☝️مسلّم در اسلام چنین اصلى بر این مبنا که مردم دوجنسى شناخته شده باشند که
👥مثلا سفیدپوست آقا و سیاهپوست برده باشد و یا مردم این طرف دنیا آقا و آن طرف برده باشند، نداریم
❌⚠️و بالعکس خلاف آن را داریم و اسلام بین افراد مردم تفاوتى قائل نشده است. پس این اساس فلسفى
☝️🙅♂مورد قبول نیست و آنچه در اسلام مبناى بردگى و مورد قبول است و بیش از آن مورد قبول واقع نشده است،
🚷در مورد اسیران جنگى است که جایز شمرده است که از اسیران جنگى برده گرفته شود،
👈آنهم با توجه به اینکه جنگ در اسلام ریشه فکرى و عقیدهاى دارد
❌☝️و ریشه سیاسى و اقتصادى ندارد؛ و در این مورد هم «جایز» شمرده نه اینکه «واجب» شمرده باشد.
📚 #استاد_مطهری، بردگی در اسلام، ص12 ✨
🔶 @Nahj_Et
💠🔹گرچه مدح و ثناى افراد به سبب كارهاى خوبى كه انجام دادهاند باعث تشويق آنها مىشود؛ ولى به يقين افراط در مدح و ثنا افزون بر اينكه دروغ و گناه كبيرهاى محسوب مىشود سبب اغفال طرف مقابل مىگردد و او را از كوشش و تلاش براى رسيدن به مقامات بالاتر باز مىدارد و آثار غرور و خودبرتربينى در او آشكار مىگردد. به همين دليل، امام در برابر كسى كه در ستايش او مبالغه مىكرد ولى در دل او را متهم مىدانست فرمود: «من كمتر از آن هستم كه تو مىگويى و بالاتر از آنم كه در دل دارى»؛ (قال عليه السلام: لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ، وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً: أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ، وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ) . ممكن است آن شخص در مورد امام غلو كرده باشد و امام با اين سخن مىخواهد جلوى غلو او را بگيرد؛ ولى اين احتمال نيز داده شده است كه چه بسا او تنها بخشى از صفات واقعى امام را برشمرده ولى امام متواضعانه چنين سخنى را مىگويد
#حکمت_83
🔶 @Nahj_Et
💠🔹حضرت علی (ع) در گذر از قبرستان...
💠ای ساکنان خانه های وحشت زا و محله های خالی و گورهای تاریک!ای خفتگان در خاک!ای غریبان!ای اهل تنهایی!ای اهل وحشت!شما پیش از ما رفتید و ما به دنبال شما،به شما می پیوندیم.
امّا درخانه هایتان دیگران سکونت کردند،و امّا زنانتان با دیگران ازدواج کردند،و اموالتان در میان دیگران تقسیم شد!این خبر ما هست،شما چه خبری دارید؟سپس رو به اصحاب فرمود: بدانید که اگر اجازه سخن گفتن داشتند،به شما خبر می دادند که؛« بهترین توشه تقوا است....»
#حکمت_130
🔶 @Nahj_Et
💠🔹🌴حضرت علی علیهالسلام
✉️نامه بیست و ششم به یکی از ماموران زکات
اخلاق کارگزاران مالیاتی
او را به ترس از خدا در اسرار پنهانی، و اعمال مخفی سفارش می کنم،
آنجا که هیچ گواهی غیر از او، و نماینده ای جز خدا نیست،
و سفارش می کنم که مبادا در ظاهر خدا را اطاعت، و در خلوت نافرمانی کند، و اینکه آشکار و پنهانش، و گفتار و کردارش در تضاد نباشد،
امانت الهی را اداء، و عبادت را خالصانه انجام دهد. و به او سفارش می کنم با مردم تندخو نباشد، و به آنها دروغ نگوید، و با مردم به جهت اینکه بر آنها حکومت دارد بی اعتنایی نکند،
چه اینکه مردم برادران دینی، و یاری دهندگان در استخراج حقوق الهی اند.
بدان! برای تو در این زکاتی که جمع می کنی سهمی معین، و حقی روشن است، و شریکانی از مستمندان و ضعیفان داری، همانگونه که ما حق تو را می دهیم، تو هم باید نسبت به حقوق آنان وفادار باشی، اگر چنین نکنی در روز رستاخیز بیش از همه دشمن داری، و وای بر کسی که در پیشگاه خدا، فقرا و مساکین، و درخواست کنندگان و آنان که از حقشان محرومند، و بدهکاران و ورشکستگان و در راه ماندگان، دشمن او باشند و از او شکایت کنند.
