه بخشى از آن را به نيازمندان و ارباب حاجت اختصاص دهد و مازاد را براى امام ارسال دارد تا در مصارف شرعيه هزينه كند. در بخش سوم دستور خاصى به ساكنان مكه و مالكان خانه‌هاى اين شهر مى‌دهد و مى‌فرمايد: به آنها دستور بده از كسانى كه در خانه‌هاى آنها (در ايام حج و زيارت خانۀ خدا) ساكن مى‌شوند اجرتى نگيرند و رايگان در اختيار آنها بگذارند. در اين مورد به آيه‌اى از قرآن مجيد نيز استناد فرموده است. *** أَمَّا بَعْدُ، فَأَقِمْ‌ لِلنَّاسِ‌ الْحَجَّ‌، وَذَكِّرْهُمْ‌ بِأَيّٰامِ‌ اللّٰهِ‌، وَاجْلِسْ‌ لَهُمُ‌ الْعَصْرَيْنِ‌، فَأَفْتِ‌ الْمُسْتَفْتِيَ‌، وَعَلِّمِ‌ الْجَاهِلَ‌، وَذَاكِرِ الْعَالِمَ‌. وَلَا يَكُنْ‌ لَكَ‌ إِلَى النَّاسِ‌ سَفِيرٌ إِلَّا لِسَانُكَ‌، وَلَا حَاجِبٌ‌ إِلَّا وَجْهُكَ‌. وَلَا تَحْجُبَنَّ‌ ذَا حَاجَةٍ‌ عَنْ‌ لِقَائِكَ‌ بِهَا، فَإِنَّهَا إِنْ‌ ذِيدَتْ‌ عَنْ‌ أَبْوَابِكَ‌ فِي أَوَّلِ‌ وِرْدِهَا لَمْ‌ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِهَا. وَانْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ‌ عِنْدَكَ‌ مِنْ‌ مَالِ‌ اللّٰهِ‌ فَاصْرِفْهُ‌ إِلَى مَنْ‌ قِبَلَكَ‌ مِنْ‌ ذَوِي الْعِيَالِ‌ وَالْمَجَاعَةِ‌، مُصِيباً بِهِ‌ مَوَاضِعَ‌ الْفَاقَةِ‌ وَالْخَلَّاتِ‌، وَمَا فَضَلَ‌ عَنْ‌ ذَلِكَ‌ فَاحْمِلْهُ‌ إِلَيْنَا لِنَقْسِمَهُ‌ فِيمَنْ‌ قِبَلَنَا. وَمُرْ أَهْلَ‌ مَكَّةَ‌ أَلَّا يَأْخُذُوا مِنْ‌ سَاكِنٍ‌ أَجْراً، فَإِنَّ‌ اللّٰهَ‌ سُبْحَانَهُ‌ يَقُولُ‌: «سَوٰاءً‌ الْعٰاكِفُ‌ فِيهِ‌ وَالْبٰادِ» فَالْعَاكِفُ‌: الْمُقِيمُ‌ بِهِ‌، وَالْبَادِي: الَّذِي يَحُجُّ‌ إِلَيْهِ‌ مِنْ‌ غَيْرِ أَهْلِهِ‌. وَفَّقَنَا اللّٰهُ‌ وَإِيَّاكُمْ‌ لِمَحَابِّهِ‌، وَالسَّلَامُ‌. ترجمه اما بعد (از حمد و ثناى الهى) مراسم حج (و زيارت خانۀ خدا را به نحو احسن) براى مردم برپا دار. ايام اللّٰه و روزهاى الهى را به آنها يادآور شو. صبح و عصر براى رسيدگى به امور مردم جلوس كن، حكم الهى را براى كسانى كه پرسش دينى دارند بيان كن، جاهلان را تعليم ده و با دانشمندان مذاكره نما و نبايد در ميان تو و مردم واسطه و سفيرى جز زبانت و حاجب و دربانى جز چهره‌ات باشد 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام بسيار كوتاه و پرمعنا مى‌فرمايد: «انسان زير زبان خود پنهان است (و تا سخن نگفته باشد عيب و هنرش نهفته باشد)»؛ (الْمَرْءُ‌ مَخْبُوءٌ‌ تَحْتَ‌ لِسَانِهِ‌) . منظور از «مرء» (انسان) در اينجا شخصيت و ارزش انسان است و منظور از «مخبوء» (نهفته بودن) در زير زبان اين است كه هنگامى كه سخن بگويد شخصيت او آشكار مى‌شود، چرا كه سخن ترجمان عقل و دريچه‌اى به سوى روح آدمى است. هرچه در روح اوست از خوب و بد، والا و پست، بر زبان و كلماتش ظاهر مى‌شود. گاه انسان به افرادى برخورد مى‌كند كه از نظر ظاهر بسيار آراسته و پرابهت‌اند؛ اما همين كه زبان به سخن مى‌گشايد مى‌بيند كه چقدر تو خالى است. و بر عكس به افرادى برخورد مى‌كند كه ابداً ظاهرى ندارند؛ اما هنگامى كه زبان به سخن مى‌گشايد، انسان احساس مى‌كند شخص دانشمند و حكيمى است. مرحوم علامۀ مجلسى اين كلام را از مصباح الشريعة با اضافه‌اى از امام صادق از اميرمؤمنان على عليهما السلام نقل كرده است و آن اين‌كه امام عليه السلام به دنبال اين جمله مى‌فرمايد: «فَزِنْ‌ كَلَامَكَ‌ وَ اعْرِضْهُ‌ عَلَى الْعَقْلِ‌ وَ الْمَعْرِفَةِ‌ فَإِنْ‌ كَانَ‌ لِلَّهِ‌ وَ فِي اللَّهِ‌ فَتَكَلَّمْ‌ بِهِ‌ وَ إِنْ‌ كَانَ‌ غَيْرَ ذَلِكَ‌ فَالسُّكُوتُ‌ خَيْرٌ مِنْه ؛ حال كه چنين است كلام خود را بسنج و بر عقل و معرفت عرضه دار هرگاه رضاى خدا در آن است آن را بر زبان جارى كن و اگر غير از آن است سكوت از چنين سخن گفتنى بهتر است». 🔶 @Nahj_Et
💠🔹همان گونه كه از لحن خطبه پيداست، در آغاز خلافت ظاهرى امير مؤمنان على (ع) ايراد شده است. «ابن ابى الحديد» از «ابن عباس» حديث نقل مى‌كند كه على (ع) اين خطبه را در روز دوّم بيعتش ايراد فرمود (البته عبارات «ابن عباس» كمى با آنچه «سيّد رضى» آورده است تفاوت دارد، ولى مطلب دقيقا يكى است). بديهى است اين سخن همچون آبى بود كه بر آتش سوزانى كه در سينه‌هاى مردم زبانه مى‌كشيد فرو پاشيده شد، همانها كه نسبت به بى‌عدالتيهايى كه در زمان عثمان شده بود شديدا معترض بودند و حتّى گروهى نسبت به نظام اسلامى و قوانين آن، بدبين شده بودند، همه احساس آرامش كردند كه فصل نوى در تاريخ اسلام گشوده شده و حكومت اسلامى كه به بيراهه مى‌رفت هم اكنون راه اصلى خود را بازيافته است و اگر اين جمله‌هاى حساب شده نبود آرامشى در مدينه پيدا نمى‌شد و اى بسا هجوم به خانۀ عثمان و ياران او از سوى مردم خشمگين ادامه مى‌يافت و خونهاى زيادى در اين راه ريخته مى‌شد. به هر حال، نخست مى‌فرمايد: «به خدا سوگند اگر آن (اموالى كه از بيت المال غارت شده و عطايايى كه عثمان بى‌حساب به اين و آن بخشيده است) را بيابم كه كابين زنان شده يا كنيزانى با آن خريده شده باشد (و جزو زندگى افراد شده باشد)، همه را قاطعانه به بيت المال باز مى‌گردانم (و اجازه نمى‌دهم بى‌عدالتى سابق در جهان اسلام ادامه يابد)!» 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام بسيار شريف و پربار و پرمعنا نخست براى آماده كردن مخاطب خود كميل او را به مكانى مى‌برد كه خالى از اغيار و نامحرمان است تا بتواند آزادتر و پربارتر حقايق را براى او بيان كند. كميل بن زياد مى‌گويد: «اميرمؤمنان على بن ابى‌طالب عليه السلام دست مرا گرفت و به سوى صحرا (خارج شهر كوفه) برد هنگامى كه به صحرا رسيد آه پردردى كشيد و فرمود»؛ (قَالَ‌ كُمَيْلُ‌ بْنُ‌ زِيَادٍ: أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ‌ عَلِيُّ‌ بْنُ‌ أَبِي‌طَالِبٍ‌ عليه السلام، فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ‌، فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ‌ الصُّعَدَاءَ‌، ثُمَّ‌ قَالَ‌:) . «جبّان» به معناى صحراست و گاه به قبرستان «جبان» و «جبانة» اطلاق شده چون معمولاً قبرستان‌ها در بيرون شهر بود. «صعداء» (بر وزن علماء) به معناى تنفسى است كه كشيده و طولانى و ناشى از درد و رنج باشد 🔶 @Nahj_Et
🔸از این اندوهناکم که روزگاری بیاید که سرپرستی حکومت این امت به دست بی خردان و نابکاران افتد; بیت المال را به انحصار در آورند، آزادی بندگان خدا را سلب کنند جامعه را بنده خویش سازند، با صالحان نبرد کنند و فاسقان را هم دستان خود قرار دهند! 📚نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠اين جملۀ حكمت‌آميز خواه مقارن ايام سقيفه گفته شده باشد يا در شوراى شش نفرۀ عمر براى انتخاب خليفه
💠ادامه حکمت۲۲ 🔹(قالَ‌ الرَّضيُ‌ وَ هٰذٰا مِنْ‌ لَطيفِ‌ الْكَلاٰمِ‌ وَ فَصيحِهِ‌ وَ مَعْناهُ‌ أنّا إنْ‌ لَمْ‌ نُعْطَ حَقَّنا كُنّا أذِلّاءُ‌ وَ ذلِكَ‌ أنَّ‌ الرَّديفَ‌ يَرْكَبُ‌ عَجُزَ الْبَعيرِ كَالْعَبْدِ وَ الْأسيرِ وَ مَنْ‌ يَجْرى مَجْراهُما) . تفسير ديگر اينكه منظور اين است اگر حق ما را به ما ندهند به زحمت و مشقت فراوان خواهيم افتاد همان‌گونه كه شخص رديف دوم به هنگام سوار شدن بر شتر چنين حالى را خواهد داشت. تفسير سوم اين‌كه اگر ما به حقمان نرسيم مخالفان ما براى مدتى طولانى ما را به عقب خواهند انداخت و ما هم طبق فرمودۀ پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله صبر مى‌كنيم و براى گرفتن حق خويش دست به شمشير نخواهيم برد. اين احتمال نيز بعيد نيست كه هر سه تفسير در مفهوم كلام امام جمع باشد به اين معنا كه اگر ما را از حق خود محروم سازند هم ما را به خوارى مى‌كشانند و هم به زحمت و مشقت مى‌افكنند و هم مدت طولانى ما را از حقمان محروم مى‌دارند و به فرمان پيغمبر اكرم ناچاريم صبر كنيم 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا