4_5978761537374917673.mp3
زمان:
حجم:
1.44M
#موعظه
❓چگونه به کسب و کار خود رونق دهیم
یه تاجری بود به نام ابوطیار این ورشکست شده بود تو کوفه
رفت خدمت اقا امام صادق علیهالسلام
امام بهش گفت برو این کارو بکن و انجام داد...
⚡️ داستان و روایت راهگشا
🎙 استاد رفیعی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: ششصد و بیست و دو 🔷#واقعهغدیرخم #علامهامینی 🔹 ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺷﺎﻋﺮ " ﺍﺑﻮ
.
📝ترجمه کتاب الغدیر
✅ قسمت: ششصد و بیست و سه
🔷#واقعهغدیرخم
#علامهامینی
↩️ ﺷﻴﺦ ﻃﺎﻳﻔﻪ، ﺩﺭ ﻛﺘﺎﺏ ﺭﺟﺎﻟﺶ، ﻋﺒﺪﻱ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ (ﻉ) ﺷﻤﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻭ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻣﺼﺎﺣﺒﺖ ﻭﻱ ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺁﺷﻨﺎﺋﻲ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﺗﻨﻬﺎ ﻧﺒﻮﺩﻩ، ﻭ ﺑﺎﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﻧﻴﺰ ﻧﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﻫﻤﺰﻣﺎﻧﻲ ﺑﺎ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻛﻨﺎﺭ ﻫﻢ ﻧﺸﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﭘﺎﻳﮕﺎﻩ ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﻴﺸﮕﺎﻩ ﺍﻣﺎﻡ ﻣﻨﺒﻌﺚ ﺍﺯ ﻣﺤﺒﺘﻲ ﺧﺎﻟﺼﺎﻧﻪ، ﻭﺍﺭﺍﺩﺗﻲ ﻣﺨﻠﺼﺎﻧﻪ، ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻧﻲ ﭘﺎﻙ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮔﻮﻧﻪ
ﺁﻟﻮﺩﮔﻲ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﺁﻧﺠﺎ ﻛﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ، ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻌﻠﻴﻢ ﺷﻌﺮ ﻋﺒﺪﻱ ﺑﻪ ﺍﻭﻟﺎﺩﺷﺎﻥ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺩﺍﺩﻩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻋﺒﺪﻱ ﺑﺮ ﺁﺋﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﻛﺸﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 254 ﺭﺟﺎﻟﺶ ﺑﺎﺳﻨﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺳﻤﺎﻋﻪ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺑﻲ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻱ ﮔﺮﻭﻩ ﺷﻴﻌﻴﺎﻥ ﺷﻌﺮ ﻋﺒﺪﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺘﺎﻥ ﺑﻴﺎﻣﻮﺯﻳﺪ ﻛﻪ ﻭﻱ ﺑﺮ ﺩﻳﻦ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﺯ ﺻﺪﻕ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻭ ﺩﺭﺳﺘﻲ ﺷﻴﻮﻩ ﺷﻌﺮ ﺍﻭ ﻭ ﺳﻠﺎﻣﺖ ﻣﻌﺎﻧﻲ ﺁﻥ ﺍﺯﻫﺮ ﻧﻘﺼﻲ ﺣﻜﺎﻳﺖ ﺩﺍﺭﺩ، ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺁﻧﭽﻪ ﻛﺸﻲ ﺩﺭ ﺻﻔﺤﻪ 524 ﺭﺟﺎﻟﺶ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ، ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻧﻮﺣﻪ ﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﻫﻨﮕﺎﻡ ﻣﺎﺗﻢ ﻣﻴﺨﻮﺍﻧﺪﻧﺪ، ﺑﻪ ﺷﻌﺮ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩ. ﺷﻴﻮﻩ ﻛﺎﺭ ﻋﺒﺪﻱ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺣﺪﻳﺜﻲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻗﺐ ﻋﺘﺮﺕ ﻃﺎﻫﺮﻩ ﻓﺮﺍ ﻣﻲﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﻈﻢ ﻣﻲﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻣﺎﻡ ﻋﺮﺽ ﻣﻲﻛﺮﺩ، ﺍﺑﻦ ﻋﻴﺎﺷﻲ ﺩﺭ " ﻣﻘﺘﻀﺐ ﺍﻟﺎﺛﺮ " ﺍﺯ ﺍﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﺯﻳﺎﺩ ﻫﻤﺪﺍﻧﻲ، ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﻦ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭘﺪﺭﻡ ﺍﺯ ﺣﺴﻦ ﺑﻦ ﻋﻠﻲ ﺳﺠﺎﺩﻩ، ﺍﺯ ﺍﺑﺎﻥ ﺑﻦ ﻋﻤﺮ ﺧﺘﻦ ﺁﻝ ﻣﻴﺜﻢ ﺣﺪﻳﺚ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﮔﻔﺖ: ﻣﻦ ﺩﺭ ﺧﺪﻣﺖ ﺍﺑﻮ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ (ﻉ) ﺑﻮﺩﻡ ﻛﻪ " ﺳﻔﻴﺎﻥ ﺑﻦ ﻣﺼﻌﺐ ﻋﺒﺪﻱ " ﺷﺮﻓﻴﺎﺏ ﺷﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻗﺮﺑﺎﻧﺖ ﮔﺮﺩﻡ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺍﻳﻦ ﺳﺨﻦ ﺧﺪﺍﻱ - ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺫﻛﺮﻩ،
ﻭ ﻋﻠﻲ ﺍﻟﺎﻋﺮﺍﻑ ﺭﺟﺎﻝ ﻳﻌﺮﻓﻮﻥ ﻛﻠﺎ ﺑﺴﻴﻤﺎﻫﻢ.
