قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ ﻣﺎ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و یک
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
ﺍﺑن ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭﺝ 1 ﺹ 137 " ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ " ﺍﺵ میﮔﻮﻳﺪ: ﺍﺳﺘﺎﺩﻣﺎ، ﺍﺑﻮﺍﻟﻘﺎﺳﻢ ﺑﻠﺨﻲ- ﺧﺪﺍﻳﺶ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ- ﮔﻔﺖ ﻭ ﺷﻨﻮﺩ ﺑﻴﻦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺭﺍ ﺑﺪﻳﻦ ﺷﺮﺡ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩ: ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﺍﺑﺎ ﻋﺒﺪﺍﻟﻞ! ﻣﻦ ﺍﻛﺮﺍﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﻭ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﺁﻭﺭﺩﻧﺖ ﻣﻲﮔﻮﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻏﺮﺍﺽ ﺩﻧﻴﻮﻱ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﻛﻨﺎﻳﻪ ﻭ ﺑﻠﻜﻪ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺑﻪ ﺍﻟﺤﺎﺩ ﻭ ﻛﻔﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﻌﻨﻲ ﺁﻥ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ: ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻨﻬﺎ ﺭﺍ ﻭﺍﮔﺬﺍﺭ ﻛﻪ ﺍﺻﻞ ﻭ ﺍﺳﺎﺳﻲ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻋﺘﻘﺎﺩ ﺑﻪ ﺁﺧﺮﺕ
[ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۳۲]
ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻧﺒﺎﻳﺪ ﺑﺎ ﻏﺮﺽ ﺩﻧﻴﻮﻱ ﻣﻌﺎﻭﺿﻪ ﺷﻮﺩ ﺍﺯ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﺍﺳﺖ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﺯ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻣﻠﺤﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺍﺯ ﺍﻟﺤﺎﺩ ﻭ ﺯﻧﺪﻗﻪ ﺍﺵ ﻣﻨﺼﺮﻑ ﻧﺸﺪ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﻴﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻭ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 113 ﮔﻮﻳﺪ: ﻣﻦ ﺍﺯ ﻛﺘﺐ ﻣﺘﻔﺮﻗﻪ، ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺣﻜﻴﻤﺎﻧﻪ ﺍﻱ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻩﺍﻡ ﻛﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻭ ﻧﻴﻜﻮ ﻳﺎﻓﺘﻢ ﻭ ﻧﻘﻞ ﻧﻤﻮﺩﻡ ﭼﻪ، ﻣﻦ ﻓﻀﻴﻠﺖ ﻫﻴﭽﻜﺲ ﺭﺍ ﺍﻧﻜﺎﺭ ﻧﻤﻲ ﻛﻨﻢ ﻫﺮ ﭼﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺩﻳﻨﻲ ﭘﺴﻨﺪﻳﺪﻩ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺹ 114 ﺍﺯ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻧﻘﻞ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﻗﺎﺋﻞ ﺑﻪ ﺍﺭﺟﺎﺀ ﻣﺤﺾ ﺷﺪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﺳﺖ، ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﻫﻴﭻ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﺯﻳﺎﻥ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﺎﻧﺪ، ﻭ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺎﺱ ﻫﻨﮕﺎﻣﻴﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ: ﺧﻮﺩﺕ ﻣﻲﺩﺍﻧﻲ ﺑﺎ ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﻧﻤﻮﺩﻱ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﻲ ﭼﻪ ﮔﻨﺎﻫﻲ ﻣﺮﺗﻜﺐ ﻣﻲﺷﻮﻱ، ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ ﻭ ﻭﺛﻮﻕ ﺑﻪ ﻗﻮﻝ: ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﻳﺎﻓﺘﻢ ﻛﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﻳﺪ. ﺍﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻳﻐﻔﺮ ﺍﻟﺬﻧﻮﺏ ﺟﻤﻴﻌﺎ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻫﻤﻪ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﻲﺑﺨﺸﺎﻳﺪ. ﻭ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 179 ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻣﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻓﺎﺳﻘﻲ ﺑﻮﺩ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﺑﻪ ﻗﻠﺖ ﺩﻳﻦ ﻭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺯ ﺍﺳﻠﺎﻡ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﻴﻦ ﻛﺴﺎﻧﻴﻜﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻧﻲ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ، ﻭ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺑﻲ ﺑﻨﺪ ﻭ ﺑﺎﺭ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻥ ﺻﺤﺮﺍﻧﺸﻴﻦ ﻭ ﻭﺣﺸﻲ ﻛﻪ ﺍﻣﺮ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺴﻲ ﭘﻮﺷﻴﺪﻩ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺍﺷﺨﺎﺻﻲ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﺧﻮﺭ ﻣﺤﺎﺭﺑﻪ ﻭ ﺟﻨﮓ ﻭ ﺳﺘﻴﺰ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺯﻣﻴﻨﻪ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺑﻬﺎﻱ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﻛﻪ ﺷﺨﺼﻴﺖ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺭﺍ (ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ) ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺠﺴﻢ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺭﻭﺣﻴﺎﺕ ﻭ
ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻭﺟﻮﺩ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻭ ﺗﻤﺎﻣﻲ ﻧﻘﺎﻁ ﻋﻴﺐ ﻭ ﺿﻌﻔﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﻮﺩﺍﺭ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ ﺍﻳﻨﻚ ﻧﻤﻮﻧﻪ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺳﺨﻨﺎﻥ:
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امیرالمومنین
قصیده ی زیبای احمد علوی در مدح مولا امیر المومنین علیه السلام
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 👹سرنوشت دردناک س
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ او در پاسخ گفت: من از مطالبى آگاه شدم که آنها ندیدند و آگاه نشدند (قالَ بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ).
من چیزى از آثار رسول و فرستاده خدا بر گرفتم، و سپس آن را به دور افکندم، و این چنین نفس من مطلب را در نظرم زینت داد ! (فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها وَ کَذلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی).
در این که: منظور سامرى از این سخن چه بوده؟ دو تفسیر در میان مفسران معروف است:
نخست: مقصودش آن است: به هنگام آمدن لشکر فرعون به کنار دریاى نیل، من، جبرئیل را بر مرکبى دیدم که براى تشویق به ورود در جاده هاى خشک شده دریا، در پیشاپیش آنها حرکت مى کرد، قسمتى از خاک زیر پاى او یا مرکبش را بر گرفتم، و براى امروز ذخیره کردم، و آن را در درون گوساله طلائى افکندم و این سر و صدا از برکت آن است!
تفسیر دیگر این که: من در آغاز به قسمتى از آثار این رسول پروردگار (موسى) مؤمن شدم، سپس در آن تردید کردم و آن را به دور افکندم، و به سوى آئین بت پرستى گرایش نمودم، و این در نظر من جالب تر و زیباتر بود!
طبق تفسیر اول، رسول به معنى جبرئیل است، در حالى که در تفسیر دوم رسول به معنى موسى (علیه السلام) است.
أَثَر در تفسیر اول، به معنى خاک زیر پا است، و در تفسیر دوم به معنى بخشى از تعلیمات است.
نَبَذْتُها در تفسیر اول، به معنى افکندن خاک در درون گوساله است، و در تفسیر دوم، به معنى رها کردن تعلیمات موسى(علیه السلام) است.
و بالاخره بَصُرْتُ بِما لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ در تفسیر اول اشاره به جبرئیل است که به صورت اسب سوارى آشکار شده بود (شاید بعضى دیگر هم او را دیدند، ولى نشناختند) ولى در تفسیر دوم اشاره به اطلاعات خاصى درباره آئین موسى(علیه السلام) است.
به هر حال، هر یک از این دو تفسیر، طرفدارانى دارد و داراى نقاط روشن و یا مبهم است، ولى روى هم رفته تفسیر دوم از جهاتى بهتر به نظر مى رسد، به خصوص این که: در حدیثى در کتاب احتجاج طبرسى مى خوانیم: هنگامى که امیر مؤمنان على(علیه السلام) بصره را فتح کرد، مردم اطراف او را گرفتند، در میان آنها حسن بصرى بود، و الواحى با خود آورده بود که هر سخنى را امیر مؤمنان على(علیه السلام) مى فرمود: فوراً یادداشت مى کرد، امام(علیه السلام) با صداى بلند او را در میان جمعیت مخاطب قرار داد و فرمود: چه مى کنى؟!
عرض کرد: آثار و سخنان شما را مى نویسم تا براى آیندگان بازگو کنم، امیر مؤمنان(علیه السلام) فرمود: أَما إِنَّ لِکُلِّ قَوْم سامِرِیّاً وَ هذا سامِرِىّ هذِهِ الاْ ُمَّةِ! إِلاّ إِنَّهُ لایَقُولُ لامِساسَ وَ لکِنَّهُ یَقُولُ لاقِتالَ:
بدانید هر قوم و جمعیتى سامرى دارد، و این مرد (حسن بصرى) سامرى این امت است! تنها تفاوتش با سامرى زمان موسى(علیه السلام) این است که هر کس به سامرى نزدیک مى شد مى گفت: لامِساسَ (هیچ کس با من تماس نگیرد) ولى این، به مردم مى گوید: لاقِتالَ (یعنى نباید جنگ کرد، حتى با منحرفان، اشاره به تبلیغاتى است که حسن بصرى بر ضد جنگ جمل داشت).
از این حدیث، چنین استفاده مى شود سامرى نیز مرد منافقى بوده است که با استفاده از پاره اى مطالب حق به جانب، کوشش براى منحرف ساختن مردم داشته است و این معنى با تفسیر دوم مناسب تر مى باشد.
* * *
روشن است پاسخ و عذر سامرى در برابر سؤال موسى(علیه السلام) به هیچ وجه قابل قبول نبود، لذا موسى فرمان محکومیت او را در این دادگاه صادر کرد و سه دستور درباره او و گوساله اش داد:
نخست به او گفت: باید از میان مردم دور شوى با کسى تماس نگیرى، و بهره تو در باقى مانده عمرت این است که: هر کس به تو نزدیک مى شود خواهى گفت: با من تماس نگیر ! (قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیاةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ).
و به این ترتیب، با یک فرمان قاطع، سامرى را از جامعه طرد کرد و او را به انزواى مطلق کشانید.
بعضى از مفسران گفته اند: جمله لا مِساسَ اشاره به یکى از قوانین جزائى شریعت موسى(علیه السلام) است درباره بعضى از افراد که گناه سنگینى داشتند، چنین فردى به منزله موجودى که از هر نظر پلید و نجس و ناپاک بود، درمى آمد، احدى با او تماس نمى گرفت و او هم حق نداشت با کسى تماس بگیرد.(۳)
سامرى بعد از این ماجرا ناچار شد از میان بنى اسرائیل، شهر و دیار بیرون رود، و در بیابان ها متوارى گردد، و این است جزاى انسان جاه طلبى که با بدعت هاى خود مى خواست، گروه هاى عظیمى را منحرف ساخته و دور خود جمع کند، او باید ناکام شود و حتى یک نفر با او تماس نگیرد، و براى این گونه اشخاص این طرد مطلق و انزواى کامل، از مرگ و اعدام سخت تر است; چرا که او را به صورت یک موجود پلید و آلوده از همه جا مى رانند.
✍ پی نوشت:
۳ ـ تفسیر فى ظلال ، جلد ۵، صفحه ۴۹۴.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
شرح و تفسیر خطبه ۹۴ بخش دوم ✍ وصف پیامبران ↩️ اين نکته را با اشعارى در وصف رسول خدا (صلى الله ع
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۴بخش سوم
💎 دنیا فرصتی برای عمل
✅ تا مى توانيد عمل کنيد!
امام(عليه السلام) در آخرين بخش اين خطبه، به نتيجه گيرى عملى و اخلاقى مى پردازد و طىّ بيانى کوتاه و بسيار پرمحتوا، تذکّراتى بسيار آموزنده بيان مى فرمايد.
نخست مى گويد: «به عمل بپردازيد خدا شما را رحمت کند!» (إِعْمَلَوُا، رَحِمَکُمُ اللهُ).
سپس به مسير اشاره کرده، مى فرمايد: «و بايد اعمال شما بر طبق نشانه هاى روشن (کتاب خدا و سنّت معصومين(عليهم السلام)) بوده باشد». (عَلَى أَعْلاَم بَيِّنَة). (فَالطَّرِيقُ نَهْجٌ يَدْعُو اِلَى دَارِ السَّلاَمِ).
آنگاه به فرصت هاى بسيار گرانبهايى که مردم در اختيار دارند و غالباً به آن توجّه ندارند، اشاره کرده و طىّ هشت جمله، جوانب مختلف اين فرصت هاى گرانبها را روشن مى سازد. نخست مى فرمايد: «شما در سرايى هستيد که مى توانيد از خطاهاى خود، (از پيشگاه خداوند) عذرخواهى کنيد و رضايت او را جلب نماييد». (وَ أَنْتُمْ فِي دَارِ مُسْتَعْتَب).(1)
«مهلت کافى و فراغت خاطر (براى انجام حسنات و کسب فضايل) داريد». (عَلَى مَهَل وَ فَرَاغ).
«پرورنده هاى اعمال گشوده، و قلم ها آماده نوشتن است (و اين، فرصت گرانبهايى است که نبايد آن را از دست دهيد)». (وَ الصُّحُفُ مَنْشُورَةٌ وَ الأَقْلاَمُ جَارِيَةٌ).
«بدن هاى شما سالم و زبان ها آزاد است (و آماده انجام هر کار خير، و بيان هر سخن نيکى هستيد)». (وَ الأَبْدَانُ صَحِيحَةٌ وَ الأَلْسُنُ مُطْلَقَةٌ).
«توبه پذيرفته مى شود، و اعمال مقبول مى گردد». (وَ التَّوْبَةُ مَسْمُوَعَةٌ، وَ الأَعْمَالُ مَقْبُولَةٌ).
از يک سو، وسايل سعادت فراهم; و از سوى ديگر، موانع راه قابل برطرف کردن است; اگر از اين فرصت ها استفاده نشود، به راستى جاى تأسّف است! به خصوص اينکه، هيچ تضمينى سپرده نشده که اين فرصت گرانبها تا کى پايدار مى ماند; ممکن است در يک لحظه کوتاه، همه چيز پايان گيرد; درهاى توبه بسته شود، پرونده هاى اعمال مختومه گردد، قلم ها از نوشتن حَسَنات باز ايستد، بدنها عليل و ناتوان به بستر بيمارى افتد، زبان ها از کار بيفتد و هيچ گونه راه بازگشتى وجود نداشته باشد!
قرآن مجيد بارها هشدار داده و همگان را به اين حقيقت توجّه مى دهد که بعد از مرگ، پشيمانى و ندامت سودى ندارد و تقاضاى بازگشت به دنيا و جبران تقصيرات به جايى نمى رسد. مى فرمايد: «وَ أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِىَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلاَ أَخَّرْتَني إِلَى أَجَل قَريب فَأصَّدَّقَ وَ أَکُنْ مِنَ الصَّالِحينَ; از آنچه به شما روزى داده ايم انفاق کنيد پيش از آن که مرگ يکى از شما فرا رسد و بگويد: پروردگار را چرا مرگ مرا مدّت کمى به تأخير نينداختى تا در راه خدا صدقه دهم و از صالحان باشم!» و بلافاصله مى افزايد: «وَ لَنْ يُؤَخِّرَاللهُ نَفْساً إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللهُ خَبيرٌ بِمَآ تَعْمَلُونَ;(2) خداوند هرگز مرگ کسى را هنگامى که اجلش فرا رسد، به تأخير نمى اندازد و خداوند به آنچه انجام مى دهيد آگاه است.»
***
✍ پی نوشت:
1. «مُستعتب» از مادّه «عتب» (بر وزن حتم) در اصل به معناى ناراحتى درونى است و هنگامى که به باب «استفعال» برده شود به معناى زائل کردن ناراحتى است. به همين دليل، «استعتاب» به معناى رضايت طلبيدن است.
2- سوره منافقون، آيات 10-11.
✔️ پایان شرح خطبه ۹۴
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
☀️ امیرالمؤمنین امام علی (علیه السلام) :
✍ الحازِمُ مَن تَخيَّرَ لخُلَّتِهِ ؛ فإنَّ المَرْءَ يُوزَنُ بخَليلِهِ
🖌 دور اندیش کسی است که دوست خوب برگزیند ، زیرا آدمی به دوست خود سنجیده میشود.
📕 غرر الحکم ، حدیث ۲۰۲۶
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
🔺 دو گناه هست که انسانها در همین دنیا مجازات می شوند...
🎙 دکتر محمد العریفی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و یک 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی ﺍﺑن ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭﺝ
۹.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و دو
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
✍ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﺎﺹ
☀️ ﺳﺨﻦ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪﺍ
ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﺍﺭﻗﻢ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ، ﺩﻳﺪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺑﺮ ﻳﻚ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﺪﻳﺪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ. ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺑﻪ ﺍﻭ ﮔﻔﺖ ﺟﺎﻱ ﺩﻳﮕﺮﻱ ﻧﻴﺎﻓﺘﻲ ﻛﻪ ﺁﻣﺪﻱ ﺍﺗﺼﺎﻝ ﻣﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﻗﻄﻊ ﻛﺮﺩﻱ ﺯﻳﺪ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﮔﻔﺖ: ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺟﻨﮕﻲ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺷﻤﺎ ﻧﻴﺰ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻮﺩﻳﺪ، ﭼﻮﻥ ﭼﺸﻢ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻳﺪ ﻧﻈﺮ ﺗﻨﺪﻱ ﺑﺴﻮﻳﺘﺎﻥ ﺍﻓﻜﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺩﻭﻡ ﻭ ﺳﻮﻡ ﻧﻴﺰ ﭼﻮﻥ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻳﺪ ﺑﺎ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻈﺮ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﮕﺎﻩ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﻴﻦ ﺭﻭﺯ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺑﻴﻨﺸﺎﻥ ﺟﺪﺍﺋﻲ ﺍﻓﻜﻨﻴﺪ ﺯﻳﺮﺍ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﺧﻴﺮ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ. ﺍﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﭼﻨﺎﻧﻜﻪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪ ﺩﺭ ﺹ 112 ﻛﺘﺎﺏ " ﺻﻔﻴﻦ " ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺭﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 290 " ﺍﻟﻌﻘﺪ ﺍﻟﻔﺮﻳﺪ ". ﺍﺯ ﻋﺒﺎﺩﻩ ﺑﻦ ﺻﺎﻣﺖ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺘﺶ ﺗﺼﺮﻳﺢ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ:
ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻏﺰﻭﻩ ﺗﺒﻮﻙ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﻋﺒﺎﺭﺗﺶ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ: ﻫﺮ ﺯﻣﺎﻥ ﺁﻧﺪﻭ ﺭﺍ (ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ) ﺑﺎ ﻫﻢ ﻳﺎﻓﺘﻴﺪ ﺑﻴﻦ ﺁﻧﻬﺎ ﺟﺪﺍﺋﻲ ﺍﻓﻜﻨﻴﺪ ﭼﻪ، ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﻫﻴﭽﮕﺎﻩ ﺑﺮ ﺍﻣﺮ ﻧﻴﻚ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ0 ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﺍﺑﻮ ﺣﻴﺎﻥ ﺗﻮﺣﻴﺪﻱ ﺩﺭ ﺝ 3 ﺹ 183 ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻟﺎﻣﺘﺎﻉ ﻭ ﺍﻟﻤﻮﺍﻧﺴﻪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ: ﺷﻌﺒﻲ ﮔﻮﻳﺪﻛﻪ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺍﺯ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻳﺎﺩ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺷﺨﺼﻲ ﺍﺳﺖ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺡ ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺑﻪ ﻋﻠﻲ ﺭﺳﻴﺪ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺭﺍ ﺑﺒﻴﻨﺪ ﻛﻪ ﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺍﺱ ﻭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺳﺮﺍ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﮕﺮﻡ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺭ ﺍﺳﺖ ﺍﻳﻦ ﻧﺴﺒﺖ ﺍﺯ ﻣﻦ. ﭼﻪ، ﻳﺎﺩ ﻣﺮﮒ ﻭ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪﺀ ﻣﺤﺸﺮ ﻭ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺗﺒﺎﻫﻲ ﻭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﮔﺬﺭﺍﻧﻲ ﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺳﻲ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ، ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﻳﺎﺩﻫﺎ ﻛﺎﻓﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﻭﺍﻋﻆ، ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﻮﺷﻴﺎﺭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺻﻔﺎﺕ ﻧﻜﻮﻫﻴﺪﻩ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺭﺩ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ،ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ.
ﻋﻤﺮﻭ، ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﻱ ﺩﻫﺪ ﺗﺨﻠﻒ ﻣﻲﻛﻨﺪ، ﻭ ﻫﺮ ﮔﺎﻩ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﺪ، ﺩﺭﻭﻍ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ، ﺩﺭ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺳﺨﺘﻲ ﺁﻣﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻫﻲ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ. ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻧﻴﺮﻧﮓ ﻭ ﺣﻴﻠﻪ ﺍﻭ، ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﻋﻴﺎﻥ ﺳﺎﺯﺩ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﻬﻤﻴﻦ ﻟﻔﻆ ﺷﻴﺦ ﻃﻮﺳﻲ ﺩﺭ ﺹ 82 ﻛﺘﺎﺏ " ﺍﻣﺎﻟﻲ " ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺑﻦ ﻋﻘﺪﻩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
✅🌷شنبه، سهشنبه و پنج شنبه شرح 🦋خطبه ها
✅🌹یکشنبه، دوشنبه وچهارشنبه شرح 🌴حکمتها
✅☫روزانهتفسیر قرآن☫
✅🌷شرح متنی و صوتی نامه ها بطور کامل در کانال بارگذاری شده و شرح آخرین نامه جهت سهولت در دسترسی، در اینجا آورده شده و بقیه نامه ها به هم پیوست میباشد⬇️
لینک شرح نامه ۷۹ ( آخرین نامه): https://eitaa.com/Nahjolbalaghe2/24783
✅🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گذاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ او در پاسخ گ
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۹۲ الی ۹۸
📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی
↩️ بعضى از مفسران نیز گفته اند: بعد از ثبوت جرم و خطاى بزرگ سامرى، موسى(علیه السلام) درباره او نفرین کرد، خداوند او را به بیمارى مرموزى مبتلا ساخت که تا زنده بود کسى نمى توانست با او تماس بگیرد و اگر کسى تماس مى گرفت، گرفتار بیمارى مى شد.
یا این که: سامرى گرفتار یک نوع بیمارى روانى به صورت وسواس شدید و وحشت از هر انسانى شد، به طورى که هر کس نزدیک او مى شد فریاد مى زد: لا مِساسَ: با من تماس نگیرید !.(۴)
دستور و مجازات دوم سامرى این بود که: موسى(علیه السلام) کیفر او را در قیامت به او گوشزد کرده گفت: تو وعده گاهى در پیش دارى ـ وعده عذاب دردناک الهى ـ که هرگز از آن تخلف نخواهد شد (وَ إِنَّ لَکَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ).(۵)
سومین دستور این بود که: موسى(علیه السلام) به سامرى گفت: به این معبودت که پیوسته او را عبادت مى کردى، نگاه کن و ببین ما آن را مى سوزانیم و سپس ذرات آن را به دریا مى پاشیم (تا براى همیشه محو و نابود گردد) (وَ انْظُرْ إِلى إِلهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عاکِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفاً).
در اینجا دو سؤال پیش مى آید:
نخست این که: جمله: لَنُحَرِّقَنَّهُ: ما آن را قطعاً مى سوزانیم دلیل بر آن است که گوساله، جسم قابل سوختن بوده و این، عقیده کسانى را تأئید مى کند که مى گویند: گوساله طلائى نبود، بلکه به خاطر خاک پاى جبرئیل تبدیل به موجود زنده اى شده بود. در پاسخ مى گوئیم: ظاهر جمله جَسَداً لَهُ خُوارٌ آن است که: گوساله مجسمه بى جانى بوده که صدائى شبیه صداى گوساله (به طریقى که قبلاً گفتیم) از آن برمى خاست، و اما مسأله سوزاندن ممکن است به یکى از دو علت باشد:
یا این که: این مجسمه تنها از طلا نبوده بلکه احتمالاً چوب هم در آن به کار رفته و طلا پوششى براى آن بوده است.
دیگر این که: به فرض که تمام آن هم از طلا بوده، سوزاندن آن براى تحقیر، توهین و از میان بردن شکل و ظاهر آن بوده، همان گونه که این عمل در مورد مجسمه هاى فلزى پادشاهان جبار عصر ما، تکرار شد!
بنابراین، بعد از سوزاندن، آن را با وسائلى خرد کرده، سپس ذراتش را به دریا ریختند.
سؤال دیگر این که: آیا ریختن این همه طلا به دریا مجاز بوده؟ و اسراف محسوب نمى شده؟
پاسخ این که: گاهى براى یک هدف عالى و مهم تر، مانند کوبیدن فکر بت پرستى، لازم مى شود با بتى این چنین معامله شود، مبادا ماده فساد در میان مردم بماند، و باز هم براى بعضى وسوسه انگیز باشد.
به عبارت روشن تر: اگر موسى(علیه السلام) طلاهائى که در ساختن گوساله به کار رفته بود، باقى مى گذارد، و یا فى المثل در میان مردم تقسیم مى کرد، باز ممکن بود روزى افراد جاهل و نادان به نظر قداست به آن نگاه کنند و خاطره گوساله پرستى از نو در آنها زنده شود.
