eitaa logo
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
248 دنبال‌کننده
406 عکس
41 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۲۰۳-پرداختن به آخرت 🍁آخرت گرايي اي مردم! دنيا سراي گذرا! و آخرت خانه جاويدان است، پس از گذرگاه خويش براي سرمنزل جاودانه توشه برگيريد، و پرده هاي خود را در نزد كسي كه بر اسرار شما آگاه است پاره نكنيد، پيش از آنكه بدنهاي شما از دنيا خارج گردد، دلهايتان را خارج كنيد، شما را در دنيا آزموده اند، و براي غير دنيا آفريده اند. كسي بميرد، مردم مي گويند: (چه باقي گذاشت؟)، اما فرشتگان مي گويند: (چه پيش فرستاد؟) خدا پدرانتان را بيامرزد، مقداري از ثروت خود را جلوتر بفرستيد تا در نزد خدا باقي ماند، و همه را براي وارثان مگذاريد كه پاسخگويي آن بر شما واجب است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕نهج البلاغه/ حکمت ۳۰۴ ✅ضرورت پاسخ دادن به درخواستها (اخلاقی،اقتصادی) 🔹 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَي اللَّهَ و درود خدا بر او فرمود: نيازمندي كه به تو روي آورده فرستاده خداست، كسي كه از ياري او دريغ كند، از خدا دريغ كرده، و آن كس كه به او بخشش كند، به خدا بخشيده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/ حکمت ۳۰۴ ✅ضرورت پاسخ دادن به درخواستها (اخلاقی،اقتصادی) 🔹 وَ قَالَ ( عليه السلام
🌺🌿 ✅شرح و تفسیر حکمت ۳۰۴ امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه براى تشويق همگان به كمك كردن به نيازمندان مى فرمايد: «مستمند و مسكين فرستاده خداست، كسى كه از كمك كردن به او دريغ داشته باشد از خدا دريغ داشته و آنكس كه به او عطا كند به خداوند عطا كرده است»؛ (إِنَّ الْمِسْكِينَ رَسُولُ اللّهِ، فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللّه، وَمَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللّهَ). اين تعبير نهايت لطف خدا را به كسانى نشان مى دهد كه به نيازمندان كمك مى كنند و در ضمن، اين پيام را به ما مى دهد كه مسكين و مستمند را خوار نشمريم و كمترين اهانتى به او روا مداريم و اگر كمكى مى كنيم خالى از هرگونه منت و آزار و اهانت باشد، زيرا او فرستاده خداست و كسى كه به رسول وفرستاده ديگرى اهانت كند درواقع به خود آن شخص اهانت كرده و كسى كه رسول ديگرى را احترام و اكرام كند فرستنده رسول را اكرام و احترام كرده است. قرآن مجيد نيز تعبيرى متفاوت ولى در همين راستا دارد. درباره كمك به نيازمندان مى فرمايد: «(مَّنْ ذَا الَّذِي يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافآ كَثِيرَةً)؛ كيست كه به خدا قرض الحسنه دهد (و از اموالى كه خدا به او بخشيده، انفاق كند،) تا آن را براى او، چندين برابر كند؟». در آيه 11 سوره «حديد» نيز خداوند پس از آنكه در آيات پيشين، از اهميت انفاق به نيازمندان سخن مىگويد همين تعبير را فرموده است: «(مَنْ ذَا الَّذِى يُقْرِضُ اللهَ قَرْضآ حَسَنآ فَيُضَاعِفَهُ لَهُ وَلَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ)؛ كيست كه به خدا وام نيكو دهد (و از اموالى كه به او ارزانى داشته انفاق كند) تا خدا آن را براى او چندين برابر كند؟ و براى او پاداش پرارزشى است!». در چندين آيه ديگر از قرآن مجيد نيز همين معنا با الفاظ ديگرى بيان شده وانفاق در راه خدا را به عنوان وام دادن به پروردگار شمرده است كه اين نهايت لطف او به بندگان است. با اينكه مالك حقيقى تمام عالم هستى خداست و از همگان و همه چيز بىنياز است و هرچه ما داريم از او داريم، با اين حال انفاق در راه خدا را قرض به خداوند تعبير كرده است. حتى در بعضى از آيات آمده است كه خداوند در برابر اين كار از بندهاش تشكر مى كند، (وَاللهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ). همانگونه كه در خطبه 183 نيز در كلام امام گذشت كه مىفرمايد : «وَاسْتَقْرَضَكُمْ وَلَهُ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالاَْرْضِ وَهُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ وَإِنَّمَا أَرَادُ أَنْ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلا؛ از شما درخواست قرض كرده در حالى كه گنجهاى آسمانها و زمين به او تعلق دارد و بى نياز و شايسته ستايش است. او خواسته است شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد». جالب اينكه در روايات اسلامى تعبيرات سه گانه اى آمده است كه هر يك از ديگرى پرمعناتر است. در يكجا مى خوانيم كه از امام سجاد زين العابدين علیه السلام نقل شده است كه هنگامى كه چيزى به فقير مى داد دست سائل را مى بوسيد ومى فرمود: «من دست سائل را نمى بوسم، بلكه دست پروردگارم را مى بوسم، زيرا صدقه قبل از آنكه در دست سائل ⬇️
↕️ بيفتد در دست پروردگار قرار مى گيرد؛ فَقَالَ لَسْتُ أُقَبِّلُ يَدَ السَّائِلِ إِنَّمَا أُقَبِّلُ يَدَ رَبِّي إِنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ رَبِّي قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِي يَدِ السَّائِلِ». در بيان ديگرى آمده است: «امام علیه السلام هنگامى كه صدقه اى به سائل مى داد آن را از او مى گرفت و مى بوسيد و مى بوييد و بار ديگر به او مى داد و همان عبارت را تكرار مى كرد؛ كَانَ أَبِي إِذَا تَصَدَّقَ بِشَيْءٍ وَضَعَهُ فِي يَدِ السَّائِلِ ثُمَّ ارْتَجَعَهُ مِنْهُ فَقَبَّلَهُ وَشَمَّهُ ثُمَّ رَدَّهُ فِي يَدِ السَّائِلِ وَذَلِکَ أَنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِي يَدِ السَّائِل». در تعبير سومى آمده است كه امام هنگامى كه صدقه اى به نيازمندى مى داد دست خود را مى بوسيد و مى فرمود: «صدقه قبل از آنكه به دست سائل برسد در دست خدا قرار مىگيرد؛ «وَكَانَ علیه السلام يُقَبِّلُ يَدَهُ عِنْدَ الصَّدَقَةِ فَسُئِلَ عَنْ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّهَا تَقَعُ فِي يَدِ اللَّهِ قَبْلَ أَنْ تَقَعَ فِي يَدِ السَّائِلِ». همه اين تعابير مى تواند صحيح باشد؛ يعنى گاهى اينگونه عمل مى كرد وگاهى آنگونه و نتيجه همه آنها درواقع يكى است. نكته مهم ديگر اينكه از روايات اسلامى استفاده مى شود (و در قرآن به آن اشاره شده است) كه بيش از آنچه در صدقات و كمك به نيازمندان، عايد نيازمندان مى شود به كمك كنندگان عايد مى شود. اين سخن را با حديث ديگرى از امام صادق علیه السلام پايان مى دهيم، هرچند سخن در اينجا بسيار است. فرمود: "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَتَعَالَى يَقُولُ مَا مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ وَقَدْ وَكَّلْتُ مَنْ يَقْبِضُهُ غَيْرِي إِلاَّ الصَّدَقَةَ فَإِنِّي أَتَلَقَّفُهَا بِيَدِي تَلَقُّفاً حَتَّى إِنَّ الرَّجُلَ يَتَصَدَّقُ أَوِ الْمَرْأَةَ لَتَتَصَدَّقُ بِالتَّمْرَةِ أَوْ بِشِقِّ تَمْرَةٍ فَأُرَبِّيهَا لَهُ كَمَا يُرَبِّي الرَّجُلُ فَلُوَّهُ وَفَصِيلَهُ فَيَلْقَانِي يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَهِيَ مِثْلُ جَبَلِ أُحُدٍ؛ خداى تبارك و تعالى مىفرمايد: هيچ عملى نيست مگر اينكه من كسى (از فرشتگانم) را مأمور كرده ام آن را دريافت دارد، جز صدقه و كمك به نيازمندان كه من خودم آن را با دست (قدرت) مى گيرم، تا آنجا كه گاه مردى يا زنى يك دانه خرما يا حتى بخشى از آن را صدقه مى دهد، من آن را براى او پرورش مى دهم همانگونه كه انسانها فرزند خود را پرورش مى دهند و هنگامى كه روز قيامت در محضر من حاضر مى شود آن صدقه به اندازه کوه احد شده است"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَوْ رَحِمْنَاهُمْ وَكَشَفْنَ
💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَكَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا يَتَضَرَّعُونَ (76) و همانا آنان را به عذاب گرفتار كرديم ولى آنان در برابر پروردگارشان نه تواضع كردند و نه تضرّع. 🌿نکته: در حديث مى خوانيم: «اِستكانت» خضوع است و «تضرّع» دست ها را به دعا بلند كردن. [102] در آيه ى قبل، درباره ى كافران لجوج فرمود: اگر به آنان رحم كنيم، لجاجت مى كنند و به راه نمى آيند؛ در اين آيه مى فرمايد: اگر آنان را با قهر خود بگيريم وعذابشان كنيم، باز هم به راه نمى آيند. شاعر مى گويد: بر سيه دل چه سود خواندن وعظ نرود ميخ آهنين بر سنگ ----- 102) تفسير نورالثقلين. - هدف از قهر الهى در دنيا، بيدارى غافلان است. «اخذناهم ... فما استكانوا» - گاهى كافران وگمراهان، در دنيا نيز به كيفرهاى الهى مبتلا مى شوند.«اخذناهم» - كافران لجوج، نه با رحمت خداوند هدايت مى شوند و نه با قهر و عذاب الهى. «فما استكانوا» - بدترين نوع تكبر، استكبار در برابر ربّ است. «فما استكانوا لربّهم» (انسان سنگدل به جايى مى رسد كه در برابر خداى بزرگ، هرگز خضوع و تضرّع و ناله نمى كند) منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۲۰۴ اندرز به ياران 🍂آمادگي براي سفر آخرت آماده حركت شويد، خدا شما را بيامرزد، كه بانگ كوچ را سردادند، وابستگي به زندگي دنيا را كم كنيد، و با زاد و توشه نيكو به سوي آخرت باز گرديد، كه پيشاپيش شما گردنه اي سخت و دشوار، و منزلگاههايي ترسناك وجود دارد، كه بايد در آنجاها فرود آييد، و توقف كنيد، آگاه باشيد، كه فاصله نگاههاي مرگ بر شما كوتاه، و گويا چنگالهايش را در جان شما فرو برده است، كارهاي دشوار دنيا مرگ را از يادتان برده، و بلاهاي طاقت فرسا آن را از شما پنهان داشته است، پس پيوندهاي خود را با دنيا قطع كنيد، و از پرهيزكاري كمك بگيريد. (قسمتي از اين سخن در خطبه هاي پيش با كمي تفاوت نقل شد) 🌾🌾🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕نهج البلاغه/حکمت ۳۰۵ ✅غیرتمندی و ترک زنا(اخلاقی؛اجتماعی) 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا زَنَي غَيُورٌ قَطُّ 🔸و درود خدا بر او فرمود: غيرتمند هرگز زنا نمي كند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاغه/حکمت ۳۰۵ ✅غیرتمندی و ترک زنا(اخلاقی؛اجتماعی) 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا زَنَي
. 🌸شرح و تفسير حکمت ۳۰۵ ✅غيرتمند، عمل منافى عفت انجام نمیدهد امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته دقيقى اشاره كرده مى فرمايد: «انسان غيرتمند هرگز زنا نمى كند»؛ (مَا زَنَى غَيُورٌ قَطُّ). زيرا كسى كه كارى را در حق ديگران مى پسندد به ناچار در حق خود نيز خواهد پسنديد و كسى كه درباره محارم خود عملى را روا نمى دارد درباره محارم ديگران نيز روا نخواهد داشت. بسيار شده است كه افرادى مى گويند: ما مى خواهيم به نواميس ديگران نگاه كنيم. به آنها گفته مى شود: آيا دوست داريد به نواميس شما نگاه كنند؟ هنگامى كه اظهار تنفر مى كنند به آنها گفته مى شود: پس به نواميس ديگران نگاه نكنيد. «غيور» صيغه مبالغه از ماده «غَيرت» (بر وزن حيرت) است به معناى ناخوش داشتن و تنفر از تجاوز ديگران به ناموس انسان و ورود در حريم اوست و گاه به معناى وسيع كلمه در غير موارد ناموسى نيز به كار مى رود و فرد غيرتمند به كسى گفته مى شود كه حاضر نيست ديگرى به افتخارات او لطمه وارد كند؛ خواه افتخارات مادى باشد يا معنوى. به هر حال، گفتار حكيمانه امام علیه السلام گفتارى است كه كاملاً هماهنگ با منطق عقل است، زيرا انسان غيور؛ يعنى كسى كه نسبت به تجاوز ناموسش حساسيت فوق العاده دارد، نواميس ديگران را نيز به همان چشم نگاه مى كند و هرگز راضى نمى شود به نواميس مردم تجاوز كند. به همين دليل، غيرت، او را از آلوده شدن به اعمال منافى عفت بازمى دارد. حتى حاضر نيست به همسر يا خواهر و مادر ديگرى نگاه كند، زيرا نسبت به نگاه ديگران به همسر و خواهر و مادرش احساس تنفر مى كند. نكته غيرت در آموزههاى اسلامى از واژه هايى كه به عنوان فضيلتى اخلاقى در منابع اسلامى ديده مى شود غيرت است. غيرت، در اصل به معناى يك احساس فوق العاده درونى است كه انسان را به دفاع شديد از امورى كه متعلق به اوست وامى دارد؛ خواه امور معنوى باشد مانند دين و آيين و يا امور مادى مانند عِرض و مال و ناموس ومملكت. اين احساس در همه انسانها با تفاوتهايى وجود دارد و اگر به صورت افراطى درنيايد يكى از فضايل مهم و كارساز است. از سويى ديگر، اگر براثر تكرار اعمال منافى غيرت، تضعيف شود و به بيان ديگر انسان، بى غيرت و يا ازنظر غيرت ضعيف گردد اين خود يكى از رذائل خطرناك اخلاقى به شمار خواهد آمد. در آيات قرآن اشاراتى به اين مسئله ديده مىشود؛ ولى به طور صريحتر در روايات اسلامى آمده است؛ از جمله در حديثى از پيغمبر اكرم علیه السلام مى خوانيم كه فرمود: «إنّى لَغَيُورٌ وَاللّهُ عَزَّوَجَلَّ اغْيّرُ مِنüى وَانَّ اللّه تَعالى يُحِّبُ مِنْ عِبادَهَ الْغَيُورَ؛ من غيرتمندم و خدا از من غيورتر است و خدا بندگان غيورش را دوست دارد». در حديث ديگرى از همان بزرگوار آمده است كه فرمود: «انَّ الْغيرَةَ مِنَ الاْيمان؛ غيرت از ايمان است». (دليل آن هم روشن است: ايمان، انسان را به حفظ ناموس و افتخارات و آيين خود دعوت مىكند، بنابراين غيرت جزء ايمان است). در حديثى از امام صادق علیه السلام آمده است: «انَّ اللّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَ غَيُورٍ وَلِغيرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَباطِنَها؛ خدا غيور است و هر غيورى را دوست دارد وبه دليل غيرتش تمام كارهاى زشت را اعم از آشكار و پنهان تحريم كرده است». بنابر اين روايت و بعضى از روايات ديگر، غيرت از اوصافى است كه هم در خداى تعالى و هم در انسانها وجود دارد البته با اين تفاوت كه غيرت در خداوند به معناى نهى از كارهاى زشت و ناپسند و در انسانها به معناى دفاع از حريم خانواده و دين و آب و خاك است. درباره غيرت، سخن بسيار است و اين بحث را با حديثى درباره «جعفر بن ابى طالب» پايان مى دهيم. در حديثى آمده است كه جبرئيل به پيغمبر اكرم علیه السلام خبر داد كه «جعفر بن ابى طالب» صفات برجسته اى در زمان جاهليت داشت كه خداوند به سبب آن از وى قدردانى كرد. «مِنْها عَدَمُ زِناهُ لِغَيْرَتِهِ كَعَدَمِ شُرْبِهِ لِعِزَّتِهِ كَعَدَمِ كِذْبِهِ لِشَرَفِهِ؛ از جمله اينكه به سبب غيرت، دامنش آلوده بى عفتى نشد وبه سبب حفظ عزتش هرگز شراب ننوشيد و به سبب شخصيتش هرگز دروغ نگفت». 🌸🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ  وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَ
💫سوره مُؤْمِنُونَ  حَتَّي إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِم بَاباً ذَا عَذَابٍ شَدِيدٍ إِذَا هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ (77) (نه رحمت در آنان اثر كرد و نه مؤاخذه، ما هم اين سنگدلان را رها مى كنيم) تا زمانى كه درى از عذاب شديد به روى آنان بگشاييم (و چنان گرفتار شوند كه) ناگهان در آن (عذاب) مأيوس شوند. 🌿نکته: «مُبلس» از مادّه ى «اِبلاس» به معناى اندوهى است كه پس از وقوع حادثه ى تلخ و شديد به انسان دست مى دهد و غالباً او را به سكوت و حيرت و يأس مى كشاند. [103] ----- 103) تفسيرنمونه. 📜پیام: - درهاى عذاب، ابتدا به روى ما بسته است امّا سرسختى و لجاجت ما در برابر حقّ، سبب مى شود كه خداوند آن درها را باز كند. «فتحنا» - خداوند در مراحل تربيت، اصولى را اجرا مى كند: اوّل: با رحمت ومهربانى رفتار مى كند. «ولو رَحِمناهم وكشفنا ما بهم من ضرّ للجوّا» دوّم: با عذاب تنبيهى: «و لقد اخذناهم بالعذاب فما استكانوا» سوّم: با عذاب نهايى كه مايه ى بيچارگى و درماندگى است. «عذابٍ شديدٍ» - كسى كه بخواهد با لجاجت، انبيا را به يأس كشاند، گرفتار قهرى مى شود كه خود به يأس كشيده شود. «مبلسون» - در عذاب نهايى، جايى براى توبه و نجات نيست و عذاب شدگان مأيوس مى شوند. «مبلسون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📚نهج البلاغه/خطبه ۲۰۵ خطاب به طلحه و زبير (طلحه و زبير پس از بيعت با امام (ع) اعتراض كردند كه چرا در امور كشور با آنان مشورت نكرده و از آنها كمك نگرفته است فرمود:) ✅برخورد قاطعانه با سران ناكثين (طلحه و زبير) به اندك چيزي خشمناك شديد، و خوبيهاي فراوان را از ياد برديد، ممكن است به من خبر دهيد كه كدام حقي را از شما باز داشته ام؟ يا كدام سهم را براي خود برداشته ام؟ و بر شما ستم كردم؟ و كدام شكايت حقي پيش من آورده شده كه ضعف نشان دادم؟ و كدام فرمان الهي را آگاه نبوده و راه آن را به اشتباه پيموده ام؟ بخدا سوگند! من به خلافت رغبتي نداشته، و به ولايت بر شما علاقه اي نشان نمي دادم، و اين شما بوديد كه مرا به آن دعوت كرديد، و آن را بر من تحميل نموديد، روزي كه خلافت به من رسيد در قرآن نظر دوختم، هر دستوري كه داده، و هر فرماني كه فرموده پيروي كردم، به راه و رسم پيامبر (ص) اقتدا كردم، پس هيچ نيازي به حكم و راي شما و ديگران ندارم، هنوز چيزي پيش نيامده كه حكم آن را ندانم، و نياز به مشورت شما. و ديگر برادران مسلمان داشته باشم، اگر چنين بود از شما و ديگران رويگردان نبودم. و اما اعتراض شما كه چرا با همه به تساوي رفتار كردم، اين روشي نبود كه به راي خود، و يا با خواسته دل خود انجام داده باشم، بلكه من و شما اين گونه رفتار را از دستورالعملهاي پيامبر اسلام (ص) آموختيم، كه چه حكمي آورد؟ و چگونه آن را اجرا فرمود؟ پس در تقسيمي كه خدا به آن فرمان داد به شما نيازي نداشتم. سوگند بخدا! نه شما، و نه ديگران را بر من حقي نيست كه زبان به اعتراض گشايند، خداوند قلبهاي شما و ما را به سوي حق هدايت فرمايد، و شكيبايي و استقامت را به ما و شما الهام كند. (سپس فرمود:) خدا رحمت كند آن كس را كه حقي را بنگرد و ياري كند، يا ستمي مشاهده كرده آن را نابود سازد، كه خداوند حق را ياري مي كند تا به صاحبش برگرداند. ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕نهج البلاغه/حکمت۳۰۶ 💥نگهدارندگی اجل(اعتقادی) 🔸 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : كَفَي بِالْأَجَلِ حَارِساً 🔹و درود خدا بر او فرمود: اجل، نگهبان خوبي است. 🌺🌺🌺 🌿شرح و تفسير حکمت ۳۰۶ ✅سرآمد مقدّر، حافظ انسان است! امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اشاره مى كند كه توجه به آن انسان را در برابر حوادث سخت شجاعت مى بخشد، مى فرمايد: «اجل و سرنوشت حتمى براى حفظ انسان كافى است»؛ (كَفَى بِالأَجَلِ حاَرِساً). اشاره به اينكه هركس سرنوشت حتمى معينى دارد و تا آن زمان فرا نرسد جان او محفوظ است؛ اما هنگامى كه فرمان نهايى رسيد، هيچكس و هيچ چيز نمى تواند در برابر آن مقاومت كند. همانگونه كه در سند اين كلام شريف ذكر كرديم، مرحوم «صدوق» آن را در ضمن بيان ماجرايى از جنگ صفين آورده است. طبق اين روايت يكى از ياران على علیه السلام مى گويد: در روز صفين على علیه السلام در مقابل معاويه ايستاده بود و حتى شمشير خود را از نيام درنياورده بود. يكى از اصحابش عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! مراقب خويش باش، ما از اين مى ترسيم كه اين مرد در حمله اى غافلگيرانه شما را از پاى درآورد. امام(ع) فرمود: درست است كه او انسان بى دين و شقاوتمندى است ولى اجل و سرنوشت قطعى، براى حفظ انسان كافى است. هيچكس نيست مگر اينكه فرشتگانى از سوى خدا مأمور حفظ او هستند تا در چاهى سقوط نكند يا ديوارى بر او فرود نيايد و يا مصيبت بد ديگرى دامن او را نگيرد تا اجلش فرا رسد. هنگامى كه اجل او فرا رسيد او را در مقابل حوادث تنها مى گذارند. من نيز چنين هستم؛ هنگامى كه اجلم فرا رسد، شقى ترين امت مى آيد و محاسنم را با خون سرم رنگين مى سازد. اين وعده اى مسلم و كاملاً صدق است. شبيه همين كلام شريف به شكل ديگرى در حكمت 201 آمده بود. در اينجا سؤالى پيش مى آيد كه اگر اين سخن را بپذيريم بايد تمام اقدامات احتياطى در برابر حوادث گوناگون و در مقابل دشمنان را ترك كنيم؛ نه سپرى در جنگ لازم خواهد بود و نه درست كردن سنگر، نه وسايل اختفا و نه پرهيز از جاده هاى خطرناك وغذاهاى مشكوك، بلكه بايد بگوييم تا سرآمد عمر ما نرسد هيچ چيز و هيچكس نمى تواند به ما آسيبى برساند. اين مطلبى است كه نه با تعليمات قرآن و اسلام منطبق است و نه با منطق عقل. حتى قرآن مجيد مى فرمايد كه به هنگام نمازِ خوف در برابر دشمن تا ناچار نشويد وسايل حفاظتى خود (مانند سپر و زره و خود) را از خود دور نسازيد. پيش از اين در ذيل همان حكمت 201 و همچنين در جلد سوم، ذيل خطبه 62 پاسخى به اين سؤال داده ايم. در اينجا به كلامى كه از علامه مجلسى؛ در بحارالانوار يافتيم اشاره مى كنيم. او درواقع در پاسخ اين سؤال چنين مى گويد : اوّلاً اين در مواردى بوده است كه مردم به اندك چيزى از حوادث مى ترسيدند وبه احتمالات بعيده ترتيب اثر مى دادند. امام علیه السلام مى فرمايد: به اينگونه احتمالات و توهمات بعيد اعتنا نكنند؛ تا اجل كسى فرا نرسد از دنيا نمى رود. ثانيآ ممكن است اين از خصائص خود امام علیه السلام باشد، زيرا او طبق خبرى كه پيغمبر اكرم صلی الله علیه وآله به آن حضرت داده بود، زمان اجل خود را مى دانست و يقين داشت كه پيش از آن، حادثه اى او را تهديد نمى كند، ازاينرو مى فرمود: اجل من، حارس و نگهبان من است؛ ولى ديگران كه چنين اطلاعى ندارند، از مواردى كه خطر عقلايى دارد بايد بپرهيزند و به حكم «(وَلاَ تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ) خود را به خطر نيفكنند. سپس به حديثى از امام صادق علیه السلام اشاره مى كند كه آن حضرت مى گويد : رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «خَمْسَةٌ لا يُسْتَجَابُ لَهُمْ أَحَدُهُمْ رَجُلٌ مَرَّ بِحَائِطٍ مَائِلٍ وَهُوَ يُقْبِلُ إِلَيْهِ وَلَمْ يُسْرِعِ الْمَشْيَ حَتَّى سَقَطَ عَلَيْهِ…؛ پنج گروهند كه دعايشان مستجاب نمى شود: اوّل كسى است كه از كنار ديوار كجى عبور مى كند در حالى كه ديوار به سوى او خم شده و با اين حال، سريع نمى گذرد تا ديوار بر او سقوط مى كند (اين شخص اگر آهسته عبور كند و دعا كند خدايا! مرا حفظ كن، دعاى او مستجاب نمى شود)». به هرحال تفسيراوّل مناسبتر به نظر مى رسد،زيراظاهرروايت عموميت دارد. ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ  حَتَّي إِذَا فَتَحْنَا عَلَيْهِ
💫سوره مُؤْمِنُونَ  🔹وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلاً مَّا تَشْكُرُونَ (78)  🔹وَهُوَ الَّذِي ذَرَأَكُمْ فِي الْأَرْضِ وَإِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (79) 🔹وَهُوَ الَّذِي يُحْيِي وَيُمِيتُ وَلَهُ اخْتِلَافُ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ (80) 🔸و اوست كه براى شما گوش و چشم ها و دل ها آفريد، چه اندك سپاسگزاريد. 🔸و اوست كه شما را در زمين آفريد و به سوى او محشور مى شويد. 🔸و اوست كه زنده مى كند و مى ميراند؛ و رفت و آمد شب و روز براى اوست، پس آيا نمى انديشيد؟ 📜پیام: - راه هاى شناخت، از بزرگ ترين نعمت هاى الهى اند. «اَنشأ لكم السمع...» - راه شناخت، در محسوسات منحصر نيست، بلكه دل نيز ابزار شناخت است. «السمع و الافئدة» - شكر مُنعم واجب است و كسى كه از نعمت ها درست استفاده نكند، ناسپاس و مورد توبيخ است. «قليلاً ما تشكرون» - ياد نعمت هاى الهى، زمينه ى شناخت و شكر است. «تشكرون» - آفرينش انسان، هدفدار است. «ذرأكم - و اليه تحشرون» - انديشه و تعقّل، انسان را به توحيد مى رساند. «و هو الّذى... أفلاتعقلون» منبع:تفسیر نور ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚نهج البلاغه/خطبه ۲۰۶ منع از دشنام شاميان ✅اخلاق در جنگ من خوش ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد، اما اگر كردارشان را تعريف و حالات آنان را بازگو مي كرديد به سخن راست نزديك تر، و عذرپذيرتر بوديد، خوب بود بجاي دشنام آنان مي گفتيد: خدايا! خون ما و آنها را حفظ كن، بين ما و آنان اصلاح فرما، و آنان را از گمراهي به راه راست هدايت كن، تا آنان كه جاهلند، حق را بشناسند، و آنان كه با حق مي ستيزند پشيمان شده به حق باز گردند. ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📕نهج البلاغه/ حکمت/۳۰۷ 🍁مشکل مال غارت شده(اقتصادی) 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : يَنَامُ الرَّجُلُ عَلَي الثُّكْلِ وَ لَا يَنَامُ عَلَي الْحَرَبِ . قال الرضي : و معني ذلك أنه يصبر علي قتل الأولاد و لا يصبر علي سلب الأموال 🔸و درود خدا بر او فرمود: آدم داغدار مي خوابد، اما مال غارت شده نمي خوابد. 🌹🌹 🌿شرح و تفسير حکمت ۳۰۷ 🔴داغ فرزند و داغ غارت اموال امام علیه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته اى اشاره مى كند كه درباره غالب مردم صادق است، مى فرمايد: «انسان داغدار و مصيبت زده خواب و آسايش دارد؛ اما كسى كه مالش را به زور گرفته اند خواب ندارد»؛ (يَنَامُ الرَّجُلُ عَلَى الثُّكْلِ، وَلاَ يَنَامُ عَلَى الْحَرَبِ). «ثُكل» (بر وزن قُفل) به معناى مصيبت و ناراحتى، به سبب از دست دادن عزيزان است. «حَرَب» (بر وزن طَرَف) به معناى غارت اموال است. سيّد رضى؛ در تفسير اين كلام شريف مى گويد: «مفهومش آن است كه انسان ممكن است بر قتل فرزندان خود صبر كند؛ اما در ربودن اموالش صبر نخواهد داشت»؛ (وَمَعْنى ذلِکَ أَنَّهُ يُصْبَرُ عَلى قَتْلِ الاْوْلادِ، وَلا يُصْبَرُ عَلى سَلَبِ الاَْمْوالِ). براى اين سخن كه به نظر مى رسد به صورت ضرب المثلى عمومى درآمده، دو تفسير گفته شده است : نخست اينكه انسان وقتى گرفتار مصيبتى مى شود، مثلاً عزيزى را از دست مى دهد، يقين دارد كه بازنمى گردد و به همين دليل به تدريج آرامش خود را بازمى يابد. در حالى كه وقتى مالش را به ناحق ببرند هر زمان در فكر است كه از طريقى بتواند آن را بازگرداند. به همين دليل خواب و آرامش ندارد. در تفسير ديگرى گفته شده كه اين گفتار حكيمانه كنايه اى است از بسيارى از توده هاى مردم كه دلبستگى آنها به مال و ثروتشان حتى بيش از دلبستگى به فرزندان و عزيزانشان است و گاه حتى تا پاى جان براى نگهدارى اموالشان مى ايستند و اين ضرب المثل فارسى كه مى گويند: «مال است نه جان تا بتوان آسان داد»، شاهد بر آن است. گاه گفته شده است كه از دست دادن عزيزان نه تنها سبب ذلت انسان نمى شود بلكه دوستان و علاقه مندان، چنين شخصى را عزيز مى دارند و احترام مى كنند تا مصيبت خود را فراموش كند؛ ولى غارت اموال و ربودن آن به وسيله زورمندان غاصب نوعى ذلت براى انسان است، ازاينرو انسان نمى تواند آن را تحمل كند. در اينجا مناسب است به داستانى در زمينه قتل «معلى بن خنيس» به دست حاكم مدينه «داود بن على» و گفتوگويى كه ميان او و امام صادق علیه السلام رد و بدل شد اشاره كنيم. علامه مجلسى؛ در جلد 47 بحارالانوار در شرح حالات آن حضرت از كتاب مناقب ابن شهرآشوب روايتى نقل مى كند كه هفت نفر از روات آن را ذكر كرده اند: «داود بن على» (فرماندار مدينه) هنگامى كه «معلى بن خنيس» را (كه از ياران امام صادق علیه السلام بود) به قتل رساند و اموالش را گرفت، امام صادق علیه السلام به او فرمود: دوست مرا كشتى و اموالش را گرفتى، آيا نمى دانى كه انسان ممكن است بر مصيبت صبر كند؛ ولى در برابر غارت صبر نمى كند؟ به خدا سوگند تو را نفرين خواهم كرد. داود به صورت استهزاء گفت: مرا به نفرينت تهديد مى كنى؟ امام علیه السلام (چيزى نگفت و) به خانه خود بازگشت و آن شب پيوسته مشغول عبادت و قيام و قعود بود. داود پنج نفر از مأموران خود را فرستاد و گفت: او را نزد من آوريد. اگر خوددارى كرد سر او را براى من بياوريد. آنها نزد امام علیه السلام آمدند در حالى كه امام علیه السلام مشغول به نماز بود. گفتند: داود شما را فرا خوانده است. فرمود: اگر نيايم چه مى شود؟ گفتند: دستور خاصى به ما داده است. امام علیه السلام فرمود: بازگرديد كه براى دنيا و آخرت شما بهتر است. آنها خوددارى كردند و گفتند: حتمآ بايد بيايى. امام علیه السلام دستها را به سوى آسمان بلند كرد و سپس بر شانه هاى خود گذاشت و آنها را گشود و دعا كرد و با انگشت اشاره خود اشاره نمود. آنها مى گويند: شنيديم كه مى فرمود: همين ساعت، همين ساعت. ناگهان فريادى بلند شد. امام علیه السلام به آنها فرمود: رئيس شما مرد. آنها برگشتند. جريان را از امام علیه السلام سؤال كردند، فرمود: او فرستاده بود گردن مرا بزنند من به اسم اعظم پروردگار او را نفرين كردم. خداوند فرشته اى را فرستاد كه با سلاح، ضربه اى به او زد و او را كشت. ⚘ @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا