شرح حکمت ۱۱۳ ارزش های والای اخلاقی بخش ۳ تقوی.mp3
3.17M
🌹سلسله جلسات درسهای نهج البلاغه
📒 #حکمت113 3⃣
⭕️ ارزشهاى والاى اخلاقى(تقوی)
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
🔶 @Nahj_Et
◽️امیرالمومنین(علیهالسلام):
💥 فَإِنَّ اللّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَلْعَنِ الْقَرْنَ الْمَاضِيَ بَيْنَ أَيْدِيکُمْ إِلاَّ لِتَرْکِهِمُ الاَْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْکَرِ. فَلَعَنَ اللّهُ السُّفَهَاءَ لِرُکُوبِ الْمَعَاصِي،وَ الْحُلَمَاءَ لِتَرْکِ التَّنَاهِي.
💎 خداوند سبحان مردم قرون پيشين را از رحمت خود دور نساخت جز به اين سبب که امر به معروف و نهى از منکر را ترک کردند، لذا افراد سفيه و نادان را به سبب گناه و دانايان را به علت ترک نهى از منکر از رحمت خود دور ساخت.
📚 نهج البلاغه،#خطبه_192
🔶 @Nahj_Et
50.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حکمت_ربانی
🎥بیانات حضرت آیت الله العظمی #جوادی_آملی
«فرازهایی از تفسیر کلمات حکیمانه امیر المؤمنین سلام الله علیه»
🖌درباره ی فتنه ها
#نهج_البلاغه
شماره1
🔶 @Nahj_Et
💠🔹مىدانيم عبادات نيز مانند انسان، روح و جسمى دارند. امام عليه السلام در اين كلام حكيمانهاش اشاره به عبادات بىروح و كمنتيجه يا بىنتيجه كرده مىفرمايد: «چه بسيار روزهدارانى كه از روزۀ خود جز گرسنگى و تشنگى بهرهاى نمىبرند و چه بسيار شب زنده دارانى كه از قيام شبانۀ خود جز بىخوابى و خستگى ثمرهاى نمىگيرند. آفرين بر خواب هوشمندان و افطارشان»؛ (كَمْ مِنْ صَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ صِيَامِهِ إِلَّا الْجُوعُ وَ الظَّمَأُ، وَ كَمْ مِنْ قَائِمٍ لَيْسَ لَهُ مِنْ قِيَامِهِ إِلَّا السَّهَرُ وَ الْعَنَاءُ، حَبَّذَا نَوْمُ الْأَكْيَاسِ وَ إِفْطَارُهُمْ) . «سَهَر» (بر وزن سفر) به معناى شببيدارى و «عَناء» به معناى رنج و تعب است. همانگونه كه در بالا اشاره شد عبادات، ظاهرى دارد و باطنى يا صورتى و سيرتى؛ صورت عبادات افعالى است كه در ظاهر بايد انجام شود؛ ولى باطن آنها فلسفههاى تربيتى است كه نتيجۀ آن قرب الى الله است. براى رسيدن به اين نتايج قناعت به شكل عبادات كافى نيست بلكه توجه به آداب آن نيز لازم است.
#حکمت_145
🔶 @Nahj_Et
💠🔹دربارۀ پستى دنيا و بىارزش بودن زرق و برق آن در قرآن مجيد تعبيرات مختلفى ديده مىشود. گاهى از آن تعبير به لهو و لعب شده: « وَ مَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ » و گاه از آن تعبير به زخرف شده و اينكه اگر مردمِ دنياپرست همگى به دنيا اقبال نمىكردند بهقدرى دنيا بىارزش بود كه براى كافران خانههاى پرزرق و برق و زينتى قرار مىداديم: « وَ لَوْ لَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِّنْ فَضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَاباً وَ سُرُراً عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ * وَ زُخْرُفاً وَ إِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ ». و در احاديث اسلامى به برگ درخت نيمجويده در دهان ملخ تشبيه شده است (وَإِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لَأَهْوَنُ مِنْ وَرَقَةٍ فِي فَمِ جَرَادَةٍ تَقْضَمُهَا) . و امثال اين تعبيرات. آنچه در اين گفتار حكيمانه مىبينيم تعبير جديدى در اين زمينه است. امام عليه السلام مىفرمايد: «براى پستى دنيا (ى فريبنده و پرزرق و برق) همين بس كه معصيت خداوند فقط در آن انجام مىشود و براى رسيدن به پاداش الهى راهى جز ترك آن نيست»؛
#حکمت_385
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠برتری کردار بر حسب و نسب 🔹امام عليه السلام در اين سخن پربار و حكمتآميز به اهميت عمل صالح و نيك د
💠🔹از آنچه گفتيم روشن مىشود كه عمل در اينجا - بر خلاف آنچه ابن ابىالحديد نگاشته - به معناى عبادت نيست بلكه هرگونه عمل مثبت معنوى و مادى را شامل مىشود. در حديث معروف و مشروحى اين حقيقت در لباس ديگرى از امام سجاد نقل شده است و خلاصۀ حديث چنين است كه «اصمعى» مىگويد: شبى در مكه بودم كه شبى مهتابى بود هنگامى كه اطراف خانۀ خدا طواف مىكردم صداى زيبا و غمانگيزى گوش مرا نوازش داد. به دنبال صاحب صدا مىگشتم كه چشمم به جوان زيبا و خوشقامتى افتاد كه آثار نيكى از او نمايان بود. دست در پردۀ خانۀ كعبه افكنده و با جملههاى پرمعنا و تكان دهندهاى با خدا مناجات مىكند. مناجات او مرا سخت تحت تأثير قرار داد. آن قدر ادامه داد و گفت و گفت كه مدهوش شد و به روى زمين افتاد
#حکمت_23
🔶 @Nahj_Et
امام علی (ع):
شما به پروا پیشه ساختن از خداوند فرمان یافته و برای نیکوکاری و فرمانداری (از خدا) آفریده شده اید.
📚(شرح نهج البلاغه ج ۳ ص ۱۰۸)
🔶 @Nahj_Et
💠امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكتۀ مهمى مىكند كه در سرنوشت افراد و امتها تأثير قابل توجهى دارد. مىفرمايد: «آن كس كه به كار جمعيتى راضى باشد همچون كسى است كه در آن كار با آنها شركت نموده (منتها) آن كس كه در انجام كار باطل دخالت دارد دو گناه مىكند: گناه عمل و گناه رضايت به آن (ولى شخصى كه بيرون از دايرۀ عمل است و به آن راضى است تنها مرتكب يك گناه مىشود و آن گناه رضايت است)»؛ (الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كَالدَّاخِلِ فِيهِ مَعَهُمْ. وَ عَلَى كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِلٍ إِثْمَانِ: إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ، وَ إِثْمُ الرِّضَى بِهِ) . ممكن است در بدو نظر چنين تصور شود كه اگر كسى گناهى را مرتكب نشود و هيچگونه دخالتى حتى در اعانت و يارى گنهكاران در آن نداشته باشد چرا رضايت قلبى به آن گناه او را هم شريك گناه سازد؟ دليل آن با دقت روشن مىشود و آن اينكه هنگامى كه رضايت به كارهاى خلاف ديگران در قلب انسان جايگزين شد تدريجاً در اقوال و افعال او خود را نشان مىدهد، زيرا نمىشود انسان به چيزى محبت داشته باشد و در اعمال و اقوالش ظاهر نگردد. اضافه بر اين كسى كه به اعمال خلاف ديگران راضى مىشود هرگز به وظيفۀ امر به معروف و نهى از منكر عمل نخواهد كرد، زيرا آن عمل را دوست دارد و به گنهكاران به سبب اين گناه عشق مىورزد.
شرح#حکمت_154
🔶 @Nahj_Et