eitaa logo
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
241 دنبال‌کننده
406 عکس
41 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕نهج البلاغه/حکمت۲۹۶ 🔴پرهیز از دشمنی ها (اخلاقی) 🔹 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَي عَلَي عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَه 🔹ُو درود خدا بر او فرمود: (شخصي را ديد كه چنان بر ضد دشمنش مي كوشيد كه به خود زيان مي رسانيد، فرمود:) تو مانند كسي هستي كه نيزه در بدن خود فرو برد تا ديگري را كه در كنار اوست بكشد. 🌺🌺🌺 🌿شرح و تفسیر حکمت ۲۹۶ 🍂به خودت ضرر می زنى امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه، اشاره به نکته جالبى مى کند که بعضى از افراد احمق و نادان مرتکب آن مى شوند: امام علیه السلام به کسى که بر ضد دشمنش سعایت مى کرد؛ ولى در عین حال به خودش ضرر مى زد فرمود: «تو مانند کسى هستى که نیزه بر خود مى زند تا کسى را که پشت سرش سوار شده به قتل برساند»؛ (لِرَجُلٍ رَآهُ یَسْعى عَلى عَدوٍّ لَهُ، بِما فیهِ إِضرارٌ بِنَفْسِهِ: إِنَّما أَنْتَ کَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِیَقْتُلَ رِدْفَهُ). «طاعِن» از ریشه «طَعْن» شخصى است که نیزه مى زند. «رِدْف» به معناى کسى است که پشت سر دیگرى بر اسب یا شتر سوار مى شود. منظور این است که نیزه را در شکم خود فرو کند که از پشت درآید وبه شکم دشمنش که پشت او سوار است برسد. این نهایت بى عقلى و حماقت است که براى صدمه زدن به دیگرى، خودش را از میان بردارد. در افسانه هاى قدیمى آمده است که شخصى به همسایه اش بسیار حسادت داشت. به غلامش گفت: سر مرا از تن جدا کن و به پشتبام همسایه بینداز و بعد مأموران را خبر کن که او قاتل است تا او را به عنوان قاتل تعقیب کنند و بگیرند. انگیزه اینگونه کارها گاه حسادت است و گاه حماقت و گاه هر دو و گاه ممکن است انسان، به دست دیگرى چنان گرفتار شود که از زندگى سیر گردد و جز این راهى براى نجات خود نبیند. در عصر و زمان ما گروهى از وهابى هاى سلفى انتحارى که از احمق ترین انسانها هستند، مواد منفجره به خود مى بندند و در میان جمعیتى بى گناه، آن را منفجر مى کنند، خودشان بیش از همه متلاشى مى شوند تا دیگران را هم به قتل برسانند و از حماقت آنها این است که آن را وسیله اى براى قرب الى الله و جاى گرفتن در بهشت جاویدان مى دانند. سلفى هاى متعصب و خونخوار معمولا به سراغ افراد عقب مانده ذهنى مى روند و آنها را در جلساتى شستشوى مغزى مى دهند که اگر صبح، دست به چنین کارى بزنید، عصر در آغوش پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله هستید. آن سبک مغزان هم باور مى کنند و به سراغ چنین جنایت هولناکى مى روند و مصداق بارز کلام مولا على علیه السلام مى شوند. انگیزه سلفى هاى تکفیرى در این کار، تعصب، حسادت وحماقت است. آنها فکر مى کنند شیعه در این عصر و زمان با سرعت در دنیا پیشروى مى کند و کشورهاى اسلامى را یکى پس از دیگرى تحت تأثیر خود قرار مى دهد و در خارج نیز