فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مقام_معظم_رهبری
🟤حجاب محدودیت شرعی و قانونی است/ کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی است
#نهج_البلاغه
🔸وَاکْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِيَّاهُنَّ، فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ
🌐و از طريق حجاب، ديده آنها را از ديدن مردان بيگانه باز دار، زيرا تأکيد بر حجاب، آنها را سالم تر و پاک تر نگاه خواهد داشت
📙نامه 31
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
💎فُرْقَاناً لاَ يَخْمَدُ بُرْهَانُهُ
🌖(قرآن)فرقان و جداکننده حق از باطلى که پرتو برهانش خاموش نگردد
🖊 اشاره به نکته مهم مى کند و آن اين که قرآن، فرقان است; يعنى به هنگامى که حق و باطل به هم آميخته شود، آنچه مطابق قرآن است، حق و آنچه مخالف آن است باطل است و به اين ترتيب، حق را از باطل جدا مى سازد.
📘خطبه 198
🔶 @Nahj_Et
💠 امام علی علیه السلام:
🍃 اين سخن را به زياد بن ابيه هنگامى كه او را جانشين عبدالله بن عباس در منطقه فارس كرد در ضمن يك سخن طولانى فرمود و او را از گرفتن خراج و ماليات قبل از زمان به دست آمدن محصول نهى فرمود:
🔹 عدالت را پيشه كن و از خشونت وسختگيرى وستمگرى بپرهيز زيرا سختگيرى سبب فرارمردم از منطقه مى شود وظلم و ستم، مردم را به شورش مسلحانه دعوت مى كند.
📚 نهج البلاغه حکمت 476
🔶 @Nahj_Et
2_144145974891341466.mp3
22.55M
📚 کتاب صوتی:نهج البلاغه
(نامه های امیر مؤمنان علی ع)
✍️ گرد آورنده:سید رضی
📝 مترجم:
آیت الله ناصر مکارم شیرازی
🎙 راوی:
بهروز رضوی و فاطمه نیرومند
🔻 کاری از:ایران صدا
📼 تعداد تراک:۶ فصل فایل صوتی
📼 فصل پنجم:نامه ۵۳
🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از قاصدک
اگر دنبال راهکارهای ساده هستی تا بدن سالم داشته باشی کانال #ترفند_های_سلامتی رو باید دنبال کرده باشی
میدونی چرا بعضیا هرچی میخورن چاق نمیشن ولی بعضیا آب هم میخورن چاق میشن؟
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2554200426C4d3ed4364a
میدونی نود درصد آدم ها طرز صحیح نفس کشیدن رو بلد نیستن؟
هیچ میدونی با چندتا راهکار ساده میتونی از سرطان جلوگیری کنی؟
آیا میدونستی میشه با راهکارهای سلامتی بسیاری از بیماری ها را پیشگیری کرد؟
وکلی چیزای دیگه که نمیدونی بعد از عضویت در این کانال یاد میگیری
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2554200426C4d3ed4364a
🌱امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( عليه السلام ) وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ :
يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ .
ضرار بن ضمره ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت على عليه السّلام را در حالى ديدم كه شب، پرده هاى خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود مى پيچيد، و محزون مى گريست و مى گفت :
اى دنيا اى دنياى حرام از من دور شو، آيا براى من خودنمايى مى كنى يا شيفته من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى هرگز مبادا غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا باز گشتى نباشد، دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قيامت.
✍️نهجالبلاغه، حکمت ۷۷
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
🔮 فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمْ أَنْ يَلْقَى اللهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ
🟠 هر کس از شما بتواند خدا را در حالى ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک باشد و زبانش از تعدى بر آبروى آنان سالم بماند بايد چنين کند.
✍به يقين چنين کسى از تقواى فراوانى برخوردار است و در سايه آن مشمول برترين عنايات الهى خواهد شد.
چه تقوايى از اين بالاتر که اذيت و آزار انسان به هيچ کس نرسد و اصول سه گانه احترام انسان ها را رعايت کند
احترام جان و مال و آبرو.
اين موضوع به قدرى مهم است که رعايت آن نشانه مسلمان بودن است و ترک آن دليل بر بيگانگى از اسلام است.
📙خطبه 176
🔶 @Nahj_Et
🥜 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🍂 يَا مُعَاوِيَةُ فِي نَفْسِكَ وَ جَاذِبِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ فَإِنَّ الدُّنْيَا مُنْقَطِعَةٌ عَنْكَ وَ الْآخِرَةَ قَرِيبَةٌ مِنْكَ وَ السَّلَامُ.
🍊 هشدار به معاویه :
ای معاویه! در كارهای خود از خدا بترس، و اختیارت را از كف شیطان درآور، كه دنیا از تو بریده و آخرت به تو نزدیك شده است.
📙نهج البلاغه نامه ۳۲
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
💎وَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَکَ عَنْ کَثِير مِمَّا تُحِبُّ، مَخَافَةَ مَکْرُوه; سَمَتْ بِکَ الاَْهْوَاءُ إِلَى کَثِير مِنَ الضَّرَرِ
🔴بدان که اگر خويشتن را از بسيارى از امورى که آن را دوست مى دارى به علت ترس از ناراحتى هاى ناشى از آن باز ندارى، هوا و هوس ها تو را به سوى زيان هاى فراوانى خواهد کشاند»
🖊اشاره به اينکه بسيارى از خواسته هاى نفس، خواسته هاى زيان بار است که انسان به هنگام اشتياق به آن، زيان ها را نمى بيند و لذا امام به او هشدار مى دهد که در عاقبت خواسته هاى نفس هميشه انديشه کند مبادا گرفتار زيان هاى فراوان آن شود.
مال و مقام و لذات مادى و امثال آن داخل در اين بخش از خواسته هاست و اگر اين خواسته ها تحت قيادت عقل قرار نگيرد ضررهايش جبران ناپذير است.
📘نامه 56
🔶 @Nahj_Et
💢 نکوهش غفلت از مرگ
💠 امام دنبال جنازه اى مى رفت شنيد مردى مى خندد، فرمود:
🍃 گويا مردن در اين جهان را براى غير ما ثبت كرده اند، و انگار حق بر غير ما واجب شده، و خيال مى كنى مردگانى كه مى بينيم مسافرانى هستند كه به زودى به جانب ما باز مى گردند، آنان را در قبرهايشان مى نهيم و ارثشان را مى خوريم، گويى ما پس از آنها جاودان خواهيم بود، كه پند پند دهندگان را از ياد برديم، و نشانه هر بلاى سخت و سنگين شديم.
📚 حکمت 122 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🔸قال امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام): تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ
🔹 كارها چنان در سیطره تقديرند، كه گاه تدبير سبب مرگ شود.
📚حکمت ۱۶ نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️امام علی (ع) گردنه های سخت پس از مرگ را چگونه به تصویر کشیده است؟
🔹 #امام_علی (ع) در قسمتی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه، که خطاب به امام حسن (ع) است، به مسئله سفر طولانى و پرخوف و خطر قيامت اشاره می نماید، و مسير راه را به دقت روشن ساخته و وسيله نجات را يادآورى مى كند. نخست مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُوداً، الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ؛ [فرزندم!] بدان پيش روى تو گردنه صعب العبورى هست كه سبكباران [براى عبور از آن] حالشان از سنگين باران بهتر است و كند روان وضعشان بسيار بدتر از شتاب كنندگان است». منظور از اين گردنه صعب العبور، مرگ و سكرات آن است يا عالم برزخ و يا پل صراط (و يا همه اينها).
🔹بديهى است براى عبور سالم از گردنه هاى صعب العبور، بايد بار خود را سبك كرد و به سرعت گذشت؛ زيرا در اين گونه گردنه ها ممكن است راهزنان و يا حيوانات درنده نيز وجود داشته باشند. اين تعبير برگرفته از «قرآن مجيد» (آيات ۱۱ تا ۱۴ سوره بلد) است: آنجا كه مى فرمايد: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - مَا أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَةٍ - أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ...؛ ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! - و تو نمی دانى آن گردنه چيست! - آزاد كردن برده اى - يا غذا دادن در روز گرسنگى...». برخى از مفسّران در شرح اين آيات، «عقبه» را به معناى هواى نفس، و بعضى ديگر به گردنه هاى صعب العبور روز قيامت تفسير كرده اند كه كلام حضرت متناسب با همين تفسير دوم است.
🔹آن گاه حضرت در ادامه سخن مى فرمايد: «وَ أَنَّ مَهْبِطَكَ بِهَا لَا مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّةٍ أَوْ عَلَى نَارٍ؛ و [بدان كه] نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به يقين يا در بهشت است و يا در دوزخ». سپس مى افزايد: «فَارْتَدْ لِنَفْسِكَ قَبْلَ نُزُولِكَ وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِكَ فَلَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ بنابراين پيش از ورودت در آنجا وسايل لازم را براى خويش مهيا ساز و منزلگاه را پيش از نزول، آماده نما؛ زيرا پس از مرگ راهى براى عذرخواهى نيست و نه طريقى براى بازگشت به دنيا [و جبران گذشته]». شايان توجّه است كه جمله «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ» نخستين بار در كلام پيامبر اكرم (ص) آمده است آنجا كه مى فرمايد: «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصِ الشَّهَوَاتِ؛ [۱] بعد از مرگ راهى براى عذرخواهى و جلب رضايت پروردگار نيست؛ بنابراين بسيار به ياد چيزى باشيد كه لذات را در هم مى كوبد و شهوات را بر هم مى زند».
🔹جمله «وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ راه بازگشتى وجود ندارد»، حقيقت و واقعيّت واضحى است كه در آيات «قرآن مجيد» و روايات به طور گسترده به آن اشاره شده است. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا...؛ [آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند] تا زمانى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد، مى گويد: [پروردگارا!] مرا بازگردانيد؛ - شايد [در برابر آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم] عمل صالحى انجام دهم [؛ ولى به او مى گويند:] چنين نيست!».
