Hekmat 025.mp3
979.7K
✅شرححکمت ۲۵
👤استاد نظافت
کانال:
✨قرآنونهجالبلاغه✨
⚘ @Nahjolbalaghe2
#شرحوتفسیرحکمتهاینهجالبلاغه
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🌻آموزش تجوید 🔹معنای ادغام ادغـام در لغـت ، (مـترادف كلمه (ادخال ) به معناى (داخل نمودن )
🌹
✅احکام نون ساکن و تنوین
تنوين و نون ساكنه ، حُكمش بدان اى هوشيار
كز حكم آن زينت بود اندر كلام كردگار
در يرملون ادغام كن ، در حرف حلق اظهار كن
در نزد (باء) قلب به ميم ، در (مابقى ) اخفا بيار
نـون سـاكـن و تـنـويـن در مجاورت 28 حرف زبان عرب ، چهار حكم پيدا مى كند كه عبارتند از: اظهار، ادغام ، اقلاب ، اخفا.
🌹🌹🌹
🔹اظـهـار يـعـنـى آشكار نمودن .
اگر نون ساكن و تنوين به حروف حلقى برسد، بطور عادى و واضح تلفّظ مى شود و نبايد روى آن مكث نمود.
حرف حلقى شش بود اى باوفا
همزه ، هاء و عين و حاء و غين و خاء
مانند:
(همزه ): يَنْاَوْنَمَنْ امَنَرَسُولٌ اَمينٌ
(هاء): مِنْهُمْاِنْ هُوَقَوْمٍ هادٍ
(عين ): اَنْعَمْتَمِنْ عِلْمٍسَميعٌ عَليمٌ
(حاء): وَانْحَرْمِنْحَكيمٍعَليماً حَكيماً
(غين ): فَسَيُنْغِضُونَيَكُنْ غَنِيّاًاِلهٍ غَيْرِهِ
(خاء): وَالْمُنْخَنِقَةٌمِنْ خَيْرٍقَوْمٌ خَصِمُونَ
🔹نـون سـاكـن و تـنـويـن در شش حرف (يرملون ) ادغام مى شود و اين ادغام در دو حرف (راء و لام )، بدون غُنّه و در چهار حرف بقيّه (يَنْمُو) با غُنّه است .
غُنّه : صوتى است كه از خيشوم (فضاى بينى ) خارج مى شود.
دو حـرف (مـيم ) و (نون ) داراى اين حالت هستند، بويژه چنانچه مشدّد باشند و نيز در هنگام ادغامِ با غُنّه و اخفاى اين دو حرف ، غُنّه به ميزان دو حركت ادامه دارد، مانند:
(راء): مَنْ رَحِمَغَفُورٌ رَحيمٌ
(لام ): مِنْ لَدُنْرِزْقاً لَكُمْ
(ميم ): مَنْ مَعِىَفَتْحاً مُبيناً
(نون ): اِنْ نَشَاْحِطَّةٌ نَغْفِرْ
(واو): مِنْ وَلَدٍاُمَّةً واحِدَةً
(ياء): مَنْ يَقُولُيَوْمَئِذٍ يَصَّدَّعُونَ
# يـادسـپـارى : در كلمات (قِنْوان ـ صِنْوان ـ دُنْيا ـ بُنْيان ) به سبب آنكه نون ساكن و حروف يرملون (واو، ياء) در يك كلمه قرار گرفته اند، ادغام انجام نمى شود.
🍃تمرین:
فى لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ ـ كُلُّ اَمْرٍ حَكيمٍ ـ رَحْمَةً مِنْ رَبِّكَ ـ وَ اِنْ يَرَوْا ـ فى شَكٍّ يَلْعَبُونَ ـ عَذابٌ اَليمٌ ـ فـَوَيـْلٌ يـَوْمـَئِذٍ لِلْمـُكـَذِّبينَ ـ وَ لكِنْ لا ـ فَقالُوا اَبَشَراً مِنّا واحِداً نَتَّبِعْهُ اِنّا اِذاً لَفى ضَلالٍ وَ سُعُرٍ
🌿پرسش و تمرین:
1 ـ احكام نون ساكن و تنوين نزد حروف بيست و هشتگانه را توضيح دهيد.
2 ـ حروف حلقى را نام ببريد.
