eitaa logo
کلاس بندگی
551 دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
25 فایل
﴾ ﷽ ﴿ 🔹نکات ناب مذهبی‌: 🎤‌مواعظ بهترین واعظان ♩ مداحی 💙آیات و احادیث‌ بسیار زیبا 📽کلیپ های تکان دهنده ❤️سخنان رهبری و علما جهت انتقادات و پیشنهادات👇 @afsar_eitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️کلاس بندگی♻️ 🌸🌺دهه کرامت گرامی باد🌸🌺 {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
♻️کلاس بندگی♻️ 🌸امام رضا عليه السلام می فرمایند : هر کس با وجود دوری سرایم به دیدار من آید، روز قیامت در سه جا به نزدش می‌روم تا او را از ترس و وحشت‌های آن‌ رها سازم: هنگامی که نامه‌های اعمال به راست و چپ پراکنده می‌گردد, بر پل صراط، و هنگام سنجش اعمال. مَن زارَنی عَلی بُعدِ دارِی، أتَیتُهُ یَومَ القیامَةِ فی ثَلاثِ مَواطِنَ حَتّی أُخَلِّصُهُ مِن أهْوالِها: إذا تَطایَرَتِ الکُتُبُ یَمیناً وشِمالاً، وعِندَ الصِّراطِ، وعِندَ المیزانِ. 📚منبع: الخصال،‌ جلد 1، صفحه 168 {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
♻️کلاس بندگی♻️ 📖 🚑لحظه به لحظه و دم به دم مراقب باشید! مباد که در زمین یزید سر به زمین بگذاری! همیشه خوب باش! که ثانیه های آخر، در خیمه حسین علیه السلام و زمین ، به خاک بیافتد تن پاکت!«لَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ/آل عمران۱۰۲» 🚨وچه کسی از فردا و تقدیرش خبر دارد؟! چه کسی میداند در کدام نقطه از این شهر و سرزمین، سر به خاک می گذارد و چندساعت بعد، فراخوان الرحیل میدهد بیخ گوشش، حضرت عزرائیل🚑! پس چرا اینهمه مست و غافلیم از و قیامت؟! 👈«مَا تَدْرِي نَفْسٌ مَّاذَا تَكْسِبُ غَدًا ۖ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوت»📖[لقمان/۳۴] ⏰همیشه خوب باشیم! ناگهانی صدا میزنند«الرّحیل» ⚰ را جدی بگیریم {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
💢 *گزارشی کامل از ماجرای سوء قصد به جان مقام معظم رهبری که منجر به جانبازی ایشان گردید قسمت دوم آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجه‌ای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالای سر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون. امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت ‌افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جداره‌ی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی». بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظ‌ها بلیزر سفید را انگار كه ترمز نداشت، با سرعتی غیر قابل تصور می‌راندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش می‌آمدند، زیر لب زمزمه‌ای می‌کردند؛ شهادتین می‌گفتند. لب‌ها و چشم‌ها تکان می‌خوردند؛ خیلی کم البته. در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافه‌ی خون‌آلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف ‌بردند. با آن صورت خون‌آلود، کسی امام جمعه‌ی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمی‌شود کاری کرد.» محافظ‌ها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند‌؟ دارند تمام می‌کنند» اسم آقای خامنه‌ای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.» انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایه‌ی آهنی چرخدار را نمی‌شد برد توی ماشین. پایه‌های کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین، پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری ‌داد. یکی از محافظ‌ها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». ماشین انگار ترمز نداشت. محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آماده‌باش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یک‌دفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاض‌بخش و چند نفر دیگر از پزشک‌های مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.» ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه‌. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی از همدان آمده بود بیمارستان بهارلو. تازه جراحیش‌ را تمام كرده بود. داشت دستش را می‌شست که از اتاق عمل خارج شود. آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند. سمت راست بدن پر از ترکش بود و قطعات ضبط صوت. قسمتی از سینه کاملاً سوخته بود. دست راست از کار افتاده بود و ور م کرده بود. استخوان‌های کتف و سینه به راحتی دیده می‌شد. ۳۷ واحد خون و فراورده‌های خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنش‌های انعقادی را مختل ‌کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگ‌ها را مسدود کنند. کیسه‌ها‌ی خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق ‌می‌كردند، اما باز هم خون‌ریزی ادامه داشت. یک‌دفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بی‌راه نمی‌گفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟ فشار کم‌کم بالا آمد و دوباره شروع کردند. ادامه دارد {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
16.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️کلاس بندگی♻️ 🎬کلیپ : نسخه ی طلایی پیامبراکرم صلی الله علیه و آله به حضرت زهرا سلام الله علیها 👤 {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️کلاس بندگی♻️ 🔥😱کلیپ اسامی یاران شیطان و وظایف آنان 🍃خداوندا ما از شر شیطان و یارانش به تو پناه می آوریم ای خدای مهربان 🔥نام های آنها عبارتند از 🔥ولهان‌:انسان را در طهارت و نماز وسوسه می کند و به شک می اندازد که این نماز باطل است. 🔥زلنبور : موکل بازاری هاست. لغویات و دروغ، قسم دروغ و مدح کردن متاع را نزد آن ها زینت می دهد 🔥ثبر : در وقتی که مصیبتی به انسان وارد می شود، صورت خراشیدن، سیلی به خود زدن، یقه و لباس پاره کردن را برای انسان پسندیده جلوه می دهد 🔥اعور : کارش تحریک شهوات در مردان و زن ها است و آنها را به حرکت می آورد! و انسان را وادار به زنا می کند 🔥دهار :مأموریت او آزار مؤمنان در خواب است. به طوری که انسان خواب های وحشتناک می بیند، یا در خواب به شکل زنان نامحرم در می آید و انسان را وسوسه می کند تا او را محتلم کند. 📚سفینة البحار، ج 1، ص 99 {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
♻️کلاس بندگی♻️ ✍ ویژگی ایده آل ازنظر: 🔻👈. انجام شود حافظو علی الصلوات والصلوة الوسطی..۲۳۸بقره 🔻👈به باشد. وارکعو مع الراکعین.....................۴۳ بقره 🔻👈با یعنی فروتنی باشد فی صلاتهم خاشعون......................۲مومنون 🔻👈با انجام شود. قرآن میگه منافق در نمازکسل است وإذا قامو الی الصلوة قامو کسالی.......۱۴۲ نساء 🔻👈. ازنماز که بعدش خرابش نکنیم علی صلواتهم یحافظون......................مومنون 🔻👈. درنماز اقم الصلوة لذکری............................۱۴طه 🔻👈 نمازرابا تمام کند فاذا فرغت فانصب.......................۷ انشراح 🌷بهترین تعقیبات، تسبیحات حضرت زهراء،قل هوالله احد،آیة الکرسی،صلوات،سجده شکر و.... 🔻👈.در شود. واقیمو وجوهکم عند کل مسجد.....‌‌.....۲۹ اعراف {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️کلاس بندگی♻️ 🙏 به استقبال نماز می رویم: 👈 اگر نکنیم❌ ایمان بالا می رود و ایمان که بالا رفت📿 🕰 عقربه‌ی خود به خود رو به می رود✔️ و 💢 خدا و در چشم انسان زیاد می شود.👀♥️ ❣ با ایمان ترین افراد هستند.👌 ✅ بانماز از گناه جلوگیری کنیم تا..... {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿
💢 *گزارشی کامل از ماجرای سوء قصد به جان مقام معظم رهبری که منجر به جانبازی ایشان گردیدقسمت پایانی دکتر منافی، همان‌ طور که می‌آمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر سهراب شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خون‌ریزی را بند آورده‌ام.» عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمی‌شد درمان را آن‌جا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. تنها بیمارستانی هم که می‌شد بعد از عمل مراقبت‌های لازم را به عمل آورد، بیمارستان قلب بود. آن موقع رئیس بیمارستان قلب دکتر میلانی‌نیا بود. چند ماه بعد، نام همین بیمارستان را گذاشتند «بیمارستان قلب شهید رجایی». هلی‌کوپتر خبر کردند. نمی‌توانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. محافظ پشت بی‌سیم گفته بود كه قلب ایشان صدمه دیده؛ رادیو هم همین را اعلام کرده بود. مردم نگران بودند که نكند قلب ایشان از کار افتاده باشد، آمده بودند و می‌گفتند «قلب ما را بردارید و به ایشان بدهید.» با هزار ترفند، هلی‌کوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد. دکترها می‌گفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته‌ و برگشته. یک‌بار همان انفجار بمب بود، یك‌بار خون‌ریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یك‌بار هم جمع شدن پروتئین‌ها در ریه و حالت خفگی. همه‌ی این‌ها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو می‌‌انداختند روی‌ آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان می‌کردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تب‌ها کجاست؟ ضایعه‌ی کوچکی هم در ریه دیده بودند. آقا لوله‌ی تنفس داشتند و نمی‌توانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمی‌کند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟» دکتر باقی روی سطحی از پوست بدن کار می‌کرد كه برای ترمیم و پیوند به قسمت‌های آسیب‌دیده برداشته بودند. زخم‌ها زیاد بودند. درد زخم‌ها خیلی زیاد بود، اما دکترها می‌گفتند تحمل‌ آقا زیادتر است. می‌گفتند «اصلاً مسکّن‌ها به حساب نمی‌آیند.» بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه می‌شود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ‌ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث می‌کردند که دست قطع شود یا بماند. امام مرتب پیغام می‌دادند و از اطرافیان می‌پرسیدند كه: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیامشان ساعت دو بعد از ظهر پخش ‌شد. دکتر میلانی‌نیا رادیو را گذاشت بیخ گوش آقا. آن‌ موقع ایشان به هوش بودند؛ روح تازه‌ای انگار در وجودشان دمید، جان گرفتند. حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیه‌ی هفتاد و دو تن را نمی‌دانستند. از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند: «بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی» {🌾إِلهی‌بِأَمِیرِالمُؤمِنین🌾}‌ {🌸عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکـَـ‌الْفَرَج🌸} 📿 🕋 @Namazbandige 🕋 📿