eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.6هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🔹تفسیر سوره مبارکه ابراهیم آیات(۴۲تا۴۵ 🔴روزى که چشم ها از حرکت باز مى ایستند چون در آیات گذشته سخ
↩️آرى، شما بودید که در منازل (و کاخ هاى) کسانى که به خویشتن ستم کردند ساکن شدید (وَ سَکَنتُمْ فِى مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ). و براى شما این واقعیّت به خوبى آشکار شد که چگونه با آنان رفتار کردیم (وَ تَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ). و براى شما مثَل ها (از سرگذشت پیشینیان) زدیم ، باز هم بیدار نشدید (وَ ضَرَبْنَا لَکُمُ الاَْمْثَالَ). امّا هیچ یک از این درس هاى عبرت در شما مؤثّر نیفتاد و همچنان به اعمال ننگین و ستمگرانه خویش ادامه دادید و اکنون که در چنگال کیفر الهى گرفتار شده اید تقاضاى تمدید مدّت و ادامه مهلت مى کنید! کدام تمدید و کدام مهلت؟ هر چه بود پایان یافت. نکته ها: ۱. چرا مخاطب در اینجا پیامبر است؟ بى گمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز تصوّر نمى کند که خداوند از کار ظالمان غافل است، ولى با این حال در آیات مورد بحث روى سخن به حضرت است و مى گوید: مبادا گمان کنى خداوند از اعمال ستمگران غافل است. این در حقیقت از قبیل رساندن پیام به طور غیر مستقیم به دیگران است که یکى از فنون فصاحت است که گاهى فردى را مخاطب مى سازند ولى منظور، دیگرى یا دیگران هستند. به علاوه این تعبیر اصولاً کنایه از تهدید است، همان گونه که گاه حتّى به شخص مقصّر مى گوییم: فکر نکن تقصیراتت را فراموش کردم. یعنى به موقع خود حسابت را مى رسم. به هر حال اساس زندگى دنیا بر این است که به همه افراد به حدّ کافى مهلت داده شود، تا آنچه در درون دارند بیرون بریزند و میدان آزمایش تکامل به حدّ کافى وسعت یابد، تا عذر و بهانه اى براى کسى نمانَد و امکان بازگشت و اصلاح و جبران به همه داده شود و مهلت گناهکاران به خاطر همین است. ۲. یَومَ یَأتیهِم العَذاب چه روزى است؟ در آیات مورد بحث خواندیم که پیامبر(صلى الله علیه وآله) مأمور مى شود مردم را از آن روزى که عذاب الهى به سراغشان مى آید انذار کند. در اینکه منظور از این روز کدام روز است، مفسّران سه احتمال داده اند: نخست اینکه روز قیامت و رستاخیز است. دوم اینکه روز فرا رسیدن مرگ است که مقدّمه مجازات هاى الهى از همان روز به سراغ ظالمان مى آید. سوم اینکه منظور روز نزول پاره اى از بلاها و مجازات دنیوى است، مانند عذاب هایى که بر قوم لوط، قوم عاد، قوم ثمود، قوم نوح و فرعونیان نازل گردید که در میان امواج خروشان دریا، یا در زمین لرزه، یا با تندباد سخت و ویرانگر از میان رفتند. گرچه بسیارى از مفسّران احتمال اوّل را ترجیح داده اند، جمله هایى که به دنبال آن آمده است به خوبى احتمال سوم را تقویت مى کند و نشان مى دهد که منظور، مجازات هاى نابودکننده دنیوى است، زیرا به دنبال این جمله مى خوانیم: ستمکاران با مشاهده آثار عذاب مى گویند: پروردگارا، مهلت کوتاهى براى جبران به ما بده! تعبیر أخّرنا (ما را به تأخیر انداز) قرینه روشنى است بر تقاضاى ادامه حیات در دنیا و اگر این سخن را در قیامت به هنگام مشاهده آثار عذاب مى گفتند باید بگویند: خداوندا، ما را به دنیا بازگردان. در آیه ۲۷ سوره انعام مى فرماید: وَ لَوْ تَرَى إِذْ وُقِفُوا عَلَى النَّارِ فَقَالُوا یَا لَیْتَنَا نُرَدُّ وَ لاَ نُکَذِّبَ بِآیَاتِ رَبِّنَا وَ نَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ: اگر حال آنها را در آن هنگام که در برابر آتش ایستاده اند ببینى که مى گویند: اى کاش بار دیگر (به دنیا) بازمى گشتیم و آیات پروردگارمان را تکذیب نمى کردیم، و از مؤمنان مى شدیم (به حالشان تأسّف خواهى خورد) . و بلافاصله در آیه بعد از آن، پاسخ آنها را چنین مى گوید:... وَ لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ: اگر باز هم برگردند، به همان اعمالى که از آن نهى شده بودند مشغول مى شوند. آنها دروغ مى گویند . در اینجا این پرسش پیش مى آید که اگر این آیه انذار به عذاب دنیاست و در آیه قبل (وَ لاَ تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلاً...) انذار به عذاب آخرت شده، چگونه با یکدیگر سازگار مى باشند با اینکه کلمه إنَّما دلیل بر این است که فقط مجازاتشان در قیامت خواهد بود نه در دنیا؟ با توجّه به یک نکته پاسخ این پرسش روشن مى شود و آن اینکه مجازاتى که هیچ تغییر و تبدیلى در آن راه ندارد، مجازات قیامت است که همه ظالمان را شامل مى شود، ولى کیفرهاى دنیوى، علاوه بر اینکه عمومیّت ندارد، قابل بازگشت است. ذکر این نکته نیز لازم است که مجازات هاى نابودکننده دنیوى مانند مجازات هاى دردناکى که دامنگیر قوم نوح و فرعونیان و امثال آنها شد، بعد از شروع آن، درهاى توبه به کلّى بسته مى شود و هیچ راه بازگشت در آن نیست، زیرا اغلب گناهکاران هنگامى که در برابر چنین کیفرهایى قرار مى گیرند اظهار پشیمانى مى کنند و در واقع یک نوع حالت ندامت اضطرارى به آنها دست مى دهد که بى ارزش است. بنابراین قبل از وقوع و شروع آن عذاب ها باید در صدد جبران برآیند.(⬇️
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
↩️آرى، شما بودید که در منازل (و کاخ هاى) کسانى که به خویشتن ستم کردند ساکن شدید (وَ سَکَنتُمْ فِى
↩️۳. چرا تقاضاى مهلت پذیرفته نمى شود؟ در آیات مختلفى از قرآن مجید مى خوانیم که بدکاران و ستمکاران در مواقف گوناگون، براى جبران گذشته خویش تقاضاى بازگشت به دنیا مى کنند. بعضى از این آیات مربوط به روز قیامت است، مانند آیه ۲۷ سوره انعام که در بالا اشاره کردیم، بعضى دیگر مربوط به فرارسیدن زمان مرگ است، مانند آیه ۹۹ و ۱٠٠ سوره مؤمنون که مى گوید: حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ * لَعَلِّى أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ: این وضع همچنان ادامه دارد تا هنگامى که مرگ یکى از آنها فرارسد. در این هنگام عرض مى کند: خداوندا، مرا بازگردان ـ شاید آنچه را که کوتاهى کرده ام جبران کنم و عمل صالح انجام دهم . و گاه در مورد نزول عذاب هاى نابودکننده وارد شده است، مانند آیات مورد بحث که مى گوید هنگام نزول عذاب، ظالمان تقاضاى تمدید مدّت و ادامه مهلت مى کنند. ولى جالب اینکه در تمام این موارد پاسخ منفى به آنها داده مى شود. دلیل آن هم معلوم است، زیرا هیچ یک از این تقاضاها جنبه واقعى و جدّى ندارد، اینها عکس العمل آن حالت اضطرار و پریشانى فوق العاده است که در بدترین اشخاص نیز پیدا مى شود و هرگز دلیل بر دگرگونى و انقلاب درونى و تصمیم واقعى بر تغییر مسیر زندگى نیست. این درست به حالت مشرکانى مى مانَد که هنگام گرفتار شدن در گرداب هولناک دریا، مخلصانه خدا را مى خواندند ولى به محض اینکه طوفان فرومى نشست و به ساحل نجات مى رسیدند، همه چیز را فراموش مى کردند. لذا قرآن در بعضى از آیات که در بالا به آن اشاره شد، صریحاً مى گوید: لَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ: اگر اینها بار دیگر به زندگى عادى برگردند، باز همان برنامه ها را ادامه مى دهند و به اصطلاح همان آش و همان کاسه است و هیچ تغییرى در روش آنان پدیدار نخواهد گشت. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷افضل ترین اعمال درقیامت 🍀پیغمبر عظیم الشان (صلی الله علیه وآله وسلم) یک روز در جمع اصحاب فرمودند : من دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار را که هر دو شهید شدند را در خواب دیدم که از غذا های بهشتی میل میکنند . از انها سوال کردم، که در ان عالم بهترین اعمال کدام است؟ گفتند :پدر ومادرمان به قربان شما 🌺این جا سه چیز افضل اعمال است: ✅ محبت نسبت به حضرت علی(علیه السلام) ✅ آب دادن به تشنه ها است ✅ صلوات بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله وسلم)است. 📚مستدرک الوسائل،ج۵،ص۳۲۸ @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: هجدهم 🔷واقعه غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ﺳﭙﺲ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﮔﻮﻳﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺍﺯ
ترجمه کتاب الغدیر🔹 ✅ قسمت: نوزدهم 🔷واقعه غدیرخم ﻭ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ ﻭ ﺍﺧﺬﻝ ﻣﻦ ﺧﺬﻟﻪ، ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺺ ﺻﻔﺤﻪ 19 ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒﻌﻪ 26 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﺤﺪﻳﺚ ﺍﺯ ﺧﻠﻒ ﺑﻦ ﺗﻤﻴﻢ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﻭ ﺍﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﻛﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻭ ﺑﺎﻧﻬﺎ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﺨﻦ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮﺧﻢ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ، ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺷﻨﻴﺪﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ، ﺍﻟﻠﻬﻢ ﻭﺍﻝ ﻣﻦ ﻭﺍﻟﺎﻩ، ﻭ ﻋﺎﺩ ﻣﻦ ﻋﺎﺩﺍﻩ، ﻭ ﺍﺣﺐ ﻣﻦ ﺍﺣﺒﻪ، ﻭ ﺍﺑﻐﺾ ﻣﻦ ﺍﺑﻐﻀﻪ، ﻭ ﺍﻧﺼﺮ ﻣﻦ ﻧﺼﺮﻩ، ﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 40 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺩﻳﮕﺮ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺣﻤﻮﻳﻨﻲ ﺩﺭ " ﻓﺮﺍﻳﺪ ﺍﻟﺴﻤﻄﻴﻦ " ﺑﺎﺏ ﺩﻫﻢ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ (ﻋﻤﺮﻭ ﺫﻱ ﻣﺮ) ﺑﺴﻨﺪ ﻭ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ، ﻭ ﺣﺎﻓﻆ ﻫﻴﺜﻤﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 9 " ﻣﺠﻤﻊ ﺍﻟﺰﻭﺍﻳﺪ " ﺻﻔﺤﻪ 105 ﺍﺯ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﻭ ﺍﺯ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺰﺍﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﺩﺍﻳﺮ ﺑﺼﺤﻴﺢ ﺑﻮﺩﻥ ﺭﺟﺎﻝ ﺳﻨﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﮔﺬﺷﺖ. ﻭ ﮔﻨﺠﻲ ﺷﺎﻓﻌﻲ ﺩﺭ " ﺍﻟﻜﻔﺎﻳﻪ " ﺻﻔﺤﻪ 17 ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻣﺮﻩ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻳﺜﻴﻊ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ- ﻭ ﺫﻫﺒﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 2 (ﺍﻟﻤﻴﺰﺍﻥ) ﺻﻔﺤﻪ 303 ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ- ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺻﻔﺤﻪ 211 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺣﻤﺪ ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ، ﻭ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 7 ﺻﻔﺤﻪ 347 ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻋﻔﺎﻥ ﻋﺎﻣﺮﻱ ﺍﺯ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻓﻄﺮ ﺍﺯ ﻋﻤﺮ ﻭ ﺑﻠﻔﻆ ﺍﻭ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 22 ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﺳﺨﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺭﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ؟ ﺁﻧﺎﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﺍﻧﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ؟ ﻭ ﺳﻴﻮﻃﻲ ﺩﺭ " ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺍﻟﺨﻔﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 114 ﻭ " ﺟﻤﻊ ﺍﻟﺠﻮﺍﻣﻊ "- ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 6 " ﻛﻨﺰ ﺍﻟﻌﻤﺎﻝ " ﺻﻔﺤﻪ 403 ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺑﻲ ﺍﺳﺤﻖ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﻭ ﺳﻌﻴﺪ ﻭ ﺯﻳﺪ ﺑﻠﻔﻆ ﭘﻴﺶ [ ﺻﻔﺤﻪ 36] ﮔﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺰﺍﺭ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺟﺮﻳﺮ ﻭ ﺧﻠﻴﻌﻲ- ﻭ ﺟﺰﺭﻱ ﺩﺭ " ﺍﺳﻨﻲ ﺍﻟﻤﻄﺎﻟﺐ " ﺻﻔﺤﻪ 4 ﺑﻠﻔﻆ ﺍﺣﻤﺪ- ﺣﺪﻳﺚ ﻣﺰﺑﻮﺭ ﺭﺍ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. 15- ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﻭ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 124 ﮔﺬﺷﺖ) ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻮ ﻧﻌﻴﻢ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺩﺭ ﺟﻠﺪ 5 " ﺣﻠﻴﻪ ﺍﻟﺎﻭﻟﻴﺎﺀ " ﺻﻔﺤﻪ 26 ﺑﺎ ﺑﺮﺭﺳﻲ ﻃﺮﻳﻖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ (ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ) ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻛﻴﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﺠﻠﻲ ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﻛﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ: ﺍﺑﻮ ﺳﻌﻴﺪ ﻭ ﺍﺑﻮﻫﺮﻳﺮﻩ، ﻭ ﺍﻧﺲ ﺑﻦ ﻣﺎﻟﻚ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺗﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﻣﻨﺒﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺣﻀﻮﺭ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺷﺖ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻣﻴﺪﻫﻢ ﺁﻳﺎ ﺷﻨﻴﺪﻳﺪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻛﻪ ﻣﻴﻔﺮﻣﻮﺩ: ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ. ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ، ﺁﺭﻱ، ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﮔﺮﻭﻩ ﺑﺮ ﻧﺨﺎﺳﺖ، ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺗﻮ ﺭﺍ ﭼﻪ ﻣﺎﻧﻊ ﺷﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺮﺧﻴﺰﻱ؟ ﮔﻔﺖ: ﻳﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺩﺭ ﺍﺛﺮ ﺳﺎﻟﺨﻮﺭﺩﮔﻲ ﺩﭼﺎﺭ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺷﺪﻡ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﮔﻔﺖ: ﺑﺎﺭ ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺍﮔﺮ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻠﺎﺋﻲ ﺣﺴﻦ (ﻧﻴﻜﻮ) ﺑﮕﺮﺩﺍﻥ ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺯ [ ﺻﻔﺤﻪ 37] ﺩﻧﻴﺎ ﻧﺮﻓﺖ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻣﺎ ﺩﻳﺪﻳﻢ ﻛﻪ ﺑﻴﻦ ﺩﻭ ﭼﺸﻢ ﺍﻭ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﻔﻴﺪﻱ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺷﺪ ﻛﻪ ﻋﻤﺎﻣﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﻧﻤﻴﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺑﭙﻮﺷﺎﻧﺪ ﺣﺪﻳﺚ ﻏﺮﻳﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﻛﻪ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ ﺗﻨﻬﺎ ﺑﻄﻮﺭ ﻃﻮﻟﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﻳﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﺭﺍ ﺍﺑﻦ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ، ﻭ ﺍﺟﻠﺢ ﻭ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﻄﻮﺭ ﺍﺧﺘﺼﺎﺭ ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ. ﻭ ﻧﺴﺎﺋﻲ ﺩﺭ ﺧﺼﺎﻳﺼﺶ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 16 ﺍﺯ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻲ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭﻱ، ﻭ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺣﻜﻢ، ﺍﺯ ﻋﺒﻴﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﻣﻮﺳﻲ ﺍﺯ ﻫﺎﻧﻲ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ، ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻧﺎﻣﺒﺮﺩﻩ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺷﻨﻴﺪﻩ ﻛﻪ ﺁﻧﺠﻨﺎﺏ ﺩﺭ ﺭﺣﺒﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺩﺍﺩ ﻫﺮ ﻛﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺭﺍ (ﻣﻦ ﻛﻨﺖ ﻣﻮﻟﺎﻩ ﻓﻌﻠﻲ ﻣﻮﻟﺎﻩ) ﺷﻨﻴﺪﻩ ﺑﺮﺧﻴﺰﺩ ﻭ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﺩﻫﺪ ﻭ ﺩﺭ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺷﺶ ﺗﻦ ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺪﺍﻥ ﺩﺍﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﺑﻮﺍﻟﺤﺴﻦ ﺍﺑﻦ ﺍﻟﻤﻐﺎﺯﻟﻲ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻣﺮﺍ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻭﺭﻭﺩﺵ ﺑﻤﺎ ﺩﺭ ﻭﺍﺳﻂ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺩﺭ ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺁﺧﺮ ﺭﻣﻀﺎﻥ ﺳﺎﻝ 434 ﺍﻣﻠﺎﺀ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺣﺪﻳﺚ ﻧﻤﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﻣﻬﺪﻱ، ﺍﺯ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺑﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻳﻮﺏ ﻃﺒﺮﺍﻧﻲ، ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻛﻴﺴﺎﻥ ﺛﻘﻔﻲ ﺍﺻﻔﻬﺎﻧﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻤﻌﻴﻞ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺑﺠﻠﻲ، ﺍﺯ ﻣﺴﻌﺮ ﺑﻦ ﻛﺪﺍﻡ، ﺍﺯ ﻃﻠﺤﻪ ﺑﻦ ﻣﺼﺮﻑ ﺍﺯ ﻋﻤﻴﺮﻩ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﻨﺒﺮ ﺩﻳﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﺳﻮﮔﻨﺪ ﻣﻴﺪﺍﺩ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﻏﺪﻳﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺑﺪﺍﻥ ﮔﻮﺍﻫﻲ ✔️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
🌳شجره آشوب« قسمت صد و دوازدهم» 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻رسالت
🌳شجره آشوب« قسمت صد و سیزدهم » 📌بررسی نفوذی های بنی امیه در حکومت امیرالمومنین علیه السلام 🔻در اقدام دیگری، اشعث، برای تقدس زدایی از ولی جامعه، با صحنه سازی به همراه جریر بن عبدالله بجلی، با سوسمار بیعت می کردند و این کار را برای تمسخر امام انجام می دادند. اشعث با این حرکت توانست زمینه را برای از بین بردن احترام رهبر جامعه اسلامی، یعنی امام علی علیه السلام، ایجاد کند. 🔻 عمرو بن حریث، از جمله خوارج و خدمتکاران دربار ابن زیاد نیز دقیقا چنین کاری را بعدها انجام داد و سوسمار را «ابالحسن» خطاب کرد. اقدام اشعث، را می توان در ایجاد پویش تقدس زدایی از ولی و حاکم اسلامی، موثر دانست و از دیگر رسالت های اشعث در حکومت امام بود. 🔻از مسائلی که در بالا هم به آن اشاره شد، تلاش اشعث برای گرفتن امتیاز از امام در جهت پیشبرد اهداف سیاسی خود بود. وی بعد از اینکه امام او را از ریاست کنده در صفین برداشت، اشعث از این اقدام ناراحت شد. کناره گیری اشعث، می توانست ضربه بزرگی به سپاه امام وارد کند. 🔻زیرا همانطور که گفتیم در صورت کنار کشیدن نیروهای قبیله کنده در صفین، امام در رویارویی با بنی امیه، مسیر سختی را در پیش داشت. این اقدام اشعث، به عنوان رسالت او در ایجاد دو قطبی سازی در سپاه حضرت، به حدی تأثیر گذار بود که برخی از شیعیان امام مانند هانی بن عروه که بعدها شهید راه آرمان امام حسین می شوند، در تحلیل حرکت اشعث به خطا رفتند و از امام خواستند تا اشعث را برکنار نکند. 📚 کتاب شجره آشوب 💬 نویسندگان: آقایان یوسفی و آقامیری ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2