[ جلد چهارم ﺻﻔﺤﻪ 170]
ﭼﻪ ﻣﻲﻓﺮﻣﺎﺋﻲ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﮔﺎﻧﻪ ﺍﺯ ﺁﻝ ﻣﺤﻤﺪﻧﺪ (ﻉ) ﻛﻪ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﺎﺳﺪ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﻧﻴﺰ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ. ﮔﻔﺖ ﻓﺪﺍﻳﺖ ﺷﻮﻡ، ﺍﻋﺮﺍﻑ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﻓﺮﻣﻮﺩ، ﺗﭙﻪ ﻫﺎﺋﻲ ﺍﺯ ﻣﺸﻚ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ (ﺹ) ﻭ ﺍﻭﺻﻴﺎﺀ ﺍﻭ (ﻉ) ﺑﺮ ﺁﻥ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﻲﮔﻴﺮﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻬﺮﻫﺎﺷﺎﻥ ﻣﻲﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﺳﻔﻴﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭﻩ ﺷﻌﺮﻱ ﺑﺴﺮﺍﻳﻢ؟ ﻭ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻗﺼﻴﺪﻩ ﺁﻳﺎ ﺭﺑﻌﻬﻢ ﻫﻞ ﻓﻴﻚ ﻟﻲ ﺍﻟﻴﻮﻡ ﻣﺮﺑﻊ ﻭ ﻫﻞ ﻟﻠﻴﺎﻝ ﻛﻦ ﻟﻲ ﻓﻴﻚ ﻣﺮﺟﻊ: " ﺍﻱ ﺧﺎﻧﻪﻫﺎﻱ ﻣﺤﺒﻮﺏ ﺁﻳﺎ ﺩﺭ ﺍﻧﺪﺭﻭﻥ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺟﺎﺋﻲ ﻭ ﺷﺒﻬﺎﻱ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻲ ﻫﺴﺖ " ﺳﺮﻭﺩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﭼﻜﺎﻣﻪ ﻣﻲﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻱ ﭘﻴﺸﻮﺍﻳﺎﻥ ﺩﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺣﺸﺮ ﻭ ﻧﺸﺮ، ﺣﻜﻤﺮﺍﻥ، ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺳﺨﺖ ﻭ ﺗﺮﺳﻨﺎﻙ ﺟﺰ، ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﻴﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺍﻋﺮﺍﻑ ﻛﻪ ﺗﭙﻪ ﻫﺎﺋﻲ ﺍﺯ ﻣﺸﻚ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺒﺮﻛﺖ ﺷﻤﺎ ﺑﻮﻱ ﺧﻮﺵ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺑﺮ ﻣﻲﺧﻴﺰﺩ، ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻳﺪ. ﻫﺸﺖ ﺗﻦ ﺍﺯﺷﻤﺎ ﺑﺮ ﻋﺮﺵ ﺧﺪﺍﻳﻨﺪ ﻛﻪ ﻓﺮﺷﺘﮕﺎﻥ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺮﺩﻭﺵ ﻣﻲﻛﺸﻨﺪ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﺗﻦ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﺧﻠﻖ ﻣﺸﻐﻮﻟﻨﺪ.
↩️ ادامه دارد...
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه: 🔴 به وقت شام 🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان 🔹 جلسه : سوم 📝 مح
@Aminikhaah04_Be_Vaghte_Shaam_1403_08_04_Masjed_Shahid_Beheshti_Aminikhaah.ir.mp3
زمان:
حجم:
28.62M
🎙 حجتالاسلام والمسلمین استاد امینی خواه:
🔴 به وقت شام
🎤 فصل سوم؛ قبیله سلمان
🔹 جلسه : چهارم
📝 محور سخنرانی:
✔️ ایرانیان و وعده ظهور؛ موفقیت در گرو دوری از ارتداد و استبدال
✔️ وقتی یک جامعه عقبگرد میکند؛ بررسی #ارتداد_اجتماعی در قرآن
✔️ استبدال چیست؟ جایگزینی ملتها در پی ارتداد
✔️ از مکه تا قم؛ استبدال امت عرب با ایرانیان در مسیر ظهور
✔️ مجوسیان دیروز؛ مدافعان امروز، آموزگاران دین به جهان
✔️ نبرد آخرالزمان؛ رویارویی مسلمانانِ دچار ارتداد شده با ایرانیانِ مستبدَل از ایشان
✔️ هشدار الهی در قرآن: دلبستگی به یهود و نصارا ممنوع!
✔️ براندازی واقعی دین؛ چگونه دلبستگی به یهود و نصارا دین را نابود میکند؟
✔️ از بنسلمان تا محمدرضا پهلوی؛ یهود و نصاری نوکر میخواهند نه رفیق!
✔️ ارتباط به بهانه حفظ امنیت و صلح؛ نقشهای که قرآن سالها پیش افشا کرد
✔️ اگر به یهود و نصاری دل ببندی، خودت از آنها میشوی!
✔️ شهید یحیی السنوار؛ سرانجام عشق به کربلا عاقبت بهخیری است
✔️ حقطلبی در مسیر حمایت از دشمن؛ نشانهای از بیماری دل
✔️ به رضاخان علاقه داشت! مشکل فراتر از تأثیر اخبار و رسانههاست
✔️ افتخار پیامبر و اهلبیت (علیهمالسلام)؛ نسل جدید در مسیر ایثار و فداکاری
✔️ اشک و آه ظاهری؛ غارتگری که به هنگام جنایت در کربلا گریه میکرد.
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۹۳ و۹۸ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ از وسوسه هاى شیطا
📝تفسیر سوره مبارکه حج آیات ۹۳ و۹۸
↩️ و باز براى تأکید بیشتر، روى این موضوع و نفى هر گونه شک و تردید از دشمنان و دلدارى و تسلى خاطر به پیامبر(صلى الله علیه وآله) و مؤمنان، در آیه بعد اضافه مى کند: ما حتماً قادریم که آنچه را از عذاب به آنها وعده مى دهیم به تو نشان دهیم (وَ إِنّا عَلى أَنْ نُرِیَکَ ما نَعِدُهُمْ لَقادِرُونَ).
و چنان که مى دانیم، این قدرت پروردگار در صحنه هاى مختلف بعد از آن تاریخ ـ از جمله در صحنه جنگ بدر ـ به مرحله فعلیت در آمد، و ارتشى که در ظاهر بسیار کوچک و کم قدرت بود، به فرمان خدا و به نیروى ایمان بر انبوه دشمنان پیروز شد.
* * *
سپس، به پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور مى دهد: با این گروه، مدارا کن و بدى هاى آنها را با عفو، گذشت و نیکى دفع کن، و سخنان نامطلوب آنها را با بهترین منطق پاسخ گو (ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ). در این راه عجله و شتابى نداشته باش، و بدان ما به آنچه آنها مى گویند و توصیف مى کنند آگاه تریم (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ).
مى دانیم: حرکات ناشایست، گفتار خشن و انواع اذیت و آزار آنها، تو را ناراحت مى کند، اما تو وظیفه ندارى در برابر آن خشونت ها و زشت گوئى ها مقابله به مثل کنى، تو بدى را با نیکى پاسخ ده که این خود یکى از مؤثرترین روش ها براى بیدار کردن غافلان و فریب خوردگان است.
* * *
ولى در عین حال، باز هم خودت را به خدا بسپار و بگو: پروردگارا! من از وسوسه هاى شیاطین به تو پناه مى برم (وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ).
* * *
نه تنها از وسوسه هاى اغفال کننده آنها، بلکه به تو از این که آنها نزد من حاضر شوند پناه مى برم (وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ).
به تو پناه مى برم که در جلسات من حضور یابند، که حضورشان نیز اغوا کننده و زیانبار است.
* * *
نکته ها:
۱ ـ همزات شیاطین چیست؟
همزات جمع همزه به معنى دفع و تحریک با شدت است، و اگر به حرف همزه، همزه مى گویند، به خاطر آن است که از انتهاى گلو با شدت بیرون مى آید، و به گفته بعضى از مفسران همز ، غمز و رمز هر سه یک معنى را مى رساند، منتهى رمز به مرحله خفیف، غمز از آن شدیدتر و همز نهایت شدت را بیان مى کند.(۴)
و با توجه به این که: شیاطین، جمع است، همه شیطان هاى آشکار و پنهان، انس و جن را شامل مى گردد.
در تفسیر على بن ابراهیم مى خوانیم: امام(علیه السلام) در معنى آیه وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطِینِ فرمود: ما یَقَعُ فِى قَلْبِکَ مِنْ وَسْوَسَةِ الشَّیاطِیْنِ: منظور از آن، وسوسه هاى شیطانى است که در قلب تو مى افتد .(۵)
آنجا که پیامبر(صلى الله علیه وآله) با داشتن مقام عصمت و مصونیت الهى، چنین تقاضائى را از خدا مى کند، تکلیف دیگران روشن است، باید همه مؤمنان از پروردگار که مالک و مدبر آنها است، بخواهند لحظه اى آنها را به حال خودشان وامگذارد نه تنها تحت تأثیر وسوسه شیاطین قرار نگیرند، که در مجلس آنها نیز حضور نیابند.
به این ترتیب، همه رهروان راه حق، باید به طور مداوم از القائات شیطانى بر حذر باشند و همیشه خود را از این نظر در پناه او قرار دهند.
* * *
۲ ـ پاسخ بدى به نیکى!
از مؤثرترین طرق مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج، آن است که بدى ها را به نیکى پاسخ دهند، اینجاست که شور و غوغائى از درون وجدان آنها برمى خیزد، و شخص بد کار را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار مى دهد، و در مقایسه او با طرف مقابل، حق را به طرف مى دهد، و همین امر، در بسیارى از موارد، سبب تجدید نظر دشمن در برنامه هایش مى گردد.
در سیره پیشوایان، روش عملى پیامبر(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) بسیار خوانده ایم افراد یا جمعیت هائى را که مرتکب بدترین جنایات شده اند، به نیکى پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساخته اند، و همین سبب انقلاب و دگرگونى روحى و باز گشت آنها به طریق حق گردیده.
قرآن بارها ـ و از جمله در آیات فوق ـ این امر را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدى ها به مسلمانان گوشزد مى کند، و حتى در آیه ۳۴ سوره فصلت مى گوید: نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمى شوند (فَاِذَا الَّذِى بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِىٌّ حَمِیْمٌ).
ولى ناگفته پیدا است این دستور مخصوص مواردى است که دشمن از آن سوء استفاده نکند، آن را دلیل بر ضعف نشمارد، و بر جرأت و جسارتش افزوده نگردد.
و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکارى، قبول و تسلیم در برابر وسوسه هاى دشمنان نیست، و شاید به همین دلیل، بعد از بیان این دستور در آیات فوق، بلافاصله به پیامبر(ص) دستور داده شده است: از همزات و وسوسه هاى شیاطین و حضور آنها به خدا پناه ببرد.
✍ پی نوشت:
۴ ـ تفسیر ابوالفتوح رازى .
