eitaa logo
نَجواا 🌱
52 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.3هزار ویدیو
45 فایل
بسم رب جانان سلام مولای من سلام معشوق عالمیان، سلام انتظار منتظران.السلام عليك یا صاحب الزمان "عج" ی کانال پراز دلتنگی🌼 کانالمون متولد پنجشنبه 30دی 1400 کپی حلال⛓️ نجواای بی کلام💛 بیمه ی نگاه منجی عالم عج 👑 -نبودنت‌! -بدترین‌فعلِ‌دنیآست.. .
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼🎋 ‹ای همدمِ آن کس که همدمی ندارد . .🌿✨› 🧕@dokhtaraneVATAN 🍃🦄
تعقیبات سفارش شده امام زمان علیه السلام بعد از نمازهای پنج گانه ❣امام زمان(عج) در جریان تشرف آیت الله مرعشی تأکید فرمودند که بعد از نمازهای پنج گانه این دعا را بخوان: 📜 اللّهُمَّ سَرِّحْنِی عَنِ الْهُمُومِ وَ الْغُمُومِ وَ وَحْشَةِ الصَّدْرِ وَ  وَسْوَسَةِ الشَّيطانِ بِرَحْمَتِکَ يا أرْحَمَ الرّاحِمِينَ. 🔺 خداوندا راحتم کن از هم و غم ها و وحشت سینه و وسوسه شیطان به رحمتت ای مهربانترین مهربانان @mahdaviatsahebazaman
❓❓چگونه برای ظهور زمینه سازی کنیم؟ 🌿اصلاح جامعه: ◀️يكي از عوامل مهم تأثير گذار در ظهور امام زمان(ع) اصلاح جامعه است. در آموزه هاي ديني اين نگرشي كه در عصر غيبت بايد در برابر ناهنجاريها و بي عدالتيها بي تفاوت بود و حتي به ناهنجاريها دامن زد، پذيرفته شده نيست و اين همان تحريف مفهوم انتظار است كه از سوي برخي مطرح شده است‌‌. ◀️ در انديشه شيعي همگان وظيفه دارند كه با بهره گيري از دو عنصر امر به معروف و نهي از منکر به اصلاح جامعه پرداخته و در صدد جامعه سالم، مبتني بر عدالت، شايستگي و... باشند. ◀️در برخي از روايات يكي از وظايف شيعيان در عصر غيبت انتظار فرج ياد شده است. پيامبر(ص) فرمود: افضل اعمال امتي انتظار الفرج من اللَّه عزو جل. ◀️انتظار فرج به معناي كناره گيري از صحنه سياست و بي تفاوت بودن در برابر سرنوشت جامعه و تسليم شدن در برابر ستم نيست، بلكه انتظار قيام عليه نابرابريها است. ◀️يكي از نويسندگان مينويسد: نبايد پنداشت كه انتظار ظهور و چشم به راه مهدي موعود بودن، به گونه اي موجب از دست دادن حركتهاي اصلاحي، و حماسه هاي ديني و اجتماعي است. ◀️هرگز چنين نيست. انتظار دعوت به نپذيرفتن است،نپذيرفتن باطل، نپذيرفتن ستم، نپذيرفتن بردگي و ذلت. ◀️انتظار، درفش بنيادگر مقاومت است، در برابر هر ناحقي، و هر ستمي، و هر ستم گري. ◀️بي ترديد يكي از علل عدم ظهور امام زمان(ع) عدم آمادگي و اصلاح جامعه است. مصلح كل جهان اصلاحات عمومي را ميطلبد و عدم آمادگي پرده ميان امام زمان و مردم است. گفتم كه روي خوبت، از من چرا نهان است؟ گفتا تو خود حجابي، ورنه رخم عيان است گفتم كه از پرسم، جانا نشان كويت گفتا نشان چه پرسي؟ آن كويي بي نشان است @mahdaviatsahebazaman
🔸 حضرت آیت ‌الله بهجت قدس‌سره⤵️ 👌ما ✨ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را می داریم، چون امیر نحل (فرمانده کل) است؛ امور ما مطلقاً به وسیله او به ما می رسد؛ و او را صلی‌الله‌علیه‌وآله برای ما امیر قرار داده است؛ و پیغمبر را دوست داریم، چون خدا او را واسطه بین ما و خود قرار داده؛ و خدا را دوست داریم، برای اینکه منبع همه خیرات است و وجود ممکنات، فیض اوست. @mahdaviatsahebazaman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ کلیپ مهم برای فعالان 👌 به چه کتب و احادیثی در بحث باید استناد کرد؟ 💠 رهبری در دیدار با اساتید مرکز تخصصی مهدویت، درباره روایات علامات ظهور چه فرمودند و چه توصیه ای کردند؟ 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت 👌پیشنهاد ویژه برای دیدن @mahdaviatsahebazaman
‼️ استفاده از مال پیدا شده 🔷 س ۵۹۴۷: من یک انگشتر پیدا کرده ام؛ آیا جایز است مبلغ آن را به فقیر صدقه بدهم و خودم از آن استفاده کنم؟ ✅ ج: اگر قیمت آن، به مقدار دو و نیم گرم نقره یا بیشتر باشد و نشانه ای دارد که با آن صاحبش پیدا شود، باید یک سال (به صورتی که در رساله های عملیه بیان شده) اعلان گردد؛ چنانچه صاحب مال پیدا نشود می توانید آن را برای خود بردارید به قصد این که هر وقت صاحبش پیدا شد عوض آن را به او بدهید یا برای او نگهداری کنید تا زمانی که پیدا شد، به او بدهید ولی احتیاط مستحب آن است که از طرف صاحبش صدقه بدهید. البته اگر در بین سالی که اعلان می کنید از پیدا شدن صاحب مال ناامید شوید، احتیاط واجب آن است که صدقه بدهید. 🖍توجه: برای صدقه دادن، اختیار دارید که خودِ انگشتر یا قیمت آن را به فقیر بدهید. ❥┅┄→•☆↓ ↓☆•←┄┅❥ •••❥❥•←• ☆﷽☆ Jõıň☞‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌❢✧❁ @Resule10 ❁✧❢
7.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
استوری هَمیشہ‌فَلسَفہ‌یِ‌عآشِقے‌هَمین‌بوده‌ست ڪه‌مَن‌بہ‌یآدِ‌تووتوپَنآهِ‌مَن‌هَستے… 🆔 @walyumelmuod
داستان نبود یار برای حضرت امام صادق علیه السلام مأمون رَقِّی می گوید: در محضر سرور و مولایم امام صادق(ع) بودم، که سهل بن حسن خراسانی داخل شد و بر امام(ع) سلام کرد و نشست و سپس گفت: ای فرزند پیامبر(ص)! رحمت و رأفت از آن شماست و شما خاندان امامت هستید. چه چیزی مانع اقدام شما برای گرفتن حکومت از غاصبین می شود؟ در حالی که شما همین الان از پیروان خود یکصد هزار شمشیرزن می توانی داشته باشی و آنان پیشاپیش شما شمشیر می زنند! امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: خدا حقّت را حفظ بکند، پس بنشین! سپس امام صادق(ع) به حنیفه گفت:ای حنیفه تنور را آتش بزن! حنیفه تنور را آتش زد و تنور یکپارچه آتش شد، و اطراف تنور از شدت گرما سفید گشت. امام صادق(ع) به آن مرد خراسانی فرمود: 📋《يَا خُرَاسَانِيٌّ! قُمْ فَاجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》 ♦️ای خراسانی! بلند شو و به داخل تنور شو!  خراسانی گفت: سرور و مولایم! مرا با آتش معذب مکن و مرا از این امر معاف بدار، خداوند تو را معاف بدارد. امام(ع) به او فرمود:تو را از این کار معاف کردم. در این حال هارون مکی به محضر امام صادق(ع) رسید و کفشش هم در دستش بود و بر امام(ع) سلام کرد. امام به هارون مکی فرمود: 📋《أَلْقِ اَلنَّعْلَ مِنْ يَدِكَ وَ اِجْلِسْ فِي اَلتَّنُّورِ!》 ♦️کفشت را به زمین بینداز! و برو در داخل تنور در میان آتش بنشین! هارون مکی کفش خود را انداخت و در میان تنور نشست! امام(ع) شروع کرد به گفتگو با آن مرد خراسانی و از اوضاع و احوال خراسان سؤال می کرد. پس از آن امام(ع) به مرد خراسانی فرمود:بلند شو و نگاه بکن! و ببین در تنور چه خبر است؟!! مرد خراسانی به تنور نگاه کرد و دید که هارون مکی چهار زانو در میان آتش نشسته است. پس از آن هارون مکی از تنور بیرون آمد و بر ما سلام کرد و نشست. امام(ع) به مرد خراسانی فرمود: 📋《کَم تَجِدُ بِخُرَاسَانَ مِثْلَ هَذَا؟》 ♦️در خراسان چند نفر مانند این فرد پیدا می شوند؟ خراسانی گفت:به خدا قسم حتی یک نفر هم مانند این فرد پیدا نمی شود! سپس از آن امام صادق(ع) فرمود: 📋《أَمَا إِنَّا لاَ نَخْرُجُ فِي زَمَانٍ لاَ نَجِدُ فِيهِ خَمْسَةً مُعَاضِدِينَ لَنَا نَحْنُ أَعْلَمُ بِالْوَقْتِ》 ♦️ما در زمانی که پنج نفر یاور (واقعی) نداریم، دست به قیام مسلحانه نمی زنیم. ما بهتر از دیگران، وقت خروج و قیام مسلحانه خود را می دانیم و به آن واقف هستیم.(۱) 2⃣سدیر صیرافی می گوید : روزی در محضر امام صادق(ع) بودم و به ایشان گفتم : چرا نشسته اید و قیام نمی کنید؟ حضرت(ع) فرمود : ای سدیر! چه اتفاقی افتاده است؟ گفتم : از فراوانی دوستان و شیعیان و یارانت سخن می گویم! فرمود : فکر می کنی چند تن باشند؟ گفتم : یکصد هزار! حضرت(ع) فرمود : یکصد هزار؟!! گفتم : آری! و شاید دویست هزار! حضرت(ع) فرمود : دویست هزار؟ گفتم : آری و شاید نیمی از جهان! به دنبال این گفتگو، امام(ع) از من درخواست کرد که همراه او به «یَنبُع» برویم. وقتی بدانجا رسیدیم، در آنجا گلّه بزغاله ای را دیدیم که می چرند. حضرت(ع) خطاب به من فرمود : 📋《یَا سَدِيرُ! وَاللَّهِ لَوْ کان لِی شِیعَةٌ بَعَدَدِ هذِهِ الْجَداء ما وَسَعَنِی الْقُعُودُ!》 ♦️ای سدیر! اگر شمار یاران و پیروان من به تعداد این بزغاله ها رسیده بود، بر جای نمی نشستم و قیام می کردم. سدیر می گوید : 📋《نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ اَلصَّلاَةِ عَطَفْتُ عَلَى اَلْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ》 ♦️در آنجا فرود آمدیم و نماز خواندیم. پس زمانی که از نماز فارغ شدیم، نزدیک گله بزغاله ها شدیم و آن ها شمردم، دیدم عدد بزغاله ها هفده عدد بود و بس!(۲) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۲۴۲ @rozeh1443
در یک مورد نقل شده است که؛ محمد بن ربیع از طرف منصور دوانقی مامور شد شبانه، به خانه امام صادق(ع) یورش ببرود، و او را در هر حالتى که بود، نزد او بیاورد. محمّد می گوید : من وقتى رفتم، که چیزى از شب باقى نمانده بود، نردبان گذاشتم و از دیوار وارد خانه ایشان شدم، وقتى وارد اطاقش شدم، او مشغول نماز بود و پیراهنى بر تن داشت و حوله اى بر کمر بسته بود. نمازش را که سلام داد، گفتم : امیرالمؤمنین منصور دوانقی شما را می خواهد! ایشان فرمود : 📋《دَعْنِي أَدْعُو وَ أَلْبَسُ ثِيَابِي》 ♦️بگذار لباسهایم را بپوشم. گفتم: به من اجازه نداده اند! فرمود : 📋《فَأَدْخُلُ الْمُغْتَسَلَ فَأَطَّهَّرُ》 ♦️اجازه بده بروم غسل کنم و خود را تمیز نمایم. گفتم : غیر ممکن است وقت خود را نگیرید من نمی گذارم این وضع را کوچک ترین تغییرى بدهید. 📋《فَأَخْرَجْتُهُ حَافِياً حَاسِراً فِي قَمِيصِهِ وَ مِنْدِيلِهِ وَ كَانَ قَدْ جَاوَزَ السَّبْعِينَ》 ♦️من ایشان را با همان حالت، سر و پاى برهنه با همان پیراهن و قطیفه اى که به کمر داشت، از خانه خارج کردم، در حالی که به گمانم سن او از هفتاد سال تجاوز می کرد. به هر حال، او را شبانه نزد منصور بردم. بین آنها گفتگویی صورت گرفت، تا اینکه، منصور شمشیر خود را از غلاف بیرون کشید تا گردن امام(ع) را بزند. ناگاه حضرت رسول اکرم(ص) را در برابر خود دید و شمشیرش را در غلاف گذاشت و این اتفاق تا سه بار تکرار شد و منصور از قتل امام صادق(ع) منصرف شد.