3 ـ ادغـام نـون سـاكـن و تـنـويـن چـنـد نـوع دارد؟ بـا ذكـر مثال توضيح دهيد.
4 ـ كلماتى را كه از ادغام نون ساكن مستثنا هستند نام ببريد.
@Nahjolbalaghe2
53- آموزش تجوید استاد موسوی بلده - درس سیزدهم - اظهار.mp3
427.2K
🍃
🔹احکام نون ساکن و تنوین
✅اظهار
🍃استاد موسوی بلده
@Nahjolbalaghe2
💚قرآن، سوره جاثیه، آیه۲۰
این ( قـــرآن )
برای مردم، مایۀ بصیرت است
و برای گروهی که یقین دارند؛
هدایت و رحمت است
⚘ @Nahjolbalaghe2
🔻آدم حسابی یعنی ...
🔸” بسیاری از اوقات ما آدمها تنها با همان خوبیهایی که با آن زاده شدهایم زندگی میکنیم و تمام عمر از ارثیهٔ صفات خوب پدری و مادری استفاده میکنیم. آنوقت اسم آدمحسابی هم روی خودمان میگذاریم! در حالیکه آدمحسابی کسی است که حسابی خود را تغییر و تکامل داده باشد و در این راه حساب خود را رسیده باشد.
خوبیهای موروثی و غیر اکتسابی ما، دلیل خوبی برای خوبی ما نیست. آدم خوب یعنی آدم خودساخته و تغییریافته. “
🔻بخشی از کتاب "چگونه #دستورات_دینی ما را تربیت میکنند؟" اثر علیرضا پناهیان
هدایت شده از قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
312.2K
⭕️ معاویه ایمان رو به مردم یاد میداد ولی کفر رو یاد نمیداد....
🚫 این درست نیست که ما به اصلی ترین بخش زندگی انسان ها یعنی مسائل اقتصادی کاری نداشت باشیم و صرفا حرفای اخلاقی زیبا بزنیم....
حاج آقا حسینی
🌴 روز شمار فاطمیه سلام الله علیها
دستان امام علی(ع) را با ریسمان می بندند!👇
✅وقتی عمر شنید، که رسول اکرم(ص) به امیر المومنین(ع) دستور صبر داده است، فهمید که می تواند به کار خود ادامه دهد و بلافاصله از ابوبکر نیروی کمکی خواست!
او و یارانش این بار با پشتیبانی صد نفری که از قبل آماده بودند، حمله کردند و تا پشت در نیم سوخته آمدند.
قنفذ نیز با گروهی دیگر به پشت درب خانه آمدند تا کمکی برای عمر و یاران او باشند.
مرحوم طبرسی می نویسد :
📋《فَأَرْسَلَ عُمَرُ يَسْتَغِيثُ فَأَقْبَلَ النَّاسُ حَتَّى دَخَلُوا الدَّارَ فَكَاثَرُوهُ》
♦️عمر از ابوبکر، نیروی کمکی خواست.
پس مردم مهاجم، هجوم دسته جمعی خود را به خانه حضرت فاطمه(س) دستور کار خود قرار دادند و همگی وارد خانه شدند.
📋《وَ بَادَرَ عَلِيٌّ(ع) إِلَى سَيْفِهِ لِيَأْخُذَهُ فَسَبَقُوهُ إِلَيْهِ فَتَنَاوَلَ بَعْضَ سُيُوفِهِمْ فَكَثُرُوا عَلَيْهِ فَضَبَطُوهُ》
♦️امام علی(ع) در این هنگام، به طرف شمشیر خود رفت؛ ولی آنان زودتر شمشیر را برداشتند و حضرت(ع) را دستگیر کردند.
📋《وَ أَلْقَوْا فِي عُنُقِهِ حَبْلًا أَسْوَدَ》
♦️و ریسمانی سیاه بر گردن حضرت(ع) انداختند، در حالی که او را می کشیدند.
در این موقع،
📋《وَ حَالَتْ فَاطِمَةُ(س) بَيْنَ زَوْجِهَا وَ بَيْنَهُمْ عِنْدَ بَابِ الْبَيْتِ》
♦️کنار درب خانه، حضرت فاطمه زهرا(س) میان علی(ع) و آنان حایل شد و مانع از بردن امام(ع) شد.(۱)(۲)
اینجا بود که قنفذ تازیانهای را به بازوی فاطمه(س) زد که اثر آن تا زمان شهادت آن بانو باقی ماند.
دست فاطمه(س) از دامان علی(ع) کوتاه شد و بر زمین افتاد و دشمن، علی(ع) را مظلومانه و کشان کشان به مجلس ابوبکر بردند تا به اجبار از او بیعت بگیرند.
فاطمه(س) با جراحت تمام، سراسیمه، به زحمت بلند شد تا مانع بردن علی(ع) به مسجد شود و می فرمود :
📋《وَ اللّهِ لا أَدَعُكُمْ تُجُرُّونَ إِبْنَ عَمّي ظُلْماً》
♦️به خدا سوگند!
نمي گذارم پسر عموي مرا ظالمانه به سوی مسجد بكشانيد.
و در ادامه فرمود :
📋《وَيلَكُم! مَا اَسرَعَ مَا خُنتُم اللَّه وَ رَسُولَه فِينَا اَهلَ البَيتِ(ع) وَ..》
واي بر شما! چه زود، به خدا و رسولش، در حق ما اهل بیت(ع) خيانت کردید.(۳)
در این هنگام علی(ع) را وارد مسجد کرده و در مقابل ابوبکر که بر منبر نشسته بود، نشاندند و عمر شمشیر را بالای سر حضرت(ع) گرفته بود.
در روایت آمده است که؛
📋《أَخْرَجُوا عَلِيّاً(ع) فَمَضَوْا بِهِ إِلَى أَبِي بَكْرٍ!
فَقَالُوا لَهُ: بَايِعْ!
فَقَالَ: إِنْ أَنَا لَمْ أَفْعَلْ فَمَهْ؟!
فَقَالُوا: إِذًا وَ اَللَّهِ اَلَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ نَضْرِبَ عُنُقَكَ! قَالَ : إِذًا تَقْتُلُونَ عَبْدَ اَللَّهِ وَ أَخَا رَسُولِهِ. فَقَالَ عُمَرُ : أَمَّا عَبْدُ اَللَّهِ فَنَعَمْ، وَ أَمَّا أَخَا رَسُولِ اَللَّهِ(ص) فَلاَ، وَ أَبُو بَكْرٍ سَاكِتٌ لاَ يَتَكَلَّمُ!》
♦️امیرالمؤمنين(عليه السلام) را از خانه اش خارج کردند، و او را وارد مسجد نمودند.
سپس ابوبكر گفت : بيعت كن!
حضرت(ع) فرمود :
اگر من بيعت نكنم، چه می شود؟
ابوبکر گفت : قسم به خدایی كه شريك ندارد، گردنت را مي زنيم!
حضرت(ع) فرمود :
در اين هنگام بنده ی خدا و برادر پيامبر(ص) را كشته ايد.
ابوبكر ساكت شد و چيزي نمی گفت!(۴)
در این هنگام، زهرای مرضیه(س) با تن مجروح، خود را به زحمت به مسجد رسانید و خطاب به غاصبین فرمود :
📋《خَلُّوا عَنْ أبنِ عَمّي!
فَوَالَّذي بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لأََنْشَرَنَّ شَعْرِي وَ لأََضَعَنَّ قَميصَ رَسُولِ اللّهِ(ص) عَلي رَأْسي وَ لأََصْرُخَنَّ اِلَي اللّهِ تَبارَكَ وَ تَعالي فَما ناقَةُ صالِحٍ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنّي وَ لاَ الْفَصيلُ بِأَكْرَمَ عَلَي اللّهِ مِنْ وُلْدِي!》
♦️رها کنید پسر عموم را! قسم به آن خدایی که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از علی(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خدای تبارک و تعالی فریاد بر می آورم.
یقین بدانید که ناقه ی صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه ی آن ناقه، نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود.(۵)
📋《فَقَالَ لَهُ عُمَرُ : أَلاَ تَأْمُرُ فِيهِ بِأَمْرِكَ؟
فَقَالَ: لاَ أُكْرِهُهُ عَلَى شَيْءٍ مَا كَانَتْ فَاطِمَةُ(ع) إِلَى جَنْبِهِ》
♦️عمر در این هنگام خطاب به ابوبکر گفت :
آیا دستور نمی دهی کار را تمام کنیم؟!!