امانتداری
کسی که امانت الهی را خوار شمارد، و دست به خیانت آلوده کند، و خود و دین خود را پاک نسازد، درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده، و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود،
و همانا! بزرگترین خیانت! خیانت به ملت،
و رسواترین دغل کاری، دغل بازی با امامان است، با درود.
#نامه_26
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹🌴حضرت علی علیهالسلام ✉️نامه بیست و ششم به یکی از ماموران زکات اخلاق کارگزاران مالیاتی او ر
💠🔹شرحی بر نامه بیست و ششم نهجالبلاغه
از نامه هاى امام(علیه السلام) است که براى بعضى از مأموران گردآورى زکات مرقوم داشته است.
امام(علیه السلام) در این نامه، قبل از هر چیز، مخنف بن سلیم را از نفاق و دوگانگى ظاهر و باطن بر حذر مى دارد و از بدرفتارى با مردم و خود برتربینى و بى اعتنایى به آنها نهى مى فرماید
و در بخش دیگرى تأکید مى کند که تو به عنوان عامل جمع آورى زکات حقى در آن دارى که ما به تو مى پردازیم; ولى بقیّه آن متعلق به نیازمندان امّت است که باید به آنها برسد.
حضرت در پایان نامه، او را از هرگونه خیانت در این امانت برحذر مى دارد و خیانت به امّت و امام امّت را بدترین خیانت مى شمرد.
#نامه_26
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين جملۀ كوتاه و پرمعنا اشاره به اهميت شفاعت كرده مىفرمايد: «شفاعت كننده با
💠🔹اينكه امام در گفتار حكيمانۀ بالا مىفرمايد: شفاعت كننده بال و پر طلب كننده است واقعيت مسلّم عقلى و نقلى است، همانگونه كه هيچ پرندهاى بدون بال و پر نمىتواند پرواز كند بسيارى از طلبكنندگان نيز بىبال و پر شفاعت پرواز در آسمان قرب خدا براى آنها غير ممكن است. اين جملۀ كوتاه در واقع هم اشارهاى به فلسفۀ شفاعت و هم مفهوم و معناى آن و هم شرايط شفاعت كننده و شفاعت شونده دارد. پرنده بايد همه چيز او كامل باشد تا بعد از رويش بال و پر بتواند پرواز كند و استفادۀ از بال و پر براى پرنده عيب نيست، بلكه افتخار است و عالم اسباب در جهان هستى در واقع چهرههايى از همين شفاعت است. در عالم تشريع نيز گاه معصومان و پيشوايان بزرگ شفاعت مىكنند، گاهى علماى دين و شهدا و صالحان و زمانى اعمال خوب انسان مانند نماز و روزه و جهاد او با دشمن يا با نفس سبب شفاعتش مىشود
#حکمت_63
🔶 @Nahj_Et
شرحی بر نامه بیست و هفتم نهجالبلاغه
از نامه هاى على(علیه السلام) است که به محمد بن ابى بکر رضى الله عنه هنگامى که او را به فرماندارى مصر منصوب کرد، نگاشت.
در کتاب الغارات آمده است که امام(علیه السلام) هنگامى که این نامه را براى محمد بن ابى بکر(رحمه الله) نوشت او پیوسته در آن نگاه مى کرد و از دستورات و آدابش بهره مى گرفت. بعد از مدتى که عمرو بن عاص در مصر بر او غلبه کرد و او را کشت، تمام نامه هاى او را جمع آورى کرد و به سوى معاویه فرستاد. معاویه در این عهدنامه نگاه مى کرد و در شگفتى فرو مى رفت. ولید بن عقبه که نزد معاویه بود و شگفتى معاویه را از مطالعه این عهدنامه دید به او گفت: دستور بده این نامه ها را بسوزانند! معاویه گفت: چقدر اشتباه مى کنى. ولید گفت: آیا صحیح این است که مردم بدانند احادیث ابو تراب (على بن ابى طالب) نزد توست و از آن درس مى آموزى؟ معاویه گفت: واى بر تو به من مى گویى علم و دانشى مثل این را بسوزانم به خدا سوگند مطالب علمى جامع تر و استوارتر از این تاکنون نشنیدم. ولید گفت: اگر این گونه علم و داورى او را مى ستایى پس چرا با او پیکار مى کنى؟ گفت: اگر نبود که ابوتراب عثمان را به قتل رساند سپس مى خواست بر ما حکومت کند، ما از او درس فرا مى گرفتیم. سپس کمى مکث کرد و نگاه به کسانى که اطراف او نشسته بودند نمود و گفت: ما نمى گوییم اینها از نامه هاى على بن ابى طالب و از سخنان اوست بلکه مى گوییم: از نامه هاى ابوبکر است و نزد فرزندش محمد بوده و ما آنها را مطالعه مى کنیم و از آن بهره مى گیریم.