معارف مکتب اهلبیت : برجسته تر از سایر گروه هاى مسلمان جلوه کرده و این امر حسادت آنها را برانگیخته است. در زمانى که این بخش از سخن مولا را مى نویسیم، حکومت اسلامى شیعه با کمال قدرت بر ایران سلطه دارد، عراق نیز تحت سلطه حکومت شیعى است، در لبنان نیز به برکت پیروزى شگفت انگیز حزب الله بر دشمنان، شیعیان و پیروان مکتب اهلبیت : عظمت و قدرت فوق العاده اى پیدا کرده اند و در این اواخر، در ترکیه نیز آثار پیشرفت افکار شیعى ظاهر و آشکار گشته است. مرحوم علامه شوشترى، داستانى از جنگ جمل که مى تواند یکى از مصداق هاى کلام امام علیه السلام باشد نقل مى کند، وى مى گوید: «عبدالله بن زبیر» در روز جنگ جمل مهار شتر عایشه را در دست داشت. «مالک اشتر» براى جنگ با او آماده شد. ابن زبیر مهار ناقه را رها کرد و به سوى مالک آمد. آنها با هم به جنگ پرداختند و هر دو بر زمین افتادند؛ ولى مالک اشتر گلوى ابن زبیر را گرفته بود. ابن زبیر فریاد مى زد: بیایید من و مالک، هر دو را به قتل برسانید. اشتر مى گوید: من از این خوشحال شدم که نام مرا به عنوان «مالک» برد (که مردم چندان با آن آشنا نبودند) اگر گفته بود «اشتر»، مردم مى ریختند و ما هر دو را مى کشتند. به خدا قسم از حماقت «ابن زبیر» تعجب کردم که فریاد مى زد: من و او هر دو را به قتل برسانید؛ در حالى که قتل هر دو نفر سودى به حال او نداشت. من او را رها کردم و فرار کرد در حالى که زخم عمیقى در یک طرف از صورت خود برداشته بود. 🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَا نُكَلِّفُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَيْنَا كِتَابٌ يَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ (62) و ما هيچ كس را جز به مقدار توانش تكليف نمى كنيم، و نزد ما كتابى است كه به حقّ سخن مى گويد (و بر كار مردم گواه است) و به آنان هيچ ستمى نمى شود. 🌿نکته: در فقه قاعده اى به نام قاعده ى «نفى عُسر و حَرَج» وجود دارد، كه مبناى آن همين آيه است. يعنى هرگاه تكليفى موجب سختىِ غير قابل تحمّل گرديد، آن تكليف ساقط مى شود. 📜پیام: - گرچه سبقت و سرعت در كارهاى خير ارزش دارد، ولى افراط ممنوع است. «الاّ وُسعها» - تكليف همه ى انسان ها يكسان نيست. هر كس به مقدار توانِ جسمى، فكرى و ماليش مكلّف است و خداوند تكليف غنى را از فقير نمى خواهد. «لا نكلّف نفساً الاّ وسعها» - در جهان بينى الهى، هيچ كس گرفتار عقده و احساس حقارت نمى شود، چون بيش از توانش تكليفى ندارد. «الاّ وسعها» (آرى هر كس توانى دارد و وظيفه اى، پس بايد آرامش داشته باشيم) - نظام آفرينش، حساب و كتاب دارد. «و لَدَينا كتاب» - برخى از شرايط مديريّت در اين آيه ذكر شده است، از جمله: الف: آشنايى به توانايى افراد و واگذارى كار به مقدار توان آنان.«وسعها» ب: نظارت دقيق بر كار و وظايف آنان. «كتاب ينطق بالحقّ» ج: عدالت در تنبيه يا تشويق آنان. «و هم لا يظلمون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز ۲ 🌷ارزش پرهيزگاري پس از ستايش پروردگار، همانا من شما را به ترس از خ
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۹۸/فراز ۳ 🌿ويژگيهاي اسلام همانا اين اسلام، دين خداوندي است كه آن را براي خود برگزيد، و با ديده عنايت پروراند، و بهترين آفريدگان خود را مخصوص ابلاغ آن قرار داد، پايه هاي اسلام را بر محبت خويش استوار كرد، و اديان و مذاهب گذشته را با عزت آن، خوار نمود، و با سربلند كردن آن ديگر ملت ها را بي مقدار كرد، و با محترم داشتن آن دشمنان را خوار گردانيد، و با ياري كردن آن دشمنان سرسخت را شكست داد، و با نيرومند ساختن آن اركان گمراهي را درهم كوبيد، و تشنگان را از چشمه زلال آن سيراب كرد، و آبگيره هاي اسلام را پرآب نمود. خداوند اسلام را بگونه اي استحكام بخشيد كه پيوندهايش نگسلد، و حلقه هايش از هم جدا نشود، و ستونهايش خراب نگردد، در پايه هايش زوال راه نيايد، درخت وجودش از ريشه كنده نشود، زمانش پايان نگيرد، قوانينش كهنگي نپذيرد، شاخه هايش قطع نگردد، راههايش تنگ و خراب نشود، و پيمودن راهش دشوار نباشد، تيرگي در روشنايي آن داخل نشود، و راه راست آن كجي نيابد، ستونهايش خم نشود، و گذرگاهش بدون دشواري قابل پيمودن باشد، در چراغ اسلام خاموشي، و در شيريني آن تلخي راه نيابد. اسلام ستونهاي استواري است كه خداوند آن را در دل حق برقرار كرد، اساس و پايه آن را ثابت فرمود، اسلام چشمه ساري است كه آب آن در فوران، چراغي است كه شعله هاي آن فروزان، و نشانه هميشه استواري است كه روندگان راه حق با آن هدايت شوند، پرچمي است كه براي راهنمايي پويندگان راه خدا نصب گرديده، و آبشخوري است كه واردشوندگان آن سيراب مي شوند. خداوند نهايت خشنودي خود را در اسلام قرار داده، و بزرگ ترين ستونهاي دينش، و بلندترين قله اطاعت او در اسلام جاي گرفته است، اسلام در پيشگاه خداوند، داراي ستونهايي مطمئن، بنايي بلند، راهنمايي هميشه روشن، شعله اي روشني بخش، برهاني نيرومند، و نشانه اي بلندپايه است، كه درافتادن با آن ممكن نيست، پس اسلام را بزرگ بشماريد، از آن پيروي كنيد، حق آن را ادا نماييد، و در جايگاه شايسته خويش قرار دهيد. 🌺🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕نهج البلاعه/حکمت۲۹۷ 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَ أَقَلَّ الِاعْتِبَارَ 🔸و درود خدا بر او فرمود: عبرتها چقدر فراوانند و عبرت پذيران چه اندك؟ 🌷🌷🌷
. 🌿شرح و تفسير حکمت ۲۹۷ نهج البلاغه 💥اسباب عبرت، بسيار است ولى… امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه خود به يكى از مهمترين مسائل سرنوشت ساز در زندگى انسانها اشاره كرده مى فرمايد: «اسباب عبرت، بسيار است؛ ولى عبرت گيرنده كم است»؛ (مَا أَكْثَرَ الْعِبَرَ وَأَقَلَّ الاِْعْتبَارَ!). منظور از «عبرت»، حوادثى است كه در گذشته يا در زمان حال واقع مى شود، خواه در تاريخ زندگى انسانها و خواه در حوادث ديگر كه مايه بيدارى و پند گرفتن و استفاده كردن براى اصلاح اشتباهات و پيمودن صراط مستقيم در زندگى است. يكى از دانشمندان مى گويد: «الْعِبْرَةُ أنْ تَجْعَلَ كُلَّ حاضِرٍ غالِبآ وَالْفِكْرَةُ أنْ تَجْعَلَ كُلَّ غائِبٍ حاضِرآ؛ عبرت آن است كه تمام آنچه را حاضر است در گذشته مشاهده كنى و فكر آن است كه گذشته را امروز در برابر خود ببينى». اين سخن درواقع برگرفته از قرآن مجيد است كه پس از نقل ماجراى بسيار عبرت انگيز يوسف علیه السلام مى فرمايد: «(لَقَدْ كَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لّاُِوْلِى الاَْلْبَابِ)؛ در سرگذشت آنها درس عبرتى براى صاحبان انديشه بود!». اين آيه ناظر به حوادث عبرت انگيزى است كه در زندگى انسانها رخ مى دهد و در آيه ديگرى از همين سوره به حوادثى اشاره مى كند كه در جهان پيرامون ما واقع مى شود و مى فرمايد: «(وَكَأَيِّنْ مِّنْ آيَةٍ فِي السَّماوَاتِ وَالاَْرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْهَا وَهُمْ عَنْهَا مُعْرِضُونَ)؛ و چه بسيار نشانه اى (از خدا) در آسمانها وزمين كه آنها از كنارش مى گذرند و از آن روي گردانند!». در آيه 41 سوره «نور» نيز مى فرمايد: «(يُقَلِّبُ اللهُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ إِنَّ فِى ذَلِکَ لَعِبْرَةً لّاُِوْلِى الاَْبْصَارِ)؛ خداوند شب و روز را دگرگون مى سازد؛ در اين عبرتى است براى صاحبان بصيرت!». بنابراين، حوادث عبرت انگيز تنها مربوط به تاريخ بشر نيست، بلكه در كلّ جهان آفرينش ممكن است رخ دهد. به برگ هاى زرد درختان پاييزى نگاه كنيد كه با اندك نسيمى از شاخه جدا مى شوند و به هر سو پراكنده مى گردند. اگر كمى به عقب برگرديم و نشاط وطراوت و استحكام آنها را در فصل بهار ببينيم كه محكم به شاخه ها چسبيده بودند حتى اگر طوفان درخت را واژگون مى كرد، برگ از درخت جدا نمى شد، از اين منظره مى توانيم زندگى خود را بررسى كنيم، فصل جوانى و پيرى كه همچون بهار و پاييز عمر است در برابر ما مجسم مى شود و بهترين عبرتها را مى گيريم. كاخ هاى ويران شده شاهان و قبرستان هاى خاموش و اموال و ثروت هاى ثروتمندانى كه به فرزندان نااهل آنها رسيده، همگى براى ما درس عبرت است. در حديث معروفى آمده است: «كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِيذَرٍّ؛ التَّفَكُّرَ وَالاِْعْتِبَارَ؛ بيشترين عبادت ابوذر، انديشيدن و عبرت گرفتن بود». اين عبرتها را مى توان در سه بخش خلاصه كرد: عبرت هايى كه انسان از تاريخ گذشتگان مى گيرد همان گونه كه قرآن مجيد در شرح حال پيشينيان به كرار به آن اشاره كرده است و اميرمؤمنان علیه السلام در جاى جاى نهج البلاغه آن را يادآورى مى كند؛ از جمله در خطبه 182 براى بيدار ساختن اصحاب خود مى فرمايد: «وَإِنَّ لَكُمْ فِي الْقُرُونِ السَّالِفَةِ لَعِبْرَةً! أَيْنَ الْعَمَالِقَةُ وَأَبْنَاءُ الْعَمَالِقَةِ! أَيْنَ الْفَرَاعِنَةُ وَأَبْنَاءُ الْفَرَاعِنَةِ! أَيْنَ أَصْحَابُ مَدَائِنِ الرَّسِّ الَّذِينَ قَتَلُوا النَّبِيِّينَ، وَ أَطْفَوُوا سُنَنَ الْمُرْسَلِينَ، وَأَحْيَوْا سُنَنَ الْجَبَّارِينَ! أَيْنَ الَّذِينَ سَارُوا بِالْجُيُوشِ، وَهَزَمُوا بِالاُْلُوفِ، وَعَسْكَرُوا الْعَسَاكِرَ، وَمَدَّنُوا الْمَدَائِنَ!؛ در قرون گذشته براى شما درسهاى عبرت فراوانى است. كجا هستند «عمالقه» و فرزندان عمالقه! كجايند فرعونها و فرزندانشان وكجا هستند صاحبان شهرهاى «رسّ»؛ همانها كه پيامبران را كشتند و چراغ پرفروغ سنّت هاى فرستادگان خدا را خاموش كردند و سنّتهاى جباران را زنده ساختند. كجايند آنها كه لشكرهاى گران به راه انداختند و هزاران نفر را شكست داده و متوارى ساختند، همانها كه سپاهيان فراوان گرد آوردند و شهرهاى بسيار بنا نهادند». عمالقه، مردان بسيار نيرومند و قوى پيكرى از نوادگان نوح علیه السلام بودند كه ساليان دراز بر منطقه شامات حكومت مى كردند و اصحاب الرس، به قوم مقتدر ديگرى اشاره مى كند كه داراى كشاورزى گسترده وزندگى مرفه بودند و در بعضى از مناطق خاورميانه زندگى مى كردند و در برابر پيامبران خدا به مخالفت برخاسته بودند. بخش دوم، درسهاى عبرت انگيزى است كه در زندگى انسانها در طول عمر خودمان مى بينيم. ⬇️
↕️امیرمؤمنان على علیه السلام مطابق آنچه در غررالحكم آمده، مى فرمايد: «فى تَصارِيفِ الْقَضاءِ عِبْرَةٌ لاِولِى الاْلْبابِ وَالنُّهى؛ در دگرگونى هاى حوادث عبرتى است براى صاحبان عقل و انديشه». در كلام ديگرى مى فرمايد: «لَوِ اعْتَبَرْتَ بِما أضَعْتَ مِنْ ماضي عُمْرِکَ لَحَفِظْتَ ما بَقِىَ؛ اگر از آنچه از گذشته عمرت ضايع كرده اى عبرت بگيرى، باقی مانده عمر را حفظ خواهى كرد». بخش ديگرى از درس هاى عبرت انگيز را در جهان غير انسانها مى بينيم. در هر خزانى كه بعد از بهار مى آيد، ويرانى هايى كه پس از عمارت صورت مى گيرد، زلزله ها، سيلاب ها، آتشفشان ها و مانند آنها. اين سخن را با حديث ديگرى از اميرمؤمنان علیه السلام ـ كه پيش از اين هم به آن اشاره كرده ايم ـ پايان مى دهيم: آن حضرت از كنار مدائن عبور مى كرد، هنگامى كه آثار كاخ كسرا را ديد كه در شرف ويران شدن است يكى از مردانى كه در خدمت آن حضرت بود اين شعر را قرائت كرد : جَرَتِ الرِّياحُ عَلى رُسُومِ دِيارِهِمْ فَكَأنَّهُمْ كانُوا عَلى ميعاد ٍ بادها در ويرانه هاى خانه هاى آنها وزيد؛ گويى آنها وعده گاهى داشتند كه مى بايست به سراغ آن بروند. اميرمؤمنان علیه السلام فرمود: چرا اين آيات را نخواندى؟: «(كَمْ تَرَكُوا مِنْ جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ * وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ كَرِيمٍ * وَنَعْمَةٍ كَانُوا فِيهَا فَاكِهِينَ * كَذَلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْمآ آخَرِينَ * فَمَا بَكَتْ عَلَيْهِمُ السَّمَاءُ وَالاَْرْضُ وَمَا كَانُوا مُنظَرِينَ)؛ چه بسيار باغها وچشمه ها كه از خود به جاى گذاشتند و زراعت ها و قصرهاى زيبا و گرانقيمت و نعمتهاى فراوان ديگرى كه در آن غرق بودند. آرى اينگونه بود ماجراى آنان و ما اينها را ميراث براى اقوام ديگرى ساختيم، نه آسمان بر آنان گريست ونه زمين (و نه اهل زمين و آسمان) و نه (به هنگام رسيدن لحظه سرنوشت) به آنها مهلتى داده شد».
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا