eitaa logo
خواهران فعال سبزواری
85 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
206 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
25.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎙 ⭕️ روایتی عجیب از مادرِشهید غلامحسین... مدرسه ی علمیه نرجس س سبزوار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 از‌علی‌بخواه‌کمکت‌کنه 👈 روایتی زیبا از مردانگی امیرالمؤمنین(ع) الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌ ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مدرسه ی علمیه نرجس س سبزوار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 💥 فقط هشت روز باقی مانده از فرصتی که ممکنه هیچ وقت دیگه تکرار نشه ... الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِ‌لوَلــیِّڪَ‌اَلْفــَرَجْ‌بحق‌ حضࢪٺ‌زینب‌ڪبرۍ‌سلام‌الله‌علیها‌ 🤲🏻 ✾ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♥️ صاحب الزمان دوستت دارم ♥️ مدرسه ی علمیه نرجس س سبزوار
5.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بانوی عزیز و باغیرت هموطن ساکن لندن که برای شرکت در به تهران سفر کرده تا به گفته خودش «به عشق رهبری و شهدای جنگ» برای اولین بار در این گردهمایی بزرگ ملی شرکت کند! حقیقی این است! نه آنچه هزرگان وطنفروش برعنداز جلوه میدهند. 
صداقت و شہادت اتفاقۍ هم‌ قافیہ نشده‌‌اند . . . اگر صادق باشیم حتما شہید مےشویم؟ {لِیَجزِی‌َاللّٰه‌ُالصّادِقین‌َبِصِدقِهِم} مدرسه‌علمیه‌نرجس‌سلام‌الله‌علیها"سبزوار
┄═🌿🌹🌿═┄ 💌 🌷 ولادت : ۱۳۴۷/۱۰/۲۳ شهادت: ۱۳۹۴/۱۱/۲۵ محل شهادت : سوریه_حلب_خان طومان مزار: کرج _گلزار شهدای حاجی آباد در جریان جنگ سوریه و محاصره حرم حضرت زینب و کشتار وحشیانه داعش، با اصرار زیاد به طور داوطلبانه به این کشور اعزام شد. و ۳۵ روز پس از اعزام بر اثر اصابت تیر به پهلویش به شهادت رسید. داعش که قصد مبادله ی پیکر شهید با ۱۰ تن از اسرای خود را داشت، با مخالفت همسر شهید مواجه شد. سرانجام پیکر او که از طریق DNA شناسایی شد، یک سال بعد به آغوش میهن بازگشت. بخشی از خصوصیات اخلاقی شهید از زبان همسر شهید: 🍃 حجاب و دیانت از نکات مورد تاکید ایشان برای انتخاب همسر بود. ایشان بر سر مسائل اخلاقی و مذهبی دینش پافشاری خاصی داشتند از واجبات نماز اول وقت و امر به معروف و نهی از منکر تا انجام مستحبات، هنوز صدای گریه های نیمه شب او و العفو گفتنشان در خانه مان به گوش می رسد. رزق و روزی حلال را در مالش رعایت می کرد ، رضا اطاعت و احترام به پدر و مادرشان را بی چون و چرا عمل می نموند ، برای دیگران ارزش و احترامی خاصی قائل بودندکه حتی ایشان با سمتی که داشتند (فرمانده پدافند سپاه قدس) با نیروهای زیر دستشان برخورد صمیمی و پدرانه ای داشتندکه آن ها به او، بمانند پدری دلسوز احترام می گذاشتند. 🔸عشق به ولایت ولایت مداری و اطاعت از رهبری از نمونه های شاخص خط مشی سیاسی شهید بود. از تبعیض ها و بی عدالتی ها که در بین جامعه اتفاق می افتاد ناراحت می شدند. وقتی دوستانشان در مورد بعضی افراد صاحب منصب و مقام ایرادی می کردند ایشان می گفتند شما تکلیفتان را چگونه ادا نمودید که این گونه از دیگران انتقاد می کنید! شما وظیفه دینی و اسلامی خود را انجام دهید. ان شاء الله آنها هم تعهد و وظیفه شناسی در قبال مردم را در رأس کارهای خود قرار می دهند.مدرسه‌علمیه‌نرجس‌سلام‌الله‌علیها"سبزوار
🌱امروز دل طراوت بــاران گرفته است عطروهوای نرگس وریحـان گرفته است... 🌱شاید دوباره دل شده زوار جـــــمـکــران یا تذکره زمنجی قـــــــــــرآن گرفته است... 🌱آن یوسف غریب که در چاه غیبت است از غفلت ما سر به گریبان گرفته است... ‌‌ مدرسه‌علمیه‌نرجس‌سلام‌الله‌علیها"سبزوار
مرداۍواقعی‌باقمہ‌فرق‌سرپاره‌نمۍڪنن، پامیشن‌میرن‌سوریہ‌توراھ‌ناموس‌، اباعبداللہ‌سرمیدن‌وگلوپارھ‌میڪنن💔' 🌿 مدرسه‌علمیه‌نرجس‌سلام‌الله‌علیها"سبزوار
'مۍگفت:..! هرڪسۍروز؎"𝟑"مرتبہ خطآب‌بہ‌حضرت‌مھد؎"؏ـج‌"بگہ بابۍانت‌وامی‌یـٰااباصـٰالح‌المھد؎ حضرت‌یہ‌جورخـٰاصی‌برـٰاش‌دعـٰامیڪننシ..! • مدرسه‌علمیه‌نرجس‌سلام‌الله‌علیها"سبزوار
🌷خوابی که حاج‌ قاسم‌ پس از شهادت دید هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. ، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی که می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم یک برگه‌‌ كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم» بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی به او گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. زیرش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به آن‌ كردم و با تعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی» اینجا بهم مقام سیادت دادن. از خواب پریدم. موج صدای مهدی هنوز توی گوشم بود «سلام من در جمع شما هستم» مدرسه‌علمیه‌نرجس‌سلام‌الله‌علیها"سبزوار