💠🔹امام عليه السلام در اين كلام بسيار شريف و پربار و پرمعنا نخست براى آماده كردن مخاطب خود كميل او را به مكانى مىبرد كه خالى از اغيار و نامحرمان است تا بتواند آزادتر و پربارتر حقايق را براى او بيان كند. كميل بن زياد مىگويد: «اميرمؤمنان على بن ابىطالب عليه السلام دست مرا گرفت و به سوى صحرا (خارج شهر كوفه) برد هنگامى كه به صحرا رسيد آه پردردى كشيد و فرمود»؛ (قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ: أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِيطَالِبٍ عليه السلام، فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ، فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ، ثُمَّ قَالَ:) . «جبّان» به معناى صحراست و گاه به قبرستان «جبان» و «جبانة» اطلاق شده چون معمولاً قبرستانها در بيرون شهر بود. «صعداء» (بر وزن علماء) به معناى تنفسى است كه كشيده و طولانى و ناشى از درد و رنج باشد
#حکمت_147
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠اين جملۀ حكمتآميز خواه مقارن ايام سقيفه گفته شده باشد يا در شوراى شش نفرۀ عمر براى انتخاب خليفه
💠ادامه حکمت۲۲
🔹(قالَ الرَّضيُ وَ هٰذٰا مِنْ لَطيفِ الْكَلاٰمِ وَ فَصيحِهِ وَ مَعْناهُ أنّا إنْ لَمْ نُعْطَ حَقَّنا كُنّا أذِلّاءُ وَ ذلِكَ أنَّ الرَّديفَ يَرْكَبُ عَجُزَ الْبَعيرِ كَالْعَبْدِ وَ الْأسيرِ وَ مَنْ يَجْرى مَجْراهُما) . تفسير ديگر اينكه منظور اين است اگر حق ما را به ما ندهند به زحمت و مشقت فراوان خواهيم افتاد همانگونه كه شخص رديف دوم به هنگام سوار شدن بر شتر چنين حالى را خواهد داشت. تفسير سوم اينكه اگر ما به حقمان نرسيم مخالفان ما براى مدتى طولانى ما را به عقب خواهند انداخت و ما هم طبق فرمودۀ پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله صبر مىكنيم و براى گرفتن حق خويش دست به شمشير نخواهيم برد. اين احتمال نيز بعيد نيست كه هر سه تفسير در مفهوم كلام امام جمع باشد به اين معنا كه اگر ما را از حق خود محروم سازند هم ما را به خوارى مىكشانند و هم به زحمت و مشقت مىافكنند و هم مدت طولانى ما را از حقمان محروم مىدارند و به فرمان پيغمبر اكرم ناچاريم صبر كنيم
#حکمت_22
🔶 @Nahj_Et
🦋امام علی(ع):
🌹ای مالک در هر چه از دیگران برایت ثابت نشده خود را به غفلت بزن و در باور کردن گفتار سخن چینان شتاب مکن زیرا سخن چین خائن است گرچه خود را شبیه خیرخواهان نشان دهد!
📝 عهدنامه مالک اشتر
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى اشاره مىكند كه توجه به آن انسان را در برابر حوادث سخت شجاعت مىبخشد، مىفرمايد: «اجل و سرنوشت حتمى براى حفظ انسان كافى است»؛ (كَفَى بِالأَجَلِ حاَرِساً) . اشاره به اينكه هركس سرنوشت حتمى معينى دارد و تا آن زمان فرا نرسد جان او محفوظ است؛ اما هنگامى كه فرمان نهايى رسيد، هيچكس و هيچ چيز نمىتواند در برابر آن مقاومت كند. همانگونه كه در سند اين كلام شريف ذكر كرديم، مرحوم «صدوق» آن را در ضمن بيان ماجرايى از جنگ صفين آورده است. طبق اين روايت يكى از ياران على عليه السلام مىگويد: در روز صفين على عليه السلام در مقابل معاويه ايستاده بود و حتى شمشير خود را از نيام درنياورده بود. يكى از اصحابش عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! مراقب خويش باش، ما از اين مىترسيم كه اين مرد در حملهاى غافلگيرانه شما را از پاى درآورد. امام عليه السلام فرمود: درست است كه او انسان بىدين و شقاوتمندى است ولى اجل و سرنوشت قطعى، براى حفظ انسان كافى است. هيچكس نيست مگر اينكه فرشتگانى از سوى خدا مأمور حفظ او هستند تا در چاهى سقوط نكند يا ديوارى بر او فرود نيايد و يا مصيبت بد ديگرى دامن او را نگيرد تا اجلش فرا رسد.
