💠رئُیِ َ عَلَیهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرقُوعٌ فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ
یَخشَعُ لَهُ القَلبُ وَ تَذِلّ بِهِ النّفسُ وَ یقَتدَیِ بِهِ المُؤمِنُونَ إِنّ الدّنیَا وَ الآخِرَةَ عَدُوّانِ مُتَفَاوِتَانِ وَ سَبِیلَانِ مُختَلِفَانِ فَمَن أَحَبّ الدّنیَا وَ تَوَلّاهَا أَبغَضَ الآخِرَةَ وَ عَادَاهَا وَ هُمَا بِمَنزِلَةِ المَشرِقِ وَ المَغرِبِ وَ مَاشٍ بَینَهُمَا کُلّمَا قَرُبَ مِن وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الآخَرِ وَ هُمَا بَعدُ ضَرّتَانِ
💠جامه ی کهنه وصله داری را بر تن امام (علیه السلام) دیدند، در این باره با حضرت گفتگو کردند، حضرت فرمود: (با آن، دل، فروتن و نفس آرام می گردد و مومنان از آن سرمشق می گیرند). امام (علیه السلام) در مورد پوشیدن آن لباس کهنه سه مطلب را بیان داشته است: فروتنی دل و رام شدن نفس اماره و به وسیله فقر درهم شکستن نفس. و ذلت نفس همان درهم شکستن نفس اماره است و پیروی مومنان هم به همان دو منظور اول است
(دنیا و آخرت دو دشمن ناسازگارند، و دو راه مخالفند، بنابراین کسی که دوستدار دنیا باشد و به آن دل ببندد، با آخرت دشمن و با آن در ستیز است، و آن دو مانند مشرق و مغربند، کسی که مابین آنها راه می رود هر چه به یکی نزدیک شود از دیگری دور می شود، و آن دو، پس از این اختلافها به دو زن هوو می مانند.) کلمه: (العدو) دشمن را- از جهت فاصله ای که مابین دنیا و آخرت وجود دارد- برای آنها استعاره آورده است، و اما این که دنیا و آخرت دو راه مخالفند، واضح و روشن است. و لازمه ی وجود دشمنی و اختلاف بین دنیا و آخرت آن است که دوستدار یکی از آنها دشمن دیگری باشد. آنگاه امام (علیه السلام) دنیا و آخرت را به مشرق و مغرب تشبیه کرده است، وجه شبه مباینت آنها و اختلاف جهت آنهاست، و طالب دنیا را به کسی تشبیه کرده که مابین مشرق و مغرب در حرکت است، وجه شبه عبارت: کلما قرب … است زیرا طالب دنیا به هر مقدار در طلب دنیا همت گمارد به همان نسبت از آخرت غافل می ماند و از آن دور می افتد، و هر چه در کسب دنیا بیشتر بیندیشد، غفلت و دوری اش از آخرت افزون میگردد می گردد و بالعکس، همانند رهروی که به یکی از دو جهت مشرق و مغرب حرکت می کند. و پس از آن، دنیا و آخرت را به دو هوو تشبیه کرده است وجه شبه نیز این است که هر چه به یکی از هووها نزدیک شود، همچون مرد دو زنه از زن دیگر دور می گردد.
📙شرح#حکمت_103
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص108
🔶 @Nahj_Et
#خطبه_متقین
📌قسمت بیست و نهم
🔰امیر المومنین علیه السلام در ادامه به دو وصف مهم ديگر از اوصاف اين پاک مردان مى فرمايد:
✨قُرَّةُ عَيْنِهِ فِيمَا لاَ يَزُولُ، وَ زَهَادَتُهُ فِيمَا لاَ يَبْقَى
💠روشنى چشم او در چيزى است که زوال در آن راه ندارد و زهد و بى اعتنايى اش نسبت به چيزى است که بقا و دوامى در آن نيست.
✍به اين ترتيب مفهوم جمله بالا اين است که چشم پرهيزگاران به جهان آخرت روشن است، زيرا جهانى است پايدار و برقرار،همان گونه که قرآن مجيد درباره بهشتيان مى گويد: (خَالِدِينَ فِيهَا مَا دَامَتِ السَّموَاتُ وَالاَْرْضُ) و نيز مى فرمايد: «(فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِىَ لَهُمْ مِّنْ قُرَّةِ أَعْيُن جَزَاءً بِمَا کَانُوا يَعْمَلُونَ); هيچ کس نمى داند چه پاداشهاى مهمّى که مايه روشنى چشمهاست براى آنها نهفته شده، اين جزاى کارهايى است که انجام مى دادند».