(۴) مورد دیگری از مفضل بن عمر نقل شده است که می گوید : منصور دوانیقى شخصى را نزد حسن بن زید، فرماندار خود در مکه و مدینه فرستاد و گفت : 📋《أَنْ أَحْرِقْ عَلَى جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ(ع) دَارَهُ! فَأَلْقَى النَّارَ فِی دَارِ أَبِی عَبْدِاللَّهِ فَأَخَذَتِ النَّارُ فِی الْبَابِ وَ الدِّهْلِیزِ فَخَرَجَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ(ع) یَتَخَطَّى النَّارَ وَ یَمْشِی فِیهَا وَ یَقُولُ أَنَا ابْنُ أَعْرَاقِ الثَّرَى أَنَا ابْنُ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللهِ》 ♦️خانه جعفر بن محمد(ع) را آتش بزند. پس خانه امام(ع) را آتش زدند و آتش بر در خانه و اطاق ها رسید. امام صادق(ع) پاى بر روى آتش گذاشت و از روى آتش می رفت و می گفت : من پسر ریشه هاى زمین هستم، من پسر ابراهیم خلیل الله هستم.(۵) شیخ صدوق تصریح می کند که؛ سرانجام امام صادق(ع) به دستور منصور دوانقی، به وسیله انگوری که آن را به زهر آلوده کرده بودند، امام(ع) را مسموم کرد و ایشان بر اثر مسمومیت شهید شدند و در بقیع دفن شدند.(۶) در تاریخ حیات امام صادق(ع) از حادثه ای نام برده شد، که دلها را روانه جدّه مظلومه ایشان، حضرت فاطمه زهرا(س) کرد. آن هم آتش زدن خانه حضرت(ص)! ابن شهر آشوب می نویسد : 📋《فَهَجَمُوا عَلَیهِ وَ أَحرَقُوا بَابَه وَاستَخرَجُوهُ مِنهُ کَرهَاً وَ ضَغَطُوُا سَیِّدَةَ النِسَاءِ بِالبِابِ حَتَّى أَسقَطَت مُحسِنَاً》 ♦️پس به خانه امام علی(ع) هجوم بردند و درب خانه اش را سوزانیدند، در حالی که به اجبار او را از خانه بیرون کشیدند و سرور زنان فاطمه(س) را در کنار در زدند تا این که محسن(ع) را سقط کرد.(۷) {وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ} 📝شعر : سال ها آب شدم سوخت ز پا تا به سرم  آخر ای زهر جفا، شعله زدی بر جگرم  کشت منصور ستم پیشه ز بیداد مرا  کاش می کرد دمی شرم ز جد و پدرم  دلِ شب بود که دشمن به سرایم آمد  برد از خانه برون وقت نماز سحرم  سال ها داغ بنی فاطمه را می دیدم  کس ندانست که یک عمر چه آمد به سرم  من جگر پاره ی زهرایم و باید به چه جرم  عوض گل جگر پاره برایش ببرم  بارها تیغ کشیدند پی کشتن من  بارها سیل بلا برد به موج خطرم  دشمن آن لحظه که بر خانه ی من آتش زد  یاد آمد ز غم مادر نیکو سیرَم  دل شب خصم مرا برد به قصر منصور  یاد از بزم یزید آمد و از طشت زرم  👤سازگار  📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۷، ص۱۲۳ ۲)الکافی شیخ کلینی، ج۲، ص۲۴۲ ۳)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۲۳۸ ۴)مُهج الدعوات ابن طاووس، ص۱۹۳ ۵)الکافی شیخ کلینی، ج۱، ص۴۷۳ ۶)اعتقادات الامامیة شیخ صدوق، ص۹۸ ۷)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۱۷۵ @rozeh1443
▪️السلام عليك يا جعفر بن محمد يا صادقَ البارَّ الأمين 🔸️قالَ الصّادقُ عليه السّلام : 🔹️ما مِنْ عَيْنٍ بَكَتْ لَنا اِلاّ نُعِّمَتْ بَالنَّظَرِ اِلَى الْكَوْثَرِ وَ سُقِيَتْ مِنْهُ. 💠هيچ چشمى نيست كه براى ما بگريد، مگر اينكه برخوردار از نعمتِ نگاه به (كوثر) مى شود و از آن سيرابش مى كنند. 📚جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 554 @rozeh1443