#حکمت_306
🔶 @Nahj_Et
💠🔹از خطبههاى امام عليه السّلام است كه در آن از شگفتىهاى آفرينش طاووس پرده برداشته است. خطبه در يك نگاه اين خطبه را مىتوان به چهار بخش تقسيم كرد: در بخش اوّل، امام عليه السّلام به سراغ عجايب كائنات و شگفتىهاى آفرينش، به ويژه پرندگان مىرود و از اين طريق بر وجود خداوند متعال و لزوم ايمان راسخ به او استدلال مىكند. در بخش دوّم، از ميان تمام پرندگان، انگشت روى آفرينش طاووس و شگفتىهاى خلقت او مىگذارد و به نكات بسيار زيبا و دقيقى در مورد اين پرندۀ عجيب اشاره مىفرمايد و در عين حال، بعضى از خرافات و توهّمات بى اساس را كه در مورد آن در ميان مردم وجود دارد، ردّ مىكند و در پايان اين بخش به اين نكته اشاره مىكند: جايى كه عقلها از وصف مخلوقات او ناتوان است، چگونه مىتوان آن خالق بزرگ را وصف كرد؟ در بخش سوّم از شگفتىهاى آفرينش جانداران بسيار كوچك مانند مورچه پرده بر مىدارد و عجايب خلقت آنها را به صورت دليل ديگرى بر توحيد خداوند متعال بر مىشمرد. در چهارمين و آخرين بخش، به ذكر قسمتى از اوصاف بهشت مىپردازد؛ آن گونه كه شنونده را مشتاق آن مىسازد؛ به اين ترتيب، مبدأ و معاد را به هم پيوند مىدهد و مجموعۀ كاملى را در بحث عقايد بيان مىفرمايد.
#خطبه_165
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكتۀ مهمى مىكند كه در سرنوشت افراد و امتها تأثير
💠🔹اين مسئله بازتاب گستردهاى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئلۀ رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مىگيرد. در داستان كشتن ناقۀ ثمود (همان معجزۀ الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مىگويد: همۀ آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همانگونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقۀ ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا)
#حکمت_154
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى اشاره مىفرمايد كه بسيارى از آن غافلند، مىفرما
💠🔹كارِ گروه اول مانند رگبارى است كه از آسمان نازل شود و سيلابى راه بيفتد و همه جا را آب فرا بگيرد و بسيارى از زراعتها و خانهها را ويران سازد؛ ولى كار گروه دوم مانند بارانهاى نرم نرم طولانى و مفيد است كه همه جا را آباد مىكند بىآنكه ويرانى به بار آورد. نيز كارِ گروه اول مانند كسى است كه داروى شفابخشى را به مقدار زياد و بدون رعايت كميت لازم مصرف مىكند و به جاى درمان، به مسموميت گرفتار مىشود و چه بسا براى هميشه از آن دارو بيزار مىگردد. كار گروه دوم مانند كسى است كه آن دارو را به مقدار كم و طبق دستور طبيب بهتدريج در مدت نسبتاً طولانى مصرف مىكند و بهبودى مىيابد و زيانى دامن او را نمىگيرد. شبيه همين كلام حكيمانه در حكمت 444 نيز آمده است كه مىفرمايد: «قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ مِنْهُ؛ كار كمى كه دوام يابد بهتر از كار زيادى است كه خسته كننده باشد»
#حکمت_278
🔶 @Nahj_Et