این نامه ها همچنان در خزاین بنى امیّه وجود داشت تا زمانى که عمر بن عبدالعزیز به حکومت رسید و او آشکارا بیان کرد که اینها از احادیث على بن ابى طالب است.
الغارات سپس مى افزاید: هنگامى که خبر شهادت محمد بن ابى بکر و افتادن این نامه (مانند سایر نامه هاى او) به دست معاویه به آن حضرت رسید، سخت متأثر و ناراحت شد (که چرا چنین گوهر گرانبهایى به دست نااهل افتاده است).
به هر حال این عهدنامه مطابق آنچه مرحوم سیّد رضى آورده، شامل چند بخش است: نخست امام(علیه السلام) دستوراتى درباره طرز برخورد با مردم و رعایت تواضع و عدالت و نشان دادن قدرت در برابر زورمندان و محبّت در برابر ضعیفان مى دهد.
در بخش دوم در یک بحث کلى و جامع، یکى از صفات متقیان را در طرز برخورد آنها با دنیا و مواهب مادى در عباراتى جامع، گویا و پرمعنا شرح مى دهد که چگونه آنها توانسته اند از نعمت هاى الهى در دنیا بهره مند شوند بى آنکه گرفتار دنیاپرستى گردند.
امام(علیه السلام) در بخش سوم، اشاره اى به پایان زندگى و مرگ مى کند و تعبیراتى دارد که دقت در آن هر انسانى را از خواب غفلت بیدار مى سازد.
امام(علیه السلام) در بخش چهارم، متوجه محمد بن ابى بکر شده و اهمّیّت مأموریتى را که به او واگذار کرده (حکومت مصر) به او گوشزد مى کند و دستوراتى در این زمینه به او مى دهد.
در بخش پنجم و آخرین بخش، باز امام(علیه السلام) از یک تحلیل کلى درباره تفاوت هاى پیشوایان هدایت و پیشوایان ضلالت سخن مى گوید و به خطرات منافقان در جامعه اسلامى اشاره مى فرماید.
با توجّه به اینکه عهدنامه بسیار گسترده تر از آن است که مرحوم سیّد رضى آورده، بخش هاى مهم و متعدّد دیگرى نیز در این عهدنامه که همه آن در کتاب الغارات و تمام نهج البلاغه و مانند آن آمده است، دیده مى شود.
#نامه_27
🔶 @Nahj_Et
☝️مسلّم در اسلام چنین اصلى بر این مبنا که مردم دوجنسى شناخته شده باشند که
👥مثلا سفیدپوست آقا و سیاهپوست برده باشد و یا مردم این طرف دنیا آقا و آن طرف برده باشند، نداریم
❌⚠️و بالعکس خلاف آن را داریم و اسلام بین افراد مردم تفاوتى قائل نشده است. پس این اساس فلسفى
☝️🙅♂مورد قبول نیست و آنچه در اسلام مبناى بردگى و مورد قبول است و بیش از آن مورد قبول واقع نشده است،
🚷در مورد اسیران جنگى است که جایز شمرده است که از اسیران جنگى برده گرفته شود،
👈آنهم با توجه به اینکه جنگ در اسلام ریشه فکرى و عقیدهاى دارد
❌☝️و ریشه سیاسى و اقتصادى ندارد؛ و در این مورد هم «جایز» شمرده نه اینکه «واجب» شمرده باشد.
📚 #استاد_مطهری، بردگی در اسلام، ص12 ✨
🔶 @Nahj_Et