🔹در خطبه ۱۸۸ «نهج البلاغه» درباره مردگان آمده است: «لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ اِنْتِقَالاً وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ اِزْدِيَاداً؛ نه قدرت دارند از عمل زشتى كه انجام داده اند كنار بروند و نه مى توانند بر كارهاى نيك خود چيزى بيفزايند». آرى منزلگاه هاى اين عالَم قابل بازگشت نيست، همان گونه كه فرزند ناقص براى تكامل بيشتر هرگز به رَحِم مادر باز نمى گردد و ميوه اى كه از درخت جدا شد به شاخه بر نمى گردد، كسانى كه از اين دنيا به عالَم برزخ مى روند نيز امكان بازگشت به دنيا را ندارند. برزخيان نيز هنگامى كه به قيامت منتقل شوند هرگز نمى توانند به عالَم برزخ بازگردند و اين هشدارى است به همه ما كه بدانيم ممكن است در يك لحظه همه چيز تمام شود، درهاى توبه بسته شود و راه تحصيل زاد و توشه مسدود گردد و با يك دنيا حسرت، چشم از جهان بپوشيم.
پی نوشتها؛
[۱] الدعوات، قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، انتشارات مدرسه امام مهدى (ع)، قم، چ اول، ص ۲۳۸
[۲] سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰؛ سوره انعام، آيه ۲۸؛ سوره فاطر، آیه ۳۷ نيز به همين معنا اشاره شده است.
📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول، ج ۹، ص ۵۷۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
@tabyinchannel
🔶 @Nahj_Et
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️امام علی (ع) گردنه های سخت پس از مرگ را چگونه به تصویر کشیده است؟
🔹 #امام_علی (ع) در قسمتی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه، که خطاب به امام حسن (ع) است، به مسئله سفر طولانى و پرخوف و خطر قيامت اشاره می نماید، و مسير راه را به دقت روشن ساخته و وسيله نجات را يادآورى مى كند. نخست مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُوداً، الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ؛ [فرزندم!] بدان پيش روى تو گردنه صعب العبورى هست كه سبكباران [براى عبور از آن] حالشان از سنگين باران بهتر است و كند روان وضعشان بسيار بدتر از شتاب كنندگان است». منظور از اين گردنه صعب العبور، مرگ و سكرات آن است يا عالم برزخ و يا پل صراط (و يا همه اينها).
🔹بديهى است براى عبور سالم از گردنه هاى صعب العبور، بايد بار خود را سبك كرد و به سرعت گذشت؛ زيرا در اين گونه گردنه ها ممكن است راهزنان و يا حيوانات درنده نيز وجود داشته باشند. اين تعبير برگرفته از «قرآن مجيد» (آيات ۱۱ تا ۱۴ سوره بلد) است: آنجا كه مى فرمايد: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - مَا أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَةٍ - أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ...؛ ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! - و تو نمی دانى آن گردنه چيست! - آزاد كردن برده اى - يا غذا دادن در روز گرسنگى...». برخى از مفسّران در شرح اين آيات، «عقبه» را به معناى هواى نفس، و بعضى ديگر به گردنه هاى صعب العبور روز قيامت تفسير كرده اند كه كلام حضرت متناسب با همين تفسير دوم است.
🔹آن گاه حضرت در ادامه سخن مى فرمايد: «وَ أَنَّ مَهْبِطَكَ بِهَا لَا مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّةٍ أَوْ عَلَى نَارٍ؛ و [بدان كه] نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به يقين يا در بهشت است و يا در دوزخ». سپس مى افزايد: «فَارْتَدْ لِنَفْسِكَ قَبْلَ نُزُولِكَ وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِكَ فَلَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ بنابراين پيش از ورودت در آنجا وسايل لازم را براى خويش مهيا ساز و منزلگاه را پيش از نزول، آماده نما؛ زيرا پس از مرگ راهى براى عذرخواهى نيست و نه طريقى براى بازگشت به دنيا [و جبران گذشته]». شايان توجّه است كه جمله «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ» نخستين بار در كلام پيامبر اكرم (ص) آمده است آنجا كه مى فرمايد: «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصِ الشَّهَوَاتِ؛ [۱] بعد از مرگ راهى براى عذرخواهى و جلب رضايت پروردگار نيست؛ بنابراين بسيار به ياد چيزى باشيد كه لذات را در هم مى كوبد و شهوات را بر هم مى زند».
🔹جمله «وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ راه بازگشتى وجود ندارد»، حقيقت و واقعيّت واضحى است كه در آيات «قرآن مجيد» و روايات به طور گسترده به آن اشاره شده است. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا...؛ [آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند] تا زمانى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد، مى گويد: [پروردگارا!] مرا بازگردانيد؛ - شايد [در برابر آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم] عمل صالحى انجام دهم [؛ ولى به او مى گويند:] چنين نيست!».
🔹در خطبه ۱۸۸ «نهج البلاغه» درباره مردگان آمده است: «لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ اِنْتِقَالاً وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ اِزْدِيَاداً؛ نه قدرت دارند از عمل زشتى كه انجام داده اند كنار بروند و نه مى توانند بر كارهاى نيك خود چيزى بيفزايند». آرى منزلگاه هاى اين عالَم قابل بازگشت نيست، همان گونه كه فرزند ناقص براى تكامل بيشتر هرگز به رَحِم مادر باز نمى گردد و ميوه اى كه از درخت جدا شد به شاخه بر نمى گردد، كسانى كه از اين دنيا به عالَم برزخ مى روند نيز امكان بازگشت به دنيا را ندارند. برزخيان نيز هنگامى كه به قيامت منتقل شوند هرگز نمى توانند به عالَم برزخ بازگردند و اين هشدارى است به همه ما كه بدانيم ممكن است در يك لحظه همه چيز تمام شود، درهاى توبه بسته شود و راه تحصيل زاد و توشه مسدود گردد و با يك دنيا حسرت، چشم از جهان بپوشيم.
پی نوشتها؛
[۱] الدعوات، قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، انتشارات مدرسه امام مهدى (ع)، قم، چ اول، ص ۲۳۸
[۲] سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰؛ سوره انعام، آيه ۲۸؛ سوره فاطر، آیه ۳۷ نيز به همين معنا اشاره شده است.
📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول، ج ۹، ص ۵۷۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
@tabyinchannel
🔶 @Nahj_Et
🔘 دلت پاک باشه...!
عن امیرالمؤمنین علیه السلام : وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ، فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ، وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ.
بدان، كه هر ظاهرى را باطنى است همانند آن. آنچه ظاهرش پاكيزه باشد، باطنش نيز پاكيزه است و آنچه ظاهرش ناپاک باشد باطنش نيز ناپاک است
📚خطبه ۱۵۴ نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃
🍃
💠حضرت علی علیه السلام در یک جمله کوتاه می فرماید:
"الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ
📙 "(نهج البلاغة ، حکمت6)
یعنی تحمل، بردباری قبر عیب هاست، چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
💠داستانی از نهج البلاغه
💠داستان به خلافت رسیدن عثمان در کلام مولا
🔹🔹در کلام امام علی (علیه السلام) داستان به خلافت رسیدن عثمان چگونه بیان شده است؟
جواب: امام علی(علیه السلام) در قسمتی از خطبه شقشقیّه، به پایان یافتن دوران خلیفه دوّم و تحولاتى که براى رسیدن عثمان به مقام خلافت صورت گرفت اشاره مى کند و از نکات دقیق و باریک تاریخى و اسرار پنهان یا نیمه پنهان این داستان پرده برمى دارد و موضع خود را در برابر این امر روشن مى سازد (و در ادامه آن به مشکلات عظیمى که امّت اسلامى در دوران خلیفه سوّم گرفتار شدند و شورشهایى که منتهى به قتل او شد، با عبارت کوتاه و بسیار فشرده و پرمعنا و آمیخته با کنایات و استعارات و تشبیهات اشاره مى فرماید).
نخست مى گوید: «این وضع (دوران طولانی و پر رنج و محنت خلیفه دوم) همچنان ادامه داشت تا او (خلیفه دوّم) نیز به راه خود رفت و در این هنگام (در آستانه وفات) خلافت را در گروهى به شورا گذاشت که به پندارش من نیز یکى از آنها بودم» (حَتّى اِذا مَضى لِسَبیلِهِ جَعَلَها فى جَماعَة زَعَمَ اَنّی اَحَدُهُمْ).
تعبیر به «زَعَمَ اَنّی اَحَدُهُم; پنداشت من یکى از آنها بودم» ممکن است اشاره به یکى از دو معنا باشد: نخست این که مرا در ظاهر جزء نامزدهاى خلافت قرار داد در حالى که مى دانست در باطن، نتیجه چیست و چه کسى از این شورا بیرون مى آید. دیگر این که او در ظاهر چنین وانمود کرد که من همردیف آن پنج نفرم، در حالى که در باطن، مى دانست قابل مقایسه با هیچ کدام نیستم.(1)
این جمله اشاره به زمانى است که عمر به وسیله مردى به نام «فیروز» که کُنیه اش «اَبُو لُۆلُۆ» بود به سختى مجروح شد و خود را در آستانه مرگ دید.
«سعد بن ابى وقّاص» بود که مادرش از بنى امیه بود و دایی ها و نزدیکان مادرش در جنگهاى اسلام در برابر کفر و شرک به دست على(ع)کشته شده بودند، به همین دلیل او در زمان خلافت على(ع)نیز با حضرتش بیعت نکرد و «عمر بن سعد» جنایتکار بزرگ حادثه کربلا و عاشورا فرزند همین سعد بود. بنابراین کینه توزى او نسبت به على(ع) مسلّم بود و به همین دلیل در آن شورا به على(ع) رأى نداد و به وسیله «عبدالرحمان بن عوف» به عثمان رأى داد
جمعى از صحابه نزد او آمدند و به او گفتند: «سزاوار است کسى را به جانشینى خود منصوب کنى که مورد قبول تو باشد» و او طىّ سخنان مشروحى، شش نفر را به عنوان شورا تعیین کرد: «على(علیه السلام) ، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابى و قاص که در عرض سه روز بنشینند و یکى را از میان خود انتخاب کنند و دستور داد «اَبُو طَلحه انصارى» با پنجاه نفر از انصار، این شش نفر را در خانه اى جمع کنند تا با یکدیگر براى تعیین خلافت مشورت نمایند و سرانجام، به خاطر ارتباطاتى که میان چند نفر از آن شش تن بود عثمان انتخاب شد.
امام(علیه السلام) در اشاره به این ماجرا، نخست مى فرماید: «پناه بر خدا از این شورا» (فَیا لَلّهِ وَ لِلشُّورى).(2)
سپس به نخستین نقطه ضعف این شورا پرداخته، مى فرماید: «کدام زمان بود که در مقایسه من با نخستین آنها ـ یعنى ابوبکر ـ (و برترى من بر او) شک و تردید وجود داشته باشد تا چه رسد به این که مرا همسنگ امثال اینها (اعضاى شورا) قرار دهند؟»مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِىَّ مَعَ الاَوَّلِ مِنْهُمْ، حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ اِلى هذِهِ النَّظائِرِ).
این نهایت تأسف مولا را از حق کشى هایى که در مورد آن حضرت صورت گرفت آشکار مى سازد و اشاره به این حقیقت مى کند که اگر مى خواستند شایستگى براى خلافت را ملحوظ دارند، جاى تردید نبود که مرا مى بایست تعیین مى کردند، ولى افسوس که هدفهاى دیگرى در این مسأله دنبال مى شد و به راستى جاى تأسف است کسى که به «منزله جان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و باب مدینة علم النّبى و عالم به کتاب و سنّت و آگاه بر تمام مسائل اسلام بوده و از آغاز عمر در مکتب توحید و در کنار پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) پرورش یافته، کارش به جایى برسد که او را در ردیف «عبدالرحمن بن عوف»ها و «سعد وقّاص»ها و مانند آنها قرار دهند.
سپس مى افزاید: «ولى (من به خاطر مصالح اسلام با آنها هماهنگى کردم) هنگامى که پایین آمدند پایین آمدم و هنگامى که پرواز کردند پرواز کردم» (لکِنّى اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طَارُو).(3)
این در حقیقت کنایه اى است از وضع پرندگانى که به صورت دسته جمعى پرواز مى کنند گاه اوج مى گیرند و به فراز مى روند و گاه پایین مى آیند و به زمین نزدیک مى شوند و در هر دو حال همراه یکدیگرند.
روشن است که احوال شکننده زمان خلفا ـ مخصوصاً به هنگامى که یک خلیفه از دور، خارج مى شد ـ ایجاب مى کرد که از هر گونه تفرقه پرهیز شود مبادا دشمنانى که در کمین نشسته بودند سر برآورند و اساس اسلام را به خطر بیندازند.
این احتمال نیز در تفسیر این جمله وجود دارد که منظور امام(علیه السلام) این بوده است که من همواره به دنبال حق بوده ام و براى بدست آوردنش همراه آن حرکت کردم، با آنهایى که در ردیف بالا بود همراه شدم و با اینها که در ردیف پایین بودند نیز همراهى کردم.
سپس به نتیجه این شورا و کارهاى مرموزى که در آن انجام گرفت اشاره کرده مى فرماید: «یکى از آنها (اعضاى شورا) به خاطر کینه اش از من روى بر تافت و دیگرى خویشاوندى را بر حقیقت مقدم داشت و به خاطر دامادیش تمایل به دیگرى (عثمان) پیدا کرد، علاوه بر جهات دیگرى که ذکر آن خوشایند نیست» (فَصَغ(4) رَجُل مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ(5)، وَ مالَ الآخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن(6) وَ هَن).
جمعى از صحابه نزد او آمدند و به او گفتند: سزاوار است کسى را به جانشینى خود منصوب کنى که مورد قبول تو باشد» و او طىّ سخنان مشروحى، شش نفر را به عنوان شورا تعیین کرد: «على(ع) ، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابى و قاص که در عرض سه روز بنشینند و یکى را از میان خود انتخاب کنند و دستور داد «اَبُو طَلحه انصارى» با پنجاه نفر از انصار، این شش نفر را در خانه اى جمع کنند تا با یکدیگر براى تعیین خلافت مشورت نمایند و سرانجام، به خاطر ارتباطاتى که میان چند نفر از آن شش تن بود عثمان انتخاب شد
منظور مولا از جمله اوّل «سعد بن ابى وقّاص» بود که مادرش از بنى امیه بود و دایی ها و نزدیکان مادرش در جنگهاى اسلام در برابر کفر و شرک به دست على(علیه السلام)کشته شده بودند، به همین دلیل او در زمان خلافت على(علیه السلام)نیز با حضرتش بیعت نکرد و «عمر بن سعد» جنایتکار بزرگ حادثه کربلا و عاشورا فرزند همین سعد بود. بنابراین کینه توزى او نسبت به على(علیه السلام) مسلّم بود و به همین دلیل در آن شورا به على(علیه السلام) رأى نداد و به وسیله «عبدالرحمان بن عوف» به عثمان رأى داد.
بعضى نیز گفته اند منظور از این شخص «طلحه» است که مراتب کینه توزى او نسبت به مولا محرز بود و هم او بود که با همراهى «زبیر» آتش «جنگ جمل» را که به گفته مورّخان، 17 هزار نفر در آن کشته شدند، روشن ساخت.
این احتمال را «ابن ابى الحدید» تقویت کرد، در حالى که بعضى از شارحان «نهج البلاغه» معتقدند: «طلحه» گرچه از سوى «عمر» براى شورا انتخاب شد ولى در «مدینه» نبود و موفّق به شرکت در جلسه شورا نشد».(7)
امّا کسى که به خاطر دامادیش متمایل شد «عبدالرحمان بن عوف» بود زیرا «عبدالرحمان» شوهر «امّ کلثوم» خواهر «عثمان» بود.امّا جمله «مَعَ هَن وَ هَن»(8) ـ با توجّه به این که واژه «هن» کنایه از کارهاى زشتى است که گفتن آن ناخوشایند است ـ مى تواند اشاره به امور ناخوشایند دیگرى بوده باشد که «عبدالرحمان بن عوف» در رأى دادن به «عثمان» انتظار آن را داشت مانند سوء استفاده هاى مالى از بیت المال مسلمین و یا سلطه بر توده هاى مردم و یا به دست آوردن مقام خلافت بعد از «عثمان» و یا همه اینها. از مجموع این سخن، روشن مى شود که شورا در محیطى کاملا ناسالم برگزار شد و چیزى که در آن مطح نبود مصالح مسلمین بود و طبیعى است که محصول آن به نفع مسلمین تمام نشود و حوادث دورانِ «عثمان» نشان داد که چه خسارت عظیمى از این ناحیه دامنگیر مسلمین شد.
پی نوشت ها :
(1) . در مقاییس اللغة آمده است که یکى از دو معناى اصلى «زعم» عبارت است از سخنى که واقعیت ندارد و گوینده اش نیز به آن مطمئن مى باشد.
(2) . لام در «لَلّه» مفتوح است و براى استغاثه مى باشد و لام در «للشورى» مکسور است و مستغاث منه مى باشد.
(3) . «اَسْفَفْتُ» از ماده «اِسْفاف» به معناى نزدیک شدن چیزى با شىء دیگر است و هنگامى که پرنده، خود را به زمین نزدیک کند این تعبیر در مورد او بکار مى رود. این تعبیر در مورد بافتن حصیر و مانند آن نیز به کار مىورد زیرا رشته هاى آن به هنگام بافتن به هم نزدیک مى شود و به معناى شدّت نگاه کردن نیز آمده است. (مراجعه کنید به مقاییس اللغة و لسان العرب).
(4) . «صغا» در اصل از ماده «صغو» (بر وزن فعل) به معناى تمایل به چیزى است.
(5) . «ضغِن» (بر وزن ضمن) به معناى کینه و عداوت است و در اصل به معناى پوشانیدن توأم با انحراف مى باشد.
(6) . «هن» تفسیر آن در متن مى آید.
(7) . در شرح نهج البلاغه خویى عدم حضور «طلحه» در شورا بلکه در مدینه، از «طبرى» نقل شده است (شرح خویى، ج 3، ص 73).
(8) . علماى لغت تصریح کرده اند که «هن» به معناى فلان است و در جایى گفته مى شود که انسان مى خواهد به چیزى، سربسته اشاره کند، به خاطر زشتى آن، یا به دلایل دیگرى که در نظر داشته. و معمولا این واژه در امور بد و صفات زشت و ناخوشایند به کار مى رود و در نیکیها به کار نمى رود.
🔶 @Nahj_Et
✅ قرآن بهترین کتاب تربیت
«وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِـتَابِ اللَّـهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَشَـرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ»
«پس در آغاز تربيت،تـصميم گرفتم تا كتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسير آيات، به تو بياموزم،و شريعت اسلام و احكام آن از حلال و حرام، به تو تعليم دهم »
نهجالبلاغه نامه ۳۱
🔶 @Nahj_Et
☘خوشا به حال آن ها که مشغول اصلاح خويش اند
#نهج_البلاغه
🔮يَا أَيُّهَا النَّاسُ طُوبى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ وَ طُوبى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَکَلَ قُوتَهُ وَاشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَکَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُل وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة!
🟤«اى مردم! خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خويش او را از توجّه به عيوب مردم باز داشته و خوشا به حال آن کس که در خانه نشسته روزى خود را مى خورد و به طاعت پروردگارش مشغول است و بر گناه خويش مى گريد ، چنين کسى به اصلاح خويش مشغول و مردم از دست او در آسايش اند
✍اشاره به اين که هر انسانى جز اولياء الله و معصومين عليهم السلام عيب يا عيوبى دارد
هر گاه به عيب جويى ديگران پردازد از خود و اصلاح خويشتن غافل مى شود و هرگز از نظر تهذيب اخلاق و سير الى الله به جايى نمى رسد ، اما اگر گاهى در گوشه خانه بنشيند و در خويشتن فرو رود و عيوب خود را يک به يک بررسى کند و با آب زلال اطاعت پروردگار و قطره هاى اشکى که بر اثر ندامت نسبت به خطاهايش جارى مى کند قلبش را شستشو دهد هم در اصلاح خويشتن توفيق مى يابد و هم مردم از دست او در امان مى مانند.
📙خطبه 176
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
🟢وَاعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ صُدِّقَ عَلَيْهِ
🔮بدانيد قرآن شفاعت کننده اى است که شفاعتش مورد قبول و گوينده اى است که سخنش مقبول است.
هرکس که قرآن در روز قيامت براى او شفاعت کند مشمول شفاعت مى شود و آن کس که قرآن در قيامت از وى شکايت کند گواهى اش بر ضد او پذيرفته خواهد شد
🖊به يقين شفاعت قرآن با زبان حال يا با زبان قال درباره کسانى است که عامل به آن باشند و شکايت قرآن درباره کسانى است که آن را پشت سر افکنند و نسبت به آن بى اطلاع باشند.
📙خطبه 176
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ امیرالمومنین در نهج البلاغه فرمود که اگر خوبی دیدی و به زبان نیاوردی معلوم می شود که حسودی!
🎙حجت الاسلام و المسلمین استاد قرائتی
🔶 @Nahj_Et
2_144145974891343792.mp3
22.46M
📚 کتاب صوتی:نهج البلاغه
(نامه های امیر مؤمنان علی ع)
✍️ گرد آورنده:سید رضی
📝 مترجم:
آیت الله ناصر مکارم شیرازی
🎙 راوی:
بهروز رضوی و فاطمه نیرومند
🔻 کاری از:ایران صدا
📼 تعداد تراک:۶ فصل فایل صوتی
📼 فصل ششم:نامه ۵۴ تا ۷۹
🔶 @Nahj_Et
💢 پرهیز از دوستی با احمق
💠 امام علی علیه السلام فرمودند:
🍃 لا تَصْحَبِ الْمَائِقَ، فَإِنَّهُ يُزَيِّنُ لَكَ فِعْلَهُ وَ يَوَدُّ أَنْ تَكُونَ مِثْلَهُ.
🔹با احمق معاشرت مكن كه كارهاى احمقانه خود را براى تو زيبا جلوه مى دهد و دوست دارد تو هم مثل او باشى.
📚 حکمت 293 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
📜 حکمت ۵۹ نهج البلاغه :
✳️ وَ قَالَ [عليه السلام] مَنْ حَذَّرَكَ كَمَنْ بَشَّرَكَ .
❇️و درود خدا بر او فرمود : آن كه تو را هشدار داد ، چون كسى است كه مژده داد.
❇️ امام علی(ع) مى فرمايد: «كسى كه تو را (از امورى كه خطرناك است) بترساند همچون كسى است كه به تو بشارت دهد (به امورى كه مايه سرور و خوشحالى است)».
❇️ از اين هشدارها همان گونه خوشحال شوى كه از خبرهاى مسرت بخش خوشحال مى شوى
❇️ بايد از چنين كسى همان گونه تشكر كنى كه از بشارت دهنده تشكر مى كنى، زيرا او اگر خير تو را نمى خواست به تو هشدار نمى داد و از افتادن در شر برحذر نمى داشت.
❇️ تحذير به معناى ترساندن و هشدار دادن در برابر خطرات قطعى يا احتمالى است
❇️ تبشير به معناى بشارت دادن در برابر پيروزى هاست.
❇️ امام مى فرمايد: كسى كه تو را از خطر و ضرر قطعى يا احتمالى برحذر مى دارد مانند كسى است كه تو را بشارت دهد به امورى كه مايه خوشحالى توست.
❇️دوستان خوب هم انسان را نسبت به پيروزى ها دلگرم سازند هم نسبت به خطرات آگاه نمايند اين كه يكى از حقوق مؤمنان بر يكديگر نصيحت شمرده شده اشاره به همين گونه هشدارهاست
❇️ گاه مى شود برحذر داشتن و هشدار دادن به خطرها اثرات مهم ترى از بشارت ها دارد، زيرا بشارت دهنده به كارهاى نيك انجام شده و پيروزى ها بشارت مى دهد،كه تغييرى در سرنوشت نخواهد داشت
❇️ تحذيركننده هميشه پيش از خطر هشدار مى دهد و چه بسا سبب برطرف شدن خطرات مهمى مى گردد.
❇️ پيام حكيمانه مولا هنگام ترساندن و برحذر داشتن نسبت به خطرات نه تنها ناراحت نشويد بلكه آن را به منزله يك بشارت براى خود تلقى كنيد.
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
💠داستانی از نهج البلاغه
💠منطق و منطق پذیری👇
🔹🔹کليب جرمي[1] مي گويد:
پس از کشته شدن عثمان در مدينه، طلحه و زبير به بصره آمدند (و مردم را بر ضد حکومت علي ـ عليه السلام ـ شوراندند و مقدمه جنگ جمل را پايه ريزي کردند) پس از اندکي علي ـ عليه السلام ـ (با سپاه خود براي سرکوبي شورشيان بيعت شکن) به سوي بصره حرکت کرد، هنگامي که به محل «ذي قار» رسيد دو نفر از رؤساي قبيله، به من گفتند با ما بيا تا به حضور علي ـ عليه السلام ـ برويم و ببينيم هدفش از اين حرکت چيست؟
قبول کردم با آن ها به «ذي قار» رفتيم و به محضر علي ـ عليه السلام ـ رسيديم. او را هوشمندترين رؤساي عرب يافتيم. سوالاتي در مورد رؤساي قبائل از من کرد و من پاسخ دادم. پس از گفتگو و روشن شدن مطلب، آن دو نفر که همراه من بودند با آن حضرت بيعت نمودند، سپس آن حضرت به من فرمود: «آيا تو بيعت، نمي کني؟»
گفتم: من پيام آور قبيله مي باشم، و بايد خبر را براي آن ها ببرم، ديدم گروهي از يارانش که آثار سجده بر پيشانيشان ديده مي شود، مکرر به من مي گفتند بعيت کن تا اين که علي ـ عليه السلام ـ فرمود: «آزادش بگذاريد، مرا با اين استدلال (که در متن نهج البلاغه آمده) قانع کرده و سرانجام پس از روشن شدن حق، بيعت کردم،[2] آن استدلال اين بود:
وقتي کليب گفت: من پيام آور و پيام برنده هستم و آمده ام براي قبيله خود، از اين جا خبري را ببرم (و تصميم گيري من بر اساس هسته مرکزي تشکيلات قبيله خودمان مي باشد).
امام علي ـ عليه السلام ـ به او فرمود:
اگر قبيله ات تو را براي اين موضوع مي فرستاد که محلّ ريزش باران را برايشان بيابي، سپس به سوي آن ها باز مي گشتي و از مکان سبزه زار و آب به آن ها خبر مي دادي، اگر با تو مخالفت کرده و به سوي بيابان بي آب و علف مي رفتند، تو چه مي کردي؟!
کليب گفت: آن ها را رها مي کردم و خودم به سوي سرزمين پر آب و علف مي رفتم،
حضرت فرمود: «پس دستت را به عنوان بيعت دراز کن».
آن شخص مي گويد: «فو الله ما استطعت ان امتنع عند قيام الحجّة علي فبايعته؛ سوگند به خدا، وقتي استدلال امام را دريافتم و حق را شناختم، قدرت (علمي براي) سرپيچي از آن را نيافتم، با آن حضرت بيعت کردم».[3]
به اين ترتيب در مي يابيم که امام علي ـ عليه السلام ـ مرد منطق و استدلال بود، قبل از آن که مرد شمشير باشد، و آنان که آمادگي روحي داشتند و مرض و بيماري در قلبشان نبود مجذوب استدلال هاي آن بزرگوار مي شدند و به او مي پيوستند.
ضمناً علي ـ عليه السلام ـ در سخن فوق، به تمامي انسان ها و در همه زمان ها درس استقلال رأي آموخت، چرا که بيشتر گمراهان، خود را در محاصره حصار مصنوعي و تشکيلات مي نگرند و لجوجانه در همان حصار زنداني مي گردند، ولي کليب، اين حصار را در پرتو راهنمائي علي ـ عليه السلام ـ شکست، و به حق پيوست.
[1] . کليب (بر وزن کميل) پسر «شهاب جرمي» از بزرگان تابعين کوفه بود، و بعضي گفته اند او و پدرش از اصحاب رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ به شمار مي آمدند.
[2] . تاريخ طبري، ج 5، ص 192.
[3] . نگاه کنيد به خطبه 170 نهج البلاغه.
🔶 @Nahj_Et
امام علی علیه السلام
قدْ بُصِّرْتُمْ إِنْ أَبْصَرْتُمْ وَ قَدْ هُدِيتُمْ إِنِ اهْتَدَيْتُمْ وَ أُسْمِعْتُمْ إِنِ اسْتَمَعْتُمْ
اگر ديدگانتان را بگشاييد، مي بينيد
و اگر هدایت پذير باشيد، راه نشان داده شده است
و اگر گوش شنوا داشته باشید، پيامها را خواهيد شنيد.
📓نهج البلاغه، حکمت 149
🔶 @Nahj_Et
فراموش نکنید...
أَلَا فَاذْكُرُوا هَاذِمَ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصَ الشَّهَوَاتِ وَ قَاطِعَ الْأُمْنِيَاتِ عِنْدَ الْمُسَاوَرَةِ لِلْأَعْمَالِ الْقَبِيحَةِ
به هوش باشيد! در آن زمان که با شتاب به سراغ اعمال قبيح مى رويد نابود کننده لذّات و برهم زننده خواسته ها و قطع کننده آروزها(مرگ)را به ياد آوريد!
نهج البلاغه خطبه ۹۹
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️ اِعلَمْ أنَّ الدنيا دارُ بَلِيَّةٍ لم يَفرُغْ صاحِبُها فيها قَطُّ ساعَةً إلاّ كانَت فَرغَتُهُ علَيهِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ .;
امام على عليه السلام
بدان كه دنيا سراى آزمايش و گرفتارى است، كه آدمى هرگز در آن ساعتى آسوده و بي كار نشود، مگر اين كه آن بيكارى در روز قيامت مايه افسوس او گردد.;
📙نهج البلاغة: الكتاب59.
🔶 @Nahj_Et