ابوبکر گفت : مادامی که فاطمه(س) در کنار علی(ع) است، او را به چیزی مجبور نمی کنم!
آن گاه حضرت فاطمه(س) همراه حسنین(علیهم السلام) برای نفرین به سوی قبر رسول خدا(ص) حرکت کرد.(۶)
علی(ع) در این هنگام به سلمان فرمود :
📋《أَدْرِكْ ابْنَةَ مُحَمَّدٍ(ص)!》
♦️سلمان! فاطمه(س) را دریاب!
ادامه مطالب 👇
سپس فرمود :
📋《فَإِنِّی أَرَى جَنْبَتَیِ الْمَدِینَةِ تُكْفَئَانِ وَ اللَّهِ إِنْ نَشَرَتْ شَعْرَهَا وَ شَقَّتْ جَیْبَهَا وَ أَتَتْ قَبْرَ أَبِیهَا وَ صَاحَتْ إِلَى رَبِّهَا لَا یُنَاظَرُ بِالْمَدِینَةِ أَنْ یُخْسَفَ بِهَا وَ بِمَنْ فِیهَا》
♦️گوئی دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمد، سوگند به خدا اگر فاطمه(س) موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و در کنار قبر پیامبر(ص) نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند، و زمین همۀ آنها را در کام مرگبار خود فرو می برد.
سلمان به حضرت فاطمه(س) عرض کرد :
📋《يَا سَيِّدَتِي وَ مَوْلاَتِي! إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ أَبَاكِ رَحْمَةً فَلاَ تَكُونِي نَقِمَةً》
♦️ای دختر محمد(ص)! خداوند پدرت را مایۀ رحمت جهانیان قرار داده است، خواهش می کنم به خانه برگرد و نفرین در حق این مردم نادان مکن.
حضرت(س) فرمود :
📋《يَا سَلْمانُ! يُريدُونَ قَتْلَ عَلِّيٍ(ع) وَ ما عَلي عَلِيِّ(ع) صَبْرٌ فَدَعْني حَتّي أَتِيَ قَبْرَ أَبي فَاَنْشِرَنَّ شَعْري، و أَشُقَّ جَيْبي وَ أَصيحَ اِلي رَبِّي》
♦️اي سلمان! آنان قصد جان علی(ع) كردند.
من در شهادت علي(ع) نمي توانم صبر كنم، صبرم تمام شده است.
مرا به حال خود بگذار تا كنار قبر پدرم بروم و گریبان چاک دهم و به درگاه خدا، ناله سر دهم.
سلمان در این هنگام عرض کرد :
مولایم علی(ع) مرا فرستاده که به شما بگویم؛ به خانه برگردید و نفرین نکنید.
وقتی حضرت متوجه پیام امام خویش شد، فرمود :
📋《اَرْجِعُ وَ اَصْبِرُ وَ اَسْمَعُ لَهُ وَ اُطيعُ》
♦️[حال که امامم دستور داده] بر می گردم و صبر می کنم و سخن او را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.(۷)(۸)
وقتی ابوبکر این صحنه را دید، فورا گفت :
📋《مُدَّ يَدَكَ فَبَايَع!》
♦️دستت را پیش بیاور تا با من بیعت کنی!
اما امام علی(ع) اباء کرد، در حالی که دست مبارک ایشان مشت بود.
📋《فَمَدُّوا يَدَه كَرهَاََ فَقَبَضَ عَلِيُّ(ع) أَنَامِلَهُ، فَرَامَوا بِأَجمَعِهِم فَتَحَهَا فَلَم يَقدَرُوا، فَمَسَحَ عَليهَا أَبُوبَكرِِ، وَ هِي مَضمُومَةُ》
♦️تمام آنها جمع شدند تا مشت آن حضرت(ع) را باز كنند و در درون دست ابوبكر قرار دهند، نتوانستند.
در این هنگام ابوبكر خود پیش آمد و دست خود را بر روی دست بسته ی امام علی(ع) به عنوان بیعت کشید و بدان اکتفا کرد و همگی را رها کرد.(۸)
آن گاه که علی(ع) سالم از دست مهاجمان آزاد شد؛
📋《فَلَحِقَ عَلِيٌّ(ع) بِقَبْرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) يَصِيحُ وَ يَبْكِي وَ يُنَادِي :
يَاِبْنَ أُمَّ! إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي》
♦️پس علی(ع) خود را به کنار قبر پیامبر اکرم(ص) رساند، در حالی که فریاد می زد و گریه می کرد و ندا می داد که ؛
ای پسر مادرم! همانا این قوم مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند و نزدیک بود که مرا بکشند!(۱۰)
امام علی(ع)، تنها و مظلوم از مسجد مدینه بیرون آمد، و راه خانه را در پیش گرفت.
حضرت زهرا(س) شوهر معصوم خود را نگریست و فرمود :
📋《رُوحِی لِرُوحِکَ الْفِداءُ وَ نَفْسِی لِنَفْسِکَ الْوِقَاء!
یَا اَبَالحَسَنْ! اِن کُنْتَ فِی خَیرٍ، کُنْتُ مَعَکَ و اِنْ کُنْتَ فی شَرٍّ کُنْتُ مَعَکَ!》
♦️علی جان، جانم فدای جان تو و جان و روح من سپر بلای جان تو!
یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود؛ اگر تو در خیر و نیکی به سر می بری، با تو خواهم زیست و اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی، باز هم با تو خواهم بود.(۱۱)
📚منابع :
۱)بحارالأنوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸
۲)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۸۳
۳)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱
۴)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۵)المسترشد طبری شیعی، ج۱، ص۳۸۰
۶)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۷)عوالم العلوم بحرانی اصفهانی، ج۱۱، ص۵۷۱
۸)تفسیر البرهان بحرانی، ج۲، ص۷۱۰
۹)بیت الأحزان محدث قمی، ص۱۱۸
۱۰)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷
۱۱)نهج الحیاة دشتی، ص۱۵۹، ح۷۵
📌 مناسبت: ۹دی
🌀عنوان: «سوء تفاهم بر سر عقلانیت و انقلابیگری»
🔰 معرفی بحث:
🔻آیا این جناحبندیِ موجود در جامعۀ ما حقیقی است؟! مثلاً گفته میشود که یک جناح، ارزشیتر یا آرمانگراتر هستند و جناح دیگر، واقعبینتر و عقلانیتر هستند. دعوا از همینجا شکل میگیرد!
🔻 اصلاً «ارزش» یعنی چه؟! چرا به انقلابیها میگویند «نیروهای ارزشی»؟! «ارزش» به آن معنایی که برخی از فیلسوفان غربی میگویند، در مقابلِ عقلانیت قرار دارد. این مفهوم را ساختند و به دینداران نسبت دادند تا در مقابلش بگویند «ما واقعبین و عقلانی هستیم» درحالیکه دین، یک امر بهشدت عقلانی است؛ هم بهمعنای جلب منفعت فردی و گروهی و هم بهمعنای جلب منافع عالی انسانی و منافع اخروی.
🔻حقیقت دین چیزی جز منفعتطلبی نیست و حقیقت انقلاب هم چیزی جز برخورد عقلانی با منافع بشری نیست. شما یک نمونه بیاورید که حضرت امام(ره) غیرعقلانی و به تعبیر اینها صرفاً «ارزشی» برخورد کرده باشد و خلاف واقعبینی عمل کرده باشد! نهفقط امام(ره)، بلکه در کل قرآن و تاریخ معصومین هم چنین نمونهای نمیتوانید پیدا کنید!
🔻دوقطبیِ اصیل و حقیقی، دوقطبیِ «تعقل و توهم» است. یک طرفِ این دو قطبی اصیل، غربگرایی است که ناشی از توهم است و طرف دیگرش، مقاومت و استقلالطلبی است که ناشی از تعقل است.
🔻دعوای انقلابی و غیرانقلابی، دعوای عقلانیت و توهم است؛ از همان روز اول تا حالا! اختلاف بنیصدر با انقلابیها چه بود؟ بنیصدر متوهم بود و میگفت: «زمین میدهیم، زمان میگیریم!»
