eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵ ☀️بعثت پیامبر، درمان جاهلیت 🔭 خطبه در يك نگاه: هدف از بيان اين خطبه، ذكر عظم
📝 شرح و تفسیر خطبه ۹۵ ☀️ بعثت پیامبر، درمان جاهلیت ↩️ در پايان اين خطبه، به برنامه هاى پيامبر(صلى الله عليه وآله) اشاره کرده و در جمله هاى کوتاهى حقّ سخن را ادا مى کند; مى فرمايد: «در اين هنگام، پيامبر(صلى الله عليه وآله) در نصيحت آنها نهايت کوشش را به خرج داد، (و با سخنان دلنشين و منطقى و حساب شده خود و استمداد از وحى آسمانى، به تدريج در آنها نفوذ کرد!)». (فَبَالَغَ (صلى الله عليه وآله) فِي النَّصِيحَةِ). «و در راه راست حرکت مى نمود (و مردم را به دنبال خود به حرکت وا مى داشت) و به سوى حکمت و دانش و موعظه نيکو دعوت مى کرد». (وَ مَضَى عَلَى الطَّرِيقَةِ وَ دَعَا إِلَى الْحِکْمَةِ، وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ). در واقع، ابزار پيشرفت پيامبر اکرم (صلى الله عليه وآله) در چهار چيز خلاصه شده: نخست، نصيحت و خيرخواهى، به طورى که مردم باور کرده بودند او براى نجات آنها تلاش مى کند. سپس، اهل عمل بودن که خود بر طريقه اى گام بر مى داشت که به آن دعوت کرده بود و سوم، مردمى را که گرفتار جاهليّت سخت و بلاى نادانى و حيرت و سرگردانى بودند به علم و دانش فرا خواند و سرانجام، به مواعظ حسنه و خطابه هاى عاطفى که در اعماق قلب نفوذ مى کرد، دعوت نمود. جمعى از «شارحان نهج البلاغه» براى دو جمله اخير، تفسير ديگرى ذکر کرده اند و گفته اند: پيامبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مردم را به وسيله حکمت و موعظه حسنه به سوى خدا دعوت کرد. همان گونه که در آيه شريفه: «أُدْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ»(1) آمده است.(2) امّا با توجه به جمله هاى قبل، که امام(عليه السلام) عامل بدبختى آنها را «جاهليّت جَهْلاَء» و «بَلاَء مِنَ الْجَهْلِ» شمرده است، تفسير اوّل مناسب تر به نظر مى رسد. به هر حال، آنچه در اين خطبه درباره اوضاع ناگوار و شرايط ناهنجار و فجايع و نابسامانى هاى عصر جاهليّت بيان شده، انسان را به فکر مى اندازد که با مراجعه به تواريخ و رواياتى که شرايط آن زمان را بيان مى کند، اطلاعات مشروح ترى در اين زمينه پيدا کند و خوشبختانه مدارک کافى براى اين معنا وجود دارد و از آنجا که مقايسه آن اوضاع واحوال با شرايطى که بعد از قيام رسول الله بوجود آمد يکى از جنبه هاى اعجازآميز تاريخ اسلام است، بررسى اين موضوع براى همه، بخصوص براى نسل جوان انديشمند ضرورى به نظر مى رسد. ما در «جلد اوّل» ذيل «خطبه اوّل» و در «جلد دوم» ذيل خطبه «26» و «33»، توضيحات کافى در اين زمينه داده ايم و نياز به تکرار نمى بينيم; ولى توصيه مى کنيم که خوانندگان گرامى بار ديگر آنها را از نظر بگذرانند.(3) ✍ پی نوشت: 1. سوره نحل، آيه 125. 2. طبق اين تفسير «إِلى» در جمله بالا به معناى «به» مى باشد; يا بعد از «إِلى» بايد چيزى در تقدير گرفته شود: «إِلَى رَبِّهِ بِالْحِکْمَةِ». 3. سند خطبه: در كتاب مصادر نهج البلاغه منبع ديگرى غير از نهج البلاغه براى اين خطبه ذكر نكرده؛ فقط از كلام ابن ابى الحديد كه براى بعضى از واژه هاى اين خطبه تعبيرى غير از آنچه در نهج البلاغه آمده است؛ آورده، چنين استنباط كرده كه معلوم مى شود نسخه هاى ديگرى از اين خطبه نزد ابن ابى الحديد بوده است.(مصادر نهج البلاغه، جلد 2، صفحه 186).   ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙 خطبه: ۹۳ ✅ حضرت محمد (ص) و اجداد و عترتش پاکترین اند @Nahjolbal
شرح_صوتی_خطبه_۹۴_و_۹۵.mp3
9.74M