لذا مى بایست این ماده گران قیمت را فداى حفظ اعتقاد مردم نمود، و راهى جز این نبود، و به این ترتیب، موسى(علیه السلام) با روش فوق العاده قاطعى که هم نسبت به سامرى و هم نسبت به گوساله اش در پیش گرفت، توانست غائله گوساله پرستى را برچیند و آثار روانى آن را از مغزها جاروب کند.
بعداً نیز خواهیم دید با برخورد قاطعى که با گوساله پرستان داشت، چنان در مغزهاى بنى اسرائیل نفوذ کرد، که هرگز در آینده به دنبال چنین خطوط انحرافى نروند.(۶)
* * *
و در آخرین جمله، موسى(علیه السلام) با تأکید فراوان روى مسأله توحید، حاکمیت خط اللّه را مشخص کرد و چنین گفت: معبود شما تنها اللّه است، همان خدائى که معبودى جز او نیست، همان خدائى که علمش همه چیز را فرا گرفته (إِنَّما إِلهُکُمُ اللّهُ الَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَسِعَ کُلَّ شَیْء عِلْماً).
نه همچون بت هاى ساختگى که نه سخنى مى شنوند، نه پاسخى مى گویند، نه مشکلى مى گشایند، و نه زیانى را دفع مى کنند.
در واقع جمله وَسِعَ کُلَّ شَیْء عِلْماً در مقابل توصیفى است که در چند آیه قبل درباره گوساله و نادانى و ناتوانى آن بیان شده بود.
✍ پی نوشت:
۴ ـ تفسیر قرطبى ، جلد ۶، صفحه ۴۲۸۱.
۵ ـ لَنْ تُخْلَفَهُ فعل مجهولى است که نائب فاعل آن دراینجا سامرى، و ضمیر آن، مفعول دوم مى باشد و فاعل آن در اصل خدا است و معنى جمله روى هم رفته چنین است: براى تو موعدى است که خداوند درباره تو از آن تخلف نخواهد کرد.
۶ ـ نظیر این برخورد قاطع براى ریشه کن کردن افکار انحرافى را در مورد مسجد ضرار در قرآن به طور اشاره، و در طول تاریخ و حدیث به طور مشروح، مى خوانیم: که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد مسجد ضرار را نخست بسوزانند و باقى مانده آن را ویران کنند و جایگاه آن را محل زباله مردم مدینه سازند (براى توضیح بیشتر به جلد ۸ تفسیر نمونه ، صفحه ۱۴۳، ذیل آیات ۱٠۷ تا ۱۱٠ سوره توبه مراجعه فرمائید)
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
#در_محضر_اهل_بیت
✨ روزها گواهی میدهند!!
☀️ امام صادق علیهالسلام:
🌏 هيچ روزى بر فرزند آدم نيايد مگر اين كه آن روز بگويد:
اى پسر آدم! من روزى نو هستم و من بر تو گواهم . پس با من خوبى كن و در من كار نيك انجام ده، تا روز قيامت به سود تو گواهى دهم ؛ چرا كه ديگر مرا هرگز نخواهى ديد.
📚 بحارالأنوار ، ج۷ ، ص۳۲۷
@Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#موعظه
💚 قدر زنده ها را بیشتر بدانیم
🎙️حجت الاسلام فرحزاد
@Nahjolbalaghe2
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: چهارصد و چهل و چهار
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺷﺮﻳﻒ ﺭﺿﻲ ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ، ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺷﺎﻳﻊ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺣﻢ، ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭﺍ ﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺱ. ﭼﻪ ﻧﺎﺭﻭﺍ ﺳﺨﻨﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻳﻦ ﺳﺨﻨﺶ ﺧﻮﺩ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺍﺳﺖ. ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ، ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ، ﺍﻭ ﺩﺭ ﮔﻔﺘﺎﺭﺵ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻭﻋﺪﻩ ﺍﺵ ﺗﺨﻠﻒ ﻣﻲﻧﻤﺎﻳﺪ، ﺍﮔﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻗﺴﻢ ﻣﻲﺩﻫﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﻘﺎﺿﺎﺋﻲ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲﻭﺭﺯﺩ ﺩﺭ ﻋﻬﺪ ﻭ ﭘﻴﻤﺎﻧﺶ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻧﺖ ﻭﻓﺎﺩﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺟﻨﮓ ﺧﻮﺏ ﻓﺮﻣﺎﻧﺪﻫﻲ ﺍﺳﺖ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻴﻨﻜﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ ﻭ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺷﻮﺩ، ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﻧﻘﺸﻪ ﻭ ﺗﺪﺑﻴﺮﺵ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻋﻮﺭﺕ ﻭ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻲ ﺩﺭﻳﻎ ﻧﻤﺎﻳﺎﻥ ﺳﺎﺯﺩ. ﺑﺨﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻳﺎﺩ ﻣﺮﮒ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭﺍﺋﻲ ﻭ ﺑﺎﺯﻳﮕﺮﻱ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭﻟﻲ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻲ ﺍﺯ ﺍﻣﺮ ﺁﺧﺮﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﺣﻖ ﺑﺎﺯ ﻣﻲﺩﺍﺭﺩ، ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻴﻌﺖ ﻧﻜﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺷﺮﻁ ﻧﻤﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻋﻮﺍﻳﺪ ﻭ ﺛﺮﻭﺗﻲ ﻛﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﻣﻲﺁﻳﺪ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺳﻬﻴﻢ ﻛﻨﺪ0 ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻦ ﻗﺘﻴﺒﻪ ﺯﻳﺪ ﺑﻦ ﻭﻫﺐ ﮔﻮﻳﺪ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ (ﺭﺽ) ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ: ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﺍﻭ ﻣﻲﭘﻨﺪﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺷﻮﺥ ﻭ ﻣﺰﺍﺡ ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﺳﺮﺍﻳﻢ ﻭﻩ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﻫﻤﺎﻧﺎﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﮔﻔﺘﺎﺭ، ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻍ ﺍﺳﺖ. ﺍﻭ (ﻋﻤﺮﻭ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﭼﻴﺰﻱ
ﻃﻠﺐ ﻛﻨﺪ ﺑﺎ [ ﺻﻔﺤﻪ 235] ﻗﺴﻢ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻣﻲﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺯﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲﻭﺭﺯﺩ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺟﻨﮓ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺳﺖ ﺳﺨﺘﮕﻴﺮ ﻭ ﭘﺮ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﻣﺎﺩﺍﻣﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﻧﻴﻔﺘﺎﺩﻩ ﻭﻟﻲ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺯﺩ ﻭ ﺧﻮﺭﺩ ﺩﺭﮔﻴﺮ ﺷﻮﺩ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮ ﺣﻴﻠﻪ ﻭ ﻧﻴﺮﻧﮕﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﺍﮊﮔﻮﻥ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﺷﻜﺎﺭ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﻣﺎﻧﻊ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺧﻠﻖ ﺷﻮﺩ. ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺯﺩ0 ﺳﺨﻦ ﻋﻠﻲ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺪﺭﺑﻪ ﺩﺭ ﻣﺤﻀﺮ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻴﻄﺎﻟﺐ ﺳﺨﻦ ﺍﺯ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﻩ ﺍﻭ ﭼﻨﻴﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺷﮕﻔﺘﺎ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ ﭼﻨﻴﻦ ﭘﻨﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺷﺎﻳﻊ ﻛﺮﺩﻩ ﻛﻪ ﻣﻦ ﻣﺰﺍﺡ ﻭ ﻫﺮﺯﻩ ﺩﺭ ﺍﻭ ﺑﻮﺍﻟﻬﻮﺳﻢ ﻭﻩ ﭼﻪ ﻧﺴﺒﺖ ﻧﺎﺭﻭﺍﺋﻲ ﺑﺪﺗﺮﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺩﺭﻭﻏﺘﺮﻳﻦ ﺁﻧﺴﺖ، ﻫﻤﺎﻧﺎ ﺍﻭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﺑﺮﺍﻡ ﻣﻲﻛﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭼﻴﺰﻱ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺷﻮﺩ ﺑﺨﻞ ﻣﻲﻭﺭﺯﺩ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺷﺮﺍﺭﻩ ﺟﻨﮓ ﺯﺑﺎﻧﻪ ﻛﺸﺪ ﻭ ﺷﻤﺸﻴﺮﻫﺎ ﺑﻜﺎﺭ ﺍﻓﺘﺪ ﻫﻤﻪ ﻫﻤﺶ ﺍﻳﻨﺴﺖ ﻛﻪ ﻟﺒﺎﺱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﻇﺎﻫﺮ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺳﺮﻳﻦ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺣﻤﻠﻪ ﺟﻨﮕﺠﻮﻳﺎﻥ ﻛﻨﺪ. ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻭ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺳﺎﺯﺩ .
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2