🔻امیرالمؤمنین(ع) به ابوموسی اشعری(یعنی نمایندۀ مذاکرهکنندۀ خودش با معاویه) نامه نوشت ولی در این نامه، او را به «ارزشها» دعوت نکرد، بلکه فرمود: عقل و تجربه را زیر پا نگذار. هرکسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقیّ است! (نهجالبلاغه/نامه ۷۸)
🔻مشکل این است که دیکتاتورهای رسانهایِ جناحی، نمیگذارند گفتگوی درست صورت بگیرد! لذا طی این چهلسال، انقلاب «غیرعقلانی» ترجمه شده است! درحالیکه انقلابی یعنی کسی که پدیدهها را عقلانی محاسبه میکند و مقدار اصرارش برای یک بایدِ عقلانی، بهاندازۀ مقدار اهمیت و تأثیر آن است.
🔻 ولایتمداری هم، نه یک ارزش، بلکه یک واقعیت پُرمنفعت برای جامعه است. طبق بیان اهلبیت(ع) بدون ولایت، کار جامعه سامان پیدا نمیکند. شما اگر ولایت را بهعنوان یک ساز و کار برای ادارۀ جامعه و بهعنوان مُدلی که پارادُکس دموکراسی را حل کرده، بیان کنید، خیلیها راحتتر میپذیرند.
🔻 اینکه 9دی نام «بصیرت» به خودش گرفته است، شاید یک معنای آن عقلانیت باشد. 9دی هم در واقع یک برخورد عقلانی با یک پدیدۀ اجتماعی بود. اساساً انقلابیگری یعنی عقلانیت! هرکسی پای عقل بایستد و واقعبینانه برخورد کند، او انقلابی است.
🔻 چه کسی انقلابیتر است؟ هرکسی که عاقلتر و واقعبینتر باشد. ما چرا آقا را بهعنوان رهبر انقلاب قبول داریم؟ چون رهنمودهای عاقلانه و واقعبینانه داده است. ما هرچه موضعگیری از ایشان دیدهایم، عاقلانه بوده است.
🎙✍️صوت و متن:
📎 Panahian.ir/post/5232
31_7941_Al4mNwrQ.mp3
35.42M
🔴امتحان ولایت سخت ترین امتحان
🔺سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین عالی
🔺روز پنجشنبه 28 آذر 98 در رواق امام خمینی رحمةالله حرم مطهر امام رضا علیه السلام
✅ #حجت_الاسلام_عالی
036.ياسين.mp3
5.7M
✅ سوره یاسین
🎤صوت استاد خلیل الحصری
#روشتحقیق
🌺مخصوص #روخوانی #روانخوانی و #تجوید
کانال قرآنونهجالبلاغه
⚘ @Nahjolbalaghe2
#صوتقرآن
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🌹 ✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨ ✨وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَي الْكِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْل
🍃
✨ #بِسْمِاللهِالرَّحْمنِالرَّحِيم✨
✨وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَي مُوسَي الْأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ (44)
/قصص
🌿و هنگامى كه فرمان (نبوّت) را به موسى داديم، تو در جانب غربى (كوه طور) حضور نداشتى و از شاهدان نبودى.
🔹با مطالعه ى تاريخ گذشتگان، مى توان با آنان زندگى كرد، هر چند درميانشان حضور فيزيكى نداشت. حضرت على عليه السلام به فرزندش امام حسن عليه السلام مى فرمايد: من گرچه عمر پيشينيان را نداشته ام امّا بخاطر مطالعه، تفكّر و دقّت در زندگانى وآثار آنان، گويى يكى از آنان شده و با آنان زندگى كرده ام.(72)
عبارت «ما كُنتَ» چهار مرتبه در اين آيه و آيات بعد تكرار گرديده كه بر غيبى بودن اخبارِ تاريخى قرآن تأكيد دارد.
72) نهج البلاغه، نامه 31.
🔹- نقل ماجراى نبوّت حضرت موسى با همه ى ريزه كارى هاى آن، از زبان پيامبرى كه در آن زمان ها حضور نداشته، نشانه ى حقّانيّت و اعجاز قرآن است. «وما كنتَ... و ما كنتَ...»
🔹- برخى داستان هاى قرآن، از اخبار غيبى است، نه از نقل شاهدان عينى. «و ما كنتَ بجانب...»
🔹- بخش غربى كوه طور، محلّ نزول تورات بوده است. «بجانب الغربى»
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃
@Nahjolbalaghe2
#تفسیرقرآن