📝شرح صوتی خطبه های نهج البلاغه 🎙 خطبه های:۹۴( حضرت محمد (ص) منجی و مصلح) و ۹۵( عظمت شخصیتی و رفتاری حضرت محمد (ص)) @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ امام محمّد باقر عليه‌السلام: 💚 «گرامى‌ترين شما نزد خداوند، كسى است كه بيشتر به همسر خود احترام بگذارد» @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و شش 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺧﻄﺒﻪ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و هفت 🔷 ↩️ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﺍ ﺩﺭﺝ 7 ﺹ 286 ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﻮﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺟﻬﺖ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﭘﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺍﻭﺻﺎﻑ ﻧﻜﻮﻫﻴﺪﻩ ﻳﺎﺩ ﺷﺪﻩ ﺍﻧﺪ، ﻭ ﻳﺎ ﺑﺪﻳﻦ ﺳﺒﺐ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻧﺎﻗﻠﻴﻦ ﺧﻄﺒﻪ ﺧﺪﺷﻪ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻳﺎ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻠﺖ ﻛﻪ ﺭﺍﺿﻲ ﻧﻤﻲ ﺷﺪﻩ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺮ ﺣﺎﻝ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻭ ﺭﻓﻴﻘﺶ ﻣﻄﻠﻊ ﮔﺮﺩﻧﺪ، ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﻄﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﻳﺪﻩ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺑﻴﺖ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﺳﺘﺸﻬﺎﺩ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺳﭙﺲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺳﺨﻨﻲ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﺩﺍﻭﺭﺍﻥ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺩﺍﻭﺭﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺭﺩ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻧﻲ ﺑﺮ ﺧﻴﺎﻧﺖ ﻭ ﮔﻤﺮﺍﻫﻲ ﺣﻜﻤﻴﻦ ﺍﻳﺮﺍﺩ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ. ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺭﺩ ﺿﻤﻦ ﺧﻄﺒﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺍﻣﻴﺮ ﺍﻟﻤﻮﻣﻨﻴﻦ (ﻉ) ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺑﺴﻴﺎﺭﻱ ﺩﺭ ﭘﻴﺮﺍﻣﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﻣﺮﺩ (ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ) ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﺍﺧﺘﺼﺎﺭ ﺍﺯ ﺫﻛﺮ ﺁﻥ ﺻﺮﻓﻨﻈﺮ ﻧﻤﻮﺩﻳﻢ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺯ ﻓﺮﻣﺎﻳﺶ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ: ﭘﺴﺮ ﻧﺎﺑﻐﻪ، ﺁﻥ ﺩﺷﻤﻦ ﺧﺪﺍ ﻭ ﺩﻭﺳﺖ ﺁﻧﻜﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺷﻤﻦ ﻣﻲ‌ﺩﺍﺭﺩ، ﺭﻫﺴﭙﺎﺭ ﻣﺼﺮ ﺷﺪ. ﻭ ﻳﺎ ﺍﻳﻦ ﺟﻤﻠﻪ: ﻧﺎﭘﺎﻛﺎﻥ ﻭ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﻣﺼﺮ ﺍﺭ ﻓﺘﺢ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﺟﻔﺎ ﭘﻴﺸﮕﺎﻥ ﻛﻪ ﺧﻠﻖ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍﺋﻲ ﺑﺎﺯ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﻛﺠﺮﻭﻱ ﻭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﺍﻣﻴﺮﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻋﻤﺮﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺗﺶ ﻟﻌﻨﺖ ﻣﻲ‌ﻓﺮﺳﺘﺪ (ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﺍﺑﻮ ﻳﻮﺳﻒ ﻗﺎﺿﻲ ﺩﺭ ﺹ 71 ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﻟﺎﺛﺎﺭ" ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ: ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺑﻪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺟﻨﮓ ﻣﻲ‌ﻧﻤﻮﺩ ﺩﺭﻗﻨﻮﻧﺖ ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲ‌ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻛﻮﻓﻪ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻧﻴﺰ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺗﺒﻌﻴﺖ ﻣﻲ‌ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ. ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭﺝ 6 ﺹ 40 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ: ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ. ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﻟﻌﻦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﺍ ﻭ ﺍﺑﺎ ﺍﻟﺎﻋﻮﺭ ﺍﻟﺴﻠﻤﻲ ﻭ ﺟﻴﺒﺎ ﻭ ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ ﻭ ﺍﻟﻀﺤﺎﻙ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ ﻭﺍﻟﻮﻟﻴﺪ. ﺗﺮﺟﻤﻪ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ! ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ، ﻋﻤﺮﻭ، ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﻋﻮﺭ ﺳﻠﻤﻲ، ﺣﺒﻴﺐ، ﻋﺒﺪﺍﻟﺮﺣﻤﻦ ﺑﻦ ﺧﺎﻟﺪ ﺿﺤﺎﻙ ﺑﻦ ﻗﻴﺲ ﻭ ﻭﻟﻴﺪ ﺭﺍ ﻟﻌﻨﺖ ﻓﺮﺳﺖ. ﭼﻮﻥ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﺍﻭ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﺧﻮﺩ ﻋﻠﻲ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭ ﺍﺷﺘﺮ ﻭ ﺣﺴﻦ ﻭ ﺣﺴﻴﻦ ﺭﺍ ﻟﻌﻦ ﻧﻤﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺩﺭ ﺹ 302 ﻛﺘﺎﺏ "ﺻﻔﻴﻦ؟ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺹ 636 ﭼﺎﭖ ﻣﺼﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﻭ ﻣﻐﺮﺏ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﻓﺎﺭﻍ ﻣﻲ‌ﺷﺪ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﻟﻌﻦ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﺍ ﻭ ﺍﺑﺎ ﻣﻮﺳﻲ ﻭ ﺣﺒﻴﺐ ﺑﻦ ﺳﻠﻤﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺣﺪﻳﺚ [ ﺻﻔﺤﻪ 242] ﻛﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﻔﻆ ﻣﺬﻛﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﺟﺰ ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺍﻭ ﺑﺠﺎﻱ ﺍﺷﺘﺮ ﻗﻴﺲ ﺑﻦ ﺳﻌﺪ ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ. ↩️ ادامه دارد.. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی 🔴 صحنه هول انگ
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در این هنگام دعوت کننده الهى، مردم را به حیات و جمع در محشر و حساب دعوت مى کند، و همگى بى کم و کاست، دعوت او را لبیک مى گویند و از او پیروى مى نمایند (یَوْمَئِذ یَتَّبِعُونَ الدّاعِیَ لاعِوَجَ لَهُ). آیا این دعوت کننده اسرافیل است یا فرشته دیگرى از فرشتگان بزرگ خدا؟ در قرآن دقیقاً مشخص نشده است، ولى هر کس که باشد آن چنان فرمانش نافذ است که هیچ کس قدرت تخلف از آن را ندارد. جمله: لاعِوَجَ لَهُ: هیچ انحراف و کجى ندارد ممکن است توصیف براى دعوت این دعوت کننده بوده باشد و یا توصیفى براى پیروى کردن دعوت شدگان و یا هر دو. جالب توجه این که همان گونه که سطح زمین آن چنان صاف و مستوى مى شود که کمترین اعوجاجى در آن نیست، فرمان الهى و دعوت کننده او نیز آن چنان صاف و مستقیم، و پیروى از او آن چنان مشخص است که هیچ انحراف و کجى در آن نیز راه ندارد. در این موقع اصوات در برابر عظمت پروردگار رحمان خاضع مى گردد و جز صداى آهسته، چیزى نمى شنوى (وَ خَشَعَتِ الاْ َصْواتُ لِلرَّحْمنِ فَلاتَسْمَعُ إِلاّ هَمْساً).(۷) این خاموشى صداها یا به خاطر سیطره عظمت الهى بر عرصه محشر است که همگان در برابرش خضوع مى کنند، و یا از ترس حساب و کتاب و نتیجه اعمال و یا هر دو. * از آنجا که ممکن است بعضى گرفتار این اشتباه شوند که: ممکن است غرق گناه باشند و به وسیله شفیعانى شفاعت شوند، بلافاصله اضافه مى کند: در آن روز شفاعت هیچ کس سودى نمى دهد مگر کسانى که خداوند رحمان به آنها اجازه شفاعت داده، و از گفتار آنها در این زمینه راضى است (یَوْمَئِذ لاتَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً). اشاره به این که: شفاعت در آنجا بى حساب نیست، بلکه برنامه دقیقى دارد هم در مورد شفاعت کننده، و هم در مورد شفاعت شونده، و تا استحقاق و شایستگى در افراد براى شفاعت شدن وجود نداشته باشد، شفاعت معنى ندارد. حقیقت این است که: گروهى پندارهاى غلطى از شفاعت دارند و آن را بى شباهت به پارتى بازى هاى دنیا نمى دانند، در حالى که شفاعت از نظر منطق اسلام یک کلاس عالى تربیت است، درسى است براى آنها که راه حق را با پاى تلاش و کوشش مى پیمایند، و احیاناً گرفتار کمبودها و لغزش ها مى شوند، این لغزش ها ممکن است گرد و غبار یأس و نومیدى بر دل هاشان بپاشد. در اینجا است که شفاعت به عنوان یک نیروى محرّک، به سراغ آنها مى آید و مى گوید: مأیوس نشوید، راه حق را همچنان ادامه دهید و دست از تلاش و کوشش در این راه برندارید، و اگر لغزشى از شما سر زده است شفیعانى هستند که به اجازه خداوند رحمان که رحمت عامش همگان را فرا گرفته، از شما شفاعت مى کنند. شفاعت، دعوت به تنبلى، یا فرار از زیر بار مسئولیت، و یا چراغ سبز در برابر ارتکاب گناه نیست، شفاعت دعوت به استقامت در راه حق و تقلیل گناه در سر حدّ امکان است. گر چه بحث شفاعت را به طور مشروح در جلد اول، ذیل آیات ۴۷ و ۴۸ سوره بقره و جلد دوم، ذیل آیه ۲۵۵ سوره بقره آورده ایم با این حال بد نیست در اینجا داستان جالبى را بر آن بیفزائیم. عالم ربانى مرحوم یاسرى از علماى محترم تهران چنین نقل مى کرد، شاعرى به نام حاجب که در مسأله شفاعت گرفتار اشتباهات عوام شده بود شعرى به این مضمون مى سراید: حاجب اگر معامله حشر با على است * من ضامنم که هر چه بخواهى گناه کن!! شب هنگام امیر مؤمنان على(ع) را در خواب مى بیند در حالى که عصبانى و خشمگین بوده، مى فرماید: شعر خوبى نگفتى! عرض مى کند: چه بگویم؟ مى فرماید: شعرت را این چنین اصلاح کن: حاجب اگر معامله حشر با على است * شرم از رخ على کن و کمتر گناه کن! * و از این لحاظ که حضور مردم در صحنه قیامت براى حساب و جزاء، نیاز به آگاهى خداوند از اعمال و رفتار آنها دارد، در آیه بعد، چنین اضافه مى کند: خداوند آنچه را که آنها در پیش دارند و آنچه را در دنیا پشت سر گذاشته اند، همه را مى داند، و از تمام افعال، سخنان و نیّات آنها در گذشته و پاداش و کیفرى را که در آینده در پیش دارند، از همه با خبر است، ولى آنها احاطه علمى به پروردگار ندارند (یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لایُحِیطُونَ بِهِ عِلْماً).(۹) ✍ پی نوشت: ۸ ـ هَمْس (بر وزن لمس) آن چنان که راغب در مفردات مى گوید: به معنى صداى آهسته و پنهان است. و بعضى آن را به صداى آهسته پا تفسیر کرده اند. و بعضى به حرکت لب ها، بى آن که صدائى از آن شنیده شود که تفاوت زیادى با هم ندارند. ۹ ـ بعضى از مفسران احتمال داده اند: ضمیرهاى جمع در جمله نخست به شفاعت کنندگان باز مى گردد، و بعضى نیز احتمال داده اند: ضمیر در بِهِ به اعمال مجرمان و نتیجه هاى آن برمى گردد، ولى آنچه در بالا گفتیم صحیح تر به نظر مى رسد. ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
20.Taha.104-108.mp3
4.11M
🎙 تفسیر صوتی آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ سوره مبارکه طه مفسّر : حجت‌الاسلام‌والمسلمین قرائتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۴ 🔸 نکوهش اعتماد به دنیا و کوتاهی در عمل ↩️ قرآن مجيد روز قيامت را يوم التغا
📝 شرح و تفسیر حکمت ۳۸۵ 🔸نشانه پستی دنیا 🔺 در پستى دنيا همين بس! درباره پستى دنيا و بى ارزش بودن زرق و برق آن در قرآن مجيد تعبيرات مختلفى ديده مى شود. گاهى از آن تعبير به لهو و لعب شده: (وَمَا هَذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلاَّ لَهْوٌ وَلَعِبٌ)[1] و گاه از آن تعبير به زخرف شده و اين كه اگر مردمِ دنياپرست همگى به دنيا اقبال نمى كردند به قدرى دنيا بى ارزش بود كه براى كافران خانه هاى پرزرق و برق و زينتى قرار مى داديم: (وَلَوْلاَ أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِّنْ فَضَّة وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَاباً وَسُرُراً عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ * وَزُخْرُفاً وَإِنْ كُلُّ ذَلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَالاْخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ).[2] و در احاديث اسلامى به برگ درخت نيم جويده در دهان ملخ تشبيه شده است (وَإِنَّ دُنْيَاكُمْ عِنْدِي لاََهْوَنُ مِنْ وَرَقَة فِي فَمِ جَرَادَة تَقْضَمُهَا).[3] و امثال اين تعبيرات. آنچه در اين گفتار حكيمانه مى بينيم تعبير جديدى در اين زمينه است. امام(عليه السلام) مى فرمايد: «براى پستى دنيا (ى فريبنده و پرزرق و برق) همين بس كه معصيت خداوند فقط در آن انجام مى شود و براى رسيدن به پاداش الهى راهى جز ترك آن نيست»; (مِنْ هَوَانِ الدُّنْيَا عَلَى اللّهِ أَنَّهُ لاَ يُعْصَى إِلاَّ فِيهَا، وَ لاَ يُنَالُ مَا عِنْدَهُ إِلاَّ بِتَرْكِهَا). امام(عليه السلام) در اين گفتار نورانى به دو نكته در پستى دنيا اشاره مى كند: نخست اين كه جاى معصيت الهى تنها اينجاست و دوم اين كه وسيله رسيدن به سعادت جاويدان ترك آن است. عجيب آن است كه در حديثى از امام سجاد(عليه السلام) مى خوانيم كه مى فرمايد: «خَرَجنا مع الحُسَينِ فَما نَزَلَ مَنزِلا وما ارتَحَل مِنه إلاّ ذَكَر يحيى بنَ زكرِيّا وقَتْلَه وقال يَوماً: وَمِن هَوانِ الدُّنيا على اللهِ عزّ وجَلّ أنّ رأسَ يحيى بنَ زكرِيّا أُهدِيَ إلى بَغيّ مِن بَغايا بني إسرائيل; ما با امام حسين (پدرم به سوى كربلا) خارج شديم امام هر زمان در منزلى پياده مى شد و يا از آن حركت مى كرد به ياد يحيى بن زكريا و قتل او مى افتاد و روزى فرمود: در پستى دنيا در برابر خداوند متعال همين بس كه سر يحيى بن زكريا (پيامبر بزرگ الهى) براى زن آلوده اى از زنان آلوده بنى اسرائيل هديه فرستاده شد».[4] اين تعبير اشاره روشنى است به پيش بينى شهادت امام(عليه السلام). امام كاظم(عليه السلام) در حديث معروف هشام بن حكم كه در آغاز جلد اوّل اصول كافى آمده است خطاب به هشام مى فرمايد: «يا هِشام! إنّ العُقَلاءَ ترَكوا فُضولَ الدُّنيا فَكَيف الذّنوب، وتَرْكُ الدّنيا مِن الفَضْلِ وتَرْكُ الذّنوبِ مِنَ الفَرْضِ; عاقلان اضافات دنيا را ترك كرده اند تا چه رسد به گناهان، چراكه ترك دنيا فضيلت است و ترك گناهان فريضه».[5] از حديث بالا به خوبى استفاده مى شود كه منظور از ترك دنيا ترك ضروريات و نيازهاى زندگانى ساده نيست چراكه در احاديث ديگر، كمكى براى رسيدن به آخرت شمرده شده (نعم العون الدنيا على الآخرة)[6] بلكه به تعبير امام كاظم(عليه السلام) منظور فضول دنياست، زرق و برق ها، زينت و تجملات بى حساب و مانند آن است بنابراين هيچ منافاتى بين كلام حكيمانه بالا و رواياتى كه درباره لزوم برخوردارى از حدّ معقول زندگى آمده نيست. در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) از راهى عبور مى كرد، چشمش به بزغاله مرده اى افتاد كه در محل گردآورى زباله ها افتاده بود، به اصحابش فرمود: ارزش اين بزغاله چقدر است؟ عرض كردند: اگر زنده بود شايد به اندازه يك درهم نيز نبود. پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: «والّذِي نَفْسِى بِيَدِهِ لَلدُّنيا أهوَنُ عَلى اللهِ من هذا الجَدْى على أهْلِه; دنيا كم ارزش تر است در پيشگاه خدا از اين بزغاله در نزد صاحبانش»[7]. [8] * پی نوشت: [1]. عنكبوت، آيه 64 . [2]. زخرف، آيات 33-35. [3]. نهج البلاغه، كلام 224. [4]. بحارالانوار، ج 45، ص 90. [5]. اصول كافى، ج 1، ص 17. [6]. كافى، ج5، ص 72 . [7]. كافى، ج 2، ص 129; بحارالانوار، ج 70، ص 55. [8]. سند گفتار حكيمانه: مرحوم خطيب در مصادر مى گويد: اين گفتار حكيمانه را ابوعثمان جاحظ (متوفاى 255) در تعدادى از كتاب هايش نقل كرده و آمُدى نيز در غررالحكم با تفاوت مختصرى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 280) ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 پيامبر (صلّي الله عليه و آله و سلّم) مي‌فرمايند: در قيامت مـاري بسيار بزرگ🐍 ... بـه نـام "جريـش" سـر خود را از جهنّم🌋 بيرون مي‌آورد و با صداي بلند فرياد مي‌زند: اَلجوُع! اَلجوُع! اَينَ اَهلي؟ اَينَ اهلي؟ گرسنه‌ام! گرسنه‌ام! اهل من كجايند؟ جبرئيل مي‌گويد: غذاي تو چيست؟😰 در جواب مي‌گويد: 💥1) كسي كه نمازش را ترك كرده است. 💥2)كسي كه زكات مال را نپرداخته است. 💥3)شراب خواران 💥4)كساني كه عاق والدين شده‌اند. 💥5)كسي كه در مسجد به كلام دنيا تكلّم نمايد. (در مسجد كه محلّ عبادت است، به امور دنيايي بپردازد.) اين پنج گروه را، مانند مرغي كه دانه از زمين جمع مي‌كند، مي‌بلعد و به آتش مي‌برد. @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و هفت 🔷#واقعه‌غدیرخم #علامه‌امینی ↩️ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺍﻳﻦ ﺧﻄ
. 📝ترجمه کتاب الغدیر ✅ قسمت: چهارصد و چهل و هشت 🔷 ↩️ (ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻴﺰ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﺍﺑﻦ ﺣﺰﻡ ﺩﺭﺩﺭﺝ 4 ﺹ 145 ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﻟﻤﺤﻠﻲ" ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ ﻛﻪ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻧﻤﺎﺯﻫﺎﻱ ﻭﺍﺟﺐ ﻭ ﻣﺴﺘﺤﺐ ﺧﻮﺩ ﻳﻜﺪﻳﮕﺮ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻭﻃﻮﺍﻁ ﺩﺭ ﺹ0 33. ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﻟﺨﺼﺎﻳﺺ" ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺪﺍﻥ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ: ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺍﻳﻦ ﺭﻭﺵ ﺑﺮﻗﺮﺍﺭ ﺑﻮﺩ ﺗﺎ ﻋﻤﺮ ﺑﻦ ﻋﺒﺪﺍﻟﻌﺰﻳﺰ ﺑﻪ ﺧﻠﺎﻓﺖ ﺭﺳﻴﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﻨﻊ ﻛﺮﺩ. ﻭ ﻫﻤﻴﻦ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﺭﺍﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭﺝ 3 ﺹ 144 ﻛﺘﺎﺏ "ﺍﺳﺪ ﺍﻟﻐﺎﺑﻪ" ﺑﻪ ﻟﻔﻆ ﻃﺒﺮﻱ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻴﺰ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﻭ ﺍﺑﻮﻋﻤﺮ ﺩﺭ "ﺍﻟﺎﺳﺘﻴﻌﺎﺏ" ﺩﺭ ﻣﺒﺤﺚ ﻛﻨﻴﻪ‌ﻫﺎ ﺩﺭ ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻝ ﺍﺑﻮ ﺍﻟﺎﻋﻮﺭ ﺳﻠﻤﻲ ﮔﻮﻳﺪ: ﺍﻭ (ﺍﺑﻮﺍﻟﺎﻋﻮﺭ) ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺻﻔﻴﻦ ﺑﺎ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺍﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺩﺷﻤﻨﻲ ﻭ ﻛﻴﻨﻪ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﺯ ﺳﺎﻳﺮﻳﻦ ﺳﺨﺘﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﻋﻠﻲ (ﻉ) ﺍﻭ ﺭﺍ ﻗﻨﻮﺕ ﻧﻤﺎﺯ ﺻﺒﺢ ﻳﺎﺩ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ ﻭ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ! ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﻓﻊ ﻓﺮﻡ! ﻭ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﻧﻴﺰ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﺑﻮﺍﻟﻔﺪﺍ ﺩﺭﺝ 1 ﺭ 179 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻟﻔﻆ ﻃﺒﺮﻱ ﺫﻛﺮ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. (ﺍﻳﻦ ﻗﺴﻤﺖ ﻧﻴﺰ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﭼﺎﭖ ﺩﻭﻡ ﺍﺳﺖ) ﺯﻳﻠﻌﻲ ﺩﺭﺝ 2 ﺹ 131 ﻛﺘﺎﺏ "ﻧﺼﺐ ﺍﻟﺮﺍﻳﻪ" ﺧﻮﺩ ﺍﺯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﮔﻮﻳﺪ: ﭼﻮﻥ ﺑﻴﻦ ﻋﻠﻲ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺟﻨﮓ ﺑﺮ ﭘﺎ ﺷﺪ. ﻋﻠﻲ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲ‌ﻓﺮﻣﻮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﻛﻮﻓﻪ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺣﻀﺮﺕ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻫﻢ ﻋﻠﻲ ﺭﺍ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩ ﻭ ﺍﻫﻞ ﺷﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻲ‌ﻛﺮﺩﻧﺪ. ﻭ ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﺍﺑﻮﺍﻟﻤﻈﻔﺮ، ﺳﺒﻄﺎﺑﻦ ﺟﻮﺯﻱ ﺣﻨﻔﻲ ﺩﺭ ﺹ 59 ﺗﺬﻛﺮﻩ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﻋﻴﻦ ﻟﻔﻆ ﻃﺒﺮﻱ ﺗﺎ ﻗﻨﻮﺕ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﻭ ﺩﺭ ﺩﻧﺒﺎﻟﻪ ﺁﻥ ﻧﺎﻡ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺣﻨﻔﻴﻪ ﻭ ﺷﺮﻳﺢ ﺑﻦ ﻫﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩ ﺍﺳﺖ. [ جلد سوم ﺻﻔﺤﻪ ۲۴۳] ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭﺝ 1 ﺹ 20. "ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ" ﺧﻮﺩ ﻧﻘﻞ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺻﻔﻴﻦ ﺍﺑﻦ ﺩﻳﺰﻳﻞ (ﺷﺮﺡ ﺣﺎﻟﺶ ﺩﺭ ﺹ 162 ﺝ 1 ﺫﻛﺮ ﺷﺪﻩ) ﻭ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺻﻔﻴﻦ ﻧﺼﺮ ﺑﻦ ﻣﺰﺍﺣﻢ ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻧﻤﻮﺩﻩ ﻭ ﺷﺒﻠﻨﺠﻲ ﺩﺭ ﺹ 110. " ﻧﻮﺭ ﺍﻟﺎﺑﺼﺎﺭ " ﺧﻮﺩ ﺁﻧﺮﺍ ﺫﻛﺮ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺑﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻧﻜﻪ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺑﻜﺮ ﺑﻪ ﻋﺎﻳﺸﻪ ﺭﺳﻴﺪ ﺩﺭ ﻣﺮﮔﺶ ﺑﻴﻘﺮﺍﺭﻱ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻧﻤﻮﺩ ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﻗﻨﻮﺕ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﻌﺎﻭﻳﻪ ﻭ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﺎﺹ ﻧﻔﺮﻳﻦ ﻣﻲ‌ﻧﻤﻮﺩ. ﺍﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻃﺒﺮﻱ ﺩﺭ ﺝ 6 ﺹ 60 ﺗﺎﺭﻳﺨﺶ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺛﻴﺮ ﺩﺭ ﺝ 3 ﺹ 155 " ﻛﺎﻣﻞ " ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﻛﺜﻴﺮ ﺩﺭ ﺝ 314 7 ﺗﺎﺭﻳﺦ ﺧﻮﺩ ﻭ ﺍﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺤﺪﻳﺪ ﺩﺭ ﺝ 2 ﺹ 33 " ﺷﺮﺡ ﻧﻬﺞ ﺍﻟﺒﻠﺎﻏﻪ " ﺭﻭﺍﻳﺖ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ↩️ ادامه دارد... @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی ↩️ در این هنگا
📝تفسیر سوره مبارکه طه آیات ۱۰۵ الی ۱۱۲ 📖 منبع: تفسیر «نمونه» آیت الله مکارم شیرازی و به این ترتیب، احاطه علمى خداوند، هم نسبت به اعمال آنها است و هم نسبت به جزاى آنها، و این دو در حقیقت دو رکن قضاوت کامل و عادلانه است، که قاضى هم از حوادثى که رخ داده کاملاً آگاه باشد و هم از حکم و جزاى آن. * * * در آن روز همه مردم در برابر خداوند حىّ قیّوم، کاملاً خاضع مى شوند (وَ عَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَیِّ الْقَیُّومِ). عَنَت از ماده عنوة به معنى خضوع و ذلت آمده، لذا به اسیر، عانى گفته مى شود، چرا که در دست اسیرکننده، خاضع و ذلیل است. و اگر مى بینیم در اینجا خضوع به وجوه (صورت ها) نسبت داده شده، به خاطر آن است که همه پدیده هاى روانى از جمله خضوع، نخستین بار، آثارش در چهره انسان ظاهر مى شود. این احتمال را نیز بعضى از مفسران داده اند که وجوه در اینجا به معنى رؤساء ، سردمداران و زمامداران است که در آن روز همگى در پیشگاه