✔️و با توجه به اينکه طبق آنچه در بخشهاى قبل اين خطبه گذشت، آنها در همين دنياگويى بهشت و نعمتهاى بهشتى را با چشم خود مى بينند، اين حالت شادمانى و قرة العين در برابر بهشت، در همين جا براى آنها حاصل است. به عکس چون دنياى ناپايدار را آن گونه که هست دريافته اند، هرگز دل به آن نمى بندند
📝ادامه دارد...
🔶 @Nahj_Et
💠🔹عَن نَوفٍ البکَاَلیِ ّ قَالَ رَأَیتُ أَمِیرَ المُؤمِنِینَ علیه السلام ذَاتَ لَیلَةٍ وَ قَد خَرَجَ مِن فِرَاشِهِ فَنَظَرَ فِی النّجُومِ فَقَالَ لِی یَا نَوفُ أَ رَاقِدٌ أَنتَ أَم رَامِقٌ فَقُلتُ بَل رَامِقٌ قَالَ
یَا نَوفُ طُوبَی لِلزّاهِدِینَ فِی الدّنیَا الرّاغِبِینَ فِی الآخِرَةِ أُولَئِکَ قَومٌ اتّخَذُوا الأَرضَ بِسَاطاً وَ تُرَابَهَا فِرَاشاً وَ مَاءَهَا طِیباً وَ القُرآنَ شِعَاراً وَ الدّعَاءَ دِثَاراً ثُمّ قَرَضُوا الدّنیَا قَرضاً عَلَی مِنهَاجِ المَسِیحِ یَا نَوفُ إِنّ دَاوُدَ علیه السلام قَامَ فِی مِثلِ هَذِهِ السّاعَةِ مِنَ اللّیلِ فَقَالَ إِنّهَا لَسَاعَةٌ لَا یَدعُو فِیهَا عَبدٌ إِلّا استُجِیبَ لَهُ إِلّا أَن یَکُونَ عَشّاراً أَو عَرِیفاً أَو شُرطِیّاً أَو صَاحِبَ عَرطَبَةٍ وَ هیِ َ الطّنبُورُ أَو صَاحِبَ کَوبَةٍ وَ هیِ َ الطّبلُ وَ قَد قِیلَ أَیضاً إِنّ العَرطَبَةَ الطّبلُ وَ الکَوبَةَ الطّنبُورُ
💠🔹نوف بکالی گوید: شبی امیر المؤمنین را دیدم که از بستر برخاست و به ستارگان نگریست و مرا فرمود: ای نوف، خواب هستی یا بیدار؟ گفتم: یا امیر المؤمنین، بیدارم. و فرمود (علیه السلام): ای نوف، خوشا به حال کسانی که از دنیا بریده اند و به آخرت روی آورده اند. اینان مردمانی هستند که زمین را فرش خود کرده اند و خاکش را بستر و آبش را عطر خوشبوی خود. درون خود را به قرآن آراسته اند و برون را به دعا. چون مسیح، دنیا را از خود دور ساخته اند.
ای نوف، داود (علیه السلام) در چنین ساعتی از شب، برخاست و فرمود: این ساعتی است که هیچ بنده ای به درگاه خداوند دست به دعا برندارد، مگر آنکه، دعایش مستجاب شود، مگر عشریّه بگیر (باجگیر) یا کسی که کارهای مردم را به حکومت گزارش کند یا شرطه، یا صاحب عرطبه «طنبور» باشد و یا صاحب کوبه «طبل».
سید رضی گوید: بعضی گویند عرطبه طبل است و کوبه طنبور.
📙شرح#حکمت_104
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص109
🔶 @Nahj_Et
حکمت 107 نهج البلاغه.mp3
4.87M
🌸🍃🌸🍃
🍃
📚شرح و تفسیر #حکمت_107(کلمات قصار)
⏮استاد حجت الاسلام والمسلمین #محمدی_شاهرودی کارشناس برنامه های اعتقادی و معارف اسلامی
🎤بیان شیوا و روان و ساده
⏱دقایقی کوتاه در محضر نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🔹قَالَ علیه السلام إِنّ اللّهَ افتَرَضَ عَلَیکُم فَرَائِضَ فَلَا تُضَیّعُوهَا وَ حَدّ لَکُم حُدُوداً فَلَا تَعتَدُوهَا وَ نَهَاکُم عَن أَشیَاءَ فَلَا تَنتَهِکُوهَا وَ سَکَتَ لَکُم عَن أَشیَاءَ وَ لَم یَدَعهَا نِسیَاناً فَلَا تَتَکَلّفُوهَا
🔹فرائض الله: واجبات دین خدا، حدود الهی: نهایت چیزهایی از نعمتهای الهی که مباح دانسته و دست یازیدن بدانها را اجازه فرموده است، (خداوند بر شما چیزهایی را واجب ساخته است، مبادا آنها را تباه سازید، و حدودی را برای شما تعیین کرده است، مبادا از آن حدود تجاوز نمایید، و شما را از چیزهایی نهی کرده است که مبادا پرده ی حرمت آنها را بدرید، و برای شما در مورد چیزهایی خاموشی گزیده است، نه آن که آنها را فراوش کرده باشد، پس خودتان را به زحمت نیندارید). چیزهایی مورد نهی یعنی آنچه از محرمات و پستیها که از حدود الهی تجاوز کند. و چیزهایی که درباره ی آنها خاموشی گزیده از قبیل تکلیف به دانستنیهای دقیقی است که در آخرت بی فایده است زیرا خداوند از روی فراموشی، به سکوت برگزار نکرده، چه خداوند مبرا از نسیان است، بلکه به دلیل بی سود بودن آنها برای آخرت و به دلیل این که اشتغال بدانها باعث ترک اشتغال به دانستنیهای مفید می شود و موجب ضرر و زیان می گردد از آنها سخن نگفته است.
📙شرح#حکمت_105
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص110
🔶 @Nahj_Et
🔆قَالَ علیه السلام لَا یَترُکُ النّاسُ شَیئاً مِن أَمرِ دِینِهِم لِاستِصلَاحِ دُنیَاهُم إِلّا فَتَحَ اللّهُ عَلَیهِم مَا هُوَ أَضَرّ مِنهُ
🔆(مردم چیزی از امر دینشان را به خاطر رونق دنیاشان فروگذار نمی کند مگر این که خداوند بر آنان دری را می گشاید که زیانش از آن سود بیشتر است). چون خواسته های مردم در دنیا- وقتی که در دنیاخواهی باز شد- پایان پذیر نیست، چون خواسته ای خود زمینه ای برای افزون طلبی و زیاده جویی دنیا و تحصیل شرایط و لوازم آن می شود و همچنین دوری انسان از خدا به اندازه ی نزدیکی او به دنیا و آرزوهای دور و دراز در دنیاست، بنابراین هر کاری که در آن سود دنیا با همان هدف دنیایی مورد نظر باشد، وسیله ای برای گشایش دری از درهای جستن و آراستن دنیا است، و زیانش از اولی بیشتر خواهد بود چون فرورفتگی به دنیا بیشتر و دوری از خدا افزونتر می گردد.
📙شرح#حکمت_106
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص111
🔶 @Nahj_Et
27.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
16.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠قَالَ علیه السلام رُبّ عَالِمٍ قَد قَتَلَهُ جَهلُهُ وَ عِلمُهُ مَعَهُ لَا یَنفَعُهُ
💠بسا دانشمندی که نادانی اش او را از پای درآورد و دانشی که دارد به او سودی نرساند). مقصود امام (علیه السلام)، دانشمندانی است که از علوم بی فایده مانند جادو و تردستی، بلکه همانند علم نحو و دیگر علوم عقلی بهره مندند و از قوانین اسلام ناآگاه، و از روی جهل فتوا دهند و یا از حدود الهی تجاوز کنند و مرتکب گناهی شوند، و در نتیجه این علم باعث هلاکت آنان در دنیا و آخرت گردد، و یا آن علمی که در آخرت سودی ندارد و باعث ترک علم مهمتری می شود پس علاوه بر آن که سودی ندارد و آن دانستنیها او را نجات نمی بخشد بلکه باعث هلاکت وی در آخرت می گردد.
📙شرح#حکمت_107
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص112
🔶 @Nahj_Et
🍃🌼قَالَ علیه السلام لَقَد عُلّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الإِنسَانِ بَضعَةٌ هیِ َ أَعجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ القَلبُ وَ ذَلِکَ أَنّ لَهُ مَوَادّ مِنَ الحِکمَةِ وَ أَضدَاداً مِن خِلَافِهَا فَإِن سَنَحَ لَهُ الرّجَاءُ أَذَلّهُ الطّمَعُ وَ إِن هَاجَ بِهِ الطّمَعُ أَهلَکَهُ الحِرصُ وَ إِن مَلَکَهُ الیَأسُ قَتَلَهُ الأَسَفُ وَ إِن عَرَضَ لَهُ الغَضَبُ اشتَدّ بِهِ الغَیظُ وَ إِن أَسعَدَهُ الرّضَی نسَیِ َ التّحَفّظَ وَ إِن غَالَهُ الخَوفُ شَغَلَهُ الحَذَرُ وَ إِنِ اتّسَعَ لَهُ الأَمرُ استَلَبَتهُ الغِرّةُ وَ إِن أَفَادَ مَالًا أَطغَاهُ الغِنَی وَ إِن أَصَابَتهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الجَزَعُ وَ إِن عَضّتهُ الفَاقَةُ شَغَلَهُ البَلَاءُ وَ إِن جَهَدَهُ الجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضّعفُ وَ إِن أَفرَطَ بِهِ الشّبَعُ کَظّتهُ البِطنَةُ فَکُلّ تَقصِیرٍ بِهِ مُضِرّ وَ کُلّ إِفرَاطٍ لَهُ مُفسِدٌ
🍃🌼ه رگهای دل این آدمی گوشتپاره ای آویزان است که شگفت تر چیز که در اوست آن است، و آن دل است زیرا که دل را ماده ها بود از حکمت و ضدهایی مخالف آن پس اگر در دل امیدی پدید آید، طمع آن را خوار گرداند و اگر طمع بر آن هجوم آرد، حرص آن را تباه سازد، و اگر نومیدی بر آن دست یابد، دریغ آن را بکشد، و اگر خشمش بگیرد بر آشوبد و آرام نپذیرد، اگر سعادت خرسندی اش نصیب شود، عنان خویشتنداری از دست بدهد ، و اگر ترس به ناگاه او را فرا گیرد، پرهیزیدن او را مشغول گرداند، و اگر گشایشی در کارش پدید آید، غفلت او را برباید، و اگر مالی به دست آرد، توانگری وی را به سرکشی وادارد ، و اگر مصیبتی بدو رسد ناشکیبایی رسوایش کند، و اگر به درویشی گرفتار شود، به بلا دچار شود، و اگر گرسنگی بی طاقتش گرداند، ناتوانی وی را از پای بنشاند، و اگر پر سیر گردد، پری شکم زیانش رساند. پس هر تقصیر، آن را زیان است، و گذراندن از هر حد موجب تباهی و تاوان.
📙شرح#حکمت_108
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص113
🔶 @Nahj_Et
🍃قَالَ علیه السلام نَحنُ النّمرُقَةُ الوُسطَی بِهَا یَلحَقُ التاّلیِ وَ إِلَیهَا یَرجِعُ الغاَلیِ
🍃نمرقه: بالش کوچک، (ما تکیه گاهی هستیم در میانه، آن که عقب ماند خود را به آن برساند و آن که پیشی گرفته به سوی آن بازگشت نماید). امام (علیه السلام) این کلمه را به صفت (الوسطی) یعنی میانه و معتدل، برای خود و خاندان خود استعاره آورده است، از آن رو که اینان حق و برای مردم در زندگی دنیا و آخرت الگوهایی در حد عدل و در بین دو طرف افراط و تفریطند، و از حق امام (علیه السلام) و رهبران راستین آن است که درحد اعتدال با امور برخورد کند، تا عقب مانده یعنی کوتاهی کننده ی مقصر در کارها به او برسد، و پیشی گرفته یعنی تندرو متجاوز از حد عدالت به سوی او بازگردد.
📙شرح#حکمت_109
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص114
🔶 @Nahj_Et