۵ ـ تفسیر نور الثقلین ، جلد ۳، صفحه ۵۵۲.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۳ ✅ راه اصلاح امور دنیا ↩️ اگر رابطه خود را با خدا اصلاح كنى...: مردم معمولاً
📝 شرح و تفسیر حکمت ۴۲۳
✅ راه اصلاح امور دنیا
↩️ مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود داستان عجيبى كه شاهد بخشى از سخن مولاست در ذيل اين كلام از تاريخ مروج الذهب نقل كرده، مى گويد: در زمان متوكل عباسى شخصى به نام اسحاق بن ابراهيم، والى بغداد بود شبى در خواب ديد كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به او مى گويد: اين قاتل را آزاد كن. اسحاق بسيار ترسيد و روز بعد فهرست اسامى زندانيان را بررسى كرد و قاتلى در آن نديد. دستور داد مأموران زندان را احضار كردند. سؤال كرد: آيا شخص متهم به قتل در زندان ها وجود دارد؟ يكى از آن ها گفت: آرى ما اسمش را در فهرست زندانيان نوشته ايم. اسحاق مجدداً نگاهى به فهرست اسامى كرد در لابه لاى آن ها نام مردى را ديد كه شهود گواهى به قاتل بودن او داده و خودش نيز اقرار كرده بود. دستور داد احضارش كنيد، به او گفت: اگر راست بگويى من تو را آزاد خواهم كرد. آن مرد داستان خود را چنين نقل كرد: من و جمعى از دوستانم آلوده به انواع مفاسد و محرمات بوديم. در منزلى در شهرى به نام منصور حضور مى يافتيم و هر كارى مى خواستيم انجام مى داديم. روزى پيرزنى كه واسطه فساد در ميان ما بود آمد و زن جوان زيبايى همراه داشت. هنگامى كه آن زن وارد خانه شد فرياد كشيد. من به سراغ او رفتم و او را در اتاقى وارد ساختم و به او آرامش دادم و درباره اين كار او سؤال كردم. گفت: شما را به خدا سوگند مراعات حال مرا بكنيد و از من دست برداريد اين پيرزن مرا فريب داد و به من گفت خزانه اى دارد كه در آن جعبه زيبايى است كه هيچ كس مثل آن را نديده و مرا تشويق كرد كه آن را ببينم. من به سخن او اطمينان پيدا كردم و با او به اين جا آمدم كه ناگهان خود را در ميان شما ديدم. جد من رسول خدا(صلى الله عليه وآله) است و مادرم فاطمه زهرا(عليها السلام) و از دودمان حسن بن على(عليهما السلام) هستم احترام آن ها را درباره من رعايت كنيد. من به او تضمين دادم كه هر طور باشد او را خلاص خواهم كرد. به سراغ دوستانم رفتم و وضع آن زن را براى آن ها بازگو كردم ولى گويا مايه تشويق آن ها براى تجاوز به آن زن شدم و به من گفتند: تو خواسته خود را از آن زن برآورده كردى مى خواهى ما را از او باز دارى؟ برخاستند و به سراغ آن زن رفتند و من هم به حمايت از او برخاستم. در ميان ما درگيرى شد تا اين كه مرا مجروح ساختند. من به آن فردى كه از همه بيشتر درمورد آن زن اصرار داشت و تصميم بر هتك او گرفته بود حمله كردم و او را كشتم و پيوسته از آن زن دفاع مى كردم تا اين كه او را رهايى بخشيدم و از خانه بيرون بردم. آن زن براى من دعا كرد و گفت: خداوند تو را از شر دشمنان محفوظ دارد همان گونه كه تو مرا محفوظ داشتى و خداوند حامى تو باشد همان گونه كه تو حامى من شدى. در اين هنگام همسايگان صداى فرياد را از خانه ما شنيدند و به سوى ما آمدند، كارد را در دست من ديدند در حالى كه مقتول در خون خود دست و پا مى زد. به همين صورت مرا نزد مأمورين حكومت آوردند. اسحاق گفت: فهميدم كه تو در حفظ آن زن كوشيده اى. تو را به خدا و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بخشيدم. آن مرد نيز گفت: قسم به حق كسى كه مرا به او بخشيده اى هرگز به هيچ گناهى بازگشت نمى كنم و تا پايان عمر به جاهاى آلوده نخواهم رفت. در اين جا بود كه اسحاق خوابى را كه ديده بود براى او بازگو كرد و گفت: خداوند خدمت تو را بى پاداش نگذاشت. سپس مال فراوانى را به او عرضه كرد اما او چيزى از آن را نپذيرفت[5]. [6]
✍ پی نوشت:
[5]. مروج الذهب، ج 4، ص 12 مطابق نقل مرحوم علامه شوشترى در شرح نهج البلاغه خود (بهج الصباغه)، ج 14، ص 535.
[6]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در اين جا مى گويد: اين گفتار حكيمانه شبيه همان است كه در حكمت 89 با تفاوتى در الفاظ و اضافه اى بر اين جا گذشت. منظور او اين است كه مدارك اين سخن همان مداركى مى باشد كه در آن جا ذكر كرده ازجمله: تذكره ابن جوزى و نيز كسانى كه قبل از سيد رضى آن را آورده اند ازجمله مرحوم شيخ صدوق در كتاب خصال و كتاب امالى و كلينى در روضه كافى با اضافه اى كه بعداً به آن اشاره خواهيم كرد.
✔️ پایان
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه 🔷 حکمت های: ۴۱۸ الی ۴۲۰ @Nahjolbalaghe2
زمان:
حجم:
6.68M
🎙شرح صوتی حکمت های نهج البلاغه
🔷 حکمت های: ۴۲۱ الی ۴۲۳
@Nahjolbalaghe2