خدا ذلیل و خاضع مى شوند (ولى تفسیر اول مناسب تر به نظر مى رسد). انتخاب صفت حىّ و قیّوم از میان صفات خدا به خاطر تناسبى است که این دو صفت با رستاخیز، که روز حیات و قیام همگان است دارد. و در پایان آیه، اضافه مى کند: مأیوس و نومید از ثواب الهى کسانى هستند که بار ظلم و ستم بر دوش کشیدند (وَ قَدْ خابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْماً). گوئى ظلم و ستم همچون بار عظیمى است که بر دوش انسان سنگینى مى کند و از پیشرفت او به سوى نعمت هاى جاویدان الهى بازمى دارد، ظالمان و ستمگران چه آنها که بر خویش ستم کردند، یا بر دیگران، از این که در آن روز، با چشم خود مى بینند، سبکباران به سوى بهشت مى روند، اما آنها زیر بار سنگین ظلم در کنار جهنم زانو زده اند، نومیدانه به آنها نگاه مى کنند و حسرت مى برند!. * * * و از این نگاه که روش قرآن غالباً بیان تطبیقى مسائل است بعد از ذکر سرنوشت ظالمان و مجرمان در آن روز، به بیان حال مؤمنان پرداخته، مى گوید: اما کسانى که اعمال صالحى انجام دهند، در حالى که ایمان دارند، آنها نه از ظلم و ستمى مى ترسند و نه از نقصان حقشان (وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلایَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً). تعبیر به مِنَ الصّالِحاتِ اشاره به این است که: اگر نتوانند همه اعمال صالح را انجام دهند، لااقل بخشى از آن را به جا مى آورند; چرا که ایمان بدون عمل صالح، درختى است بى میوه همان گونه که عمل صالح بدون ایمان، درختى است بى ریشه که ممکن است چند روزى سر پا بماند اما سرانجام مى خشکد، به همین دلیل، بعد از ذکر عمل صالح، قید وَ هُوَ مُؤْمِنٌ ، آمده است. اصولاً عمل صالح نمى تواند بدون ایمان، وجود پیدا کند، و اگر هم گاهى افراد بى ایمان، اعمال نیکى انجام دهند بدون شک، محدود و ضعیف و استثنائى خواهد بود، و به تعبیر دیگر براى این که عمل صالح به طور مستمر، ریشه دار و عمیق انجام گیرد، باید از عقیده پاک و اعتقاد صحیحى سیراب گردد. * * * نکته ها: ۱ ـ فرق ظلم و هضم در آخرین جمله آیات مورد بحث، خواندیم مؤمنان صالح، در آن روز نه از ظلم مى ترسند، و نه از هضم. بعضى از مفسران گفته اند: ظلم اشاره به این است که آنها در آن دادگاه عدل هرگز از این بیم ندارند که ستمى بر آنها بشود و به خاطر گناهى که انجام نداده اند مؤاخذه گردند، و هضم اشاره به آن است که از نقصان ثوابشان نیز وحشتى ندارند; چرا که مى دانند پاداش آنها بى کم و کاست داده مى شود. بعضى دیگر احتمال داده اند: اولى اشاره به آن است از نابود شدن کل حسناتشان بیم ندارند، و دومى اشاره به آن است که حتى از نقصان مقدار کمى از آن نیز وحشتى به خود راه نمى دهند; چرا که حساب الهى دقیق است. این احتمال نیز وجود دارد که: این مؤمنان صالح احتمالاً لغزش هائى نیز داشته اند، یقین دارند این لغزش ها را بیش از آنچه هست درباره آنها نمى نویسند و از ثواب اعمال صالحشان نیز چیزى نمى کاهند. تفسیرهاى فوق در عین حال با هم منافاتى ندارند و ممکن است جمله بالا اشاره به همه این معانى باشد. * * * ۲ ـ مراحل رستاخیز در آیات فوق، به یک سلسله از حوادث که در آستانه رستاخیز و بعد از آن تحقق مى یابد اشاره شده است: ۱ ـ مردگان به حیات بازمى گردند. ۲ ـ گنهکاران جمع و محشور مى شوند. ۳ ـ کوه هاى زمین متلاشى و سپس همه جا پراکنده مى شوند و صفحه زمین صاف و کاملاً مستوى مى گردد. ۴ ـ همگان به فرمان دعوت کننده الهى گوش فرا مى دهند و همه صداها خاموش و آهسته مى گردد ۵ ـ در آن روز شفاعت بى اذن خدا مؤثر نیست ۶ ـ خداوند همه را براى حساب آماده مى کند ۷ ـ همگى در برابر حکم او سر تسلیم فرود مى آورند ۸ ـ ظالمان مأیوس مى گردند ۹ ـ مؤمنان به لطف پروردگار امیدوار میشوند ✔️ پایان @Nahjolbalaghe2