فرود ناموفق!
به اين مي گن يه فرود ناموفق!
بعد از رکوع با سرعت به سجده رفتم. بر اثر سرعت زياد، سرم به شدت به مهر خورد و بعد از برخورد، بلافاصله بلند شد و دوباره روي مهر قرار گرفت. نمي دونستم اين دو برخورد کافيه و دو سجده حساب مي شه يا بايد يک سجده ديگر برم؟
با خودم گفتم: يک سجده ي ديگه مي رم، بعد از نماز هم نگاه مي کنم، اگه نمازم درست بود که هيچ، و الا دوباره مي خونم.
بعد از نماز نگاه کردم، درست بود.
«اگر بي اختيار سرتان از روي مهر بلند شد و توانستيد اجازه ندهيد که سرتان دوباره به مهر برخورد کند، همان برخورد لحظه اي را يک سجده حساب کنيد. ولي اگر بي اختيار دوباره سرتان به مهر برخورد کرد، اين دو برخورد را يک سجده حساب کنيد و بعد يک سجده ي ديگر نيز برويد.»[1] .
[1] توضيح المسائل امام خميني (ره)، مسأله 1071.
[دو رکعت قصه ؛ رسول نقي ئي ، ص 114]
➖➖➖➖➖➖➖➖
🌸🍃﷽🍃🌸
💠 نماز شب
🔹شیخ حسین انصاریان میفرمودند:
🔘 زمانی که من در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل بودم بعضی از روزها علامه طباطبایی را میدیدم که به درس یا به حرم مطهر مشرف میشوند.
🔘 روزی از روزها دیدم که شخصی در کنار پیاده رو به ایشان رسید و از معظم له سوالاتی می کند. کنجکاو شدم و من هم ایستادم و به سوال و جواب های این مرد از علامه گوش کردم.
🔘 یکی از سوالات آن شخص این بود که آقا میشود بفرمایید از چه راهی به این مقام و مرتبه رسیده اید تا ما هم اگر بتوانیم و توفیق داشته باشیم از شما درس گرفته و آن مسیرها را طی کنیم.
🔘 علامه طباطبایی بدون در نظر گرفتن وضعیت و موقعیت و شخصیت و جا و محل، بسیار آرام و بی آلایش در همان کنار خیابان و در کنار پیاده رو به ایشان رو کردند و فرمودند:
🦋 راه های زیادی بوده و هست ولی از میان این راه ها آنچه برایم بسیار قابل اهمیت است و بیشتر به آن ها اهتمام می ورزم و افتخار می کنم و مطمئنم از همه بهتر و برایم مشهود و مفهوم است دو راه است:
یکی #نماز_شب با اخلاص و مداوم و دیگری
#گریه_بر_حضرت_امام_حسین علیه السلام
📚داستان آسمان، ص ۱۵۴
خاطراتی از آیةاللّه حاج شیخ حسین انصاریان
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃
♨️اموات منتظر هدايای بازماندگان
🔺مرحوم آيتالله سيدمصطفی صفائی خوانساری فرمود:
💕 روزی بر سر قبور علماء فاتحه میخواندم و به جهت کمبود وقت بر سر قبر يكی از بزرگان كه حق استادی به گردن من داشت نتوانستم فاتحه بخوانم
👈در اين هنگام در عالم مكاشفه ديدم كه تا نيم تنه از قبر خود خارج شد و دستش را به طرف من دراز نمود و گفت: «پس من چی؟ » يعنی چرا برای من فاتحه نمیخوانی ؟؟؟؟؟
♨️اموات در هر مقام و منزلت باشند محتاج به هدايای معنوی ما هستند و متوقع میباشد كه بر ايشان هدايائی از قبيل قرائت قرآن يا فاتحه يا فرستادن صلوات و ... بفرستيم.
مرحوم عارف واصل حاج آقا فخر تهرانی به بنده فرمود:
✔️ در قبرستان هنگام راه رفتن فاتحه نخوان بلكه بايست يا بنشين و فاتحه بخوان
👈خواندن فاتحه در حال نشستن نوعی احترام به ميت و احترام به قبر ميت میباشد و فضيلت خاصی دارد..
کارگر گرفته بودیم.
فرستاده بودیمشان بروند سرویسهای بهداشتی را نظافت کنند.
حاجقاسم آمد توی بیتالزهرا.
مستقیم رفت طبقه پایین پیششان.
نگذاشت کارگرها دست بزنند.
گفت:((همه برین بیرون.)) رو کرد و بهم گفت:((نذار کسی بیاد.))
قدغن کرد حتی خودم بروم.
در را بست و خودش ماند تنها.
شیلنگ گرفت و همه جا را شست.
۴۵دقیقه یک ساعت بعد آمد نشست.
یک نفس راحت کشید و گفت:((آخیش منم تونستم به عزاداری حضرتزهرا یه خدمتی بکنم.))
کار زیاد بود.
حاجقاسم اما سختترین را انتخاب کرده بود.
سختترین و بیریاترین.